ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

اعتیاد به بازی های ویدیویی؛ اعتیادی سودآور

مبحث «اعتیاد به بازی های ویدیویی» اصلا موضوع جدیدی نیست. سال ها است که روان شناسان و دانش پژوهان متعدد، سعی می کنند که با تکیه بر مشاهدات و تحقیقات علمی، ببینند که آیا واقعا ...

پوریا دانشور
نوشته شده توسط پوریا دانشور | ۵ شهریور ۱۳۹۶ | ۲۳:۰۰

مبحث «اعتیاد به بازی های ویدیویی» اصلا موضوع جدیدی نیست. سال ها است که روان شناسان و دانش پژوهان متعدد، سعی می کنند که با تکیه بر مشاهدات و تحقیقات علمی، ببینند که آیا واقعا مفهومی با عنوان «اعتیاد به بازی های ویدیویی» وجود دارد یا نه. مطالعات بسیاری انجام شده و نتیجه برخی از آن مثبت بوده، هر چند که هنوز این نتیجه گیری ها مبنا و اساس سستی دارند.

دکتر آنتونی ام بین، یکی از روانشناسان اهل تگزاس که در رشته تحصیلی خود توانسته مدارک علمی معتبری هم کسب کند، به مخالفت با این نتیجه گیری های نه چندان معتبر و نادقیق برخاسته. وی عقیده دارد که بیماری ای با نام «اعتیاد به بازی های رایانه ای» در بهترین حالت مفهومی گمراه کننده و در بدترین حالت، مفهومی خطرناک است.

وی و همکارانش اعتقاد دارند که مطالعات و تحقیقاتی که امکان اعتیاد به بازی های ویدیویی را تایید کرده اند، هیچ منشا علمی ای ندارند و ترس های فرهنگی و اجتماعی و فشار های سیاسی محرک های اصلی در اتخاذ این نتایج بوده اند. به همین دلیل هم وی اضافه شدن دسته بندی ای جدید تحت عنوان «اعتیاد به بازی های ویدیویی» به لیست اختلالات روانی را صحیح نمی داند.

بین و همکارانش برای بیان مخالفت ها و نظریات خود در رابطه با تحقیقات انجام شده در مبحث بازی های ویدویی و اعتیاد، اخیرا مقاله ای علمی را برای انجمن روانشناسی آمریکا منتشر کرده اند. انجمن روانشناسی آمریکا معتبر ترین و حرفه ای ترین سازمان روانشناسی در آمریکا و بزرگ ترین انجمن روان شناسی در دنیا است که هزاران عضو آن در کارگروه های مختلف، روی موضوعات مختلفی تحقیق و مطالعه می کنند.

این مقاله که « Video Game Addiction: The Push To Pathologize — Not Recognize» نام دارد، تحقیقاتی که برای تایید امکان اعتیاد به بازی های ویدیویی انجام شده و تلاش هایی که در ادامه برای شناساندن «اعتیاد به بازی های ویدیویی» به عنوان یک اختلال روانی صورت گرفته را بررسی می کند. تهیه کنندگان این مقاله، هدف و انگیزه آن هایی که سعی کرده اند این تحقیقات و این دسته از اعتیاد را رسمی و نهادینه کنند را هم زیر سوال می برند.

در این مقاله دکتر بین و همکارانش با اضافه شدن «اختلال ناشی از ویدیو گیم» به دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM) و مجموعه بین المللی بیماری ها (ICD) مخالفت کرده اند. DSM در واقع دانش نامه اختلالات روانی شناخته شده در ایالات متحده است که برای تشخیص اختلالات روانی به کار می رود و بر اساس دستور العمل های مندرج در آن با بیمار برخورد می شود. ICD هم کاربردی مشابه، اما در سطح بین الملل دارد.

بین و دیگر نویسندگان این مقاله معتقد اند که منابع کافی برای اضافه کردن «اعتیاد به بازی های ویدیویی» به این دو دفترچه راهنما در دسترس نیست و تحقیقات لازم انجام نشده. به نظر آن ها نتایج این مطالعات بسیار ضد و نقیض هستند و نمی توان بر اساس آن ها یک نتیجه مشخص گرفت.

همان طور که اشاره کردیم تحقیقات متعددی در این حوزه انجام شده. اما هر کدام از آن ها نتیجه خود را داشته اند. برای مثال اگر یک گروه ۱۰۰ نفره از گیمر ها را بررسی کنیم، یک مطالعه نشان می دهد که ممکن است ۵۰ نفر به بازی های ویدیویی اعتیاد پیدا کرده باشند، اما تحقیق دیگری می گوید که ممکن است ۱ نفر هم به این سرگرمی های دیجیتالی وابسته نشده باشد.

مارسا ارزاک، روان شناس آمریکایی در سال 2005 تخمین زده بود که 40 درصد از بازی کنان World of Warcraft به بازی های ویدیویی معتادند، اما وی هیچ منبعی برای گفته خود نداشت.

این تناقض در نتایج تحقیق ها به خوبی نشان می دهد که یک جای کار می لنگد. برای بین و همکارانش این تناقض نشانه مطالعات نادقیق و تحقیقات بی سر و ته است. «اعتیاد به بازی های ویدیویی» معنی و تعریف دقیقی ندارد پس چطور می توان آن را رسما به عنوان یک اختلال روانی شناخت؟ نتایج برخی از این تحقیقات، درصد بالایی از گیمر ها را به ویدیو گیم ها وابسته نشان می دهند و به عقیده بین، این مطالعات فقط می خواهند ویدیو گیم را به عنوان یک سرگرمی مخرب نشان بدهند و گیمر ها و بازی ها را تخریب کنند.

یکی از مشکلات بین با این مطالعات این است که به عقیده او، تحقیقات در این حوزه اصلا اصولی انجام نمی شوند. روان شناسان اصلا نمی دانند که اعتیاد به بازی های ویدویی چیست، آن ها صرفا مفهوم اعتیاد را برای بازی های کامپیوتری استفاده کرده اند و نتیجه گرفته اند که بازی های ویدیویی هم مخاطبین خود را وابسته و معتاد می کنند و هر کسی که زیاد بازی می کند، معتاد است.

همین کار را می توان برای سرگرمی های دیگر هم انجام داد، مفوم اعتیاد را با آن ها ترکیب کرد و اعتیاد به هر نوع سرگرمی ای را ساخت. پس آن هایی که عاشق فوتبال هستند و تمامی بازی ها را با اشتیاق دنبال می کنند به «اعتیاد به فوتبال» مبتلا اند. آن هایی که هر روز به کتاب خانه می روند و نمی توانند کتاب را یک لحظه هم زمین بگذارند حتما درگیر «اعتیاد به کتاب و کتاب خوانی» شده اند. اما چرا همچنین دسته هایی از اعتیاد وجود ندارد؟ چرا انگشت اتهام فقط به سمت بازی های ویدیویی بلند می شود؟

بین عقیده دارند که روان شناسان با انگ زدن به این سرگرمی محبوب، بیشتر از این که به مخاطبین بازی های ویدویی کمک کنند، به آن ها آسیب می رسانند.

شاید فردی اضطراب داشته باشد، شاید افسرده باشد. اشخاص ممکن است که برای رسیدن به آرامش ذهنی و برای مبارزه با استرس زیاد بازی کنند. نمی توان گفت که این ها معتادن به بازی های ویدویی اند. ابتدا باید بررسی کرد و دید که آیا این ها، با وجود این که زیاد بازی می کنند، آیا قادر اند به خوبی کار کنند؟ آیا از پس مخارج خود بر می آیند؟ عضو مفید و سودآوری برای جامعه هستند؟

اما اصلا کسی به این پرسش ها و پاسخ های شان اهمیتی نمی دهند. مردم می بینند که فرزندان و یا همسر شان در حال بازی کردن هستند و می گویند که آن ها به ویدیو گیم معتاد شده اند. «چقدر بازی می کنی؟ مگه کار دیگه ای نداری؟ پاشو یکم کار مفید کن چیه بازی آخه» و از این قبیل حرف ها رد و بدل می شود و روحیه گیمر را به کل نابود می کند. بازی نیست که روان گیمر ها را مختل می کند، بلکه این انگ ها روان او را پریشان و اعتماد به نفس را از او سلب می کنند.

در داخل و خارج ایالات متحده، یک جور ترس از بازی های ویدیویی در حال شکل گرفتن است. البته این ترس فقط محدود به آمریکا نیست. در چین، تنست، یکی از غول های فعال در صنعت ویدیو گیم روی بازی هایش محدودیت زمانی اعمال کرده، در نتیجه بازیکنان نمی توانند بیش تر از مدت زمان مقرر از بازی ها لذت ببرند. چرا؟ چون مردم می ترسند که همسران و فرزندان شان به بازی های ویدویی معتاد شوند.

در واقع عده ای عقیده دارند که اضافه شدن «اعتیاد به بازی های ویدیویی» به DSM و ICD اصلا به خاطر تحقیقات و مطالعات انجام شده نیست، زیرا همان طور که اشاره کردیم این پژوهش ها اصلا بنیاد محکمی ندارند. دلیلی اصلی، همین هراس عمومی است و متاسفانه تفاوت این اعتیاد با دیگر اعتیاد ها این است که می توان از آن سود برد.

اما چرا مردم همچین هراسی دارند؟ چرا روز به روز این ترس بین عموم گسترش می یابد؟ چرا «اعتیاد به ویدیو گیم» به عنوان یک نوع از اعتیاد به عموم معرفی و باعث نگرانی آن ها شده؟ بین و همکارانش عقیده دارند که برخی از اشخاص و سازمان ها، از وجود همچین هراسی سود می برند.

اما دقیقا چه کسانی و به چه طریقی از این هراس سود می برند؟ اشاره کردیم که در برخی از کشور های آسیایی، ناشرین و شرکت ها به گیمر ها اجازه می دهند که فقط در بازه زمانی محدودی بازی کنند. خب حالا فرض کنید که گیمر در حال بازی کردن است، به نقطه اوج بازی رسیده، دارد از تک تک لحظات بازی لذت می برد و فقط چند دقیقه مانده تا مرحله را به اتمام برساند. اما مجبور می شود که بازی را نیمه کاره رها کند، چرا که مهلت وی به اتمام رسیده.

فرض کنید که در حال مطالعه یک رمان جذاب هستید و درست در نقطه اوجش، کسی کتاب را از شما بگیرد. فرض کنید که در حال تماشای فوتبال هستید و دقیقه هنگامی که یک موقعیت خطرناک گرفته، تلویزیون شما را خاموش کنند. بازی هم فرقی با این ها ندارد.

گیمر را بر خلاف میلش مجبور می کنند که بازی را رها کند، اما وی هنوز هم مشتاق به بازی کردن است، عطش به ادامه بازی را دارد، می خواهد ببیند که آن مرحله چطور تمام می شود. وی برای برطرف کردن نیازش دوباره برمی گردد و طی چند دقیقه آن مرحله را تمام می کند. اما آیا او بازی را رها می کند؟ خیر، زیرا که می خواهد از فرصت زمان محدودی که دارد بهترین بهره را ببرد و در نتیجه کل آن مدت زمان را بازی می کند و دوباره درست در یک لحظه حساس مجبور می شود که بازی را ترک کند.

و این گونه این چرخه تکرار می شود و با استفاده از همین چرخه، بسیاری از شرکت ها درآمد زایی می کنند. محدود کردن بازیکن، بیشتر وابستگی ایجاد می کند. کاری که شرکت ها انجام می دهند، یعنی محدود کردن مدت زمانی که گیمر قادر است بازی کند، برای مردم قابل توجیه است، زیرا که آن ها نمی خواهند فرزندانشان معتاد به بازی ها شوند. اما در واقع این سیاست فقط برای درآمد زایی است و شرایط را بدتر می کند و مردم از این موضوع مطلع نیستند.

و این فقط یکی از نمونه های سودجویی از این هراس عمومی است. بسیاری از ارگان ها و اشخاص هم با تکیه بر این ترس پول خوبی به جیب می زنند. کمپ هایی که برای مقابله با «اعتیاد به بازی های ویدیویی» ایجاد شده اند هم از همین ترس تغذیه می کنند. مشکل بزرگ تر این است که بسیاری از این شرکت ها و نهاد ها، نفوذ بالایی را در امورات سازمان های دولتی و بین المللی دارند.

برای مثال، به نظر می رسد تلاش هایی که برای گنجاندن اختلالی به نام «اعتیاد به بازی های ویدیویی» در دفترچه ICD انجام شده، به خاطر فشاری است که همین شرکت ها و اشخاص پر نفوذ بر سازمان جهانی سلامت اعمال می کنند.

دکتر جفری ام رید، از کارمندان سازمان جهانی سلامت و یکی از افرادی که وظیفه تنظیم نسخه بعدی ICD را بر دوش دارد، در نامه ای به وبسایت پولیگان گفته که بسیاری از سیاست مداران به آن ها فشار میاورند تا «اعتیاد به ویدیو گیم» را حتما در نسخه بعدی ICD بگنجانند. به گفته وی، همه چیز دست او و همکارانش نیست. سیاست مداران، خصوصا سیاست مداران کشور های آسیایی به آن ها فشار بسیاری را وارد می کنند.

نسخه بعدی ICD قرار است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شود و باید دید که آیا اعتیاد به سرگرمی های دیجیتال به این دفترچه اضافه می شود یا خیر. «اعتیاد به بازی های ویدیویی» در نسخه فعلی DSM یعنی DSM-5 به عنوان وضعیتی که نیاز به مطالعات و تحقیقات بیشتری دارد گنجانده شده.

اگر «اعتیاد به بازی های ویدیویی» را جست و جو کنید، می بینید که کمپ ها بسیاری در ایالات متحده برای مبارزه با این اعتیاد بر پا شده. مردم هم فرزندان شان را به این کمپ ها می فرستند و خوش حال اند بابت این که اعتیاد فرزندشان قرار است درمان شود. اما آیا واقعا در این کمپ ها از علاقه فرزندان به بازی ها کاسته می شود؟

مردم اصلا ایده ای ندارد که «اعتیاد به بازی های ویدیویی» چیست. نمی دانند که همچین چیزی واقعا وجود ندارد. فقط به خاطر هراس عمومی، هراسی که از بازی های ویدیویی وجود دارد فرزندان خود را به این کمپ ها می فرستند. قطعا فرندان در این کمپ ها چیز های جدیدی خواهند آموخت، اما وقتی که به اجتماع بازگردند چه؟ چه چیزی جلوی دوباره بازی کردن شان را می گیرد؟

وقتی کتابی را از عاشق کتاب بگیرید، او دوباره آن کتاب را به هر نحوی که شده از سر می گیرد. طرفداران فوتبال هم به هر نحوی که شده نتایج بازی ها را چیگری می کنند. گیمر ها هم دوباره به سراغ سرگرمی محبوب شان می روند و هراس والدین شان از بازی های ویدیویی را تشدید می کنند. آن ها هیچ گاه این چرخه مالی پر سود را که بر بستر این ترس عمومی بنا شده ترک نمی کنند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (34 مورد)
  • pouriya
    pouriya | ۶ شهریور ۱۳۹۶

    معتاد بودن یعنی کشیده شدن به سمت چیزی ...مثلا من معتاد بازیم یعنی توی ذهنم مرتب گرایش به بازی کردن ایجاد میشه ولی دلیل نمیشه که تمام وقتمو بزارم برا بازی کردن ....هرچی کم تر بازی میکنم لذت بازی کردن برام بیشتره ..‌‌‌..اگه روزی ۲ ساعت بازی کنم لذتش بیشتره تا روزی ۱۰ ساعت یا بیشتر ..این نظر منه شاید نظر ملت چیز دیگه ای باشه

  • علی بیات
    علی بیات | ۶ شهریور ۱۳۹۶

    خدایی بازی میکنین کنارش مطالعه ام دارین یا کلا تو بازی سرتون تو برفه. ?

  • INFINITE INFINITY
    INFINITE INFINITY | ۶ شهریور ۱۳۹۶

    این موضوع خیلی بستگی به این داره که طرف چند ساعت در روز بازی میکنه. اگه جوری باشه که تمام وقتش رو در روز بگیره خب طبیعیه که ضرر داره. از نظر جسمی و عدم تحرک که صد درصد ضرر داره، ولی از نظر روانی بستگی به شخص داره. کلمه اعتیاد به گیم در صورتی درسته که تمام زندگی شخص تو بازی کردن خلاصه بشه. در غیر این صورت یعنی اگه گیم به عنوان تفریح تو زندگی فرد باشه به هیچ وجه نمیشه بهش گفت اعتیاد.
    بازی کردن کار لذت بخشیه، ولی اگه از حدش خارج بشه در بلند مدت به شخص آسیب میزنه.

  • محمدی
    محمدی | ۶ شهریور ۱۳۹۶

    حرفت دست کمی از. حرف ایشون نداشت در واقع بدتر بود

  • ashkan
    ashkan | ۶ شهریور ۱۳۹۶

    @arminrad خخخخخ دمت گرم باحال بود

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی