چرا فیسبوک در تلاش برای ایجاد یک پلفترم مبتنی بر دوربین است؟

در وسعت فیسبوک و شمار بالای کاربرانش تردیدی نیست، اما این وبسایت در هر زمینه ای هم تخصص ندارد. برای مدت یک دهه، استراتژی این شرکت آن بوده که بومی سفید و نانوشته را فراهم آورده و سپس این امکان را در اختیار توسعه دهندگان قرار دهد تا آن را همانگونه که می خواهند رنگ آمیزی نمایند.

این هم تنها یک دلیل دارد: در برهه های مختلف، افراد به یک سمت و سو تمایل پیدا می کنند و یک چیز برایشان محبوبیت می یابد. گاهی کاربران به یک بازی خاص علاقه نشان می دهند و زمانی مسحور یک اپلیکیشن تازه می شوند.

اما همانطور که تایید خواهید کرد، ترند شبکه های اجتماعی مدتی است که از اشتراک گذاری محتوای متنی به سمت بازی و اخیرا هم با مجبوب شدن هر چه بیشتر اپلیکیشن های اشتراک گذاری عکس، به سمت این نوع محتوا گرایش یافته است.

این روزها مردم دیگر علاقه ای به اشتراک گذاری عکس های قدیمی از چهره خود، غذا یا غروب خورشید ندارند و در مقابل به دنبال ابزارهایی هستند که ایجاد و در نهایت اشتراک گذاری یک مقوله را برایشان ساده تر نماید.

از همین روست که شاهد اوج گیری اپلیکیشن هایی نظیر دابسمش، موزیکالی (Musical.ly) برای لبخوانی و پریسکوپ هستیم و این اواخر هم مواردی نظیر Prisma و آرتیستو برای جلوه بخشیدن به عکس ها و بومرنگ و Phhhoto برای تهیه گیف جذابیت یافته اند.

مبارزه با اسنپچت

شاید سلطان ابزارهای تهیه محتوای تصویری اسنپچت باشد؛ اپلیکیشنی واحد و مستقل که تلاش دارد همه اموری که به آنها اشاره گردید را به یکباره انجام دهد. عکس، ویدیو، فیلترهای مختلف، متن، نقاشی، اموجی، Bitmoji، استیکرهای سه بعدی و به یادماندنی ترین آنها یعنی لنزهای سلفی کارتونی همگی از جمله محتواهایی هستنند که به لطف این سرویس می توان با آنها کار کرد.

این اپلیکیشن به خاطر برخورداری از ابزارهای مبتکرانه منحصربفردش همواره یک قدم جلوتر از دیگران حرکت می کرد و توانست در اندک زمانی جامعه ای عظیم از کاربران را برای خود دست و پا کند.

این شرکت با خرید استارتاپ اکراینی به نام Seene (خالق عناوینی نظیر انگری بردز) کاربرانش را با نقاب های خلاقانه، تاج های گل و رنگین کمان های جالبش آشنا کرد و توانست خودش را در دل آنها جا کند.

فیسبوک در طلب یاری

با گذشت زمان اما، فیسبوک با تبعیت و به نوعی کپی برداری از ایده های اسنپچت توانست خیل عظیمی از کاربران آن را به سمت خود جذب کند. در واقع می توان فیسبوک را شیائومی اپلیکیشن اسنپچت دانست. امسال این شرکت MSQRD را خریداری کرد که رقیبی جدی برای Seene است و ماحصل این خرید هم افزوده شدن آیکون دوربین به نیوز فید آن و همچنین راه اندازی سرویسی به نام Instagram Stories بود. جالب است بدانید که این غول رسانه های اجتماعی از دنباله روی های آشکار خود هم به هیچ وجه شرمگین نیست. کوین سیستروم مدیرعامل اینستاگرام چندی پیش تایید کرد که اسنپچت منبع الهام اینستاگرام برای افزودن سرویس Stories بوده است.

اما برای آنکه اینستاگرام عامل الهام بخش خود را پشت سر بگذارد و کاربران بیشتری را از این پلتفرم به سمت خود جلب نماید باید تازگی اش را حفظ کند.

حالا ضروری است که فیسبوک پلتفرم تازه ای را با محوریت دوربین برای توسعه دهندگان ایجاد نماید. این شرکت باید به جای آنکه سودای هر فیلتر سلفی، ابزار ویرایش عکس و افکت ویدئویی را در سر بپروراند، اکوسیستمی از توسعه دهندگان را ایجاد نماید تا آنها را برایش تهیه کنند.

ایجاد بستر مناسب

فیسبوک در جریان کنفرانس توسعه دهندگان خود پلتفرم مسنجر بات و همچنین API ویدئوهای لایو را ارائه نمود. اما این شرکت در خلال کنفرانس ماه آوریل خود و رونمایی از مواردی که به آنها اشاره گردید، کیت Profile Expression خود را هم معرفی کرد.

این کیت به شما امکان می دهد که انیمیشن های مختلف بسازید یا با استفاده از اپلیکیشن های دیگری مانند MSQRD، بومرنگ، واین، BeautyPlus و Cinemagraph عکس های پروفایل خود را بهبود بدهید. متاسفانه اما از آن روز تا حالا خبرهای زیادی در این باره از جانب فیسبوک مطرح نشد...

اما همانطور که در بالا اشاره کردیم فیسبوک MSQRD را خریداری کرد و با عقد این قرارداد، یکپارچه سازی ابزارهای خلاقانه با محصولات آن اجتناب ناپذیری مینمود. بنابراین، هفته گذشته که این شرکت دو تجربه دوربینی جدید را ارائه نمود و در ادامه بسیاری، سازندگان آنها را به ایجاد یک پلتفرم دوربینی ترغیب کردند.

مدیرعامل اینستاگرام اظهار داشت: نئون (یکی از ابزارهای این شبکه اشتراک گذاری تصویر برای طراحی استوریز) در عین حال که مثالی کوچک محسوب می شود به خوبی نشان می دهد که می خواهیم این محصولات را به کجا ببریم؛ منظور ایجاد روش هایی منحصربفرد و خلاقانه برای بهبود عکس هاست و این پلتفرم قطعا بهترین ابزار برای این منظور خواهد بود.

از سیستروم سوال شد که آیا این ابزارهای مبتکرانه درست مانند گزینه نئون توسط خود فیسبوک ارائه می شوند یا شرکت های شخص ثالث که او پاسخ داد: فکر می کنم عموما از سوی فیسبوک ارائه می شوند.

اما او در ادامه مسیر را برای ورود شرکت های شخص ثالث نیز هموار ساخت و اظهار نمود: فکر می کنم برخی شرکت های شخص ثالث هم هستند که می توان آنها را در نظر گرفت و البته بعد از ورودشان به عرصه در موردشان تصمیم می گیریم.

چندی بعد، فیسبوک نخستین یکپارچه سازی اش با MSQRD را ارائه نمود که به شهروندان کانادا و برزیل امکان می داد از فیلترهای سلفی آن با تم المپیک استفاده نمایند. این فیلترها درون بخشی به نام Camerafeed قرار دارند که به صورت خودکار هر زمان که نیوز فید را باز می کنید یک دوربین سلفی را برایتان می گشاید تا در لحظه از خود عکس گرفته و بعد از ترکیب نمودن آن با فیلترهای مختلف با دیگران به اشتراکش بگذارید.

از سوی دیگر، آنطور که سایت The Information گزارش داده، بخش استوریز از اینستاگرام و camerafeed از فیسبوک احتمالا در افت اشتراک گذاری محتوای شخصی که از فوریه امسال تنزل سال به سال 15 درصد را پیدا کرد، نقش داشته اند. از سویی فیسبوک به محتواهایی که در جای دیگر یافت نمی شوند برای رونق بخشیدن به کسب و کار خود نیاز دارد.

البته این شرکت به خاطر برخورداری از جمعیت عظیم توسعه دهندگان خود می تواند تجربیات دوربینی کاربرانش را بسیار غنی کند.

اکوسیستمی از نوآوری

فیسبوک منابع لازم را در اختیار دارد تا از جمعیت کثیر توسعه دهندگان خلاقش بخواهد که لنزها، فیلترها و افکت های تازه ای را برای آن طراحی نمایند. اما باز هم همواره این احتمال می رود که توسعه دهنده خلاقی در آنسوی کره خاکی ایده ای مبتکرانه تر را نسبت به نیروهای تحت فرمان این شرکت در اختیار داشته باشد. برای درک این مساله صرفا کافیست نگاهی به فیلترهای Prisma بیاندازید.

در هر حال شرکت تحت مدیریت مارک زاکربرگ علاوه بر اینکه باید با این توسعه دهندگان رقابت نماید لازم است که آنها را به سمت خود جلب نموده و از فکر خلاق شان ایده بگیرد.

فیسبوک و اینستاگرام هم اکنون نیز امکانی را برای اپلیکیشن های مختلف فراهم آورده اند تا رسانه های تازه تهیه شده را به سادگی به ابزارهای ایجاد استاتوس خود انتقال دهند. اما درست مانند همیشه، طعمه فیسبوک برای جذب توسعه دهندگان به سمت پلتفرم آن فاکتور «رشد» است. فیسبوک هم اکنون 1.71 میلیارد نفر کاربر در اختیار دارد و جمعیت استفاده کنندگان از اینستاگرام نیز مرز 500 میلیون نفر را پشت سر گذاشته و به همین خاطر می توان گفت که محتوا برای اشتراک گذاری در این دو سایت به اندازه کافی زیاد هست.

این شرکت برای آنکه رشد خود را رقم بزند باید امکانی را در اختیار توسعه دهندگانش قرار دهد که قادر به یافتنش در اپ استورهای شلوغ نیستند و آن قابل کشف بودن است. اگر این کمپانی مجموعه ای از ابزارهای ارائه شده از سوی شرکت های شخص ثالث را فراهم می کرد آنگاه کاربران هیچگاه برای اشتراک گذاری محتوای خود با کم و کاستی روبرو نمی شدند. همین مساله نیز به خوبی توضیح می دهد که چرا فیسبوک اپلیکیشن های اضافه ای را برای تهیه گیف و مانند آن به مسنجر اضافه کرد.

دست آخر اما توسعه دهندگان باید پول در بیاورند و بالا رفتن تعداد کاربرانشان برایشان بی حاصل خواهد بود. آنها هم می توانند بخش کوچکی از مبلغ مربوط به دانلود اولیه را دریافت کنند یا اینکه فیلتر های اعلای خود را به صورت پولی در اختیار کاربرانشان قرار دهند. توسعه دهندگان همچنین می توانند ابزارهایی را ارائه نمایند که بسیاری با نام «ابزارهای اسپارنسر شده ایجاد محتوا» از آنها یاد می کنند؛ یعنی برندها به توسعه دهندگان پول می دهند تا برایشان فیلتر و افکت هایی بسازند که جنبه تبلیغی برایشان دارد.

اسنپچت پیشتر گامی مشابه را با قابلیت موسوم به Sponsored Lenses انجام داده اما تصور نمی شود که فیسبوک دست به اقدامی مشابه بزند؛ علت هم این است که شرکت مورد بحث بیشتر ترجیح می دهد تمرکز خود را روی تبلیغات نیوز فید قرار دهد که حجم بیشتری از درآمد را روانه حساب هایش می کند.

از سویی ممکن است توسعه دهندگان نگران کار کردن با فیسبوک باشند زیرا تصور می کنند که این شرکت ممکن است ایده های مبتکرانه آنها را سرقت کند. البته زاکربرگ و مدیرانش به خوبی از محصولات پرطرفدار بازار آگاهی دارند اما حتما تایید می کنید که در هر کاری کپی برداری راحت ترین روش است و به همین خاطر می توان گفت که این مساله اجتناب ناپذیر خواهد بود.

در هر صورت اگر ایده ساخت پلتفرم دوربین رنگ واقعیت به خود بگیرد آنگاه میتوان مطمئن بود که فیسبوک و اینستاگرام هیجان انگیزتر از قبل خواهند شد. به این ترتیب، به جای آنکه کاربران همان فیلترها، فیدها و عکس ها را داشته باشند، می توانند از ابزارهای سرگرمی متفاوت تری در هر روز استفاده نمایند.

گفتنی است که حالا دوازده سالی از عمر فیسبوک می گذرد و اینستاگرام نیز تقریبا شش ساله است. همین قدمت ضمن آنکه نوعی امتیاز برای آنها محسوب می شود می تواند حکم یک زنگ خطر را نیز برایشان داشته باشد. در واقع این دو برای آنکه به فعایت خود ادامه دهند باید همچنان تازگی خود را حفظ نمایند.