ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

بررسی بازی The Last Guardian؛ افسانه ای عامه پسند

افسانه ها همواره جزئی جداناپذیر از زندگی ما بوده اند. انسان هایی با اهداف خیر در تقابل با موجودات پلید، مردان و زنانی با نیروهای فرابشری و حیوانات اسطوره ای، همه و همه پدید آمده ...

شایان ضیایی
نوشته شده توسط شایان ضیایی | ۲۹ آذر ۱۳۹۵ | ۲۳:۳۰

افسانه ها همواره جزئی جداناپذیر از زندگی ما بوده اند. انسان هایی با اهداف خیر در تقابل با موجودات پلید، مردان و زنانی با نیروهای فرابشری و حیوانات اسطوره ای، همه و همه پدید آمده اند تا به زندگی ما جذابیت و هدف ببخشند؛ و مهم نیست که آنها را باور می کنیم یا خیر، همواره در اعماق ذهنمان می خواهیم بپذیریم که چنین افسانه هایی وجود دارند و زندگی، پیش از ما انسان های مدرن، رنگ و بویی اسطوره ای تر داشته؛ شاید با چاشنی خیالی بیشتر و روزمرگی کمتر.

افسانه ها تنها داستان هایی ساخته و پرداخته نویسندگان بزرگ نیستند، آنها با فرهنگ، اعتقادات و جوامع ما در آمیخته اند و شاید گاه چندان مهم جلوه نکنند، اما هویت غایی ما را شکل می دهند. این داستان ها به ما یاد می دهند چطور زندگی کنیم، چطور با چالش های بزرگ مواجه شویم و چطور خود به افسانه تبدیل شویم.

The Last Guardian هم در بطن خود، چنین داستان ارزشمندی را روایت می کند؛ اما با این تفاوت که هرچه در بازی پیش می روید، همه چیز شکلی واقع گرایانه تر به خود می گیرد و به جایی می رسد که دیگر تشخیص مرز میان واقعیت و افسانه دشوار می شود.

vlcsnap-8797-11-26-23h20m29s334-w1000

همه چیز در غاری کوچک آغاز می شود. پسرکی کوچک از گوشه غاز بر می خیزد و خود را در کنار موجودی غول آسا اما به بند کشیده شده می یابد. بنایی در حال فروپاشی در سمت راست، برکه ای کوچک و تاریک در میان و باریکه های نوری که از سقف غار به درون آن می تابند. همه چیز برای آغازی حماسی آماده است و هر آن، امکان دارد اتفاقی غیرقابل پیش بینی رخ دهد.

حیوان آرام گرفته است اما در چشمان زیبایش، احساس خطر و ترس موج می زند

پسرک، هنگامی که مونولوگ های مردی میانسال در حال شرح آن چیزی است که در ذهنش می گذرد، تصمیم می گیرد به حیوان نزدیک شود اما غرشی تهدیدآمیز از درد و تهدید، او را به فرار وا می دارد. شاید بهترین گزینه، برقراری ارتباط با حیوان باشد و شاید بهترین کار برای ایجاد این ارتباط، یافتن غذایی برای حیوان باشکوه که از درد به خود می پیچد.

نیزه هایی به رنگ مشکی و ارغوانی در بدن حیوان دیده می شوند، نیزه هایی که تا اعماق بدن آن فرو رفته اند و مجال نفس کشیدن نمی دهند. پسرک نیزه ها را از بدن حیوان خارج می کند اما پیچ و تاب بدن موجود دردمند، وی را به گوشه ای پرتاب کرده و از هوش می برد. یکبار دیگر چشم ها باز می شوند و این بار، می توان حیوان را دید که آرام گرفته است اما در چشمان زیبایش، احساس خطر و ترس موج می زند.

vlcsnap-3448-08-24-22h35m50s401-w1000

یکبار دیگر، یافتن غذا تنها راه پیش رو برای برقراری ارتباط تلقی می شود. بشکه ای که محتویات آن معلوم نیست در گوشه ای از غار رها شده؛ تنها گزینه پسرک برای آنکه یکبار دیگر شانسش را با موجود افسانه ای امتحان کند و خوشبختانه، این بار «تریکو» تمایل بیشتری برای برقراری تعامل نشان می دهد.

The Last Guardian مثل هر افسانه دیگری، نیازی به توجیح خود نمی بیند و مخاطب را به ناگاه در داستان غرق می کند

15 دقیقه آغازین The Last Guardian -که مهم ترین دقایق بازی برای شناساندن ماهیت یک بازی به مخاطب برشمرده می شود- شکلی شکوه مندانه دارد. مخاطب به خوبی در می یابد که قرار است با موجودی متفاوت از هرآنچه که در مدیوم بازی های ویدیویی دیده شده تعامل داشته باشد و البته این سفر، چندان آسان نخواهد بود.

افزون بر این، The Last Guardian مثل هر افسانه دیگری، نیازی به توجیح خود نمی بیند و مخاطب را به ناگاه در داستان غرق می کند. هیچ افسانه ای با اتفاقات معمولی آغاز نمی شود و با اتفاقات معمولی هم پایان نمی یابد؛ آنها قرار نیست منطقی باشند، این ذات سفر است که اهمیت دارد و باید فارق از نقطه آغاز و پایان، صرفاً در لحظه بود.

vlcsnap-6321-10-23-08h14m47s902-w1000

القای چنین مفاهیمی در چنین مدت زمان کوتاهی، مشخصاً از عهده هر توسعه دهنده ای بر نمی آید و دقیقاً از همین نقطه می توان دریافت که The Last Guardian می خواهد چیزی فراتر از یک بازی ویدیویی معمولی باشد.

«تریکو» -که تنها المان قابل درک داستان به شمار می رود- موجودی است عظیم که بسیاری از ویژگی های شخصیتی خود را از پرندگان، گربه ها و سگ ها قرض گرفته. پوزه بلند و گوش های تیز سگ به همراه استخوان بندی و دم گربه و بدنی که همچون پرندگان، با پر پوشانده شده است.

نخستین صفحه بارگذاری بازی، طرح هایی از حیواناتی خیالی مانند اژدها و اسب تک شاخ را نشان می دهد و در آخر، تریکو روی صفحه به نمایش در می آید؛ تلاشی واضح برای آنگه گیمر دریابد تریکو هم از دل افسانه ها بیرون آمده. اما جالب اینجاست که با پیشروی در بازی، تریکو دائماً خلق و خوی خود را بیشتر به نمایش می گذارد و متوجه می شوید تفاوت چندانی با یک حیوان واقعی در دنیای واقعی ندارد.

vlcsnap-6807-01-07-13h34m39s551-w1000

همین ذهنیت زیبای استودیوی ژاپن سونی در قبال محو کردن مرزهای میان خیال پردازی و واقعیت، شکلی کاملاً متفاوت با هرآنچه پیشتر دیده ایم به گیم پلی و تعامل پسرک با تریکو بخشیده. در واقع، تریکو همواره حیوانی غیرقابل پیش بینی است که خود به تصمیم گیری می پردازد؛ نه آیتمی دیجیتالی که زاده شده تا گیمر به سرعت موانع را از میان بردارد.

تریکو حیوانی غیرقابل پیش بینی است که خود به تصمیم گیری می پردازد؛ نه آیتمی دیجیتالی که زاده شده تا گیمر به سرعت موانع را از میان بردارد

The Last Guardian اول و آخر، یک بازی پلتفرمینگ پازلی است و همه چالش ها، باید با همکاری پسرک و تریکو از میان برداشته شوند. پسرک می تواند از دیوارها بالا برود، اهرم ها را بکشد و راه ها را برای تریکو هموار کند. در همین حین، تریکو با قد بلند خود، به پسرک کمک می کند تا به نقاط مرتفع محیط دسترسی یابد و یا خود با پرش هایی بلند، از نقطه ای به نقطه دیگر می رود.

بنابراین، تریکو جزئی مهم از گیم پلی به شمار می رود و بدون او، امکان گذر از چالش ها وجود ندارد. اما تریکو قرار نیست ذهنی شبیه به انسان ها داشته باشد و برخی اوقات در درک آنچه از او خواسته می شود مشکل دارد؛ درست مثل یک حیوان معمولی. پس گاهی ممکن است تریکو به خوبی آنچه از او می خواهید را متوجه شود و گاه بدون توجه به تلاش هایتان، خرناس کشیده و به سمت دیگری از محیط برود.

vlcsnap-4828-02-25-07h02m55s478-w1000

همین مسئله، بُعد تازه ای به چالش های بازی بخشیده است و گیمر را وا می دارد تا با استفاده از نشان دادن جهت های خاص، یا پرتاب یک شی به سمتی که می خواهد حرکت کند، با تریکو ارتباط برقرار نماید؛ ارتباطی که هرچه بیشتر برقرار می شود، رابطه ای صمیمی تر میان دو شخصیت اصلی بازی -از دو گونه مختلف- فراهم می آورد.

از جایی به بعد، خوشبختانه تریکو یاد می گیرد که چطور حرکات پسرک را تقلید کند و از پیش برداشتن موانع راحت تر می شود؛ اما این موضوع سبب نمی شود تا وقایع بازی و اعمال تریکو، ذات «اتفاقی بودن» خود را حفظ نکنند. اتفاقی بودن همه چیز، از یک سو ابعاد عاطفی بازی را تعالی بخشیده و از طرف دیگر، مشکلات فنی خاصی به همراه آورده است.

هنگامی که تریکو از فرمان های شما اطاعت نمی کند، مجبور می شوید که از خود صبر نشان داده و با عطوفت هرچه تمام تر، منظورتان را به وی بفهمانید. این مهم یا می تواند از طریق نوازش تریکو برای دقایقی چند محقق شود یا یافتن غذا برای وی یا هر فعالیت دیگری که بسته به شرایط، گیمر خود باید آنها را شناسایی کند. همین صبر پیشه کردن، سبب می شود تا بعد از مدتی، مهر تریکو به دلتان بیفتد و ماهیت او به عنوان حیوانی هوشمند اما نه چندان متفاوت با حیوانات خانگی دنیای واقعی را درک کنید.

vlcsnap-7570-05-17-07h20m31s276-w1000

جالب اینجاست که هوش مصنوعی قدرتمند تریکو، دقیقاً با حرکات حیوانات در دنیای واقعی شباهت دارد و برای من که افتخار نگهداری از چند حیوان خانگی را داشته ام، شکلی ملموس تر داشت. بنابراین اگر در نگهداری از چنین حیواناتی تجربه داشته باشید، درک بهانه گیری ها و حتی خرناس های تریکو برایتان چندان دشوار نخواهد بود و تازه پی می برید که استودیوی ژاپن سونی، تا چه حد رفتارهای حیوانات را مورد بررسی داده و آنها را در بازی خود پیاده کرده است؛ مسئله ای که شاید حتی اصلی ترین دلیل تاخیرهای پیاپی The Last Guardian باشد.

اتفاقی بودن همه چیز، از یک سو بعد عاطفی بازی را تعالی بخشیده و از طرف دیگر، مشکلات فنی خاصی به همراه آورده است

اما از بُعد فنی اگر به موضوع نگاه کنیم، اتفاقی بودن حرکات تریکو پیامدهای ناگواری به همراه داشته است. در واقع بازی شما را در محیط های بزرگی رها می کند و همه چیز را به خودتان می سپرد. یافتن بهترین مسیر برای جا به جایی در محیط، به خودی خود امری دشوار است که می تواند برخی مواقع، تا نیم ساعت هم طول بکشد. حالا همین موضوع، زمانی شکل مایوس کننده تر به خود می گیرد که بعد از یافتن راه حل، تریکو قادر به تشخیص آنچه می خواهید نیست و باز باید زمان دیگری را صرف القای منظورتان به وی کنید.

در همین حین، یکی از مکانیک های مهم بازی، پریدن از روی پلتفرم ها و گرفتن دم تریکو در میان زمین و آسمان است. بنابراین چگونگی نشستن تریکو روی برخی از موانع، امری مهم تلقی می شود تا بتوانید به دم او دسترسی داشته باشید. اما کم پیش نمی آید که تریکو به شکلی اشتباه روی مانع مورد نظر می نشیند و پریدن و گرفتن دم او، تبدیل به امری غیرممکن می شود. نمی دانم که این مسئله ناشی از مشکلات فنی و فکرنشده بوده یا واقع گرایانگی بیش از حد؛ اما هرچه که هست، آسیب هایی فراوان به ماهیت The Last Guardian -به عنوان یک بازی ویدیویی سرگرم کننده- وارد کرده است.

vlcsnap-4332-12-10-16h59m10s750-w1000

گذشته از این، نمودار گیم پلی، مثل رولر کوستری پر فراز و فرود است و هیچوقت نمی توانید به تجربه ای باثبات از سرگرم کنندگی دست پیدا کنید. بخشی از سکانس های The Last Guardian، بسیار هیجان انگیز هستند و برخی دیگر، به قدری مایوس کننده و کند که ترجیح می دهید بازی را حداقل برای مدتی کنار گذاشته و به کارهای دیگرتان برسید.

کنترل بسیار دشوار پسرک یکی از عوامل پدیدار آورنده اشتباهات سهوی در پیشبرد بازی است و ضرباهنگ آن را از بین می برد

مبارزه با دشمنانی جادویی هم یکی از المان های مهم گیم پلی به شمار می رود اما از آن جایی که گیمر نقشی در آن ندارد و صرفا باید با پناه گرفتن، همه چیز را به تریکو بسپرد، خیلی زود جذابیتش را از دست می دهد و همچون عنصری اضافه به نظر می رسد. ضمناً جای دارد اشاره ای به کنترل بسیار دشوار پسرک نیز بشود که خود به تنهایی، یکی از عوامل پدیدار آورنده اشتباهات سهوی در پیشبرد بازی می گردد و ضرباهنگ آن را از بین می برد.

اما اگار تمام این ایرادات فنی که خلل هایی کوچک و بزرگ به بازی وارد نموده اند را کنار بگذاریم، The Last Guardian عنوانی است که اهمیت زیادی برای طبیعت، و نقش انسان در آن قائل می شود. طراحی بی نقص تریکو و اعمال و رفتارهای منحصر به فردش، مهم ترین مسئله برای رساندن پیام غایی The Last Guardian به حساب می آمده و تنها چیزی بوده که می توانسته هویتی متفاوت به بازی ببخشد.

The Last Guardian در وهله نخست، می خواهد خود را از بازی های ویدیویی مشابه جدا کرده و داستانی از برتری طبیعت بر همه چیز ارائه کند؛ همین برتری سبب می شود تا تریکو تا این حد با تار و پود بازی درآمیخته باشد و بدون او، بازی، گیم پلی و تمام تلاش های گیمر بی معنی به نظر برسد. The Last Guardian به شما می آموزد که انسان، برخلاف آنچه خود می پندارد، هیچ قدرتی در برابر طبیعت و نیروی شگفت انگیز آن نداشته و تنها، پیرو قوانین آن است.

vlcsnap-9686-06-29-17h55m42s436-w1000

تریکو از دل افسانه ها بیرون آمده است و سازندگان بازی هم مشکلی با اعتراف آن ندارند؛ اما موجودات افسانه ای هم می توانند همچون حیوانات واقعی باشند. آنها هم نیازهای خاص خود و شخصیت خاص خود را دارند که می تواند بسته به شرایط، متغیر باشد. چرا بسیاری به حیوانات خانگی علاقه دارند؟ آیا این حیوانات صرفاً اسباب بازی هایی هستند برای سرگرم کردن مردم یا موجوداتی واقعی با نیازها و شخصیت واقعی؟

سازندگان The Last Guardian هم دقیقاً همین پرسش را با خود مطرح کرده اند و دریافته اند که برای جان بخشی به تریکو و نیز تاثیرگذاری هرچه بیشتر، لازم است پا را فراتر از یک بازی ویدیویی گذاشته و در شخصیت پردازی تریکو، کاری کنند که هیچوقت نمونه اش دیده نشده و بعید است در آینده نزدیک تکرار شود. همین مسئله، The Last Guardian را تبدیل به محصولی کرده فارق از کتاب ها، فیلم ها، موسیقی و حتی بازی های ویدیویی؛ محصولی که جذاب ترین عناصر هر یک از این مدیوم ها را قرض گرفته و با ادغامشان، تجربه ای نو فراهم می آورد.

بدیهی است که چنین رویکردی، تبعات خاصی به همراه داشته و The Last Guardian را به یک بازی چند شخصیتی تبدیل کرده است. و همین بحران هویت سبب گشته تا بخش هایی از بازی بسیار لذت بخش باشند و بخش هایی دیگر بسیار ناامیدکننده. اما رابطه ای که میان پسرک و تریکو و سپس میان گیمر و تریکو شکل می گیرد، The Last Guardian را به یکی از متفاوت ترین بازی های ویدیویی تاریخ تبدیل کرده است.

The Last Guardian را می توانید از ایستگاه بازی حرفه ای ها و از طریق سایت PSPro.ir تهیه کنید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • Avatar1381
    Avatar1381 | ۳۰ آذر ۱۳۹۵

    واقعا این ژاپنی ها ادم های عجیبین

  • TeChNoLoGy
    TeChNoLoGy | ۳۰ آذر ۱۳۹۵

    نمی دونم چرا منو به یاد prince of persia میندازه

مطالب پیشنهادی