ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

نگاهی به تاریخچه سری اساسینز کرید

بیش از ده سال از اولین باری که یوبی سافت ما را با سری اساسینز کرید آشنا کرد می گذرد و در طول این سال ها، ما به نقاط مختلفی از جهان سفر کرده ایم، ...

شایان کرمی
نوشته شده توسط شایان کرمی | ۵ آبان ۱۳۹۶ | ۲۳:۰۰

بیش از ده سال از اولین باری که یوبی سافت ما را با سری اساسینز کرید آشنا کرد می گذرد و در طول این سال ها، ما به نقاط مختلفی از جهان سفر کرده ایم، دوره های تاریخی مختلفی را دیده ایم و از بلندی های بسیاری بالا رفته ایم.

در طول این سال ها، اساسینز کرید به یکی از نمادهای مهم بازی های ویدیویی تبدیل شده است. شخصیت های اصلی این سری، قهرمانان مجازی بسیاری از گیمرها هستند و سفر این سری به دوره های زمانی حساس تاریخی، باعث شده تا در بسیاری از صحنه های تاریخی که منجر به تغییر سرنوشت جهان باشد، حضور داشته و حتی در این تغییر سرنوشت، تاثیر گذار باشیم.

نسل هشتم، شروعی برای افت سری اساسینز کرید محسوب می شد، نسخه Unity با وجود عظمت زیاد و گرافیک خارق العاده اش، آغازگر سقوطی برای این مجموعه بود. حال، در اواسط نسل هشتم و بعد از استراحت یک ساله، این سری برای تولد مجدد، ما را به قلب مصر باستان برده و همین موضوع، بهانه خوبی برای داشتن مروری بر آن چیزی است که تا کنون بر این سری بازی گذشته است.

داستان ساخت قسمت اول سری اساسینز کرید، به سال 2004 و بعد از عرضه بازی Prince of Persia: The Sands of Time، بر می گردد. کارگردان این بازی عرضه اولین نسخه از سه گانه مدرن شاهزاده ایرانی، به سراغ یک بازی اسپین آف با نام Prince of Persia: Assassins رفت؛ نامی که پایه گذار شکل گیری این فرانچایز محبوب شد.

بعد از آن که شاهزاده ایرانی برای یوبی سافت دیگر مانند گذشته مهم نبود، این کمپانی فرانسوی تصمیم گرفت تا سری اساسینز کرید، یه فرانچایز جدا و مستقل از شاهزاده ایرانی باشد.

قسمت اول اساسینز کرید در سال 2006 برای کنسول های جدید نسل هفتم یعنی پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360 و در نهایت پی سی عرضه شد. داستان بازی به قرون وسطا و وقایعی مرتبط با جنگ های صلیبی در شهر اورشیلم بر میگشت.

قصه قسمت اول، به قرار گرفتن دو گروه تحت نام های جنبش برادری اساسین ها و تمپلارها بر می گشت. ما در نقش قاتلی خونسرد با نام الطائر ابن احد در جبهه اساسین ها حضور داشتیم؛ قاتلی که برای از بین بردن اهداف خود به زمان زیادی برای فکر کردن نیازی نداشت.

الطائر در این بازی، وظیفه کشتن رهبر شوالیه های هیکل و رسیدن به شی مرموز با توانایی های فرانسانی را دارد. بعد از شکست او در کشتن سر دسته شوالیه های هیکل، او به پایین ترین درجه ممکن در گروه اساسین ها تنزل پیدا می کند و حال شما وظیفه دارید تا با کشتن افراد مهم حاضر در جنگ های صلیبی، جدا از برگرداندن حیثیت از دست رفته الطائر، به جسم مرموز نیست دسترسی پیدا کنید.

محیط بازی حتی با توجه به استانداردهای بازی های امروزی نیز فوق العاده به نظر می رسد.

با پیش روی در بازی متوجه این نکته خواهید شد که قسمتی از بازی نیز، در زمان حال در حال جریان است.، دزموند که اجداد او به اساسین ها بر می گردد، توسط شرکتی شیطانی به نام آبسترگو، برای یافتن شی باستانی، در حال سو استفاده قرار گرفتن است. شرکتی که، بنیان گذاران آن همان نوادگان تمپلارها هستند.

جدا از جذابیت های بالای بخش داستانی بازی، قسمت اول اساسینز کرید در بخش گیم پلی نیز موفق عمل می کرد. المان هایی مانند پرش از سکوها و بالا رفتن از دیوار، پیش از این در سری شاهزاده ایرانی و تام رایدر حضور داشتند اما پیاده سازی این المان ها در یک محیط با وسعت زیاد و دسترسی های بیشتر، کاری بود که اساسینز کرید به خوبی از پس آن برآمده بود.

بخش مبارزه بازی نیز، آسان و لذت بخش بود، نبرد در قرون وسطا با سلاح های مخصوص آن زمان، با دقت بالایی انجام شده بود و نحوه از بین بردن اهداف با استفاده از سلاح مخصوص اساسین ها، به کاری لذت بخش و اعتیاد آور تبدیل می شد.

الطائر هنوز در نزد عده ای، محبوب ترین شخصیت سری محسوب می شود.

سرانجام اساسینز کرید در قسمت اول خود، به موفقیت هایی چه در زمینه مالی و چه در جلب رضایت منتقدان رسید تا یوبی سافت، کار خود برای ساخت یک پروژه بسیار بزرگ تر از این سری را با سرعت شروع کند.

با وجود آن که قسمت اول سری اساسینز کرید یک موفقیت بزرگ برای یوبی سافت محسوب می شد، قسمت دوم این سری، نام اساسینز کرید را به یکی از مهم ترین اسامی صنعت بازی های ویدیویی تبدیل  کرد.

داستان بازی به جای سپری شدن در قرون وسطا، در اویل دوران رنسانس و در کشور ایتالیا جریان داشت. ما این بار در نقش کاراکتر جدید و جذابی با نام اتزیو قرار می گرفتیم که در طول داستان قسمت دوم، از یک نوجوان کله شق و سرکش، به یک قاتل حرفه ای با شخصیتی پخته تبدیل می شد.

طراحی محیط های اساسینز کرید 2، همگی فوق العاده به نظر می رسیدند. دو شهر فلورانس و ونیز، با دقتی باورنکردنی در بازی حضور داشتند و محیط شهرها نیز، بر خلاف نسخه های قبلی، شلوغ و بسیار زنده به نظر می رسید.

جدا از شبیه سازی عالی معماری شهرها، در طول داستان بازی با شخصیت های واقعی حاضر در آن دوران همراه می شدیم. لئوناردو داوینچی، نقاش و معمار معروف ایتالیایی، نقش یکی از دوستان اصلی اتزیو در طول داستان بازی را ایفا می کرد.

آیا شهری زیباتر از ونیز در دوران رنسانس وجود دارد؟

گیم پلی بازی نیز نسبت به گذشته از جزییات فوق العاده ای بهره می برد. محیط هایی که برای اکتشاف در روبرو شما قرار داشتند، بسیار بزرگ تر از گذشته بوده و کارهایی همچون اداره ویلای شخصی خانوادگی و خرید لباس شخصیت اصلی، به بازی اضافه شده بود.

موفقیت های اساسینز کرید 2، باعث شد تا ایده ساخت سالانه این بازی همانند سری کال او دیوتی، به سر سازندگان آن بزند، ایده ای که منجر به خلق قسمت بعدی بازی با نام برادری (Brotherhood) شد.

قسمت جدید این سری با Brotherhood با وجود آن که یک نسخه شماره دار به حساب نمی رفت،  اما با در نظر گرفتن فرصت یک ساله سازندگان، قدم بزرگی رو به جلو برای اساسینز کرید محسوب می شد.

