ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

طراح سابق اپل از حقیقت 4 افسانه در مورد این شرکت می گوید

اپل به عنوان شرکتی خوش سلیقه در طراحی شناخته می شود اما با این حال چیزهای کمی در مورد فرآیند طراحی در آن می دانیم. حتی بسیاری از کارمندان خود اپل اجازه ورود به استودیوی افسانه ...

میترا تهرانی
نوشته شده توسط میترا تهرانی | ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ | ۲۲:۲۵

اپل به عنوان شرکتی خوش سلیقه در طراحی شناخته می شود اما با این حال چیزهای کمی در مورد فرآیند طراحی در آن می دانیم. حتی بسیاری از کارمندان خود اپل اجازه ورود به استودیوی افسانه ای جانی آیو را ندارند. پس راهی نمی ماند جز کنار هم چیدن مصاحبه ها و شنیده ها در مورد فرآیند طراحی در اپل تا پی ببریم که طراحان این شرکت، چگونه هستند و چطور کار می کنند.

آقای مارک کاوانو (Mark Kawano) قبل از تاسیس Storehouse به مدت 7 سال در گروه طراحان ارشد اپل بوده و روی iPhoto و Aperture کار می کرده. پس از آن او یک معلم تجربه کاربری شد تا توسعه دهندگان اپهای iOS را به سمت تولید نرم افزارهای خوب و زیبا روی پلتفرم اپل هدایت کند.

کاوانو در لحظه های مهم و اثر گذار تاریخ اپل با این شرکت همکاری کرده. مثل همان وقتی که اپل آیفون را معرفی کرد و به دنبالش دنیای پهناور اپلیکیشن ها را معرفی نمود.

کاوانو در مصاحبه ای با صراحت در مورد دوران کار در اپل بود صحبت کرده و می خواهد افسانه های صنعتی که در مورد این شرکت و کارکنانش وجود دارد را برای ما شفاف کند. در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه باشید تا نوری بتابانیم بر ۴ افسانه اپل و حقیقت شان از دید آقای کاوانو.

افسانه اول: اپل بهترین طراحان را دارد

کاوانو می گوید: "من فکر می کنم بزرگترین باور غلط که در مورد اپل رایج شده این تصور است که دیزاین عالی، دارا بودن بهترین تجربه کاربری و جذابیت زیاد و ... در محصولات اپل، به دلیل داشتن بهترین تیم طراحی دنیا و بهترین فرآیند طراحی دنیا است."

او به عنوان یک معرف تجربه کاربری که روزانه با شرکت های موجود در لیست فورچون 500 ملاقات می کرد، خود را مجذوب یک حقیقت عمیق تر یافته و می گوید:

"دلیل این برتری در واقع فرهنگ مهندسی و سبکی است که سازمان بر اساس آن شکل گرفته؛ [و آن چیزی نیست جز] تقدیر و حمایت از دیزاین. در اپل همه -و نه فقط طراحان- به طراحی و تجربه کاربری فکر می کنند و این چیزی است که باعث می شود همه چیز در مورد محصولات اپل بهترین باشد، خیلی بهتر از نتایجی که هر طراح یا تیم طراحی [مشابهی] از کارش می گیرد."

همیشه می گویند که یک طراحی خوب از بالا شروع می شود، مهم این است که مدیر عامل به اندازه خود طراحان به طراحی اهمیت بدهد. مردم اغلب تصور می کنند که استیو جابز است که این ساختار را به اپل وارد کرده، اما دلیلی که این ساختار کار می کند، به خاطر دستورات سطوح بالا به پایین نیست. بلکه ملاحظات همه گیر هستند، همه افراد اهمیت می دهند.

3030923-inline-11280-poster-jony-ive-apple-senior-vp-design

"اینگونه نیست که وقتی به کوپرتینو وارد می شوید بال های خیالی در بیاورید یا قدرت های ماورائی پیدا کنید."

"اینگونه نیست که وقتی به کوپرتینو وارد می شوید بال های خیالی در بیاورید یا قدرت های ماورایی پیدا کنید. بلکه شما یک سازمان دارید که در آن می توانید وقت تان را برای طراحی یک محصول صرف کنید، نه اینکه برای حفظ جای تان پشت یک میز بجنگید، یا از این ناامید شوید که طرح بهتر فقط به خاطر تصحیح عیب ها و بهینه شدن محصول نهایی توسط یکی از مدیران بخش مهندسی کنار گذاشته شده. همه ی اینها مسائلی هستند که طراحان در دیگر شرکت ها مجبورند بخش مهمی از وقت و انرژی شان را صرف آنها کنند. در اپل به طور پیش فرض از همه انتظار می رود که تجربه [کاربری محصول] را اولویت دهند."

کاوانو تاکید می کند که در اپل هر کسی، از مهندسان گرفته تا بازاریاب ها، همه تا حدودی مثل یک طراح فکر می کنند. استخدام نیرو در اپل نیز در همین راستا صورت می گیرد. درست شبیه استخدام نیرو در گوگل که افراد باید مانند گوگلی ها فکر کنند، اپل هم کارمندانی را می گیرد که به واقع ملاحظات طراحی را در همه تصمیمات شان در نظر می گیرند.

"شما شرکت هایی را می بینید که طراحان اپل را برای کار کردن با خودشان ترغیب می کنند، و طراحان هم اینترفیس های جذاب و چیزهای قابل توجه ارائه می کنند، اما این لزوما تغییری در محصول یا کسب و کارشان نمی دهد و دلیلش روشن است: همه کاری که یک طراح در گوشه ای از شرکت انجام می دهد کار روی تکه ای از رابط کاربری است، اما برای داشتن محصولی با طراحی واقعا خوب (به قول استیو "جامع") کل نگری همه چیز است. در این شیوه، طراحی تنها طراحی یک تکه از رابط کاربری نیست، بلکه لحاظ کردن این کل نگری به صورت صحیح در درون این طراحی است. همچنین طراحی شیوه های درست بازاریابی و کپی و روشهای توزیع مناسب، همه این ها موضوعاتی حیاتی هستند."

 

افسانه دوم: تیم طراحی اپل بی نهایت بزرگ است

فیس بوک هزاران طراح دارد. گوگل هم هزار نفر یا بیشتر طراح دارد. اما زمانی که کاوانو در اپل بود، طرح اولیه محصولات نرم افزاری توسط گروه نسبتا کوچکی در حدود 100 نفر کار می شد. کاوانو می گوید: "من هر کدام از آنها را به نام و چهره می شناختم."

مهمترین قسمت کار این بود که اپل طراحان متخصص را استخدام نمی کرد، یعنی هر طراح می توانست مثلا در دو قسمت خلق آیکون ها و اینترفیس های جدید کار کند. و در کنار آن، به لطف این واقعیت که مهندسان استخدامی هم طراحی محور بودند، تیم طراحی می توانست تقریبا از شروع پروسه ساخت رابط کاربری یک اپ جدید به مهندسان تکیه کند، [و کار را به همراه هم پیش ببرند]، نه اینکه مهندسان از ابتدا شروع به تمسخر طراحان کنند.

کاوانو می گوید: "برای اپل، وقتی که استیو بود، داشتن یک سازمان کوچک و واقعا متمرکز بسیار مهم بود چرا که خیلی از ایده ها از طرف خود او بود. بنابر این داشتن یک گروه کوچکتر که روی بعضی از این ایده ها کار می کردند، بهتر بود." و اضافه می کند: "از آنجایی که هم اکنون اپل شبیه به یک کمپانی بزرگ شده که چندین نفر در راس کار قرار دارند، من فکر می کنم اینکه تیم طراحی آنها به روش های جالبی در حال رشد است، بد نیست."

جالب است بدانید که بر طبق گزارشات رسیده، جانی آیو که ریاست تیم طراحی نرم افزار و سخت افزار را هم در اپل عهده دار است، تعدادی از افراد تیم بازاریابی را آورده بود تا در طراحی دوباره ی iOS 7 کمک کنند. وقتی در این باره بیشتر فکر کنید، در می یابید که حضور بازاریاب ها با دیزاینر ها و مهندس ها در یک بخش باشند، شبیه یک کودتا است! (خیلی صادقانه این سطح همکاری در صنعت سابقه ندارد.)

 

افسانه سوم: اپل هر جزئی را ماهرانه با هدفی خاص می سازد

اکثر محصولات اپل با جزئیاتی کوچک تعریف می شوند، به ویژه محصولات تعاملی اش. مثلا این نمونه: وقتی شما رمز عبور را اشتباهی وارد می کنید، در جواب محل مخصوص ورود رمز عبور می لرزد. کاملا روشن است که این نوع جزئیات برای طراحان معنا دارند. اینها لحظاتی هستند که توضیح آنها به صورت منطقی سخت به نظر می رسد اما هر کدام از آنها احساسی قابل درک و لمس برای کاربر به وجود می آورند.

3030923-inline-i-30615-ios7animation

"غیر ممکن است که در یک مدت زمان از قبل تعیین شده به ایده های خلاقانه نزدیک شوید."

کاوانو می گوید: "خیلی از شرکت ها سعی در تقلید این ایده داشتند... فکر می کردند که لازم است به این ایده چشمگیر نزدیک شوند. شرکت ها در حال طراحی آن هستند و نمی توانند به سمت چیز دیگری حرکت کنند تا زمانی که یک انیمیشن بی نقص یا یک مدل ارائه محتوای عالی پیدا کنند." اما واقعیت چیست؟ "غیر ممکن است که در یک مدت زمان از قبل تعیین شده به ایده های خلاقانه برسید."

کاوانو به ما می گوید که طراحان اپل (و مهندسانش) اغلب ایده های تعاملی هوشمندانه ای دارند -مانند رابط کاربری مکعب سه بعدی یا آیکون هایی جهنده که حرکتشان مبتنی بر فیزیک است- که آن هم در مدت کمی از زمان استراحتشان به فکرشان می رسد، و ممکن است سالها منتظر بمانند تا بتوانند روزی از این ایده ها در زمینه ی خاصی استفاده کنند.

"طراحان به صورت مداوم در حال تجربه این موارد کوچک هستند و چون همه تیم ها به نوعی می دانند که بقیه طراحان چه کار هایی انجام داده اند، وقتی که یک ویژگی جدید می آید -می گویند: ما به عنوان بازخورد برای رمز عبور به یک راه خوب نیاز داریم و نمی خواهیم این پاسخ زشت [رمز عبور اشتباه است] را به آنها نشان دهیم- پس این ایده های انیمیشن یا تعاملی [که از قبل در موردشان فکر شده] و به نوعی برای تجربه های سرگرم کننده ساخته می شوند، بر می دارند و اگر چیز های دیگری هم موجود باشد آنها را هم بررسی می کنند و نهایتا بهترین شان را به کار می برند."

اما اگر شما تصور می کنید که پشت پرده هر کدام از ایده های انیمیشن در اپل دلایل بزرگی نهفته است و منتظرند که کشف بشوند، اشتباه می کنید. واقعیتی که کاوانو توضیح می دهد برخلاف باور ها است.

کاوانو می گوید: "در اپل کتابخانه رسمی وجود ندارد، بیشتر اوقات سند رسمی خاصی از چیزهای قابل دزدیدن، نیست." او اضافه می کند: "آنجا بیشتر یک تیم کوچک می بینید که از کارهای دیگران خبر دارند و فرهنگ به اشتراک گذاری راحتی هم بین شان هست."

 

افسانه چهارم: اشتیاق زیاد استیو جابز هر کسی را می ترساند

یکی از توصیه های معمولی که در شرکت اپل می شد (که شاید آن را قبلا شنیده باشید) این بود که یک طراح باید همیشه به جای آسانسور از پلکان استفاده کند، چرا که اگر اتفاقی استیو جابز را در آسانسور ملاقات کنید، او از شما در مورد روند کارتان خواهد پرسید و دو حالت بیشتر وجود ندارد:

  1. او از آن متنفر می شود و ممکن است شما اخراج شوید.
  2. او عاشق آن می شود و جزئیات توجه اش را جلب می کنند. در نتیجه شما همه شب ها، آخر هفته ها و تعطیلاتی که در پیش دارید را به خاطر این پروژه از دست خواهید داد.

وقتی کاوانو این موضوع را تعریف می کند می خندد. حقایقی که او برای ما ترسیم می کند خیلی ظریف تر از نکته های بامزه این داستان فکاهی است.

3030923-inline-i-stevejobs

"در اپل کسانی پیشرفت کردند که اشتیاق استیو برای بهترین بودن را با آغوش باز پذیرفتند."

"واقعیت این است آنهایی که در اپل رشد کردند، کسانی بودند که آن اشتیاق و علاقه [استیو] را با آغوش باز پذیرفتند تا از کار کردن با او تجربه کسب کرده و در واقع خودشان را صرف مشتری و محصول کنند. آنها خودشان می خواستند آخر هفته ها و تعطیلات شان را برای کارشان بگذارند و خیلی از مردمی که شکایت می کنند که این انصاف نیست، ارزش از دست دادن همه اینها در مقابل تلاش در راه خلق بهترین محصول برای مشتری و قربانی کردن همه مسائل شخصی برای رسیدن به این نتیجه را نمی بینند."

"خیلی اوقات هم بود که تنبیه های کوچک و بدی در نظر می گرفت، اما او فقط بهترین چیز را می خواست، و از هر کس دیگری هم انتظار داشت همان چیز را بخواهد. او با فهم و درک مردمی که چیز های خوب را نمی خواستند مشکل داشت و تعجب می کرد که چرا با آنکه اینگونه هستند برای او کار می کنند. من فکر می کنم که استیو برای مردمی که به مسائل اهمیت نمی دادند، تحمل کمی داشت. او به سختی درک می کرد چرا کسانی در این جایگاه کار می کنند که نمی خواهند همه چیزشان را برای آن قربانی کنند."

و در مورد کاوانو، آیا او یک نصیحت جالب یا یک تعریف عالی از جابز دریافت کرده بود؟ او اقرار می کند: "شخصا هیچ چیز" و می خندد. "فقط یک بار در کافه تریا او به من گفت که سالمونی که سفارش دادم خیلی عالی به نظر می رسد و رفت که برای خودش هم سفارش بدهد، و این تنها مورد واقعا مثبتی بود که بین من و جابز رخ داد."

"او فوق العاده دوستانه و خونگرم بود، من همیشه سعی می کردم او جلوتر از من قرار بگیرد اما او هرگز نمی خواست چنین کاری را انجام دهد. موضوع خیلی جالب دیگر این بود که او بی نهایت سخت گیری می کرد... اما در موارد دیگر می خواست بسیار دمکرات باشد و دیگران مثل بقیه با او رفتار کنند. او پیوسته با این دو نقش درگیر بود."

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (21 مورد)
  • آرش
    آرش | ۲ تیر ۱۳۹۳

    شنیدید میگن وقتی سوار بنز میشی هر چیزی دقیقا همون جایی که باید باشه هست ؟
    اپل هم همینجوره وقتی ساعتها واسه یه چیز کوچیک و به نظر پیش پا افتاده وقت میزارن نتیجش میشه همین

  • حسين
    حسين | ۳۰ خرداد ۱۳۹۳

    ممنون عالي بود

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی