ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

مایکروسافت در مسیر آینده؛ رویایی در سر، سرابی پیش رو [قسمت اول]

در سال های 1999 تا 2000 تعدادی ویدئوی آینده نگرانه از سوی مایکروسافت منتشر شد که در آنها اهالی ردموند به تبیین دیدگاه های خود نسبت به آینده پرداخته و بخش اعظمی از دستاوردهای تکنولوژیکی ...

Maryam Mousavi
نوشته شده توسط Maryam Mousavi | ۱۱ تیر ۱۳۹۴ | ۲۲:۰۰

در سال های 1999 تا 2000 تعدادی ویدئوی آینده نگرانه از سوی مایکروسافت منتشر شد که در آنها اهالی ردموند به تبیین دیدگاه های خود نسبت به آینده پرداخته و بخش اعظمی از دستاوردهای تکنولوژیکی 15 سال گذشته را پیش روی کاربران قرار دادند.

این ویدئوها در یک مجله آنلاین به نام Slate منتشر شدند که کارش را در سال 1996 میلادی آغاز کرد و از طریق سرویس MSN مایکروسافت در اختیار علاقمندان قرار می گرفت.

در هر صورت اگر نگاهی به ویدئوهای یاد شده بیاندازید با انبوهی از اسمارت فون، تبلت، سرویس های موقعیت یاب، دستگاه های کنترل شونده از طریق صدا، محتوی شخصی مبتنی بر کلاود روی دستگاه های مختلف و بسیاری موارد دیگر مواجه خواهید شد که امروز تقریبا همه آنها تحقق یافته اند.

همزمان با آغاز هزاره جدید، مایکروسافت با سرمایه 20 میلیارد دلاری اش یکی از ثروتمندترین شرکت های دنیا بود و از آن زمان تاکنون هم با نرخ رشد 25 درصدی به صعود خود ادامه می دهد.

در ادامه این مطلب با دیجیاتو همراه باشید.

این شرکت علیرغم نقاط ضعف اساسی خود در حوزه های مختلف، همچنان از نظر میزان سرمایه در زمره ثروتمندترین های دنیا قرار دارد و کسب و کارش حسابی پر رونق است. اما ردموندی ها کجای مسیر را اشتباه رفتند؟

تا به حال مقالات متعددی در رابطه با قدم های اشتباه این شرکت در 15 سال گذشته نوشته شده و بخش اعظمی از سرزنش ها متوجه استیو بالمر مدیرعامل این کمپانی است که از سال 2000 میلادی تا فوریه 2014 بر مسند ریاست آن تکیه زد و البته فرهنگ رقابتی این شرکت هم در این امر بی تاثیر نبوده.

یک مدیر عامل معمولا به خاطر عملکرد شرکت تحت سرپرستی اش، به میزان نابرابری مورد تقدیر و سرزنش قرار می گیرد و خواه عملکرد آن شرکت خوب باشد و خواه بد، همواره این مدیر عامل است که در کانون توجه قرار می گیرد.

اما حقیقت همواره پیچیده تر از این است. اغلب کمپانی هایی که زمانی بر بازار محصولات و خدمات خود سلطه داشتند (مثلا IBM و مایکروسافت) همیشه به خاطر نداشتن نوآوری مورد انتقاد قرار گرفته اند.

بسیاری معتقدند که این شرکت ها دنبال کنندگان صِرف هستند و تنها نوآوری های دیگران را تقلید می کنند و بیشتر بازاریابان خوبی هستند تا هرچیز دیگری.

اما این حقیقت را نباید از یاد برد که هرچه وسعت کسب و کار یک شرکت بیشتر می شود، کمتر خطر می کند و در حالی که انتقادات صورت گرفته نسبت به نوآوری این شرکت ها حقایقی را در خود دارد، داستان واقعی از این پیچیده تر است.

تاریخچه کامپیوتر نشان داده که به ندرت پیش می آمده شرکتی با شکل گیری تحولی تازه در حوزه تکنولوژی، همچنان بازار را تحت سلطه خود نگه دارد. برای نمونه IBM که بازار مین فریم ها (Mainframe) را در اختیار داشت، با موفقیت توانست موج میکرو کامپیوترها را به راه بیاندازد و نوعی معماری و بازار اختصاصی برای پی سی ایجاد کند که درها را برای ورود اینتل و مایکروسافت می گشودند. اما این شرکت هیچگاه نتوانست بر بازار این محصولات همچون مین فریم ها احاطه پیدا کند.

در مثالی دیگر، مایکروسافت بازار سیستم عامل های پی سی را در اختیار داشت و همین برتری را به اپلکیشن های کامپیوتری بسط داد و با موفقیت توانست مهاجرت نخستین از پردازش محاسباتی به پردازش اینترنتی را انجام دهد اما این شرکت علیرغم صرف بودجه چند ده میلیارد دلاری اش در حوزه های یاد شده ظرف دو دهه اخیر، هیچگاه نتوانست برتری اش را به سرویس های تحت وب، سرویس های موبایلی و پردازش مبتنی بر کلاود یا حتی گیمینگ تعمیم دهد.

xbox-one-smartglass-640x353

هم IBM و هم مایکروسافت کسب و کارهای موفق دیگری هم دارند و هر دویشان جزو لیست 50 شرکت قدرتمند و پرسود مجله فورچون هستند. شرکت IBM حالا صد سال سابقه فعالیت دارد و مایکروسافت نیز 40 سالی از تاسیسش می گذرد.

نام های دیگری نظیر فیسبوک، گوگل و آمازون که حالا از جمله پیشگامان دنیای کامپیوتر محسوب می شوند هم تنها 10 یا 20 سالی از حضورشان در این صنعت می گذرد. اپل اما، طلایه داری است که تاسیسش به دوران مایکروسافت باز می گردد؛ همان عصر پی سی ها.

این شرکت با وجود نوآوری های متعددش هیچگاه نتوانست بازار کامپیوترهای شخصی را تحت تسلط خود در آورد، اما سقوط تقریبا کامل آن در اواسط تا اواخر دهه 1990 میلادی که بازگشت استیو جابز از آن پیشگیری کرد، باعث شد که مدیریت این شرکت به نقاط قوت اصلی خود بیاندیشد و تمرکزش را روی چند محصول کلیدی قرار دهد.

در ادامه قصد داریم نگاهی نزدیک تر به مایکروسافت و دلایل ناکامی اش در ایجاد دنیایی داشته باشیم که زمانی تصورش را می کرد و امید به ایجادش داشت.

دستگاه های موبایل اولیه

همانطور که تایید خواهید کرد، مایکروسافت تلاش دارد تا همچنان در بازار اسمارت فون ها و تبلت ها باقی بماند؛ دو بازاری که باعث کند شدن فرایند رشدش در حوزه کامپیوترهای شخصی شدند و در نهایت سلطه ردموندی ها را به خطر انداختند.

اما نکته عجیب اینجاست که مایکروسافت از پیشگامان این حوزه بود، هرچند که گفته می شد به جای نوآوری و ابتکار در تولید محصولاتش بیشتر به پیروی از دیگران می پردازد (درست همان حال و روز این روزهای اپل).

شاید بهتر باشد کمی به گذشته باز گردیم و نگاهی به تاریخ داشته باشیم. در اوایل دهه 1990 میلادی، پردازش قلمی یا همان سطوح تاچ مبتنی بر استایلوس و قابلیت تشخیص دست خط در زمره جدیدترین تکنولوژی ها به حساب می آمدند.

در سال 1992 میلادی، سیستم عامل Penpoint توسط شرکتی به نام Go برای تبلت های گرافیکی معرفی گردید. در دهه 1990 میلادی، ویندوز هنوز نتوانسته بود که به یک نیروی بلامنازع در بازار رو به رشد پی سی ها بدل شود، با این همه، در سال 1992 میلادی، شرکت ارائه دهنده آن تصمیم گرفت که ویندوز را به سیستم عامل منتخب برای دستگاه های قابل حمل یاد شده بدل نماید و در همین راستا Windows for Pen را معرفی کرد.

در سال 1993 میلادی، اپل در پاسخ به رقیب خود دستیار شخصی MessagePad را معرفی کرد اما بنابر دلایل بیشماری که ذکرشان در این مجال نمی گنجد، هیچکدام از این دستگاه ها فراگیر نشده و نتوانستند کاربران را با خود همراه کنند.

در واقع سخت افزار و نرم افزار این دستگاه ها به پختگی کامل نرسیده بود و به همین خاطر نتواسته بودند که به محبوبیت زیادی نزد کاربران دست پیدا کنند. از سوی دیگر، پروژه WinPad مایکروسافت که در همکاری اش با شرکت های مطرحی چون Compaq کلید خورد، هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت.

در اواسط دهه 1990 میلادی، ردموندی ها برخی از کارکردهای سیستم عامل یاد شده را در قالب پروژه جدیدی به نام Pegasus احیا کردند که در نهایت به Windows CE تغییر نام داد. ویندوز CE در اصل نسخه کوچک تر و سبک تری از ویندوز بود که برای اجرا روی وسایل امبد شده نظیردستگاه های خودپرداز (و دستگاه های فاقد چیپست های اینتل) و همچنین PDAهای آتی توسعه یافته بود.

در همان زمان، پالم یکی از نخستین PDAهای تجاری موفق در بازار با نام PalmPilot را رونمایی کرد؛ نوکیا Communicator 9000 را معرفی نمود و IBM هم سیمون را عرضه کرد.

هم سیمون و هم Communicator احتمالا نخستین دستگاه هایی بودند که می توان نام اسمارت فون را بر آنها نهاد چراکه هر دویشان قابلیت های یک موبایل و PDA را به صورت یکجا در خود داشتند.

2014-10-13_10-16-24-640x500

اما مایکروسافت از بازار PDA حذف نشد. در سال 1996 میلادی، نخستین دستگاه های مبتنی بر ویندوز CE از سوی شرکت های کاسیو و NEC وارد بازار شدند. نام اصلی آن سیستم عامل Handheld PC بود که بعدها به PalmPC و در نهایت Palm-sized PC تغییر یافت. اما شرکت پالم همواره به خاطر استفاده از نامش در این سیستم عامل ها مایکروسافت را به دادگاه می کشاند تا اینکه عاقبت این پلتفرم به PocketPC و در نهایت ویندوز موبایل تغییر نام داد. فرایند تکامل نام این سیستم عامل به خودی خود گویای همه چیز هست و همانطور که مشاهده کردید همواره به نوع کامپیوتر و نسخه ویندوز مربوط می شد.

اینترفیس اصلی برای دستگاه های مبتنی بر ویندوز CE نوعی نمایشگر تاچ بود که (به سختی) با یک انگشت یا استایلوس می شد با آن کار کرد و در اصل می توان آن را نسخه مینیاتوری اینترفیس ویندوز خواند.

اما استفاده از یک PDA مبتنی بر ویندوز CE هیچگاه به سادگی کار با انواع مبتنی بر پالم نبود. در واقع رابط کاربری ویندوز همخوانی و مقیاس پذیری مناسبی با این دستگاه های کوچک را نداشت. از طرفی استفاده از استایلوس برای کار با آنها هم کاربرد دستگاه به صورت یک دستی را دشوار تر می کرد؛ همان کاری که اغلب ما این روزها به سادگی از طریق دستگاه های موبایل خود انجام می دهیم.

تشخیص دست خط نیز قابلیتی بود که در آن دوران شرکت ها همه تلاششان را برای افزودن به دستگاه های تولیدی خود می کردند که متاسفانه پیشرفت های اندکی در آن حاصل گردید و قابلیتی کند و مملو از خطا بود، هرچند که نباید سیستم گرافیتی پالم و تلاش های صورت گرفته مایکروسافت در این حوزه را نادیده گرفت.

جالب است بدانید که در جلساتی که در آن دوران برگزار می گردید، بیل گیتس از لپ تاپ برای یادداشت برداری استفاده نمی کرد و در عوض از کاغذهای زرد رنگی برای این کار بهره می گرفت. او حتی پاور پوینت را هم برای ارائه مباحث مد نظرش ترجیح نمی داد و بیشتر دوست داشت که آنها را به صورت پرینت شده مقابل به خود داشته باشد، به این ترتیب علاوه بر آنکه به راحتی می توانست روی آنها بنویسد، امکان خواندنشان نیز برایش فراهم بود.

از همین رو، بیل گیتس شخصا اهتمام و توجه زیادی را به افزودن قابلیت تشخیص دست خط به دستگاه های پرتابل از خود نشان می داد و همین علاقه بود که سرچشمه تفکرات عمیق او پیرامون تجربه کاربری ابزارهای موبایل مایکروسافت شد و در نهایت تلاش های این شرکت در حوزه ساخت تبلت ها را تحت تاثیر خود قرار داد.

تلفن های هوشمند

4483

در اوایل دهه 2000 میلادی، کارکردهای PDA به اسمارت فون ها انتقال یافت. بلک بری کار تولید پیجرهای دو سویه را آغاز کرده بود و در سال 2000 میلادی، نخستین دستگاه ایمیلی وایرلس خود را با نام RIM 957 رونمایی کرد. این شرکت در سال 2002، محصول دیگری به نام BlackBerry 5810 را عرضه کرد که در واقع نخستین دستگاه دارای قابلیت های یک موبایل بود.

بلک بری با ارائه این محصولات به موفقیت های قابل توجهی دست پیدا کرد که علت آن هم به دو فاکتور مهم باز می گشت: نخست تمرکزی که این شرکت روی ایمیل قرار داده بود چراکه اپلیکیشن ایمیل در این دستگاه ها بسیاری از کاربران حرفه ای را به سمت خود جلب می کرد. دومین عامل طراحی کیبورد این دستگاه ها بود که به کاربران امکان می داد کاراکترهای مد نظر خود را به سرعت داخل محتوی ایمیل یا دیگر اپلیکیشن ها وارد نمایند و دیگر مشکلی از بابت عملکرد کُند و همراه با خطای سیستم تشخیص دست خط و کیبورد مجازی این دستگاه ها نبود.

PDAهای پالم عاقبت به اسمارت فون ها تبدیل شدند و این تغییر نیز با ارائه دستگاهی به نام Handspring Treo در سال 2001 میلادی آغاز گردید. این شرکت همچنین PalmOS را توسعه داد که مجوز استفاده از آن را به دیگر شرکت ها اعطا می کرد؛ سیستم عاملی که آن را در تقابل مستقیم با مایکروسافت قرار می داد.

در این بازه زمانی، سیستم عامل PocketPC مایکروسافت نیز به تدریج به اسمارت فون ها ورود پیدا کرد که از جمله آن دستگاه ها می توان به Pocket PC Phone تی موبایل اشاره نمود.

در ادامه ردموندی ها سیستم عامل یاد شده را برای تلفن های همراه با ابعاد مختلف ارائه نمودند و طولی نکشید که PocketPC به مدل های دارای کیبوردهای QWERTY، استایلوس و بدون استایلوس، نمایشگر تاچ یا انواع فاقد نمایشگر لمسی راه پیدا کرد.

در سال 2007 میلادی، ویندوز موبایل 42 درصد بازار اسمارت فون در خاک آمریکا را در اختیار داشت. در این برهه، بلک بری همچنان رشدی سریع را تجربه می کرد و پالم نیز پس از تغییرات متعددی که در تیم مدیریتی و استراتژی هایش به وجود آمده بود به تدریج در حال حذف شدن از بازار بود.

در آن دوران، مایکروسافت مجوز استفاده از ویندوز موبایل را به محصولات تولیدی پنج شرکت مطرح آن زمان اعطا می کرد که از آن جمله می توان به اچ تی سی، موتورولا و سامسونگ اشاره نمود. جالب است بدانید که حتی پالم هم یک تلفن همراه مبتنی بر ویندوز موبایل را با نام Treo 700W در سال 2006 میلادی عرضه کرد.

چه اتفاقی افتاده بود؟ همه ما می دانیم که آیفون اپل در سال 2007 میلادی به بازار آمد و نخستین دستگاه های موبایل اندرویدی نیز در سال 2008 میلادی عرضه گردیدند.

از نظر فنی، سیستم عامل مایکروسافت با این هدف طراحی شده بود که تجربه ویندوز را به یک دستگاه پرتابل کوچک تر بیاورد. این سیستم عامل با یک اینترفیس مبتنی بر آیکون ویندوز و منوی استارت آغاز می شد که برای نمایشگرهای کوچک طراحی شده بود.

اما نسخه کوچک شده رابط کاربری ویندوز هیچگاه عملکرد خوبی را روی نمایشگرهای تاچ از خود نشان نداد و به همین خاطر همواره امکاناتی نظیر دکمه های جهت یا استایلوس را می شد در تلفن های همراه مبتنی بر ویندوز موبایل مشاهده کرد.

نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که تلفن های هوشمند مبتنی بر ویندوز موبایل معمولا یک گام عقب تر از جدیدترین محصولات بلک بری و سپس آیفون قرار داشتند و علت هم این بود که اپلیکیشن های در نظر گرفته شده برای آنها، نسخه های سبک تر و کوچک تری از امکانات ویندوز بودند.

اما آن دسته از کاربران سازمانی که به محیط ویندوز و اپلیکیشن های آفیس، اوت لوک و موارد دیگر عادت داشتند، در ابتدا استقبال خوبی از ویندوز CE به عمل آوردند و به همین دلیل می توان گفت که مایکروسافت در ابتدا موفقیت را تجربه کرد.

با این همه این شرکت نمی دانست که پردازش روی دستگاه های موبایل باید چگونه باشد یا اینکه چطور می تواند باشد و همین مساله اصلی ترین مشکل آن بود. در واقع کارشناسان آن، از منظر موفق ترین محصولات مایکروسافت شامل ویندوز و آفیس به این تجربه نگریسته بودند و حالا ویندوز موبایل قصد داشت که این تجربه را به دستگاه های موبایل وارد نماید.

مایکروسافت سال ها قبل از iOS و اندروید پلتفرم اپلیکیشن موبایل خود را ارائه کرده بود و این سیستم عامل علیرغم بهره گیری اش از APIهای ویندوز، هیچگاه نتوانست توسعه دهندگان را با خود همراه کند.

زمانی که جایگزین هایی نظیر آیفون (همراه با طراحی جدیدی از تجربه کاربری) وارد عرصه شدند، مردمی که تا پیش از آن زمان توجهی به اسمارت فون ها نشان نمی دادند به یکباره جذب این دستگاه ها شدند.

ویندوز و آفیس

Office+Windows

اگر بخواهیم از زاویه دیگر به این قضیه نگاه کنیم، مایکروسافت از منظر یک الگوی کاری و سازمانی به این بازار نگریسته بود؛ همان الگویی که موفقیت عظیم آن را در پی داشته بود. این الگو باعث شد تا هر کامپیوتر شخصی که در جهان به فروش می رفت (چون ویندوز 90 درصد از سهم بازار را در اختیار داشت) سهمی را نصیب مایکروسافت نماید؛ مبلغی مابین 80 الی 100 دلار بابت هر دستگاه فروخته شده.

اما تسلط آفیس بر بازار نیز حق امتیازی مشابه را برای این شرکت به ارمغان می آورد که البته بیشترین میزان سود آن نیز از محل مجوزهای ارائه شده برای سیستم های شرکتی حاصل می شد و اگر این شرکت ها مجوز استفاده از آفیس را برای تمامی پی سی های خود خریداری می کردند، مایکروسافت نیز آن را به قیمتی معقول و منطقی در اختیارشان قرار می داد.

حقیقت این است که ردموندی همواره با این دیدگاه به بازارهای جهانی نگاه می کردند که باید بابت هر پی سی پولی عایدشان شود و تلاششان این بود که سهم خود از این بازار را مرتبا افزایش دهند. این شرکت در ادامه تصمیم گرفت که الگوی مذکور را در مورد تلفن های هوشمند و دیگر دستگاه های ویندوزی نیز پیاده سازی کند و در نتیجه بابت هر مجوزی که برای ویندوز فون اعطا می کرد، 25 دلار را از کاربر طلب می نمود.

اما مشکل این بود که پرداخت چنین مبلغی بابت دستگاه هایی با آن حاشیه سود پایین به هیچ وجه عقلانی به نظر نمی رسید. در نهایت اندروید وارد عرصه شد و با ارائه آپشن های بیشتر شخصی سازی در قیاس با ویندوز موبایل، آن هم بدون نیاز به پرداخت هزینه بابت کسب لایسنس به این قائله خاتمه داد.

در واقع تسلط مایکروسافت بر پلتفرم پی سی درس های ارزشمندی را به شرکت های تولید کننده امروزی و همچنین سازندگان محصولات الکترونیکی مصرفی نشان داد. امروز هیچیک از این شرکت ها نمی خواهند که عملکرد ضعیفشان در حوزه کامپیوترهای شخصی را تکرار کنند و درست مانند آن دوران عرصه را به اینتل و مایکروسافت واگذار نمایند.

تولید کنندگان اسمارت فون های اندرویدی نیز بر این مساله واقفند و تلاش دارند با شخصی سازی و ارائه سرویس های مختلف و همچنین سرمایه گذاری در سیستم عامل های جایگزین (درست همان کاری که سامسونگ با تایزن و الجی با WebOS انجام داد)، میزان توازن را در بازار این محصولات حفظ نمایند.

از دیگر تغییراتی که در پانزده سال اخیر شاهد وقوع آن بودیم این است که شرکت هایی مانند اپل و بلک بری هزینه تولید نرم افزارهایشان را از محل فروش دستگاه های تولیدی شان تامین می کردند. آنطور که برخی می گویند: «مصرفی سازی آی تی» توانمندی هایی را در اختیار مصرف کنندگان قرار می داد که تا پیش از آن، به سازمان ها و شرکت ها اختصاص داشت.

حالا همان نرم افزاری هایی که امکان تولید محتوی، امکانات سرگرمی و ارتباطی را در خود دارشتند به دستگا های موبایل آمده بودند.

روشن است که اسمارت فون ها و تبلت ها نقش قابل توجهی در کاهش قیمت نرم افزار و سیستم عامل ها داشتند چراکه این ابزارها همراه با طیف گسترده ای از اپلیکیشن ها ارائه می شدند که قابلیت هایی از سطح مبتدی تا پیشرفته را در اختیار کاربران قرار می دادند.

امروز، اپ استورها مملو از برنامه های رایگانی هستند که حجم بالایی از کارایی را در خود دارند و در ازای دسترسی به داده های کاربران، تبلیغات هدفمند، دریافت حق اشتراک و ارائه برخی امکانات پیشرفته پولی، آن قابلیت ها را در اختیارشان قرار می دهند.

اما این روند همخوانی خوبی با الگوی کاری سنتی مایکروسافت نداشت و حتی افزودن این دستگاه ها به سبد کالاهای آن نیز اثری در این مساله به وجود نیاورد. با این همه، علت قدرت بالای کنونی این شرکت و حضور آن در بازار این است که ویندوز و آفیس همچنان سهم قابل توجهی از سیستم های دسکتاپی را در اختیار دارند و هنوز هم کسب و کارهای سودمندی برای این شرکت محسوب می گردند و حتی کاستی های مایکروسافت در هر حوزه دیگری را جبران می کنند.

اما نگاه کردن به دیگر محصولات و بازارها از دریچه ویندوز و آفیس بر چشم انداز مایکروسافت در مورد کاری که می تواند انجام دهد، سایه افکند. می خواهید بدانید علت چیست؟ ترس از دست دادن گاوهای شیرده آن به واسطه ورود محصولات جدیدی که ممکن بود در بداهه امر پر سود نباشند و همین مساله باعث شد (علیرغم تشخیص تهدید) این شرکت همچنان حرکت آرامی را به سمت جلو داشته باشد تا اینکه تهدید حقیقت پیدا کرد و ردموندی ها آن را با تمام وجود حس کردند.

ارائه سیستم عامل جدید ویندوز فون، طراحی کاملا جدید ویندوز 8، خرید کسب و کار سخت افزاری نوکیا، ارائه سرفس و چندین خرید دیگر، همگی واکنش های مایکروسافت به قدرت گرفتن یکباره iOS و اندروید و تهدید وجودی آنها برای ویندوز و آفیس بودند که ممکن است در آینده نه چندان دور موجودیت آن را به خطر بیاندازند.

Compaq

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (22 مورد)
  • عـــامـر
    عـــامـر | ۱۲ تیر ۱۳۹۴

    سرابی در سر برای شرکتا و رویایی رو به رو برای خودش

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی