برگرفته از زندگی؛ نگاهی به تاریخچه هنر عکاسی از مردگان
رشد و شکوفایی هنر عکاسی تا حدود زیادی به مرگ مدیون است، البته نه صرفا به خاطر ترسیم صحنه جرائم خشونت بار یا سوانحی که در عصر صنعت گریبان بشر را گرفت، بلکه به واسطه ...
رشد و شکوفایی هنر عکاسی تا حدود زیادی به مرگ مدیون است، البته نه صرفا به خاطر ترسیم صحنه جرائم خشونت بار یا سوانحی که در عصر صنعت گریبان بشر را گرفت، بلکه به واسطه عکس های بی صدایی که تسکین دل دوستان و خویشاوندان مردگان بود.
در ادامه این مطلب قصد داریم به مقوله ای تحت عنوان «عکاسی پس از مرگ» بپردازیم که از اواسط قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم میلادی رواج داشت و دستاورد آن را می شد روی شومینه بسیاری از خانه های آن دوران مشاهده کرد.
مورخان تخمین زده اند که در طول دهه ۱۸۴۰ میلادی و همزمان با شیوع وبا در بریتانیا و آمریکا، نرخ عکس برداری از مردگان نسبت به عکاسی از مراسم های ازدواج سه به یک بوده است. در آن زمان کارآموزان و عکاسان نوپا تازه یاد گرفته بودند تجهیزات سنگین و مواد شیمیایی محترقه مربوط به این کار را به منازل افراد متوفی حمل کنند و بعد از آنکه دست ها و پاهای بی جان آنها را در وضعیت طبیعی شان قرار می دادند و علائم بیماری را از روی صورت آنها می پوشاندند، تصویری نسبتا طبیعی را از بدن های بی جانشان ثبت می نمودند.
دوره ویکتوریا پر بود از مرگ و میر به دلایل و علل مختلف؛ انواع بیماری های واگیردار از دیفتری گرفته تا تیفوس و وبا سرتاسر قلمرو انگلستان را با خود درگیر کرده بود و ملکه این کشور نخستین فردی بود که پای مد را به مراسم های عزاداری مردمانش باز کرد.
البته به نظر می رسد که عکسبرداری از مردگان در آمریکا زودتر از انگلستان رواج یافته. در دهه ۱۸۴۰ و اوایل ۱۸۵۰ میلادی اولین و تنها عکسی که یک فرد می توانست داشته باشد همان عکس پس از مرگش بود که حدودا دو دلار (معادل با ۶۰ دلار امروز) برای بازماندگان آب می خورد. همانطور که تایید می کنید قیمت تقریبا بالا بوده و شهرهای آمریکا وسعت و امکانات امروز را نداشتند و به همین خاطر غالبا خانواده ها مجبور می شدند چند کیلومتری را برای رسیدن به اولین استودیوهای عکاسی طی کنند.
البته این تجربه جنبه های خوب هم برای بازماندگان یک مرده داشت؛ مردمی که در تمام طول عمرشان حتی از نزدیک دوربین و تجهیزات عکاسی را ندیده بودند به واسطه غم عزیز خود این شانس برایشان فراهم می شد.
چند دهه بعد، نشریه ای به نام «عکاس فیلادلفیا» مصاحبه ای با برخی از این عکاسان انجام داد و به نقل از آنها اینطور نوشت:
والدین در حالی که کودک بی جان خود را در آغوش داشتند به عکاسخانه مراجعه می کردند و با چهره ای محزون اما مملو از هیجان در حالی که فرزندشان هنوز نامی نداشت می پرسیدند: می توانید از این عکس بگیرید؟
تکنیک مورد استفاده
تقریبا تمامی عکس های گرفته شده از مردگان با استفاده از شیوه ای به نام دگرئوتیپ تهیه می شدند که به مدت ۱۵ سال (از ابتدای رایج شدن این شیوه عکاسی) اصلی ترین راهکار عکاسان به شمار می رفت. در این شیوه عکس روی یک سطح مسی تهیه می شد که بسیار صیقلی بود و شکلی شبیه به آینه پیدا کرده بود.
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم این شیوه را می توان نخستین فرایند موفق عکاسی دانست که نامش را از روی مخترعش یعنی Louis Jacques Mandé Daguerre گرفته.
هر دگرئوتیپ عکسی یکتاست که روی یک صفحه فلزی نقره کاری شده تهیه می شد و برخلاف عکس های کاغذی نه تنها انعطاف پذیر نبود بلکه بسیار شکننده بود و وزن بالایی هم داشت. از آنجایی که این صفحات فلزی به شدت آسیب پذیر بودند اغلب دگرئوتیپ ها در محفظه های خاصی از جنس آبنوس و چرم نگهداری می شدند.
علت عکاسی از مردگان
بسیاری از عکس های گرفته شده بین دهه ۱۸۴۰ تا ۵۰ میلادی اجسادی را به تصویر می کشیدند که گویی در خواب به سر می برند. در واقع هدف این بود که مرگ آسان و آرام در نظر بیننده جلو کند یا حتی اینطور به نظر بیاید که مرده قصد خستگی در کردن از کار و زحمت روزانه اش را داشته.
اما در عین حال نیز عکاسان تلاش می کردند که به نوعی بیننده را فریب دهند و این تصور را در ذهنشان به وجود بیاورند که فرد خواب است نه مرده.
از سال ۱۸۵۱ میلادی دگرئوتیپ جای خود را به روش دیگری موسوم به صفحه تر کولودیون داد که عکاسی را ارزان تر، سریع تر و تجدیدپذیر کرد. به همین خاطر علاقه به گرفتن عکس مردگان نیز رو به فزونی نهاد. در این متد پوشش دهی به مواد عکاسی و نوردهی به آنها باید طی فرایندی سریع اتفاق می افتاد که حداکثر ۱۵ دقیقه به طول می انجامید. این روش عموما به شیوه خیس انجام می شود اما به خاطر هزینه های نوردهی امکان انجام آن به شکل خشک هم فراهم است.
در این روش عکاس با یک دست خود و از طریق ظرفی کلودیون را روی یک صفحه تمیز شیشه ای می ریخت و به صورت مستمر با دست دیگرش سطح مذکور را کج می کرد تا محلول به صورت یکنواخت روی آن پخش شود.
بعد از اتمام این کار و البته در حالی که پوشش هنوز کاملا خشک نشده (ظرف تنها چند ثانیه)، صفحه درون محلولی از نیترات نقره قرار داده می شد که پس از ترکیب شدن با یدید پتاسیم موجود در کلودیون یدید نقره را می ساخت که به نور حساس بود. در ادامه صفحه درون یک نگهدارنده و بعد داخل دوربین قرار داده می شد تا ضمن حفظ رطوبت فرایند نوردهی روی آن انجام شود و در واقع به همین خاطر است که از کلمه مرطوب در نام این فرایند استفاده می شود. بعد از اکسپوژر صفحه درون محلول پریگوالیک و اسیتیک اسید فرو برده می شد و در مرحله نهایی سولفور آهن روی آن ریخته می شد تا پالایش نهایی تصویر صورت بگیرد.
متحرک سازی مردگان
در دهه ۱۸۶۰ میلادی تلاش هایی برای متحرک سازی عکس مردگان انجام گرفت. برای مثال عکاسان اجساد را روی صندلی قرار می دادند و با قرار دادن کتاب در دستان آنها یا حرکت دادن صندلی طوری وانمود می کردند که فرد زنده است.
در یکی از عجیب ترین نمونه ها که به سال ۱۸۵۹ میلادی باز می گردد، پسر جوانی که مرده بود را روی یک صندلی نشاندند و در حالی که چشمانش باز نگه داشته شده بود خرگوشی را روی پای آن نشاندند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاش ها برای زیباسازی مرگ از طریق دگرئوتیپ کم رنگ شد و با مجموعه ای از رویکردها (به خاطر تغییر نگرش اروپاییان و آمریکایی ها نسبت به دین) روبرو بودیم.
در برخی تصاویر مرگ در گذشتگان آرام به تصویر کشیده می شد که البته اینگونه تصاویر بیشتر به آمریکای لاتین، اروپای شرقی و طبقه کارگر مربوط می گردید. شاید تصور این بود که این گروه ها از جایگاه بهتری نزد پروردگار برخوردارند.
در مقابل اما سفیدپوستان طبقه متوسط شروع به گرفتن عکس خود در حین عزاداری برای از دست رفتگانشان کردند در حالی که هیچ مرده ای در آن تصاویر حضور نداشت. زنان غالبا افرادی بودند که به گرفتن این دست تصاویر آن هم در لباس سیاه علاقه نشان میدادند و معمولا یا مشغول پاک کردن چهره شان با دستمال های گلدوزی شده بودند یا اینکه پشت به دوربین عکس می گرفتند.
گاهی هم برای آنکه یاد متوفی زنده نگه داشته شود بازماندگان در کنار جسد می نشستند یا می ایستادند و عکس می گرفتند.
از اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی عکاسی پس از مرگ شکل دیگری به خود گرفت و دیگر در هیچکدام از تصاویر جسد به زنده بودن وانمود نمی کرد؛ در واقع این بار صرفا مرگ به تصویر کشیده می شد که نمادش تابوت و قبرستان و جمعیت بدرقه کننده جسد بودند. این عکس ها روی کارت پستال ها چاپ می شدند و برای دوستان و خویشاوندانی که امکان حضور در مراسم را نداشته اند ارسال می شدند. و به این ترتیب بود که عکاسی پس از مرگ از سنتی تقریبا مقدس به یک رسم و اجبار اجتماعی بدل شد. البته باید اشاره کنیم که مهر پستچی یا دیگر شرایط محیطی بعضا بخش هایی از این تصاویر را مخدوش می کرد اما دست آخر آنها که نتوانسته بودند در چنین مراسم هایی شرکت کنند می توانستند به لطف این عکس ها خود را در آنها تصور نمایند.
خوشبختانه در اواسط دهه ۱۹۲۰ میلادی کداک با ابداع شیوه عکاسی فوری این رسم را دستخوش تغییری همیشگی کرد، هرچند که ترس از مرگ باز هم در زیر پوست این نوع عکاسی احساس می شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به زودی در سراسر ایران سلفی با مردگان
بیاد فیلم دیگران با بازی نیکول کیدمن افتادم با آن آلبوم عکس از مردگان
فیلم دیگران یا همان others