بررسی بازی Super Mario Odyssey؛ حماسه نینتندو
نوستالژی حس خطرناکی است؛ حسی است که باعث می شود برخی خاطرات قدیمی در ذهن بسیار شفاف باقی بمانند و پذیرش تجربیات جدیدی که به هر شکل با آن خاطره ارتباط دارد سخت شود. بنابراین ...
نوستالژی حس خطرناکی است؛ حسی است که باعث می شود برخی خاطرات قدیمی در ذهن بسیار شفاف باقی بمانند و پذیرش تجربیات جدیدی که به هر شکل با آن خاطره ارتباط دارد سخت شود. بنابراین وقتی شما خودتان را جای شرکتی مانند نینتندو بگذارید، متوجه می شوید که ساخت هفتمین ماریوی سه بعدی، آن هم در حالی که تمام نسخه های قبلی شاهکاری به تمام معنا بوده اند کاری عمیقاً سخت است.
وقتی عنوانی مثل سری سوپر ماریو گلکسی یا سوپر ماریو 64 در کارنامه شماست، مجبور هستید اصالت بازی را حفظ کنید - تغییرات بیش از اندازه، حس آشنایی را از بین می برد. اما در عین حال، از عرضه آخرین سوپر ماریو گلکسی نزدیک به 8 سال و از عرضه سوپر ماریو 64 نزدیک به 20 سال می گذرد؛ بنابراین تغییرات حالا اجتناب ناپذیر هستند و نمی توان صرفاً همان عناوین قدیمی با همان المان ها را با لایه های تازه ای از رنگ و لعاب توسعه داد؛ هرچند که اگر از من بپرسید، بازی های ماریو هیچوقت آنقدرها سالخورده نمی شوند.
متوجه هستید چه می گویم؟ نسخه تازه چنین دنباله ای، باید یک کلاسیک مدرن باشد که توازنی منطقی میان احساس نوستالژی گیمرها و نیازشان به شادابی گیم پلی برقرار کند و این دقیقاً همان کاری است که نینتندو با سوپر ماریو اُدیسه انجام داده است. تازه ترین انحصاری کنسول سوییچ، شاهکاری است که همان تجربه دوست داشتنی ماریو را حفظ کرده و در عین حال، به نوعی تکامل رسیده و حتی از برخی جهات انقلابی ظاهر می شود.
سوپر ماریو اُدیسه همانطور که از نامش بر می آید، سفری خیال انگیز به قلمروهای گوناگون است؛ سفری که می تواند حماسی باشد، می تواند طنزآمیز باشد و می تواند گاه دشوار باشد. اما با تغییری قابل توجه در رویکرد گیم پلی و تمرکز مضاعف بر ماجراجویی در قلمروهای پهناور به جای چالش برانگیز بودن گیم پلی، سوپر ماریو اُدیسه نه تنها یکبار دیگر تجربیات پیشین را یادآور می شود، بلکه این سری را به نوعی برآورد هم می رساند.
باوزر، ضد قهرمان همیشگی ماشروم کینگدام، این بار نقشه ای به مراتب شیطانی تر در سر دارد و با ربودن پرنسس پیچ، به دنبال ازدواج با او است. برای اینکه این مراسم ازدواج پرشکوه تر از هر مراسم دیگری باشد، باوزر به قلمروهای مختلف سر می زند و شی ای را به سرقت می برد که ارزشمندترین یادواره آن قلمروست؛ حلقه ازدواج از یک قلمرو، لباس عروس از قلمرویی دیگر، کیک از یک قلمرو و گل از قلمرویی دیگر.
همانطور که قطعاً تا به این لحظه متوجه شده اید، ماریو این بار به دلایلی با کلاهی به نام «کَپی» همکاری می کند که گستره عظیمی از المان های تازه را به بازی می آورد. با وجود کپی، دیگر نیازی به جمع آوری دانه به دانه سکه ها یا مبارزه مستقیم با دشمنان نیست و کافی است با فشار یک دکمه یا تکان دادن کنترلر جوی کان، آن پرتاب کنید و کنترلر را به جهات مختلف تکان دهید تا سمت شان حرکت کند.
از طرف دیگر، کَپی در پلتفرمینگ هم به کمکتان می آید و به عنوان مثال با پرتابش به یک نقطه، می توانید از آن به عنوان سکویی برای پرش به پلتفرم های مرتفع تر استفاده کنید. ترکیب قابلیت های تازه کَپی با حرکات جدید ماریو که پیشتر امکان پذیر نبوده اند، گیم پلی سوپر ماریو اُدیسه را به اوج خود رسانده است. ماریو این بار می تواند غلت بخورد، شیرجه بزند و به پشت بجهد؛ و وقتی در یک کسری از ثانیه، تمام این حرکات را با یکدیگر ادغام می کنید و به پلتفرمی می رسید که دسترسی ناپذیر به نظر می آمد، احساس می کنید دستاوردی مهم داشته اید.
موضوع فقط درباره گستره وسیع تر حرکات نیست، بلکه گیم پلی هم بسیار روان تر از سابق شده و با دوربینی که آزادانه قادر به چرخش به دور ماریو است، تقریباً امکان ندارد اشتباهی کنید و آن را به گردن طراحی ضعیف مرحله بیندازید. لوله کش قهرمان نینتندو، حالا حرکات ظریف تری از خودش نشان می دهد، به فشار دکمه های کنترلر واکنش پذیرتر است و به سرعت، موانع پلتفرمینگ را پشت سر می گذارد.
و سپس نوبت به قلمروها می رسد که تاثیر شگرفی در تنوع بخشی به گیم پلی دارند و لیست بلند بالایی از چالش ها و عناصر تازه را به گیم پلی می آورند. هر قلمروی سوپر ماریو اُدیسه، جهانی نسبتاً وسیع با احتمالات گوناگون است. ماریو که با کشتی هوایی اُدیسه به تعقیب باوزر در قلمروهای گوناگون می رود، سوخت مورد نیاز خود را با آیتم هایی به نام «پاور مون» تامین می کند که به وفور در هر جهان بازی پخش شده اند.
هنگامی که به عنوان بخشی از روند داستان وارد یک قلمرو تازه می شوید، به تعداد مشخصی پاور مون نیاز دارید تا اُدیسه مجدداً به پرواز در آید و اکثر پاور مون های مورد نیاز، با دنبال کردن ماموریت های اصلی کسب می شود. اما تعداد پاور مون های 14 قلمرو اصلی سوپر ماریو اُدیسه به مراتب از تعداد درخواستی بیشتر است و اگر به دنبال ماجراجویی های بیشتر باشید، می توانید گاه در یک قلمرو بالغ بر 70 پاور مون بیابید.
بُعد ماجراجویانه سوپر ماریو اُدیسه هم دقیقاً در همین موضوع مشخص می شود. بازی شما را به یافتن تک تک پاور مون ها مجبور نمی کند، اما درست مانند The Legend of Zelda: Breath of the Wild، در مسیر رسیدن به ماموریت های اصلی، هر از چندگاهی به چشم اندازهای تازه ای می رسید که همواره ارزش کشف را دارند و ناگهان خود را در حالی می یابید که به قدری درگیر یافتن پاور مون های مخفی شده در محیط هستید که ماموریت اصلی را پاک فراموش کرده اید.
هر قلمرو، شخصیت خاص خودش را دارد و هدف جدیدی برایتان ترسیم می کند. اگر در قلمروی شنی باید به پلتفرمینگ محتاطانه بپردازید، در یک قلمروی دیگر مانند قلمروی مترو و شهر نیو دانک (که همتایی برای نیویورک است و در شب های بارانی اش بسیار زیبا جلوه می کند) باید بر گشت و گذار و کشف محیط متمرکز باشید. بنابراین هر مرحله، صرفاً محیطی متفاوت از نظر طراحی هنری نیست و مجموعه تازه ای از مکانیک ها و هدف گذاری ها را به همراه می آورد که همین باعث می شود برای ساعت ها در هر کدام پرسه بزنید.
حالا که کاملاً با دنیای غنی ماریو آشنا شده اید، لازم است این را هم بدانید که ماریو برای اولین بار و به کمک کَپی، می تواند کنترل ذهن تمام دشمنان بازی را به دست بگیرد و گیم پلی از دید آنها دنبال می شود. برای مثال با به دست گرفتن کنترل «بولت-بیل» ها می توانید به سرعت در قلمروی شنی جا به جا شوید، ماهی های «چیپ-چیپ» به شما کمک می کنند که بدون نگرانی از اتمام اکسیژن در آب های قلمروی دریاچه شنا کنید و هزارپای «ویگلر» شما را به دست نیافتنی ترین نقاط قلمروی گمشده می برد.
در طول بازی، می توانید با پرتاب کلاه ماریو، کنترل نزدیک به 50 موجود یا شی مختلف رو به دست بگیرید که هرکدام حداقل یک عنصر جدید به گیم پلی اضافه می کنند و با پخش شدن در قلمروهای مختلف، می توانید انتظار داشته باشید در هر مرحله، چندین المان تازه در گیم پلی شود که هر بار هم غافلگیرکننده هستند. نینتندو یک بار دیگر ثابت کرده که ابایی از آزمون و خطا با المان های تازه در گیم پلی ندارد و اتفاقاً برخلاف نسخه ای مانند گلکسی، محیط های بزرگ بازی بستری بی نظیر برای استفاده حداکثری از پتانسیل ها فراهم آورده اند.
با وجود جهان های بزرگی که طی حالت داستانی در می نوردید، سوپر ماریو اُدیسه تجربه ای نسبتاً کوتاه است. به صورت کلی بازی 14 قلمرو اصلی دارد و سه قلمرو دیگر هم بعد از اتمام داستان در دسترس قرار می گیرند. طی تجربه ای که از بازی داشتم، توانستم داستان را در مدتی نزدیک به 16 ساعت به پایان برسانم که البته در قیاس با بسیاری از بازی های کلان بودجه مشابه، رقم بسیار خوبی است اما شاید با استانداردهای ماریو اندکی کوتاه باشد.
نکته اینجاست که نوشتن نقد بازی، سرعت بالا در پیشبرد گیم پلی را هم ایجاب می کرد و گرچه هر از چندگاهی در گوشه و کنارهای هر قلمرو سرک می کشیدم اما باز هم تعداد اندکی از پاور مون های هر قلمرو را جمع می کردم و به سراغ قلمرو بعدی می رفتم. هنگامی که بازی به پایان رسید، نزدیک به 230 پاور مون در اختیار داشتم و این در حالی است که بیش از 800 پاور مون در سراسر جهان های بازی پخش شده اند.
بنابراین شکست دادن باوزر و اتمام داستان، لزوماً پایانی بر بازی نیست و تازه زمان آن می رسد که آزادانه در دنیاهای ماریو اُدیسه پرسه بزنید و خودتان را به چالش بکشید. موضوع زمانی جالب تر می شود که بدانید برای قلمرو شانزدهم حداقل به 250 پاور مون و برای قلمرو پایانی، حداقل به 500 پاور مون نیاز دارید؛ بنابراین بازی انگیزه لازم برای جمع آوری چند صد پاور مون را در اختیارتان می گذارد.
اما پاور مون ها تنها آیتم هایی نیستند که می توانید جمع آوری کنید و نینتندو این بار آیتم جدید دیگری معرفی کرده که در واقع سکه های بنفشی هستند و در سراسر محیط پخش شده اند. اقتصاد جهان ماریو اُدیسه به این شکل کار می کند که از سکه های معمولی می توانید برای خرید آیتم هایی مانند جان اضافه استفاده کنید، اما آیتم های شخصی سازی که این ها هم عنصر جدیدی در ماریو اُدیسه هستند تنها در ازای سکه های بنفش فروخته می شوند.
با آگاهی از این موضوع، آیتم های شخصی سازی هم خود انگیزه دیگری برای ماجراجویی هستند. وقتی سکه های بنفش را به اندازه کافی جمع کنید، می توانیید یک لباس و یک کلاه کاملاً جدید و متفاوت خریداری کنید که برخی از آنها با یک قلمرو هم ارتباط دارد. برای نیو دانک سیتی، می توانید کت و شلواری اتوکشیده را به تن ماریو کنید و برای قلمرو گمشده لباس جنگل بانان را، در قلمروی ساحلی ماریو با یک مایو می چرخد و در قلمروی دریاچه ماسک های لوله دار شنا را به صورت می کشد.
این آیتم های شخصی سازی، طبیعتاً هیچ تاثیری بر گیم پلی نمی گذارند اما عنصری ارزش افزوده هستند که به جلوه های دیداری بازی تنوع می بخشند. اگر عمیقاً به دنیای ماریو علاقه مند باشید، این لباس ها، هم تجربه ای نو به همراه می آورند و هم شما را ترغیب می کنند که هر کدام شان را در تن ماریو مشاهده کنید. به عنوان مثال دویدن در کنار تمام آدم های معمولی، بلند قامت و جدی نیو دانک سیتی، آن هم زمانی که ماریو کت و شلوار به تن دارد از آن صحنه هایی است که دلتان نمی خواهد از دست بدهید.
از نظر گرافیکی، اُدیسه خوش منظر ترین نسخه ماریو است که تا به امروز دیده ایم و نه تنها همان گرافیک هنری بی نظیر سری ماریو را حفظ کرده، بلکه به دستاوردهای مهمی در زمینه گرافیک فنی هم رسیده که به نوعی نمایش دهنده پتانسیل های سخت افزار سوییچ هستند. برخلاف گرافیک هنری، نمی توان گفت که گرافیک فنی سوپر ماریو اُدیسه در سراسر بازی در سطح یکسانی قرار دارد، اما قطعاً شاهد لحظاتی در بازی هستید که از خروجی سخت افزار سوییچ حیرت زده می شوید.
به عنوان مثال شب بارانی نیو دانک سیتی، یکی از برترین مراحل بازی از لحاظ دیداری است که با افکت باران، نورپردازی و انعکاس نور از روی گودال های آب و طراحی خاص دشمنان، هک اند اسلش های پر زرق و برق ژاپنی را یادآور می شود. از طرف دیگر وقتی به قلمروی شنی می روید، فیزیک آب و بافت های زمین ساحلی و غروب آفتاب در پس زمینه، سکانسی بسیار چشم نواز را خلق می کند. همانطور که گفتم این تجربه فنی یکسان نیست و در برخی قلمروها ممکن است اینقدر مسحور کننده نباشد، اما قطعاً گرافیک هنری و ترکیب های رنگی بی نظیر مراحل، کمبودهای فنی را برطرف کرده است.
سوپر ماریو اُدیسه در حالت پرتابل با رزولوشن 720p و در حالت خانگی با رزولوشن 900p به نمایش در می آید. حالت خانگی مسلماً بهترین تجربه ای است که از سوپر ماریو اُدیسه کسب می کنید اما حالت پرتابل هم به جز کاستی هایی که در رندر سایه زنی ها و لبه ها از خود نشان می دهد، تجربه چندان متفاوتی نیست. البته اگر از منظر سیستم کنترل بازی به موضوع نگاه کنیم، اوضاع متفاوت می شود.
بازی از تمام سه حالت ممکن برای تجربه گیم پلی پشتیبانی می کند؛ یعنی به صورت حرکتی، به صورتی که جوی کان ها در گریپ قرار گرفته اند و به صورتی که بازی را در حالت پرتابل تجربه می کنید. اما تفاوتی بزرگ میان حالت حرکتی و حالت های دیگر وجود دارد و آن امکان کنترل مسیر حرکت کَپی است. در صورتی که بازی را به هر شکل دیگری بازی کنید، دیگر روی مسیر حرکت کَپی کنترل ندارید و ماریو صرفاً آن را مستقیم به جلو می فرستد و باز بر می گرداند.
این المان شاید آنقدرها مهم به نظر نرسد، اما در برخی از مراحل بازی که مسیر حرکت ماریو بسیار محدود است و فضای زیادی برای مانور وجود ندارد، قابلیت های حرکتی کَپی بسیار مهم به شمار می آیند و شاید بهتر باشد که به صورت پرتابل به سراغ شان نروید. بنابراین شاید یکی از معدود نقص های ماریو اُدیسه همین موضوع باشد که اندکی از لذت بازی در فضای خارج از خانه کسر می کند و دائماً ترجیح می دهید بازی را روی تلویزیون و در محیطی که به راحتی قادر به تکان دادن دست هایتان هستید تجربه کنید.
به عنوان سخن نهایی، اُدیسه در معنای لغت به عنوان سفری به دور جهان تفسیر می شود؛ سفری حماسی و هیجان انگیز اما آکنده از سرگشتگی ها. سوپر ماریو اُدیسه همانطور که نامش وعده اش را می دهد، چنین ماجراجویی عظیمی است که گاه می تواند چالش برانگیز باشد و گاه غافلگیرکننده؛ اما در نهایت، ماجراجویی هیجان انگیزی است که دست از سرگرم کردن مخاطب بر نمی دارد و برای ساعت ها به جهانی می بردتان که محو تماشایش می شوید و ایده هایش را می ستایید.
تسهیل گیم پلی، تمرکز مضاعف روی ماجراجویی و کنار گذاشتن سیستم جمع آوری سکه برای کسب جان، نکاتی هستند که احتمالاً برخی طرفداران سوپر ماریو را می رنجانند، اما ضمناً نکاتی هم هستند که این سوپر ماریو را از نسخه های قبلی متمایز می کند و تجربه ای نو پدید می آورند. سوپر ماریو اُدیسه فستیوالی از رنگ و شادابی است که به آسانی بهترین پلتفرمینگ سال های اخیر و حتی بهترین نسخه از سری ماریو نام می گیرد. نینتندو سال فوق العاده ای را پشت سر گذاشته و با نگاهی به کارنامه چند ماه اخیر، فقط می توانیم برای شاهکارها و دستآوردهای بعدی سوییچ منتظر بمانیم.
- یکی از بهترین گیم پلی ها در ماریوهای سه بعدی
- 14 قلمرو متنوع با احتمالات گسترده
- گرافیک حقیقتاً چشم نواز
- محتویات بی شمار و صدها پاور مون برای جمع آوری
- تمرکز بیشتر بر ماجراجویی به جای چالش برانگیزی
- کنترل دشوار بازی در حالتی غیر از حالت حرکتی
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
علت این یک نمره کمو نفهمیدم و کاملا عجیبه و بی مورد همون ۱۰۰ بهتره