داستان این قسمت، بلافاصله بعد از اتمام قسمت دوم شروع می شد، اتزیو که حال به پختگی کامل رسیده، برای گرفتن انتقام قتل عمو و خانواده خود از پاپ زمان و ساختن دوباره جامعه اساسین ها، وارد شهر روم می شود. شهری که وسعتی بیشتر از مجموعه دو شهر قبلی بازی دارد.

استفاده از کمک دیگر اساسین ها، حسابی به کار اتزیو در Brotherhood می آمدند.

یکی از قابلیت های مهمی که بازی اضافه شده بود، مربوط به توانایی اتزیو در به خدمت گرفتن اساسین های دیگر برای کمک به او نبردها می شد. شما قادر بودید تا با نجات اشخاصی از دست دولت محلی، آن ها را به تیم خود ملحق کنید. حتی امکان فرستادن اساسین های در خدمت شما در سایر قسمت های دنیا برای انجام ماموریت و کسب درآمد در بازی حضور داشت.

یکی دیگر از مهم ترین تفاوت های این قسمت با نسخه پیشین، به حضور بخش چندنفره برای اولین بار در سری اساسینز کرید بر می گردد. بخش آنلاین Brotherhood، هنوز و با گذشت مدت زمان زیادی از عرصه بازی، طرفداران خودش را دارد.

در فاصله بین نسخه دوم و سوم اساسینز کرید، یوبی سافت دست به عرضه یک اسپین آف دیگر با پسوند Revelations زد. قرار بود. اتزیو که حال به روزهای آخر خود در نقش یک اساسین حرفه ای نزدیک شده، برای آشنایی با رازهای بیشتر در رابطه با اساسین ها و شناخت جد خود یعنی الطائر، وارد ترکیه و شهر استانبول می شود.

این نسخه از سری با وجود آن که تفاوت های زیادی در بخش گیم پلی با Brotherhood داشت، در بخش داستانی به یکی از قدرتمندترین های این سری تبدیل شد. بازگشت الطائر به عنوان یک شخصیت قابل بازی و روبرو شدن با چهره دیگری از اتزیو که قصد بازنشسته شدن برای همیشه را دارد، برای طرفداران قدیمی سری، جذاب و دیدنی بود.

تریلر E3 بازی Assassin's Creed Revelations از لحظات ماندگار یوبی سافت در این رویداد محسوب می شود.

تغییرات گیم پلی بازی محدود به اضافه کردن حالت آرکید دفاع از قلعه و ابزار جدید اتزیو برای بالا رفتن از دیوار ها می شدند. بازی به دلیل شباهت زیاد خود نسبت به  نسخه قبلی، با رضایت کمتری از سوی منتقدان روبرو شد اما همچنان یک بازی خوب و قابل قبول باقی ماند.

سرانجام و در سال 2012، اساسینز کرید به نسخه سوم خود رسید. یوبی سافت ما را این بار به سفری در دوران انقلاب آمریکا برده بود. اساسین جدید، کانور کنوی نام داشت. او که از پدری انگلیسی و مادری سرخ پوست به دنیا آمده بود، به دلیل شخصیت نچندان گیرا و ساکت خودش، چندان به دل هوادران سری راه پیدا نکرد.

از سوی دیگر، شما راه طولانی را برای قرار گرفتن کانر در نقش یک اساسین واقعی داشتید و همین موضوع برای بسیاری از طرفداران مجموعه، به کاری خسته کننده تبدیل می شد.

شخصیت های بزرگی مانند جورج واشنگتن نیز در قسمت از بازی حضور داشتند و داستان قسمت سوم نیز ما را به بخش های مهمی از تاریخ انقلاب آمریکا می برد. طراحی محیط بازی به لطف قرار گرفتن آن در آمریکا، کاملا دچار تغییر شده بود.

کانر به لطف سرخ پوست بودن، توانایی بالا رفتن از درخت، تاب خوردن از آن ها و شکار حیوانات را داشت و بخش نبردهایی دریایی به عنوان قسمتی جدید در سری، نظر بسیاری از هوادران را جلب کرده بودند.

شکار حیوانات برای اولین بار در قسمت سوم به این سری آمد.

سومین اساسینز کرید به لطف موتور جدید گرافیگی، از انیمیشن های روان تر، محیطی پویا و بزرگ تر از قسمت های قبلی بهره می برد. البته به دلیل عجله یوبی سافت در انتشار بازی، بسیاری از باگ های عجیب  غریب در ماه های ابتدایی عرضه بازی، موجب ناراحتی افرادی شد که بازی را در روزهای نسخه عرضه آن خریداری کرده بودند.

با وجود مشکلات ریز و درشت، قسمت سوم در مجموع یک موفقیت برای سازندگان بازی محسوب می شد. البته این بازی، در پا انقلاب و پیشرفت نسبت به نسخه ها قبلی، در رده پایین تری از قسمت دوم قرار می گرفت.

شخصیت اصلی زن برای اولین بار در Liberation به این سری آمد.

جدا از نسخه ای از بازی با نام Liberation که در همان سال برای کنسول دستی پلی استیشن ویتا عرضه شده و تبدیل به اولین قسمت از سری اساسینز کرید با شخصیت اصلی با جنسیت زن شده بود، نسخه چهارم بر خلاف قسمت های شماره دار قبلی، با فاصله کمی از قسمت سوم و تنها در عرضه یک سال عرضه شد.

بعد از آن که انتقاد ها نسبت به تکراری شدن سری اساسینز کرید بالا رفته بود، بسیاری از دنباله کنندگان بازی های ویدیویی انتظار سقوط این سری در قسمت چهارم آن را داشتند اما، چهارمین اساسینز کرید با پسوند Black Flag از هر نظر یک سوپرایز محسوب می شد.

بعد از آن که واکنش ها نسبت به بخش دریایی قسمت سوم سری بسیار مثبت بود؛ سازندگان تصمیم به ساخت یک بازی با محوریت نبردهای دریایی گرفتند. شما این بار در نقش پدر بزرگ کانر یعنی ادوارد کنوی قرار می گرفتید، شخصی که با کشتی دزد دریایی خود، به غارت سایر کشتی ها در دریا کارائیب می پرداخت.

بر خلاف قسمت های پیشین، در قسمت چهارم، سرانجام نبردهای بین تمپلارها و اساسین ها که به موضوعی خسته کننده به خصوص در بخش مدرن تبدیل شده بود، به طور کامل به حاشیه رفتند.

بیشتر گره های داستانی بازی، به کشمکش های میان دزدان دریایی که در سال های آخر دوران طلایی این کار حضور داشتند بر می گشت و ادوارد نیز بر خلاف پسر و نوه خود، شخصیت شوخ طبع و یاغی تری مانند اتزیو داشت.

 

بازی یک در کلمه، یک تجربه سرگرم کننده فوق العاده محسوب می شد. نبردهای دریایی بازی جذاب تر از گذشته در قسمت چهارم حضور داشتند و سفر به جزایر مختلف حوزه کارائیب برای کشف رازها و گنجینه های گوناگون، کار لذت بخش و سرگرم کننده ای بود.

به دلیل استقبال خوب از بازی، Black Flag برای عرضه در روز انتشار کنسول های نسل هشتمی نیز در نظر گرفته شد تا دارندگان کنسول جدید، تا عرضه قسمت بعدی بازی برای نسل هشتم، بیکار نمانند.

ورود اساسینز کرید به نسل هشتم، به معنای پایان کار این سری روی کنسول های قدیمی نبود و یوبی سافت، به این سادگی ها قصد رها کردن بازار کنسول های ایکس باکس 360 و پلی استیشن 4 را نداشت.

نسخه فرعی از بازی با نام Rogue برای کنسول های نسل هفتم عرضه شد. این بازی که ارتباط داستانی مشخصی با نسخه نسل هشتمی بازی یعنی Unity داشت، داستان تبدیل شدن یک اساسین به یک عضوی از جبهه تمپلارها را تعریف می کرد.

Rogue از نظر ساختار، شباهت زیادی با Black Flag داشت. قسمت زیادی از تایم شما در دریا سپری می شد و این بازی، بیشتر برای کسانی مناسب بود که به دنبال ساعات بیشتری از Black Flag بودند.

اما و سرانجام، اساسینز کرید با Unity وارد نسل هشتم بازی های ویدیویی شد. این بار در جریان یکی دیگر از مهم ترین انقلاب های تاریخی یعنی انقلاب فرانسه و در شهر پاریس، بار دیگر شاهد جنگ میان تمپلارها و اساسین ها برای در دست گرفتن قدرت بودیم.

به واسطه ورود سری به نسل هشتم، همه چیز در نگاه اول در رابطه با پاریس در Unity، زیبا و خیره کننده به نظر می رسید. شهر پویا و پر از مردمی بود که برای نجات سرزمینشان از ظلم، دست به شورش زده بودند و چیزی که ما در طول بازی از این شهر زیبا مشاهده می کردیم؛ شباهت زیادی به یک محیط بحران زده و پرهیاهو داشت.

البته با پیش رفتن در بازی، Unity کم کم روی بد خود را به ما نشان می داد. به دلیل عجله دوباره سازندگان برای عرضه بازی به صورت سالانه، بازی در پاییز سال 2014 میلادی با مقدار وسیعی از مشکلات فنی و باگ عرضه شد.

کار به جایی رسید که یوبی سافت مجبور به عذرخواهی از افرادی شد که بازی را در روزهای نخست خریدارنی کرده بودند. مشکلاتی نظیر ناپدید شدن سر شخصیت ها، گیر کردن آرنو در دیوار و افت فریم های پیاپی، باعث شد تا اعتراض ها علیه عرضه سالانه این سری، بیشتر از گذشته شود.

البته مشکلات بازی تنها به بخش فنی آن مربوط نمی شدند. حضور در شهر پاریس، به منزله حذف بخش کشتیرانی محبوب سری شده بود و سازندگان، جایگزین خاصی برای سرگرم کردن کاربران به جای کشتی رانی، در Unity در نظر نگرفته بودند.

باگ های unity آزار دهنده و گاهی ترسناک بودند!

با وجود پویایی بصری شهر، کارهای زیادی برای انجام دادن در محیط پاریس وجود نداشت و ممکن بود تا در میان مدت و در صورت عدم علاقه به این سری، از بازی به راحتی خسته شوید.

اما تمام نکات مربوط به بازی، منفی نبودند. Unity یک بازی زیبا با امکاناتی بود که از ورود بازی ها به نسل هشتم حاصل شده بود. انیمیشن مبارزات و بالا رفتن از دیوارها، به طور کامل در بازی طراحی شده بودند و شخصیت پردازی آرنو و بخش داستانی بازی نیز، از جذابیت کافی برخوردار بود.

در نهایت نمی توان منکر تاثیر گذاری بد Unity روی نام سری اساسینز کرید شد. منتقدان واکنش های متوسط و نسبتاً بدی نسبت به بازی نشان دادند و فروش بازی نیز، کمی از حد انتظار یوبی سافت پایین تر بود.

با وجود آن که به نظر می رسید که این سری به مدتی استراحت دارد، نسخه بعدی اساسینز کرید بازهم به صورت سالانه برای پی سی و کنسول های نسل هشتم عرضه شد.

قسمت بعدی در خلال انقلاب صنعتی و در شهر لندن جریان داشت. این بار و برای اولین دفعه، دو کاراکتر اصلی در بازی حضور داشتند. ایوی فرای و جیکوب فرای به عنوان برادر و خواهری دو قلو، شخصیت های اصلی قسمت جدید اساسینز کرید یعنی Syndicate بودند.

لندن ویکتوریایی به خوبی در Assassin's Creed Syndicate شبیه سازی شده است.

بازی یک نمونه بدون ایراد از Unity محسوب می شد. باگ های قسمت پیش تقریباً به طور کامل در این نسخه رفع شده بودند و با ورود بازی به زمان انقلاب صنعتی، سرعت مبارزات و رفت و آمد در شهر نیز، بالاتر رفته بود.

البته بازی تغییر خاصی نسبت به نسخه قبلی نداشت و فروش نسبتاً پایین آن در همان هفته اول، نشان از نیازمند بودن سری اساسینز کرید به یک استراحت دوره ای بود.

فروش نسبتاً پایین Syndicate و عرضه فیلم اساسینز کرید یک توفیق اجباری برای استراحت یک ساله این بازی شد. حال و سرانجام، نسخه جدید اساسینز کرید با نام Origins عرضه شده و تا کنون، منتقدان واکنش مثبتی به این قسمت از بازی که در مصر باستان جریان دارد، داشته اند.

بزودی و طی یک بررسی ویدیویی، به طور کامل به Assassin's Creed Origins خواهیم پرداخت اما تا آن زمان، نظر خود را در رابطه با سری اساسینز کرید با ما در میان بگذارید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (16 مورد)
  • Vasef jahangiri (V Lord)
    Vasef jahangiri (V Lord) | ۷ آبان ۱۳۹۶

    من با شماره اول بیشتر حال کردم. در کل ac1 یکی از بهترین بازی های عمرمه و با بقیه شماره ها چندان لذت نبردم.

    هنوزم معتقدم این فرانچایز به معنای واقعی کلمه فرصت سوزی کرده و به دلیل طمع ناشر اون پتانسیل بی نظیر و ایده های ناب و داستان فوق العاده رو از دست داد و جاش رو تکرار و مکررات گرفت.

  • aminmousavi
    aminmousavi | ۷ آبان ۱۳۹۶

    من تمام نسخه های سری اساسینو تمام کردم و از تمام اونها لذت بردم.بهترین نسخه این سری بنظرم سری دوم این مجموعس که داستان و روایتی عالی‌ایی داشت و با دو نسخه‌ی بعدش عالی تر شد
    بعد از نسخه دوم نسخه‌ی روگ که روایتی برعکس داشت و این بار در نقش یک تمپلار بودیم بنظرم داستان عالی‌ایی داشت مراحل خسته کننده نبودن و ارتباط این نسخه با نسخه یونیتی خیلی خوب بود
    دو نسخه‌ی بعدی اساسین کرید یعنی یونیتیو سندیکیت واقعا از نظر داستانی ضعیف بودن و هیچ لذتی جز گشتو گذار در خیابونها در این بازی وجود نداشت و تنها نکته‌ی مثبت سندیکیت گرافیک و یونیتی سیستم مبارزاتیش بود
    در مجموع بازی سرگرم کننده هست
    و هرشخصی نظر خودشو داره
    و با اومدن نسخه‌ی اورجینز واقعا این مجموعه تحول عظیمی ب خودش گرفت که بی صبرانه منتظر تجربه کردنش هستم

  • نیما
    نیما | ۶ آبان ۱۳۹۶

    نویسنده معتقده که بلک فلگ خیلی جدید و سرگرم کننده بوده.
    به نظر من بعد از نسخه ی سه و یونیتی ، همین بلک فلگ بدترین نسخه ست.
    کشی سپاری های طاقت فرسا و حذف عجیب و گیج کننده ی بخش اصلی داستان (نبرد اسسین ها و تمپلار ها در دنیای مدرن) بزرگترین عیب هاش بودن.
    اخه چرا باید کسی بگه نبرد اسسین ها و ‌تمپلار ها در دنیای واقعی خسته کننده بوده ؟

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی