ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کسب و کار

۵ نشانه رهبری ضعیف که انگیزه کارکنان را از بین خواهد برد

بهترین رهبران دنیای کسب و کار به برطرف کردن نیاز های کارمندان خود از هر نسلی که باشند متعهد هستند. هرچه باشد، نیاز های کارکنان در سنین مختلف و در برهه های مختلف زندگی می ...

پیام ادیب
نوشته شده توسط پیام ادیب | ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۲:۰۰

بهترین رهبران دنیای کسب و کار به برطرف کردن نیاز های کارمندان خود از هر نسلی که باشند متعهد هستند. هرچه باشد، نیاز های کارکنان در سنین مختلف و در برهه های مختلف زندگی می تواند تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشد.

یکی دیگر از ویژگی های رهبران برتر این است که به شدت حواسشان به مواردی که برای حفظ کیفیت بالای رهبری خود باید از آنها اجتناب کنند هست. آنچه در ادامه می خوانید نیز روی همین نکات متمرکز خواهد بود.

در ادامه می توانید ۵ نمونه از اشتباهات رایجی را از نظر بگذرانید که رهبران دنیای کسب و کار با مرتکب شدن آنها اعتماد کارکنان خود را از دست می دهند. به خاطر داشته باشید که اگر در جایگاه رهبر یک سازمان، شرکت یا تیم، هر یک از این اشتباهات را مرتکب شده اید، هیچ گاه برای تغییر دیر نیست.

۱- بی توجهی به استعداد ها و نقاط قوت اعضای تیم

عدم شناسایی و درک نقاط قوت و استعداد های منحصر به فرد اعضای تیم و نحوه ی بهره گیری از آنها برای بالا بردن عملکرد تیم به طور قطع یکی از عوامل نابود کننده ی مدیریت شماست. هر کسی به استفاده از ویژگی ها و استعداد های منحصر به فرد خود شدیداً علاقه دارد. بهترین رهبران دنیای کسب و کار آنهایی هستند که با پیدا کردن نقاط قوت اعضای تیم خود و بیرون کشیدن آنها رابطه ی عمیق تری با اعضای تیم خود برقرار می کنند؛ رابطه ی نزدیکی که در نهایت باعث می شود افراد بازده بالاتری داشته باشند.

۲- احتکار اطلاعات

اصلی ترین علت آنکه رهبران اطلاعات را نزد خود نگه می دارند و آنها را با اعضای تیمشان در میان نمی گذارند این است که می خواهند قدرت و کنترل خود را روی تیم حفظ کنند. همین کنترل گری یکی از اثربخش ترین راه های از بین بردن اعتماد میان رهبر و اعضای تیمش محسوب می شود. به رهبری که برای کنترل کردن محیط و انسان های اطراف خود اطلاعات را گروگان می گیرد نمی توان اعتماد کرد.

خلاف این حالت رهبری است که با احساس مسئولیت اطلاعات مهم را با اعضای تیمش در میان می گذارد و شفافیت خود را با آنها حفظ می کند.

۳- مدیریت ذره بینی

مدیران ذره بینی نیز مثل مورد بالا به خاطر اعمال قدرت دست به چنین کار هایی می زنند. قدرت نیز برای کنترل کردن دیگران مورد استفاده قرار می گیرد. اجازه ندهید انگیزه هایی مثل جلوگیری از اشتباه یا حصول اطمینان از خوب پیش رفتن کار ها شما را به دخالت در امور و وظایف کارکنان خود وادار کنند. اما چگونه؟ برای این کار ۳ راه پیشنهاد می شود:

  • اول اینکه به فرایند استخدام خود خوب دقت کنید. آیا برای ارزیابی سازگاری متقاضیان با موقعیت شغلی مورد نظر یا مقایسه ی مهارت های رفتاری مطلوب خود جدا از مهارت های فنی و تخصصی، سؤال های مناسبی می پرسید؟
  • دوم اینکه آیا اعضای تیم شما به درستی آموزش می بینند؟ آیا فرایند جذب مشارکت برانگیزی دارید که تأکید آن روی توسعه ی تیم باشد؟
  • در آخر، آیا به بازخورهایی که از سمت کارکنان خود دریافت می کنید گوش می کنید؟ آیا در واکنش به این بازخور ها کاری انجام می دهید؟ این بازخور ها به برطرف شدن نیاز های کارکنان و بهبود شخصی آنها و در نتیجه کسب و کار شما کمک خواهند کرد. اگر وقتی نیرو های با استعدادی استخدام می کنید که شما و ارزش های شرکت شما را محترم می شمارند آنها را برای موفقیت توانمند کنید و قدرت خود را با آنها سهیم شوید، اعتماد آنها را نیز به شدت جلب خواهید کرد و در مسیر شکل دهی یک تیم فوق العاده قرار خواهید گرفت

 ۴- همیشه حرف آخر را زدن

در ادبیات رهبری، کسی که همیشه کارمندانش را وادار می کند به او در مورد تک تک کار هایشان گزارش بدهند، همیشه حق را با خودش می داند و همیشه حرف آخر را خودش می زند، فردی با هوش هیجانی (EQ) پایین در نظر گرفته می شود.

چنین فردی وقتی دیدگاه های دیگران را جویا نشود، به ویژه در آستانه ی تغییر (به خاطر ترسناک بودنش از نگاه کارکنان) مورد اعتماد واقع نخواهد شد.

وقتی رهبر یک کسب و کار چشم اندازی برای آن در نظر نگیرد یا در دنبال کردن این چشم انداز به صدای جمعی اعضای تیمش گوش نکند، اعضای تیم او احتمالاً احساس اهمیت، احترام و ارزش خود را از دست خواهند داد.

در نتیجه روز به روز بیشتر دچار انفعال می شوند و بر نارضایتی شان افزوده خواهد شد.

۵- در دسترس نبودن

برخی جلسات (نه همه ی آنها) مهم و ضروری هستند. همه ی ما این را می فهمیم. اما وقتی رهبران جلسات غیر ضروری برگزار می کنند و در عوض وقت به مراتب کمتری را به جلسات یک به یک با اعضای تیم خود اختصاص می دهند، این پیام را به آنها منتقل می کنند که برایشان اهمیتی قائل نمی شوند.

شاید در واقعیت اینطور نباشد اما این برداشتی است که اعضای تیم از این رفتار خواهند کرد. اگر می خواهید چنین پیامی را به کارکنان خود منتقل نکنید برای جلسات یک به یک ۱۵ تا ۲۰ دقیقه ای با هر یک وقت خالی کنید.

اگر اعضای تیم شما برای در میان گذاشتن دغدغه ها، سؤالات، یا راهنمایی گرفتن از شما وقت خواستند، این زمان را در اختیارشان قرار دهید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی