وقتی یاهو بر سیلیکون ولی حکم می راند؛ نگاهی بر سرگذشت مرورگران انسانی این شرکت
در اواسط دهه 1990 میلادی، قبل از آنکه گوگل وجود داشته باشد، بزرگان اینترنت در گوشه و کنار سیلیکون ولی گرد هم می آمدند، از وبسایت ها دیدن می کردند و آنها را به صورت دستی ...
در اواسط دهه 1990 میلادی، قبل از آنکه گوگل وجود داشته باشد، بزرگان اینترنت در گوشه و کنار سیلیکون ولی گرد هم می آمدند، از وبسایت ها دیدن می کردند و آنها را به صورت دستی سازمان دهی و مرتب سازی می نمودند.
این افراد وبگرد یا مرورگر خوانده می شدند و عموما هم گروه هایی متشکل از 20 نفر بودند که از طرفداران یوگا گرفته تا بانکداران سابق را شامل می شدند. همه آنها توسط استارتاپی به نام یاهو استخدام شده بودند و رسالتشان این بود که فهرستی از جالب ترین وبسایت های دنیا تهیه کنند.
البته امروز که بالغ بر یک میلیارد وبسایت در سرتاسر دنیا فعالیت می کنند، شاید چنین ایده ای جنون آمیز به نظر بیاید، هرچند آن موقع هم فهرست بندی انبوه سایت های اینترنتی و سختی کار دست کمی از حالا نداشت.
در هر صورت، تیم مرورگرها توانستند با زحمات شبانه روزی خود سایت Yahoo.com را راه اندازی کرده و آن را به نسلی از کاربران وب عرضه نمایند. در واقع تلاش های این جمع بود که اینترنت اولیه را تعریف می کرد.
حالا دو دهه از آن اتفاق می گذرد و با ورود رقبای قدری نظیر فیسبوک و گوگل به این عرصه، تنها کسر کوچکی از توجه و بودجه شرکت های تبلیغاتی عاید یاهو می شود.
از طرفی همانطور که در خبرها خواندید، چوب حراج بر یاهو خورده و ورایزن (از کمپانی های مخابراتی آمریکا) حاضر شده در ازای پرداخت کمتر از 5 میلیارد دلار آن را خریداری نماید.
حالا اگر نگوییم همه، اغلب مرورگرها در سیلیکون ولی و سایر نواحی دنیا پراکنده شده اند و مشاغل خیلی از آنها همراستا با تحولات 20 سال اخیر دنیای تکنولوژی دستخوش تغییراتی شده است. باقی این افراد هم ثروت عظیم و بادآورده خود را برداشته اند و به دنبال علاقمندی های دیگر خود غیر از وب و تکنولوژی رفته اند.
روی هم رفته، از آن جمعیت وبگردهای یاهو تنها ده نفرشان همچنان در ساختمان اصلی این شرکت مقیم هستند و تغییرات تکنولوژیکی و فرهنگی مختلفی را نظاره می کنند که سیلیکون ولی و دنیا را متحول کرد و یاهو را به خاک سیاه نشاند.
کمی قبل تر یعنی در سال 1994 میلادی، وقتی این فهرست اینترنتی متولد گردید، موتورهای جستجو به نوبه خود بسیار بدوی و بی فایده بودند. در واقع تازه واردهای این عرصه داشتند به تدریج یاد می گرفتند که چطور با فضای مجازی کار کنند و خود ایده وبسایت هم بسیار نو بود.
در ادامه جری یانگ و دیوید فیلو که تازه از استفنورد فارغ التحصیل شده بودند، این فرصت را مغتنم شمرده و وارد عمل شدند. آنها از داخل فضای کوچکی درون کمپ دانشگاه کار می کردند و کارشان را با گردآوری فهرستی از وبسایت ها و طبقه بندی شان بر حسب موضوع آغاز کردند. این دو نقر عاقبت فهرست تهیه شده خود را یاهو نامیدند. یاهو از سرواژه های عبارت Yet Another Hierarchical Officious Oracle (یک وحی سلسله مراتبی ناخواسته دیگر) گرفته شده است.
دیری نپایید که حاصل تلاش این دو دانش آموخته استنفورد به درگاهی بسیار مهم برای ورود به وب بدل شد. Dave Sikula یکی از مرورگرهای قدیمی این شرکت در مورد ارزش کار انجام شده می گوید: ما کار را برای شما انجام دادیم. ما سرتاسر وب را زیر و رو کردیم و این فهرست بهترین سایت ها را در بر دارد.
Srinija Srinivasan کارمند شماره 5 یاهو در این باره گفت: برای تشکیل تیم اصلی مرورگرها باید ارتشی از افراد را گرد هم می آوردیم.
تصمیم گیری در مورد نحوه نام گذاری و قرار دادن وبسایت ها در گروه های مختلف بسیار اهمیت داشت. البته بخش اعظمی از این تصمیم به خود افراد واگذار شده بود و به قضاوت شخصی شان بر می گشت که کدام سایت را در کدام گروه قرار دهند. Matthew Mustapick یکی دیگر از مرورگرهای این گروه که در سال 1995 میلادی کار خود را ترک کرد تا به تیم یاد شده ملحق شود، یادش هست که حتی در آن زمان گروهی به نام «آدم خواری» را ایجاد کرده بود. او سایت هایی را پیدا کرده بود که در آن توضیح داده شده بود چطور یک انسان را سلاخی کنند. اما در ادامه به این نتیجه رسیده که چنین وبسایت هایی بیش از اندازه مشمئز کننده هستند و بهتر است حذفشان کند.
Amey Mathews که بین سال های 1998 تا 2002 میلادی به عنوان یکی از مرورگرهای یاهو فعالیتش را آغاز کرده بود (و حالا با همکارش یعنی Mustapick ازدواج کرده) در جریان فعالیتش پی برد که ایرلندی ها فانوس های جشن هالووین را با استفاده از شلغم درست می کنند نه کدو تنبل. بعد از این ماجرا، مرورگرها تصمیم گرفتند هر سال مصادف با این رویداد، رقابتی را برای درست کردن فانوس های هالووین با استفاده از شلغم برگزار کنند.
در هر حال، فهرست تنظیم شده تا سال 2014 همچنان در دسترس بود. اما از آن زمان به بعد، بخش اعظمی از زمان تیم دست اندرکار، صرف پروژه های دیگری می شد. بسیاری از این افراد وقتشان را صرف بهبود موتور جستجوی یاهو می کردند تا در رقابتش با گوگل که حالا زیرمجموعه آلفابت است جا نماند. با این همه، ستاره یاهو مرتبا کم نور و کم نورتر شد که البته این مساله تا حدود زیادی به اوج گیری اسمارت فون ها و اپلیکیشن های اجتماعی نظیر فیسبوک و توئیتر مربوط می شد.
امروز برخی از مرورگرهای سابق یاهو، با ناراحتی به سرنوشت این شرکت فکر می کنند و افسوس فرصت هایی را می خورند که دیگر از دست رفته است. شخصی به نام Sikula که بعد از اخراجش از یاهو در سال 2010 میلادی کارش را به عنوان نویسنده آزاد دنبال می کند، در این باره نوشت: یاهو میل همچنان سرویس ایمیلی اصلی مورد استفاده ام است و هنوز هم My Yahoo را به عنوان هوم پیجم انتخاب کرده ام.
او ادامه داد: اما نمی دانم که این شرکت چطور هنوز هم که هنوز است به کارش ادامه میدهد. و البته معتقدم این همان چیزی است که خود یاهو هم تلاش در درکش دارد.
Srinija Srinivasan
ماهیت بودن
اگر این خانم زبان ژاپنی را در دانشگاه استنفورد نخوانده بود، احتمالا هیچوقت در یاهو مشغول به کار نمی شد تا در تهیه فهرست برای آن مشارکت نماید.
سرینیجا که در کانزاس بزرگ شده، در استنفورد مشغول به تحصیل بود که در یکی از دوره های این دانشگاه (با محوریت تکنولوژی) در کیوتوی ژاپن حضور یافت و سر میز غذا با جری یانگ و دیوید فیلو آشنا شد. وی بعد از فارغ التحصیلی کارش را روی پروژه ای به نام Cyc آغاز نمود که در واقع تلاشی برای ایجاد هوش مصنوعی بود و در آن زمان این دو نفر از وی درخواست کردند به آنها ملحق شود تا دایرکتوری در دست تهیه را به یک شرکت واقعی بدل نمایند.
Srinivasan چهل و چهار ساله، در جریان مصاحبه ای که در منزلش واقع در پالو آلتو انجام داد در این باره می گوید: جری و دیوید می دانستنند که من CDهایم را به برحسب حروف الفبا مرتب کرده بودم. باید کشوی جوراب هایم را ببینید که چقدر زیبا مرتب شده.
وقتی او به بنیانگذاران یاهو ملحق شد، روی کارت ویزیتش اینطور نوشته بود: Ontological Yahoo (به معنای هستی شناختی یاهو) که در واقع بازتابی از رویکرد فلسفی وی در قبال کارش بود. او می گوید: این یک تمرین سرسری برای نگهداری فایل ها نیست. این در واقع تعریفی از ماهیتِ بودن است. گروه ها و دسته بندی ها در اصل مبنای جهان بینی ما را می سازند.
مرورگرهای یاهو که تحت تاثیر گستردگی وب قرار گرفته بودند، امیدوار بودند جالب ترین، کامل ترین و جامع ترین وبسایت ها را در مورد موضوعات مختلف پیدا کنند. آنها برای انتخاب موضوع کلی خود تاحدودی از گزارشات روزانه در مورد بیشترین درخواست های جستجوی کاربران استفاده می کردند.
گهگاهی هم پیش می آمد که این افراد دچار خطاهایی می شدند و بعضا وبسایت های مختلف را در گروه هایی کاملا نامربوط طبقه بندی می کردند.
یاهو همچنین طی مشارکتش با شرکت های مختلفی نظیر آلتا ویستا و گوگل، ابزارهای سرچ خودکار را ارائه نمود و عاقبت اما تشخیص داد که باید تکنولوژی اختصاصی خود را برای این منظور توسعه دهد.
قصاوت انسانی (و به تعبیر یانگ «صدای یاهو») به عنوان یکی از اصلی ترین ارزش های این شرکت باقی ماند. در سال 1995 میلادی که جری گارسیا از اعضای گروه موسیقی Grateful Dead درگذشت، میزان سرچ های انجام شده در مورد وی از طریق یاهو به یکباره افزایش پیدا کرد و به همین خاطر مرورگرها لینکی که به گارسیا مربوط می شد را در صفحه هوم قرار دادند و به تعبیر Srinivasan، این آغاز فعالیت سرویس خبری یاهو بود. امروز یاهو نیوز همچنان یکی از معتبرترین پورتال های خبری آنلاین در دنیا به شمار می رود.
با توسعه یافتن و بزرگ تر شدن شرکت، وظایف مرورگرها هم بیشتر و بیشتر شد. آنها کار خود را روی نسخه ای از یاهو آغاز کردند که استفاده از آن برای کودکان بی ضرر بود و به آن Yahooligans می گفتند. کار تیم دست اندر کار هم این بود که سرخط عناوین مهم خبری را برای نمایش در صفحه هوم انتخاب نمایند. با گذشت زمان خانم Srinivasan و تیم تحت مدیریتش حتی تصمیم می گرفتند که فاصله میان تیترها چقدر باشد تا جا برای قرار دادن تبلیغات در سایت هم باز شود.
او همچنین از جمله اعضای هئیت مدیره استنفورد است؛ دانشگاهی که چندین نسل از کارآفرینان سیلیکون ولی را به جامعه آمریکا تحویل داد. اما این خانم، برخلاف بسیاری از مدیران سابق حوزه فناوری توجه خود را بیشتر معطوف هنر و علوم انسانی کرده بود.
Seana Meek
کاپیتان کانادا
یاهو درست مانند خود فضای وب، بیشتر روی محتوای آمریکایی تمرکز داشت. اما بلند پروازی های این شرکت در سطح جهانی بودند. Seana Meek یکی از بومیان آلبرتا، برای شرکتی به نام Futurekids کار میکرد و به کودکان علوم پایه کامپیوتر را یاد می داد که یاهو او را برای سازمان دهی به وبسایت های کانادا در دایرکتوری خود استخدام کرد.
خانم Meek بیست سال این حرفه را دنبال کرد و توانست سیلیکون ولی مدرن و البته برخی از مهم ترین ترندهای صنعت فناوری را ببیند: تجارت الکترونیک، واقعیت مجازی، مبارزه با جعل و حتی اپلیکیشنی که برای کوتاه کردن مو طراحی شده بود.
وقتی این خانم کارش را آغاز کرد، یاهو در کانادا از موقعیت خوبی برخوردار نبود. به لحاظ فنی این شرکت یک وبسایت جداگانه برای کشور مورد بحث داشت اما برای سرچ های خود از دایرکتوری مخصوص آمریکا استفاده می کرد.
بعد از انحلال حباب دات کام در سال 2000 میلادی، عملکرد یاهو هم رو به ضعف گذاشت. در سال 2002، این شرکت کار خانم میک را به تورنتو انتقال داد و کمتر از 90 روز بعد، آن دفتر هم بسته شد و خانم میک به همراه دو تن دیگر از مهندسان یاهو به دفاتر مستقر در آمریکا انتقال یافتند.
در ادامه خانم میک از شرکت ترفیع رتبه دریافت کرد و مسئولیت تامین محتوا، تبلیغات و قراردادهای کاری شعبه کانادا به او محول شد. کارکنان او را به نام کاپیتان کانادا می شناختند و وقتی قرار شد که گوگل و یاهو دوباره به عنوان شرکای سرچ با هم همکاری داشته باشند و از تکنولوژی ارائه شده توسط شرکت Inktomi (که یاهو آن را خریداری کرده بود استفاده نمایند) این خانم نقشی کلیدی را در تصمیم یاد شده ایفا کرد. خودش می گوید: آنها نگران نتایج کار بودند و به همین خاطر ابتدا تصمیم خود را در کانادا پیاده سازی کردند.
در سال 2008 میلادی، او شرکت را ترک کرد و تصمیم گرفت گشتی در میان انبوه شرکت های راه اندازی شده در سیلیکون ولی بزند. او در ابتدا به یک استارتاپ کوچک به نام Picateers ملحق شد و یک سال بعد هم این شرکت به کار خود پایان داد.
وی از آنجا به Linden Lab (همان خالق جهان سه بعدی و مجازی Second Life) رفت و این شرکت را می شد نخستین یورش صنعت به بازار واقعیت مجازی ارزیابی کرد. در Second Life بازیکنان به صورت آنلاین و در یک جهان شبیه سازی شده سه بعدی با هم تعامل می کردند و در آنجا می توانستند کالاهای مختلف را خریداری کرده و به فروش برسانند، برای خود دوست پیدا کنند و یا اینکه صرفا در محیط بازی گشت بزنند.
به تعبیر Meek، این جهان تجربه ای فوق العاده از رفتار انسانی بود. هرکدام از کارمندان می توانستند چیزی را در آن دنیای مجازی تغییر داده و سپس نتیجه کارشان را مشاهده نمایند.
توقفگاه بعدی او Eventbrite بود؛ شرکتی که در زمینه صدور بلیط و برنامه ریزی برای برگزاری مراسم های مختلف در فضای آنلاین حضور داشت و در آنجا بود که میک حفاظت در برابر جعل کارت های اعتباری را فرا گرفت.
در سال 2013 میلادی، او زندگی سازمانی اش را رها کرد تا فیلمی (تریلر مستقلی که هنوز هم منتشر نشده است) به نام وراکروز را بسازد. حالا او شرکت یک نفره خود را دارد که Snare Labs خوانده می شود و به بازرگانان امکان می دهد معاملات مشکوک را شناسایی کنند.
او همچنین با برادرزاده اش روی یک اپلیکیشن به نام Sharpcut کار می کند که امکان فراخوانی آرایشگرها را به افراد می دهد. حالا خانم میک آماده است تا به سراغ چالش بعدی زندگی حرفه ایش برود.
متیو ماستاپیک و امی متیوس
یوگا و گیتارهای آکوستیک
مرورگرهای یاهو مجبور بودند که ساعاتی طولانی را در کنار هم سپری کنند و به همین خاطر شکل گیری داستان های عاشقانه در میان آنها چندان هم اتفاق عجیبی نیست.
متیو ماستاپیک و امی متیوس دو تن از اعضای این تیم بودند که در جریان کار عاشق هم شدند و چون جزو نخستین نفراتی بودند که به یاهو ملحق شدند مقداری سهام از آن دریافت کردند و با پولی که از محل آن عایدشان شد، از حوزه تکنولوژی خارج شدند و با همراهی هم رویایشان را در خارج از این محیط دنبال کردند.
خانم متیوس که فارغ التحصیل هنرهای زیبا از دانشگاه استنفورد است، بعد از مشاهده آگهی استخدام مترجم زبان های اسکاندیناوی به شماره ذکر شده در آن زنگ زد و اینطور شد که در سال 1998 میلادی به استخدام یاهو در آمد.
او می گوید: خاطرم هست وقتی به آنجا رفتم اعلام کردم که به زبان اسکاندیناویایی صحبت نمی کند اما ایتالیایی بلدم و حتما شما هم کسی را دارید که به این زبان تکلم کند.
البته یاهو پیشتر یک کارمند ایتالیایی زبان را استخدام کرده بود اما متیوس دست آخر کار را گرفت. آقای Mustapick در اتاق کناری او کار می کرد و آنها عاقبت با هم ازدواج کردند.
اضافه نماییم که مرورگرها آزاد بودند تا علایق خود را در دایرکتوری اعمال نمایند. برای مثال خانم متیوس حیوانات را دوست داشت و همه سگ ها، گاو ها و حتی الاغ های مینیاتوری را در فهرستی جامع طبقه بندی کرده بود.
در سال 2002، آقای Mustapick یاهو را ترک کرد و یک سال بعد، متیوس به دنبال او، از کارش استعفا داد.
خانم متیوس که همزمان با اشتغالش در یاهو، معلم یوگا هم بود، وقتی کارش را در این شرکت رها کرد، به عنوان یک معلم تمام وقت به تدریس یوگا پرداخت و دست بر قضا یاهو هم یکی از اولین کارخواهانش بود. از طرفی، پولی که از بابت سهام این شرکت نصیبش شده بود، حکم نوعی منبع پشتیبان را برایش ایفا می کرد و هر زمان که هیچکس به کلاس هایش مراجعه نمی کرد میتوانست از محل آن ارتزاق کند.
از آن سو، آقای Mustapick به موسیقی گرایش پیدا کرد. او ضمن اشاره به خواننده های جاز و بلوس می گوید: همیشه دوست داشتم یاد بگیرم که چطور مانند اسکات هندرسان گیتار الکترونیک بنوازم. همین علاقمندی او را به سمت و سویی غیرمنتظره کشاند و در نهایت Mustapick دست به کار ساخت گیتارهای آکوستیک شد و همزمان نیم نظری هم به سمت فروششان داشت.
او که همزمان با کارش در یاهو، با صدها هزار وبسایت آشنا شده بود، پیش از آنکه نام شبکه هایی نظیر توئیتر مطرح شود درک خوبی از بازار آنلاین پیدا کرده بود. همین شد که Mustapick وبسایتی را راه اندازی کرد و عکس های مربوط به گیتارهایش را روی آن منتشر نمود تا مشتریان بتوانند پروسه ساخت آنها را از نزدیک مشاهده نمایند.
دست بر قضا، Mustapick با آدم های خوبی هم آشنا می شد. خودش می گوید: آنها اطلاعات دست اولی را در اختیارم قرار می دادند. این همان چیزی بود که من در یاهو یاد گرفته بودم.
او در نهایت صد عدد گیتار تولید کرد و هر کدام شان را با رقمی در حدود سه الی ده هزار دلار به فروش رساند تا اینکه چند سال پیش شرکت خود را تعطیل کرد. حالا Mustapick چهل و هفت ساله در زمینه پیانو جاز مطالعه و تحقیق می کند.
امروز هیچکدام از این دو نفر تمایل ندارند که به کار دفتری شان باز گردند. خانم متیوس که 43 سالش است بیشتر ترجیح می دهد که در مورد گیاهخواری و نقاشی مطلب بنویسد.
اما او روزهای حضورش در یاهو را خوب به یاد دارد و در این باره می نویسد: من از بودن در کنار آدم های باهوش، جالب و علاقمند در آنجا لذت می بردم. روشن است که دلم برای آن روزها تنگ شده، اما این دلتنگی در حدی نیست که مجددا به سراغ کار کردن در یاهو بروم و کاری که هم اکنون مشغول انجامش هستم را ترک کنم.
گوردون هورد
بازگشتی سه باره
9 سال پیش گوردون یاهو را برای بار دوم ترک کرد. در ماه ژوئن امسال مجددا (برای بار سوم) فعالیت حرفه ایش در این شرکت را از سر گرفت و این بار اما به عنوان یک نویسنده آزاد با آن همکاری می کند.
در سال های میانه، گوردون زمان خود را صرف گشت و گذار در چشم انداز به شدت مشکل دار نو-رسانه ها کرد؛ ابتدا بزرگ ترین رقیب یاهو یعنی AOL و سپس Interactive One که در واقع شبکه ای از خبرهای سیاه و سایت های فرهنگی بود را برای این منظور انتخاب کرد. بعد ها هم گوردون به بررسی First Look Media پرداخت که توسط پیر امیدیار بنیانگذار eBay تاسیس شد و اخیرا هم کارش را روی سایتی به نام Man’s Life از سر گرفت که به مد مردانه اختصاص یافته.
گوردون یکی از مرورگرهایی است که یاهو را ترک کرد و سپس به این شرکت باز گشت. البته گروهی از مرورگرهای قدیمی به شرکتی به نام Polyvore ملحق شدند؛ استارتاپی که در زمینه خریدهای اجتماعی فعالیت داشت و در سال 2007 میلادی توسط مهندسان این شرکت تاسیس گردید و در نهایت هم توسط خود آن خریداری شد.
نخستین دور همکاری آقای هورد با یاهو در سال 1998 میلادی آغاز شد و در آن زمان او مسئولیت سازماندهی کسب و کار و بخش های مالی دایرکتوری را بر عهده داشت. دریافتی سالانه او در آن زمان برابر با 35 هزار دلار بود اما همزمان وعده هایی هم برای دریافت سهام به او داده شد.
هورد 45 ساله در مصاحبه اخیرش گفت: ابدا فکر نمی کردم حرف از رقم های میلیونی برای سهام دریافتی ام در میان باشد. اما دست آخر او توانست با پولی که از محل فروش سهام عایدش شد یک خانه برای خود بخرد.
او در سال 2002 کارش را ترک کرد تا به عنوان گزارشگر برای یک مجله محلی کار کند. کمتر از یک سال بعد و در حالی که فرزند دومش در راه بود، مجددا به یاهو بازگشت تا در راه اندازی صفحه هوم این سایت مشارکت نماید.
در سال 2007 میلادی، او به مکنزی و سپس AOL ملحق شد و در آنجا مدیریت سایتی به آدرس Asylum.com را در اختیار گرفت که مخاطبانش را آقایان 18 تا 34 ساله تشکیل می دادند. الگوی کاری سایت هم این بود که تا حد ممکن محتوا برای سایت تامین گردد تا بازدید کنندگان بالاخره ترغیب شوند و روی تبلیغات کلیک نمایند. اما این اتفاق نیافتد و با وجود حجم بالای محتوای تزریق شده به سایت، Asylum به کارش پایان داد.
آقای هورد در ادامه به Interactive One رفت؛ همان بازوی دیجیتالی Radio One که بزرگ ترین شبکه رادیویی تحت اختیار سیاه پوستان در آمریکا بود و برای رسیدن به فرمول موفقیت با مشکل روبرو بود. در هر حال، آقای هورد حالا بعد از نقل مکان به شرکت های مختلف مجددا به یاهو باز گشته است و برای سایت مربوط به مد و سبک زندگی آن مطلب می نویسد.
او حالا بیش از هر زمان دیگری بر این باور است که یاهو باید کاری مشابه آنچه بیست سال پیش انجام داد را برای رسیدن به موفقیت صورت دهد. او می گوید: فضای مجازی آنقدر بزرگ شده که به افرادی برای مرتب سازی آن نیاز است.
با این حال، آنطور که هورد اظهار داشته: این طبقه بندی نه از جانبی سایت هایی نظیر یاهو که حجم بالایی مخاطب دارند بلکه باید توسط متخصصانی صورت گیرد که در یک زمینه خاص سررشته دارند. او می گوید سایت های تخصصی با یک جمعیت مشخص دنبال کننده می توانند با برخی اسپانسرها وارد همکاری شوند و امیدوار باشند که در نتیجه این همکاری دست آخر شمار معینی مخاطب را برای خود خواهند داشت.
به گفته هورد برای مثال اگر به چاقوهای دست ساز علاقمند هستید و مصمم هستید وبسایت هایی که این کالا را عرضه می کنند طبقه بندی نمایید، آنگاه تنها شخصی که توانایی انجام این کار را خواهد داشت شخص شماست و گوگل هیچگاه نمی تواند این کار را انجام دهد.
Becky Uline
یک ماجراجوی واقعی
در سال 1996 میلادی وقتی Becky Uline از دانشگاه ایالتی گرین در اوهایو فارغ التحصیل شد واقعا نمی دانست که میخواهد با زندگی اش چه کند تا اینکه یکی از دوستانش که در کالیفرنیا ساکن بود و برای شرکتی ناشناخته به نام یاهو کار می کرد، به او گفت که بهشت را پیدا کرده.
او در ادامه به همراه یکی دیگر از فارغ التحصیلان دانشگاهش به نام میشل هیمبرگ که به دنبال ماجراجویی بود تصمیم گرفتند چنین بهشتی را کشف کنند و اینطور شد که هر دوی آنها به عنوان مرورگر به استخدام یاهو درآمدند و همراه با هم آپارتمانی را اجاره کردند.
Uline چهل و دو ساله می گوید: در آن زمان ساختمان یاهو آنقدر خالی بود که کارکنان می توانستند در راهروهایش اسکیت سواری کنند و زیر میزهایشان بخوابند.
خانم هیمبرگ هم اتاقی او چند سال بعد، مبلغ 350 هزار دلار (از محل سهامی که دریافت کرده بود) را صرف خرید قلعه تاریخی فرانکلین در کلیولند کرد و به خاطر همین حسابی شهرت پیدا کرد. او برای ابراز خوشحالی اش از این اتفاق، جشنی را در قلعه فرانکلین برگزار کرد و از تمامی کارکنان یاهو و اعضای تیم بیسبال کلیولند برای حضور در آن دعوت به عمل آورد.
در سال 2001 خانم Uline از کارش استعفا داد و تصمیم گرفت با استفاده از پولی که از این کار عایدش می شد، سفری به دور دنیا داشته باشد.
پاریس یکی از محبوب ترین مقاصد وی بود. او می گوید: من در نظر داشتم آپارتمانم را برای چندماهی اجاره بدهم و در جای دیگری کار و زندگی کنم. او به صورت آزاد برای یاهو کار می کرد و بعد از آنکه کارش را به عنوان مرورگر ترک کرد در استارتاپی به نام SearchMe فعال شد که در زمینه سرچ مبتنی بر تصویر فعالیت می کرد.
شش سال پیش او پرسه زدن در شرکت های مختلف را کنار گذاشت و تصمیم گرفت که روی موسیقی اش تمرکز نماید. 2013 سال بسیار مهمی برایش بود: گروه موسیقی وی به نام Northerlies اولین آلبوم خود را منتشر کرد؛ خودش نیز با برایان اندرسون نوازنده گیتار ازدواج کرد و کمی بعد هم پسرشان نیل به دنیا آمد.
Uline چند ماه پیش اعلام کرد که یاهو را از صفحه هوم خود حذف کرده است اما مجددا چون دلش برای آن تنگ شده، آن را به جایش باز گردانده. او ادامه داد: من هنوز هم از سرچ یاهو استفاده می کنم و دوست دارم که آنها پول در بیاورند و اوضاع شان خوب باشد.
ConnieAlice Hungate
مرور با نامی دیگر
وقتی یاهو برآن شد تا مرورگرها را به استخدام خود درآورد، در اصل گروه شغلی تازه ای را تعریف می کرد که شاید نزدیک ترینشان به این کار هم فروشنده های کتاب بودند و جالب است بدانید کتابفروشی Kepler در منلو پارک به مقری برای جذب نیروی یاهو بدل شده بود. در ادامه حدود دوازده مرورگر تنها از طریق همین فروشگاه استخدام شدند که یکی از آنها هم ConnieAlice Hungate بود.
او که حالا 46 سال دارد، بعد از گذشت 18 سال هنوز هم در یاهو کار می کند و روی کار تیمی نظارت دارد که به نظر باقیمانده های گروه مرورگرها هستند. او اظهار داشت، این تیم [که حالا گروه مدیریت و تحلیل محتوا] خوانده می شود همچنان نقشی کلیدی را در بلندپروازی های یاهو و تبدیل شدنش به یکی از بازیگران اصلی سرچ تحت وب ایفا می کند.
خانم میر (مدیرعامل یاهو) منابع عظیمی را به تکنولوژی های سرچ و به صورت مشخص فناوری های مختص به محصولات موبایل خود اختصاص داد تا هرطور شده گوگل را پشت سر بگذارد که متاسفانه ظاهرا هیچیک از این تلاش ها اثربخش نبوده اند.
خانم هانگیت می گوید تیم تحت مدیریت او بود که الگوریتم های سرچ یاهو را آموزش داد تا نتایج مرتبط تری را بعد از هر بار جستجو به کاربرانش ارائه نماید. برای نمونه اپلیکیشن سرچ موبایلی که حالا به صورت خودکار پیشنهاداتش را در مورد رستوران های نزدیک محل حضور کاربر ارائه می دهد، از جمله تلاش های این تیم است.
مرورگرها همچنین در توسعه اپلیکیشن سفر یاهو به نام Radar هم مشارکت داشتند. این اپ از نوعی اینترفیس مشابه به نرم افزارهای پیام رسان برای پیشنهاد دادن رستوران ها و فعالیت های مختلف بر پایه داده های دریافتی از TripAdvisor و Yelp کمک می گیرد. هانگیت می گوید: ما هر روز ویژگی تازه را برای این اپ تجربه می کنیم.
خانم هانگیت می گوید: ابدا از بابت احتمال فروخته شدن یاهو به دلم ناراحتی راه نداده ام و مدیریت اطلاعات همچنان نیازی کلیدی در حوزه تکنولوژی محسوب می شود و ما نیز خود را با تغییرات وفق می دهیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نمیدونم چرا کلی غمناک شدم وقتی مقاله رو خوندم مثل ی فیلم تراژدی میمونه سرگذشت یاهو
ممنون بابت مقاله
مرسی از مقاله