ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

ساتیا نادلا از مایکروسافت در میان سالگی اش می گوید

در چهارم فوریه سال 2014 میلادی که سکان هدایت مایکروسافت از بالمر ستانده شد و به ساتیا نادلار مدیرعامل هندی اش که حالا چهل و نه سال دارد، واگذار گردید، این شرکت تحولات و تغییراتی ...

Maryam Mousavi
نوشته شده توسط Maryam Mousavi | ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ | ۲۲:۰۰

در چهارم فوریه سال 2014 میلادی که سکان هدایت مایکروسافت از بالمر ستانده شد و به ساتیا نادلار مدیرعامل هندی اش که حالا چهل و نه سال دارد، واگذار گردید، این شرکت تحولات و تغییراتی اساسی را شاهد بود.

عمده تمرکز نادلا همانطور که خودش گفته روی رایانش ابری و بالاخص پلتفرم Azure قرار دارد و از جمله مهم ترین تصمیماتی که در دوران ریاستش اتخاذ گردید، می توان به فروش کسب و کار ورشکسته نوکیا در حوزه موبایل اشاره کرد که نهایتا با تحمل خسارت مالی هنگفتی از پیکره این شرکت جدا شد.

در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا چکیده ای از مصاحبه اخیر خبرنگار بلومبرگ با او را مطالعه کنیم و از دیدگاه هایش در مورد تغییرات اخیر در مایکروسافت و تصمیماتش در این شرکت باخبر شویم.

همزمان با ورود مایکروسافت به دوران میان سالی اش چه انتظاراتی از این شرکت دارید؟

معتقدم هر شرکتی که در پیشینه خود موفقیت های بزرگی را تجربه کرده باشد باید بداند که در مسیر دستیابی به موفقیت های تازه، ممکن است بدوا پیروزی را به انواع و اشکال آن، خواه کوچک و خواه بزرگ تجربه نماید. مدت ها پیش شخصی به من اینطور گفت که بدترین اتفاق ممکن برای هرکسی که مراحل رشد را پشت سر می گذارد کسب موفقیت های اولیه است زیرا بعد از این دستاورد، فرد دیگر درک نمی کند که برای حرکت به جلو، تلاش و موفقیت به چه فاکتورهایی نیاز دارد.

ما در مایکروسافت به طرز وحشتناکی پیروزی را تجربه کردیم. بنابراین باید همواره یادمان باشد هر کسب و کار تازه ای که در شرکت راه اندازی می شود قرار نیست به تجارتی چند میلیارد دلاری برای آن بدل شود.

در واقع یکی از بزرگ ترین تصمیماتی که باید حتی قبل از دریافت سمت مدیرعاملی مایکروسافت اتخاذ می کردم این بود که Azure (همان پلتفرم رایانش ابری مایکروسافت) را به عنوان آینده کسب و کار سروری شرکت در اولویت قرار دهم. زمانی این سرویس مجموعا 5 میلیون دلار ارزش داشت و حالا به سمتی پیش می رود که شاید ارزشی بالغ بر 20 میلیارد دلار پیدا کند.

اگر شرکت های دست اندر کار حوزه تکنولوژی اقدامی برای تمرکز بیشتر روی فضای کلاود نداشته باشند آیا خطر منسوخ شدن را به جان خواهند خرید؟

بر این باورم که تمامی شرکت های فعال در حوزه فناوری که روی موج های تازه این صنعت سوار نمی شوند و تعدادشان هم کم نیست، با چنین خطری روبرو هستند. البته لازم است اشاره کنم که منظور از موج هر گرایش تازه ای در این صنعت نیست، بلکه خلاصه کلامم این است که اگر چنین شرکت هایی به میزان کافی با این روندها همراه نشوند و امتیازهای خوبی را در این زمینه به دست نیاورند آنگاه محکوم به شکست خواهند بود.

و وقتی به مایکروسافت نگاه میکنم، این حقیقت که 41 سال بعد از شکل گیری شرکت با من مصاحبه می کنید، نشان می دهد که امتیاز ما خیلی بالا بوده و سایر شرکت ها هم باید همینطور باشند. شرکت های کمی هستند که قدمتی به اندازه ما دارند.

مایکروسافت سخت در تلاش است تا مشتریان خود را به سمت رایانش مبتنی بر کلاود هدایت کند حتی اگر با این کار به نابودی برخی از کسب و کارهای پرسود آن بیانجامد. چرا اینطور است؟

حرکت ما به سمت کلاود به نابودی واحدهای دیگر ختم نمی شود. شاید بازه های زمانی متعددی وجود داشته باشند که در آن، الگوهای کاری مان تغییر می کنند، اما از نظر نوع بازاری که می توانیم به آن خدمت رسانی کنیم و همچنین توانمندی هایمان در فراهم کردن ارزش افزوده برای کاربران، می توانم بگویم که فعالیت هایمان در این بخش گسترش قابل توجهی پیدا کرده است.

آفیس 365 را در نظر بگیرید [نرم افزار اداری مبتنی بر کلاود مایکروسافت]. ما هیچگاه امکاناتی نظیر آفیس 365 را به کسب و کارهای کوچک یا متوسط ارائه نکرده بودیم. حالا اما، می توانیم این موارد را برای هر شرکتی فراهم نماییم و شبکه خدمات رسانیمان نتنها در آمریکا بلکه در هر کشوری قابل دسترسی است. این را می توانیم نوعی گسترش عظیم فرصت های کاری بنامیم.

شما به تازگی با خرید لینکدین موافقت کردید که حالا بزرگ ترین معامله مایکروسافت خوانده می شود که البته در تاریخ مایکروسافت هم بی سابقه است. تفاوت این معامله با موارد قبلی چیست؟

microsoft_acquires_linkedin

من وقتی قرار باشد شرکتی را خریداری کنیم، به برخی فاکتورهای کلیدی توجه می کنم. نخستین مورد هسته کسب و کاری است که سعی در خریدش داریم و از نظرم باید سلامت کامل داشته باشد. با نگاهی به ماینکرفت و لینکدین در خواهید یافت که هر دوی آنها کسب و کارهایی در حال رشد بودند و اینجاست که ما وارد عمل می شویم و فرصت را برای رشد هر چه بیشتر چنین شرکت هایی فراهم می کنیم. در مورد ماینکرفت باید بگویم که عنوان بزرگ ترین بازی مخصوص پی سی را در اختیار دارد و ما هم شرکتی هستیم که در همین زمینه فعالیت می کند. رشد این کمپانی به قدری بود که داشت به کنسول ها سرایت می کرد. ما هم کنسول خود را داریم. بنابراین ما بهترین شرکت برای خریداری و مالکیت ماینکرفت بودیم. در مورد لینکدین هم باید بگویم که بزرگ ترین شبکه حرفه ای و کاری در دنیا محسوب می شود. ما هم برای خود یک سرویس رایانش ابری سازمانی داریم. البته زمان همه چیز را در مورد این معامله روشن می کند اما بسیار بسیار به آینده خوشبینم.

شما خیلی تلاش کردید که فرهنگ سازمانی را در داخل مایکروسافت تغییر دهید. اوضاع چطور پیش می رود؟

فرهنگ مقوله ایست که باید انطباق پیدا کرده و تغییر یابد و شما هم باید بتوانید که یک فرهنگ یادگیری برای خود داشته باشید. من برای رسیدن به این مهم از اتفاقاتی الهام گرفتم که در داخل مدارس رخ می دهد. هم اکنون مشغول خواندن کتابی به نام Mindset یا طرز فکر هستم. در این کتاب پیرامون مفهوم ساده ای صحبت شده که Carol Dweck از آن سخن می گوید و براساس آن: اگر دو نفر را داشته باشید که یکی عالم باشد و دیگر تماما کارش یاد گرفتن باشد آنگاه فردی که صرفا فرا می گیرد در دراز مدت عالم همه چیز دان را پشت سر می گذارد حتی اگر در ابتدا با کمترین میزان استعداد ذاتی اش شروع به فعالیت کرده باشد.

این مساله در مورد دخترها و پسرهایی که در مدارس درس می خوانند هم صادق است. مدیرعامل ها هم در پست خود با این موضوع روبرو می شوند و این قانون در مورد کارمندان مایکروسافت هم صادق است. من باید پس از اتمام هر روز کاری از خود سوال کنم: آیا بیش از اندازه ای که باید ذهنم بسته بوده؟ آیا توانسته ام نگرش واقعی ام را در مورد رشد مطرح کنم؟ اگر بتوانم به بهترین شکل ممکن به این سوال ها پاسخ بدهم آنگاه می توانم بگویم که در مسیر درست قرار گرفته ام و فرهنگی که به دنبالش هستم را به بهترین شکل ممکن پیاده سازی کرده ام.

آیا تغییر دادن فرهنگ شرکتی با این مقیاس، کار دشواری است؟

satya_nadella_reuters_220

هر تغییری دشوار است. منظورم این است که کافیست نام مایکروسافت را فراموش کنید و این مقوله را به صورت فردی در نظر بگیرید. اگر شخصی به شما بگوید که «بله امروز مجبور خواهید شد تغییر کنید» آنگاه ویژگی های شخصیتی تان هرچه که باشد این کار برایتان دشوار خواهد بود. تغییر دشوارترین اتفاقی است که می تواند رخ دهد.

اما همه ما می دانیم که اگر تغییر نکنیم، آنگاه کیفیت انسانی مان که همانا توانایی انطباق یافتن است تحقق نمی یابد. اگر شرکت ها تغییر نکنند، آنگاه دیگر اثری از آنها نخواهد بود.

اولین نکته ای که به عنوان یک مدیرعامل یاد گرفتید چه بود؟

به عنوان مدیرعامل لازم است که قبل از اظهار نظر در مورد موضوعات، کاملا دقت کنید تا بدون فکر مطلبی را به زبان نیاورید. در این موارد، آخرین کاری که انجام می دهید این است که مطلبی را بر زبان می آورید و سپس مردم آن را جدی گرفته و کاری می کنند که رنگ واقعیت به خود بگیرد. لذا باید قبل از رسیدن به این مرحله مطمئن شوید این دقیقا همان کاری است که قصد انجامش را داشته اید.

شما بارها و بارها در مورد درس گرفتن از کریکت صحبت کرده اید، بزرگ ترین درس آن برایتان چه بوده؟

beachcricket-sanjayp-620x415

من در هند بزرگ شدم و درسی که از کریکت گرفتم قبل از آن بود که کشورم به یک قدرت بزرگ در این بازی بدل شده و حتی جام جهانی را ببرد. وقتی در زادگاهم بود، یک بار مقابل تیمی قرار گرفتیم که چندین بازیکن خارجی داشت و این تجربه نخستین بار بود که برایمان رخ می داد. ما رو در روی استرالیایی ها قرار گرفتیم و آنچنان از هیبت این بازیکنان ترسیده بودیم که بیشتر مشغول تماشا بودیم تا بازی. در همین حین یکی از مدیران تیم متوجه من شد که دور از جریان بازی مشغول دویدن هستم و صرفا رقابت را نظاره می کنم. او مرا مجبور کرد که نزدیک تر بیایم و وارد جریان بازی شوم و این همان درس بزرگ من بود که گفت: ببین، هر وقت که در زمین هستی، باید رقابت کنی. به خاطر جنگیدنت قطعا مورد تمجید و ستایش قرار می گیری اما نباید از ترس هیبت حریف بی حرکت بمانی.

آیا کلاد همان تغییر بزرگ تکنولوژیکی است که ظرف 5 سال آینده شاهدش خواهیم بود؟

معتقدم بزرگ ترین تغییری که امروز رخ می دهد حرکت رو به جلوی صنعت در حوزه موبایل و کلاود است. این دو مقوله به نوعی همراه با هم حرکت می کنند و وقتی حرف از سیار بودن به میان می آید، منظورم صرفا حرکت پذیری یک دستگاه نیست و در مقابل به سیار بودن اپلیکیشن ها و داده ها در تمامی دستگاه ها اشاره دارم زیرا مبحث کلی به تجربه انسانی مربوط می شود نه دستگاه.

لازم است اشاره کنم که سه تغییر گسترده دیگر را نیز در پلتفرم خود شاهد هستیم. یکی از آنها را «تعاملات ماشینی» خوانده ام؛ اگر بتوانیم زبان انسانی را به کامپیوترهایمان آموزش دهیم، آن وقت می شود به جای اینکه خودمان امور مختلف را با آنها به انجام برسانیم، از طریق صحبت کردن، نوشتن یا ارسال فرامین صوتی به مقصود خود برسیم.

این روش قطعا طبیعی تر خواهد بود و هم یک فرد هشتاد و پنج ساله در چین می تواند با آن کار کند و هم یک پسر بچه 5 ساله در آمریکا. از نظر من این همان خط مقدم بعدی و دقیقا کاری است که با کورتانا و ربات هایمان مشغول انجامش هستیم.

من همچنین دوست دارم که توانمندی های هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در اختیار هر توسعه دهنده و اپلیکیشنی قرار بگیرد و امکانی برای شرکت های مختلف فراهم گردد که از این توانمندی های شناختی برای افزودن هوش به فرایندهای هسته ای و کلیدی شان استفاده نمایند. این دقیقا همان کاری است که با Azure و سرویس های شناختی اش انجام میدهیم.

نکته سومی که در موردش هیجان زده ام اتفاقی است که در مورد واقعیت ترکیبی رخ می دهد (ترکیبی از جهان های مجازی و حقیقی).

منظورتان واقعیت افزوده است؟

4f10562a-d446-40c7-a0d0-3ea5f5cda537

بله. از نظر من واقعیت افزوده همان کامپیوتر تمام عیار است. کافیست تصور کنید که میدان دید شما به عنوان یک انسان به یک نمایشگر دیجیتالی نامحدود بدل شود، به این ترتیب، نتنها جهان حقیقی را پیش روی خود خواهید دید، بلکه می توانید مصنوعات دیجیتالی، هر صفحه نمایش و هر آبجکتی را که می خواهید درون آن مشاهده نمایید و این دقیقا همان نمایی است که به لطف هلولنز پیش رویتان قرار می گیرد (عینک واقعیت افزوده مایکروسافت).

شما برای محاسبه مدت زمانی که به انجام هر تسک اختصاص می دهید، از یک داشبورد نرم افزاری استفاده می کنید. هدفتان از این کار چیست؟

ارزشمندترین دارایی ما وقت مان است و زمانی باور داشتم یکی از کارهای ارزشمندی که می توانم انجام دهم این است که به دیگران امکان دهم زمان خود را تحت کنترل درآورده و آن را به بهترین شکل ممکن سپری کنند.

بیشتر از همه دوست دارم ببینم چه مقدار از زمانم را صرف ملاقات با افرادی در خارج از مایکروسافت می کنم و چه مقدارش را صرف دیدن افرادی در داخل آن و سپس این دو را با هم مقایسه کنم. مبحث دیگر، مقایسه مدت زمانی است که صرف ملاقات دیگران می کنم و چیزی که «زمان متمرکز» می خوانمش. البته قطعا لازم است که در جلسات مختلف حضور داشته باشم زیرا با حبس کردن خود در اتاق نمی توانم شرکت را مدیریت کنم اما در عین حال هم باور دارم که باید موازنه خوبی در این میانه برقرار شود.

 

بدترین نصیحتی که تا به الان دریافت کرده اید چیست؟

بدترین نصیحت را همواره آدم هایی به من داده اند که گفته اند: «تصمیماتت یا دراز مدت باشند یا کوتاه مدت». در حالی که نمیتوان اینطور بود.

جهت گیری دراز مدت در مواردی که مطمئن باشید در مسیر درست قدم بر می دارید، میتوانید فرضیات خود را ارزشیابی کنید و در کارتان پیشرفت دارید، موفقیت آمیز خواهد بود. اما اگر مرتبا اشتباهات گذشته خود را تکرار نمایید و نتوانید از خطاهای قبلی تان درس بگیرید آنگاه قطعا راهکار درستی نخواهد بود.

شما بارها و بارها به کشورهایی نظیر چین، هند و دیگر مناطق آسیایی سفر کرده اید، چه درس هایی از کاربرد تکنولوژی توسط ساکنین این مناطق گرفته اید؟

وقتی به اغلب کشورها سفر می کنم، به دیدن مدارس آنها می رود تا ببینم که چه اتفاقاتی در آنها رخ می دهد و در یکی از مدارس جاکارتا بود که با اتفاقی خوشایند روبرو شدم. در آنجا بچه ها از ابزارهای جالبی نظیر ویندوز و پی سی استفاده می کردند و اگر درست یادم باشد یک نوع تبلت دو در یک و همچنین وان نوت [نرم افزار یادداشت برداری مایکروسافت] را هم استفاده می کردند. در واقع حرفم این است که دختر من همان ابزارهایی را در مدرسه اش واقع در سیاتل استفاده می کند که کودکان در جاکارتا. این قابل دسترس شدن ابزارهای یاد شده خیلی برایم شیرین است.

مساله دیگری که باید به آن اشاره کنم به شرکت های کوچک و متوسطی مربوط می شود که هیچگاه برای خود پی سی یا سرور نداشته اند و حالا می توانند کارهایشان را به صورت دیجیتالی انجام دهند. کلاود قطعا یکی از ابزارهایی است که دسترسی این دسته از کاربران را به تکنولوژی فراهم نموده چراکه به شرکت های کوچک امکان می دهد بدون صرف هزینه به دنیای دیجیتالی ورود پیدا کنند.

اگر شرکت ها تغییر نکنند، اثری از آنها باقی نخواهد ماند.

آیا عقیده دارید که کانون نوآوری های کلیدی و رهبری در صنعت فناوری همچنان تا حدود زیادی در غرب خواهند ماند یا اینکه در آینده شاهد پررنگ شدن نقش کشورهای آسیایی در این زمینه خواهیم بود؟

معتقدم که جهان با سرعتی فزاینده به سمت دیجیتالی شدن پیش می رود. این یعنی هر شرکتی بیش از هر زمان دیگری دیجیتالی خواهد بود و در این صورت انتظار می رود که مرکزیت تکنولوژی بیش از قبل دچار پراکندگی شود. در واقع دیگر اینطور نیست که صرفا چند شرکت در منطقه ای از آمریکا تکنولوژی را به جهانیان ارائه نمایند زیرا این دیدگاه بیش از اندازه حاکی از کوته فکری خواهد بود.

در واقع هدفم در مایکروسافت این است که به هر شخص یا سازمانی دراین کره خاکی امکان بدهم که به بیشترین از این دست پیدا کند و رسیدن به این مهم نیز منوط به آن است که شرکت هایی موفق در زمینه تکنولوژی های دیجیتالی در اقصی نقاط دنیا راه اندازی شوند و فرقی ندارد که آنها کارآفرین باشند یا کسب و کارهای کوچک یا بانک و خرده فروشی در ترکیه و اندونزی که سعی دارند تجارت آنلاین خود را راه اندازی نمایند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • golpesar73
    golpesar73 | ۱ شهریور ۱۳۹۵

    نمیدونم چرا دیجیاتو هیچ برداشت درستی از خرید نوکیا و مایکروسافت نداره، تجارت دستگاه های نوکیا که به مایکروسافت واگذار شد شامل دو قسمت بود، اسمارتفون ها و فیچرفون های (گوشی های سری اشا) اونطوری که نوشتین انگار مایکروسافت خریده و پس داده !!! در حالی که هنوزم بهش اسمارتفون های نوکیا تحت تملک مایکروسافت هست و صرفا بخش فیچر فون ها رو مجدد فروخت، مثل بخش میکس موزیک و QT و بخش های نرمافزاری و اپن سورسی و قسمت های مرتبط با بنیاد لینوکس و ....که البته یه سریاشونم قبل از فروش تجارت موبایل خود نوکیا فروخت...

  • MojtabaHere
    MojtabaHere | ۳۱ مرداد ۱۳۹۵

    عاشق این مرد ـَم
    طرز فکرش عالیه ??
    :microsoft: :digi:

مطالب پیشنهادی