ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

مروری بر موبایل های انقلابی تاریخ که محکوم به شکست شدند

بزرگان عرصه موبایل، برای آنکه مخاطبان خود را حفظ کنند و همواره پیش چشم آنها باشند، همه ساله جدیدترین پرچمداران خود را به بازار عرضه می کنند و آنچنان اصول بازی با کلمات را خوب ...

Maryam Mousavi
نوشته شده توسط Maryam Mousavi | ۱ خرداد ۱۳۹۶ | ۲۲:۰۰

بزرگان عرصه موبایل، برای آنکه مخاطبان خود را حفظ کنند و همواره پیش چشم آنها باشند، همه ساله جدیدترین پرچمداران خود را به بازار عرضه می کنند و آنچنان اصول بازی با کلمات را خوب می دانند و محصول تازه شان را قدرتمند معرفی می کنند، که آن یک تکه فلز و شیشه در نظرمان به چیزی کاملا متفاوت از نسخه تقریبا مشابهش در سال قبل بدل می شود و با دل و جان مشتاق خریدش می شویم.

البته از حق که نگذریم، گاهی اوقات این موبایل ها و قابلیت های جدیدشان واقعا انقلابی هستند اما آنطور که تاریخ ثابت کرده، به ازای هر کدام از نسخه های سری گلسی اس سامسونگ یا آیفون های اپل، ده ها محصول دیگر با امکانات اغواکننده تر معرفی شدند که هیچگاه نتوانستند کاربران را به سمت خود جلب نمایند. در ادامه این مطلب سعی داریم نگاهی داشته باشیم به  برخی از این موبایل ها.

Nokia N-Gage (محصول سال 2003)

در سال 2003 نوکیا همچنان یکی از موفق ترین برندهای سازنده موبایل در دنیا محسوب می شد اما دیری نپایید که دنیا حرکت به سمت ایجاد یک اکوسیستم هوشمند را آغاز کرد و محصولاتی نظیر SideKick و  Palm Treo نشان دادند که امکان ساخت موبایل هایی با قابلیت اتصال به اینترنت وجود دارد.

در عین حال اما، به لطف گجت هایی نظیر کنسول بازی GameBoy Advance شرکت نینتندو، گیمینگ همراه بیش از پیش در کانون توجه علاقمندان قرار گرفت و به پاس دستگاه هایی نظیر آیپاد هرکسی خواستار خرید MP3 شد.

روندی که به آن اشاره کردیم این فکر را به ذهن مهندسان نوکیا آورد که چه میشد اگر دستگاهی وجود داشت که تمامی این قابلیت ها و امکانات را در خود داشت؟ و به این ترتیب Nokia N-Gage متولد گردید.

بنا بود که N-Gage همزمان یک اسمارت فون، مدیاپلیر و دستگاهی برای بازی باشد اما نوکیا در هر سه این موارد بازی را باخت.

شاید برای درک این مساله بهتر باشد که به شکل و ظاهر کلی دستگاه بپردازیم که به اعتقاد بسیاری شبیه به ساندویچ تاکو است (تا جایی که برخی به آن لقب تاکو فون دادند). البته این قالب ممکن است برای گیمینگ مناسب باشد اما مشکل زمانی رخ می نماید که بخواهید از آن به عنوان موبایل استفاده نمایید.

امکانات مدیاپلیر دستگاه نیز به نوبه خود محدود بود و راهی برای جلو یا عقب زدن ترک ها وجود نداشت. علاوه بر این اگر از موزیکی خوشتان می آمد و تمایل داشتید که آن را برای چندبار گوش دهید باز هم راهی برای تکرار آن در نظر گرفته نشده بود و امکان ساخت پلی لیست هم برای دستگاه وجود نداشت.

اگر خاطرتان هم باشد، در آن دوران هیچیک از نقدهای منتشر شده از این محصول مثبت نبودند و همه متفق القول بر این باور بودند که N-Gage بدترین ایده محقق شده از جانب نوکیاست.

با این همه، هیچیک از این نظرات نوکیا را از آینده ناامید نکرد و شرکت فنلاندی در نخستین قدم سخت افزار دستگاه را به روز رسانی کرد و بعد نوعی پلتفرم گیمینگ را برای آن ایجاد کرد که هیچکس به طرفش جذب نشد و عاقبت در سال 2009 میلادی، این شرکت رسما به زندگی N-Gage پایان داد.

بلک بری استورم (2008)

البته شکست های بلک بری به این یک مورد ختم نمی شوند و بی تردید می توان شمار بیشتری از محصولات تولیدی آن را در این مقاله آورد؛ از موبایل Z10 با سیستم عامل ژست-محور خود که هیچکس برایش اپلیکیشن نساخت تا پاسپورت با طراحی عجیب و غریبش که از هر نظر غیرعادی به نظر می آمد و حتی موبایل اندرویدی Priv. اما با نگاهی دقیق تر به تاریخچه فعالیت های چندین و چندساله بلک بری می توان اینطور گفت که موبایل استورم بزرگ ترین فاجعه برای شرکت کانادایی بوده است.

در سال 2008 میلادی، بلک بری همچنان یکی از شرکت های پیشرو تولید کننده موبایل در دنیا به شمار میرفت که البته این موضوع نیز تا حدود زیادی به خاطر تولید اسمارت فون های کیبورد دار این شرکت به نام های Curve، Pearl و Bold است که میلیون ها نفر را با خود همراه نمود.

با این همه آیفون ورودی قدرتمند به بازار آمریکا داشت و اپلیکیشن ها و بازی هایی برایش ساخته شده بود که بلک بری حتی فکرش را هم نمی کرد. از سوی دیگر نمایشگر تاچ انقلابی دستگاه هم در نوع خود نظیر نداشت و اینطور شد که بلک بری تصمیم گرفت «قاتل آیفون» را همراه با نمایشگر تاچ به بازار عرضه کند.

نهایتا استورم در سال 2008 میلادی به آمریکا (صرفا از طریق ورایزن) عرضه شد و همزمان به دیگر کشورهای دنیا نیز صادر گردید.

اضافه کنیم که نباوغ کانادایی تنها به افزودن نمایشگر تاچ به استورم قانع نبودند و تصمیم گرفتند که کیبورد محبوب میلیون ها کاربر خود را با همان صدای کلیک دوست داشتنی اش درست در زیر نمایشگر تعبیه نمایند.

متاسفانه اما هیچیک از این تدابیر کارگر نیافتاد و سیستم عامل قدیمی بلک بری ابدا سازگاری لازم را با آن نداشت و از سویی، مکانیزم مکانیکی در بخش تحتانی نمایشگر که بنا بود حس دلپذیر کلیک روی کیبورد فیزیکی را برای کاربران به ارمغان بیاورد شکستی بیش نبود. نکته دیگر آنکه پروسه طراحی و ساخت استورم تقریبا با عجله انجام شد و در نتیجه نرم افزار آن مملو از باگ بود.

البته این بازخوردهای منفی بلک بری را از تصمیم خود منصرف نکرد. حتی گفته می شود یکی از روزنامه نگاران مطرح آن دوران به نام David Pogue که بعدها به نیویورک تایمز ملحق شد مطلبی انتقادی را در باب این موبایل نوشت که بلافاصله مورد هجوم ایمیل های مملو از تنفر هواداران بلک بری قرار گرفت. کمی بعد Pogue در پاسخ به این ایمیل ها مطلبی تکمیلی حاوی جملاتی تندتر را به چاپ رساند و در آن آورد:

من در مورد توانایی شما و البته دوستان تان برای ارزیابی تکنولوژی تردید دارم. بله، استورم مشخصاتی متفاوت از محصولات قبلی بلک بری داشت اما آمار فروش آن همچنان به روند کندش ادامه خواهد داد.

تاریخ ثابت کرد که حق با Pogue بوده و استورم شکستی بیش نبود.

فایرفون آمازون (2014)

تا قبل از عرضه فایر فون، آمازون موفقیت های زیادی را در زمینه سخت افزار تجربه کرده بود. کتابخوان های سری کیندل این شرکت توانستند بسیاری را با خود همراه نمایند. تبلت های کوچک سری فایر نیز همواره به عنوان جایگزینی مناسب و ارزان قیمت برای آیپد مورد استفاده قرار می گرفتند و اکوسیستم فایر تی وی نیز برگ دیگری در دفتر موفقیت های این شرکت محسوب می شد.

در سال 2014 و بعد از پنج سال تلاش بی وقفه، آمازون بالاخره نخستین موبایل خود تحت عنوان فایر فون را معرفی کرد. روی کاغذ این موبایل مملو بود از امکانات بی نظیر شامل 5 دوربین، نمایشگر 3D و یک قابلیت نرم افزاری و سخت افزاری به نام Firefly که می توانست اشیاء را شناسایی کند تا در صورت تمایل آنها را به سبد خرید کاربر اضافه نماید.

نقدهایی هم که از آن منتشر می شد ترکیبی از نظرات مثبت و منفی را در خود داشتند اما طولی نکشید که مشخص شد هیچکس تمایلی به خرید فایر فون ندارد. از همه بدتر آنکه به خاطر سیاست های حاکم بر روابط موجود میان گوگل و آمازون، FireOS قابلیت دسترسی به پلی استور گوگل را نداشت و این یعنی تلفن مورد بحث نمی توانست از سرویس های پرکاربردی نظیر گوگل مپس، جیمیل یا گوگل داکس استفاده کند.

این پروژه ناموفق هزینه ای بالغ بر 170 میلیون دلار را بر آمازون تحمیل کرد و در پاییز سال 2015 میلادی، تنها یک سال بعد از عرضه فایرفون به بازار، آمازون بر زندگی آن پایان داد و اعلام نمود که برنامه ای برای ورود مجدد به این حوزه ندارد.

اچ تی سی فرست موسوم به فیسبوک فون (2013)

از سال 2010 میلادی این شایعه به راه افتاد که فیسبوک قصد دارد موبایل مختص به خود را تولید و روانه بازار کند و این شایعه برای مدت سه سال همچنان به قوت خود باقی بود و همزمان خبرنگاران و اهالی رسانه نیز در باب دلایل منطقی برای عرضه اسمارت فون از سوی فیسبوک قلم فرسایی می کردند.

واقعیت امر اینجاست که فیسبوک، حتی قبل از خرید اینستاگرام و واتس اپ قدرتمندترین و شاید محبوب ترین اپلیکیشن در iOS و اندروید به شمار می رفت و برای حفظ این سلطه چه چیزی بهتر از آنکه این شبکه اجتماعی رقیبی برای آیفون بسازد؟

بنابراین در بهار سال 2013، فیسبوک سرانجام به این ایده رنگ واقعیت بخشید و با همکاری اچ تی سی، محصولی به نام HTC First را وارد بازار کرد. اینترفیس این موبایل که با نام فیسبوک هوم شناخته می شد بیشتر همان لانچر سفارشی سازی شده اندروید بود و در نتیجه می توان گفت که فرست ابدا شایسته عنوان فیسبوک فون نبود.

در واقع ایده اصلی از ساخت این موبایل آن بود که کاربر پیام های فیسبوک خود را مستقیما روی صفحه هوم دریافت نماید و امکانی برایش فراهم شود که با استفاده از بخشی به نام Chat Heads در کمترین زمان با دوستانش ارتباط برقرار کند و پیام های تقریبا آنی در رابطه با اتفاقات اطراف خود دریافت نماید.

اما طولی نکشید که مشخص شد هیچکس تمایلی به داشتن صفحه هوم فیسبوک روی اسمارت فون خود ندارد و خود دستگاه نیز ظاهری به شدت خسته کننده داشت.

حدودا یک ماه بعد از عرضه این موبایل، اپراتور آمریکایی (AT & T) قیمت آن را از 99 دلار به 0.99 دلار پایین آورد و عمر اچ تی سی فرست بعد از تنها یک سال به سر آمد.

مایکروسافت Kin (سال 2005)

مایکروسافت گرچه با ویندوز موبایل خود یکی از نخستین بازیگران عرصه اسمارت فون به شمار می رود با این همه هیچگاه نتوانست موفقیتش در حوزه سیستم های دسکتاپی را در این زمینه نیز تکرار کند. اما در میان تمامی قدم های نادرست این شرکت در زمینه موبایل شاید بتوان بدترین شان را مایکروسافت Kin دانست.

Kin حاصل خرید Danger توسط مایکروسافت است (همان شرکتی که تلفن هوشمند محبوب SideKick را معرفی کرد) و اگر بخواهیم آن را در یک جمله توصیف کنیم باید بگوییم که چیزی مابین یک اسمارت فون و تلفن غیرهوشمند بود.

جالب است بدانید که Kin برخلاف اسمارت فون های معمولی فاقد اپلیکیشن بود با این حال کاربرانش می توانستند به شبکه های اجتماعی نظیر توییتر، فیسبوک، مای اسپیس و همچنین شبکه مایکروسافت برای ذخیره سازی عکس و فیلم دسترسی داشته باشند.

با در نظر داشتن کمپین های تبلیغاتی مایکروسافت، انتظار می رفت که Kin موبایلی مدرن برای دسترسی به شبکه های اجتماعی باشد و به این خاطر توجه خیلی ها را به خود جلب نماید. اما تنها شش هفته بعد از رونمایی مشخص گردید که این تصورات خلاف حقیقت است و مایکروسافت نیز در پاسخ به عمر Kin پایان داد.

نکته پایانی آنکه در این بازه شش هفته ای تنها 500 دستگاه از این موبایل به فروش رفت و کمی بعد اطلاعات تازه ای از مشاجرات داخلی در مایکروسافت به دست آمد که در نهایت به حذف موبایل Kin از  عرصه منجر گردید.

سامسونگ گلکسی بیم

سامسونگ در سالیان اخیر موبایل های خوبی تولید کرده اما محصولات ناموفق هم در کارنامه آن مشاهده می شوند. برای نمونه گلکسی بیم را در نظر بگیرید که این شرکت در جریان کنگره جهانی موبایل سال 2012 معرفی کرد. گلکسی بیم در اصل همان مدل اس ادونس بود منتها با یک پروژکتور داخلی.

در اینجا باید اشاره کنیم که سامسونگ سال ها قبل ایده ساخت موبایلی با یک پروژکتور داخلی را در کره عملیاتی کرده بود و مهندسانش باور داشتند که خیلی ها می خواهند از اسمارت فون خود برای بازتاباندن تصاویر با رزولوشن پایین روی دیوارهای بزرگ استفاده نمایند.

متاسفانه اما گلکسی بیم به واسطه ایراداتی نظیر قیمت بالا، حجیم بودن بدنه و امکانات قدیمی اش نتوانست توجه کاربران را به خود جلب نماید و از سویی یک نسخه قدیمی از اندروید را اجرا می کرد که آن نیز برای خیلی ها آزار دهنده بود.

جالب است بدانید که انتقادات تند و شدید علیه بیم هم نتوانست فکر گلکسی بیم را از سر مهندسان سامسونگ بیرون کند و این شرکت در سال 2014 نسخه جایگزین برای آن را مغرفی کرد که آن هم امکاناتی قدیمی داشت و قرار بود مورد توجه چینی ها قرار بگیرد که متاسفانه اینطور نشد.

پروژه آرا گوگل (2013-2016)

به لحاظ تکنیکی پروژه آرا یک موبایل نبود و ابدا شانس تحقق یافتن را پیدا نکرد. در مقابل اما، آرا پروژه ای بود که گوگل سال ها زمان و پول خود را صرف آن کرده بود اما نتوانست رنگ واقعیت به آن بدهد و نهایتا در سال 2016 آن را لغو کرد.

اما بگذارید کمی به عقب باز گردیم، در سال 2013، موتورولا که بعدها زیر چتر گوگل قرار گرفت اعلام کرد که روی یک پلتفرم موبایلی ماژولار به نام پروژه آرا کار می کند. آرا یک موبایل ابتدایی با ماژول های قابل تعویض بود که می شد برای ارتقاء کلی دستگاه آنها را به روز رسانی کرد و از این لحاظ تا حدودی به لگو شباهت داشت.

ایده اصلی این اسمارت فون آن بود که به جای ارتقاء مستمر و کلی تلفن های همراه، کاربر بتواند صرفا برخی از قطعات کلیدی آن نظیر سیستم دوربین، حافظه و CPU را بهبود بدهد که البته با استقبال بالای نشریات روبرو شد.

اما متاسفانه این پروژه به واسطه تغییراتی که در آن رخ داد با شکست روبرو شد؛ برای نمونه در ابتدا گفته شد که موبایل های آرا قیمتی بین 50 تا 100 دلار خواهند داشت در حالی که گوگل در سال 2016 تایید کرد قیمت تمام شده برای آنها با پرچمداران اعلی بازار برابری می کند.

در واقع روشن شد که کسی موبایل ماژولار نمی خواهد و بعدها حتی محصولات مشابه ای که از سوی ال جی و موتورولا معرفی شدند نیز با شکست روبرو گردیدند.

پیکچر فون محصول AT&T (سال 1964)

اپراتور آمریکایی، AT&T، سال ها قبل از اسکایپ و فیس تایم رویای تماس تصویری را در سر داشت و برای مدت بیش از سی سال تمام تلاش خود را به کار گرفت تا به تلفن ویدیویی رنگ واقعیت ببخشد. مراسم معرفی تکنولوژی ابداعی توسط این شرکت نیز در نوع خود بی نظیر بود.

نخستین محصول این شرکت Picturephone نام داشت که در یک نمایشگاه بین المللی در Flushing Meadow Park به سال 1964 میلادی رونمایی شد. دموی ارائه شده از قابلیت های این موبایل هم به شدت توانست حاضران در سالن را به وجد بیاورد.

گفته می شود که AT&T بودجه ای بالغ بر نیم میلیارد دلار را صرف توسعه و تحقیق برای تولید موبایلی کرده که بنا بود آینده را پیش روی مخاطبانش قرار دهد حال آنکه چنین آینده ای چهل و پنج سال بعد رنگ واقعیت به خود گرفت.

این شرکت در دهه 1970 میلادی تنها توانست 500 مشترک را برای سرویس ویدیو کال خود جذب نماید. هزینه استفاده از آن سرویس بسیار بالا، حجم و اندازه دستگاه های مورد نیاز زیاد و ارزش کلی آن اندک بود و اینطور شد که تلاش های این اپراتور آمریکایی راه به جایی نبرد.

البته باید اشاره کنیم که کمپانی مورد بحث در دهه 1990 میلادی نیز تلاش مشابهی را برای ارائه این سرویس انجام داد که آن نیز محکوم به شکست شد و عاقبت این اسکایپ بود که در سال 2005 میلادی تماس ویدیویی را به صورت رایگان در اختیار عموم مردم قرار داد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (10 مورد)
  • عـــامـر
    عـــامـر | ۲ خرداد ۱۳۹۶

    گلکسی بیم چقد خوب بود فقط کمی دیرکرد سامسونگ تو ارائه نسخه دومش این گوشی رو نابود کرد

  • آریا
    آریا | ۲ خرداد ۱۳۹۶

    یادمه به kin میگفتن صابون

  • Allli
    Allli | ۲ خرداد ۱۳۹۶

    یادش بخیر همینجا هی مطلب مینوشتید که پروژه آرا آینده موبایله! :))

  • Arman1377
    Arman1377 | ۱ خرداد ۱۳۹۶

    بسیار مطلب عالی بود فقط چرا به ترتیب زمانی مرتب نشده بودن ؟؟!

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی