ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

نگاهی به تمام شخصیت های حاضر در بازی مرد عنکبوتی

کمتر از 3 روز دیگر بازی اسپایدرمن برای کنسول پلی استیشن 4 منتشر می شود و طرفداران مرد عنکبوتی بی صبرانه منتظر عرضه بازی Marvel's Spider Man هستند. برای این شوق و ذوق دلایل مختلفی ...

پویا پورنصیر
نوشته شده توسط پویا پورنصیر | ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ | ۲۳:۰۰

کمتر از 3 روز دیگر بازی اسپایدرمن برای کنسول پلی استیشن 4 منتشر می شود و طرفداران مرد عنکبوتی بی صبرانه منتظر عرضه بازی Marvel's Spider Man هستند.

برای این شوق و ذوق دلایل مختلفی می توان عنوان کرد. برای شروع، بهتر است نگاهی به پیش نمایش بازی Marvel's Spider Man بیاندازید. تیم بازیسازی قوی و پشتیبانی مالی خوب از طرف ناشران باعث شده تا انتظارات از جدیدترین مرد عنکبوتی بالا برود.

اسپایدرمن
نویسندگان دو استودیو مارول و اینسومنیاک یک خط داستانی کاملاً جدید برای قهرمان دوست داشتنی دنیای مارول درنظر گرفته اند

اسپایدرمن و دنیای پر پیچ و خمش

افرادی که با دنیای اسپایدرمن آشنایی ندارند و می خواهند به واسطه نمایش قدرتمند و گیم پلی سرگرم کننده سراغ این بازی بروند، این مطلب می تواند پیش زمینه داستانی خوبی برایتان ایجاد کند.آن هایی که خوره کمیک های اسپایدرمن هستند، شاید بیوگرافی ها بتواند حس نوستالژی تان را برانگیزد و اطلاعات شما مربوط به شخصیت ها را به روز کند. قبل از شروع، بهتر است به چند نکته توجه شود.

داستان بازی اسپایدرمن براساس هیچ فیلم سینمایی یا کمیک (داستان مصور) ساخته نشده و خط داستانی خودش  را دارد. شرکت مارول اعلام کرده که قرار است بعد از انتشار بازی، سری کمیک های جدید براساس داستان آن منتشر شود که SPIDERGEDDON نام دارد.

درنتیجه اتفاقات رخ داده در بازی، شخصیت ها و سرگذشت آن ها با فیلم های سینمایی و کمیک ها فرق می کند؛ مثلاً مری جین (Mary Jane) در زمینه بازیگری و مدلینگ کار می کند اما در بازی خبرنگار روزنامه دیلی باگل (The Daily Bugle) است.

خط داستانی سری اسپایدرمن در کمیک ها به چند شاخه تقسیم می شود. اگر پیرو خبرهای ابرقهرمان های مارول باشید، می دانید که داستان پیتر پارکر در دنیای Earth-616 با Earth-1610 فرق می کند. در دنیای دوم که سال 2000 معرفی شد، پیتر پارکر به عنوان یک طراح وب کار می کند و خط داستانی کاملاً متفاوتی با دنیای اصلی یا همان Prime Universe (که Earth-616 است) دارد.

سعی شده اطلاعاتی که درباره شخصیت های بازی منتشر شده به اشتراک گذاشته شود. از طرفی، نیم نگاهی به حضور این شخصیت ها در کمیک اصلی یعنی دنیای Earth-616 نیز خالی از لطف نخواهد بود. دوران کودکی و اینکه چگونه افراد تبدیل به ضدقهرمان می شوند شاید برای علاقه مندان جذاب باشد و از همه مهم تر، درباره قدرت هایی که ضدقهرمان ها دارند نیز صحبت خواهد شد. با دیجیاتو همراه باشید.

پیتر پارکر

اسپایدرمن

یک قانون اگر چه غلط، درست، اخلاقی یا غیراخلاقی باشد باز هم یک ایده است، یک فلسفه شخصی است ... اما همیشه جنگ بر سر ایده ها از حد و مرز خود می گذرند و تبدیل به یک مبارزه خشونت آمیز می شوند.

  • نام اصلی: پیتر بنجامین پارکر
  • رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد بیوفیزیک E.S.U، دکترای بیوشیمی (در کمیک)
  • شغل: دانشمند و محقق. در کمیک اصلی دوران کوتاهی در دیلی باگل عکاسی و خبرنگاری می کرد.
  • اولین حضور: قسمت پانزدهم کمیک Amazing Fantasy سال 1962
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: مسئولیت پذیر، شوخ طبع، کمی درونگرا
  • بارزترین قدرت ابرقهرمانی: جدا از اینکه قدرت های مرد عنکبوتی را دارد، پیتر پارکر واقعاً باهوش است.

اسپایدرمن عموماً به عنوان یک آدم شجاع و قهرمان شناخته می شود که حس عدالت طلبی و مسئولیت پذیری بسیار بالایی دارد. به دلیل مرگ عمویش و اینکه احساس می کرد در قتل او مقصر است، بعضی مواقع مسئولیت پذیری اش حالت غیر عادی می گرفت آن هم مواقعی که به او ربطی نداشت.

همه می دانند که او حس شوخ طبعی بسیار زیادی دارد. حتی زمانی که به مرگ بسیار نزدیک است، اسپایدرمن شروع به جوک گفتن می کند به طوری که هم دوستان و هم دشمنانش عصبی می شوند. او برای این کار چند دلیل دارد: بعضی مواقع او می خواهد استرس موقعیت را کاهش دهد یا ترس بیش از حد خود را در مواقع بحرانی پنهان کند.

پیش می آید که او از جوک گفتن برای رفتن روی اعصاب دشمنانش استفاده کند؛ اینگونه آنها کنترل خودشان را از دست می دهند و فرصتی برای پیتر پیش می آید تا آن ها را شکست دهد. پشت این نقاب، روانی درد کشیده وجود دارد. او به طرز عجیبی از مرگ دیگران ناراحت می شود، حتی اگر آن شخص دشمنش باشد. این موضوع از مرگ عمویش سرچشمه می گیرد.

با وجود آنکه اسپایدرمن یک قهرمان است، اما هنوز هم یک آدم نِرد، عجیب و خجالتی به حساب می آید. سال ها طول کشید تا پیتر بزرگ شد و اعتماد به نفسش بالا رفت اما هنوز رگه هایی از یک نوجوان عجیب و نرد در شخصیت او دیده می شود.

در بازی جدید اسپایدرمن قرار است روی پخته تری از پیتر پارکر ببینیم. کارگردان خلاق بازی در این باره توضیح می دهد:

«پیتر پارکر 8 سال به عنوان اسپایدرمن شهر را نجات می دهد، اما برای اولین بار او متوجه می شود که از طریق شغلش، می تواند تغییری در شهر خود، و دنیا ایجاد کند؛ نه به عنوان اسپایدرمن، بلکه به عنوان پیتر پارکر. او متوجه می شود که می توان به مردم تکیه کرد. هیچ اشکالی ندارد تا از بقیه کمک بخواهی، حتی اگر یک ابرقهرمان باشی.»

مری جین

اسپایدرمن

تمام اون شهرت و زرق و برقای زندگی یه روزی از بین میرن ... خب که چی؟ من میخوام از سواری زندگی تا جایی که می تونم لذت ببرم. این تنها چیزیه که از زندگی میخوام، درست نیست؟

  • نام اصلی: مری جین واتسون
  • رشته تحصیلی: تا کالج ادامه تحصیل داد
  • شغل: در کمیک به عنوان بازیگر، مدل و صاحب باشگاه شبانه. در بازی به عنوان خبرنگار و عکاس روزنامه دیلی باگل
  • اولین حضور: قسمت 42 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1966
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: جاه طلب، جذاب، حامی خوب
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: -

مری جین از آن شخصیت های کلاسیکی است که در داستان های ابرقهرمانی به عنوان یک معشوقه به حساب می آیند. جذاب، خوش صحبت و دختری که ابرقهرمان داستان را از نظر احساسی به چالش می اندازد.

مری جین کسی است که از صمیم قلب پیتر پارکر را دوست دارد. با وجود آنکه بین پیتر و مری جین بالا و پایین های بسیاری وجود داشته، باز هم آن ها به عنوان دوست همدیگر را حمایت می کنند. در کمیک پیش آمده که حتی آن ها با هم ازدواج کرده و به دلایلی از هم طلاق بگیرند.

خالق داستان مصور سری اسپایدرمن مری جین را به عنوان یک مدل و بازیگر طراحی کرده؛ شغلی که آرزوی کودکی مری جین بود. او در غیاب پیتر با بازیگران و کارگردانان معروف هالیوود رفت و آمد داشته و از زندگی مرفه خود تا حدی لذت می برد اما هیچکدام نتوانستند جای پیتر پارکر را برای او پر کنند.

تفاوت شخصیتی بین پیتر و مری در حدی است که اوایل پیتر به خاطر آنکه مری شبیه او نیست، نمی خواست با او آشنا شود. به هر حال، مری جین تنها و تنها با پیتر پارکر تعریف می شود و وابستگی عجیبی به عنوان یک همراه دارد. اینسومنیاک گیمز در بازی جدید اسپایدرمن می خواهد تصویر جدیدی از مری جین تعریف کند.

او کسی خواهد بود که در ماموریت ها به اسپایدرمن کمک خواهد کرد. مری جین که در بازی به عنوان یک خبرنگار در روزنامه دیلی باگل کار می کند، قرار است نقطه قوتی در داستان به حساب بیاید و فراتر از یک معشوقه ظاهر شود.

مایلز مورال

اسپایدرمن

قهرمان اونی نیست که همیشه می بره، بلکه اونیه که همیشه تلاششو برای بردن می کنه.

  • نام اصلی: مایلز مورال
  • رشته تحصیلی: دانش آموز دبیرستانی
  • شغل: مرد عنکبوتی
  • اولین حضور: قسمت 11 کمیک The Ultimate Fallout سال 2011
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: روحیه مسئولیت پذیری پیتر پارکر را دارد
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: Camouflage یا همان نامرئی شدن

درست خواندید. مایلز مورال در کمیک کسی است که به سرنوشت پیتر پارکر دچار شده و تبدیل به مرد عنکبوتی می شود. علاقه ای نداریم تا وارد جزئیات شویم زیرا اتفاقات رخ داده برای مورالز و پارکر پتانسیل بسیار بالایی برای داستان پردازی داشته و امکان دارد داستان بازی در آینده لوث شود.

مایلز در دنیای Earth-1610 نقش اصلی خودش را ایفا می کند. او یک لباس همانند مرد عنکبوتی دارد که برخلاف تم قرمز و آبی پیتر، مشکی و قرمز است. فرق پیتر و مایلز به عنوان یک مرد عنکبوتی بیشتر در قدرت های ابرقهرمانی آن ها خلاصه می شود.

مثلاً در کمیک، اسپایدر سنس یا همان حس عنکبوتی مایلز ضعیف تر از پیتر عمل کرده و تنها او را از خطر مطلع می کند. یکی از ویژگی های معروف مایلز این است که  همانند آفتاب پرست رنگ خودش را با محیط وقف می دهد. علاوه بر آن، بدن مایلز به دلایل داستانی می تواند الکتریسیته تولید کرده و از آن در مبارزات استفاده کند.

احتمالاً مایلز پشتیبان و همراه پیتر پارکر خواهد بود اما چگونگی آن هنوز معلوم نیست. برخی گمانه زنی کردند که او گجت ها و قدرت هایی در اختیار پیتر قرار می دهد اما احتمالش نزدیک به صفر است که بخواهیم با او به عنوان اسپایدرمن بازی کنیم؛ حداقل در نسخه اول.

گربه مشکی

اسپایدرمن

من قهرمان نیستم. من یه دزدم، دزد تربیت شدم، دزد می میرم.

  • نام اصلی: فلیشیا هاردی
  • رشته تحصیلی: دبیرستان را رها کرد
  • شغل: دزد
  • اولین حضور: قسمت 194 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1979
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: عاشق هیجان و آدرنالین، علاقه به دزدی وسایل نایاب
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: Tychokinesis (توانایی تغییر دادن ذهنی پیامدهای تصادفی)

طبق اتفاقاتی که در کمیک رخ داده، فلیشیا دخترِ دزدِ گربه ای معروف، والتر هاردی بود. والتر به او یاد داد که اعتماد به نفس بالایی داشته باشد و در مقابل سختی ها مقاومت کند. فلیشیا که توسط دوست پسرش رایان در کالج مورد تعرض قرار گرفت، تصمیم گرفت درس را رها کرده و در هنرهای رزمی و آکروباتیک فعالیت کند. هدف نهایی او کشتن متجاوز بود.

قبل از اینکه به این هدف برسد، رایان توسط یک راننده مست کشته شد. او که نتوانست انتقام خود را بگیرد، مصمم شد که در راه پدرش پا بگذارد و یک دزد گربه ای شود؛ حتی بهتر از او. گربه مشکی هم به عنوان دشمن و هم به عنوان همیار در مقابل اسپایدرمن قرار گرفته. بین این دو یک رابطه عاطفی نیز برقرار شد اما گربه مشکی عاشق شخصیت اسپایدرمن بود نه پیتر پارکر؛ او به دنبال هیجان بود. او فهمید که عاشق پیتر پارکر نیز هست اما دیر شده بود زیرا پیتر با مری جین ازدواج کرد.

فلیسیا همانند اسپایدرمن می تواند با استفاده از قلاب، بین ساختمان ها تاب بخورد. مهارت بسیار او در مخفی کاری، قفل شکنی و هنرهای رزمی نیز قابل ستایش است. در کنار همه این ها قدرت اصلی ابرقهرمانی او، Tychokinesis، می تواند برای طرف مقابل یک بدشانسی عجیب غریبی به وجود آورد.

سمور نقره ای

اسپایدرمن

اسپایدرمن: اونجا بود که فهمیدم سمور نقره ای واقعاً کی هست. فوق العاده شجاع و یکی از خطرناک ترین مبارزهایی که تا به حال دیدم ... اما اینکه همه کارهاش به خاطر پول هست فقط جنبه تظاهر داره ... بعضی موقع ها اون از همه چیزش به خاطر عشق مایه میذاره.

  • نام اصلی: سیلور سیبل یا سیلور سیبلینوا
  • رشته تحصیلی: -
  • شغل: رئیس گروه مزدوران وایلد پَک
  • اولین حضور: قسمت 265 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1985
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: روحیه و انگیزه به شدت قوی
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: هیچ توانایی ابرقهرمانی ندارد

سال ها پیش، پدر سمور نقره ای درکنار دولت کشور خیالی سیمکاریا (منطقه بانات امروزی) تیم وایلد پک را تشکیل داد، مجموعه ای از سربازان حرفه ای که به کشتن تبهکاران نازی می پرداختند. در همان زمان زنش دختری به اسم سیلور به دنیا آمد.

سال ها بعد، دخترک شاهد کشته شدن مادرش توسط تروریست ها بود. سمور نقره ای تمام زندگی اش را صرف یادگیری سلاح های مختلف و مبارزات تن به تن کرد تا آمادگی لازم برای رهبری Wolf Pack را پیدا کند. در نهایت به رهبری سمور نقره ای، این گروه جهانی و تبدیل به منبع درآمدی برای کشور سیمکاریا شد. ولف پک به رهبری سمور نقره ای، برای کمپانی های بزرگ و کشورهای کوچک کارهایی همچون کشتن تبهکاران و پس گرفتن اموال دزدی انجام می دهد.

با وجود تنش هایی که اوایل بین اسپایدرمن و سمور نقره ای به وجود آمد، آن دو با یکدیگر کنار آمده و به هم کمک می کنند. در کمیک کان امسال تایید شد که سمور نقره ای به اسپایدرمن در یک سری ماموریت ها کمک خواهد کرد.

سمور نقره ای یک انسان معمولی است و هیچ قابلیت ابرقهرمانی خاصی ندارد اما هوش و مهارت مبارزاتی به شدت بالای آن باعث شده تا درمقابل ابرقهرمان ها نیز کم نیاورد. انگیزه او به حدی قوی است که در مقابل یک الهه با قدرت های ابرقهرمانی دوام آورد و نگذاشت تا با قدرت هایش افکار سمور نقره ای را به کنترل خود در آورد.

نورمن آزبورن

اسپایدرمن

 به ازای هر فردی که نجات میدی، میلیون ها راه برای مردنش هست

  • نام اصلی: نورمن آزبورن
  • رشته تحصیلی: مهندسی شیمی و برق در دانشگاه امپایر استیت به علاوه تسلط بر تجارت و مدیریت
  • شغل: صاحب و رئیس شرکت Oscorp، صاحب روزنامه دیلی باگل. (در بازی) شهردار نیویوک نیز هست
  • اولین حضور: قسمت 14 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1964
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: عاشق ثروت و قدرت
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: ترکیب شیمیایی فرمول گابلین او را به یک ابرقهرمان از همه نظر تبدیل کرد

اکثر افراد او را در قسمت اول فیلم اسپایدرمن با بازی «ویلم دفو» می شناسند. در دنیای اسپایدرمن، نورمن آزبورن بدون شک جز موثرترین ضد قهرمان ها به حساب می آید و کسی است که واقعاً برای پیتر پارکر چالش درست کرد. نورمن که دید پدرش در تجارت ناموفق عمل کرده، علاقه داشت پای خودش بایستد و امپراطوری خودش را راه بیاندازد. برای اینکار او بعد از مدرسه شروع به کار کرد و وارد دانشگاه شد.

یکی از استادهای او که پروفسور مندل استروم نام داشت، با نورمن دوست شد. آن ها با هم یک شرکت تشکیل دادند و آن را کمپانی شیمیایی آزبورن نامیدند؛ جایی که نورمن بخش تجاری کمپانی را اداره می کرد.

به عنوان فردی که حرص ثروت و قدرت دارد، نورمن تصمیم گرفت تا مندل را از کار برکنار کرده و کنترل شرکت را به دست بگیرد. در نهایت مندل به جرم اختلاس بازداشت شد و در نتیجه نورمن به روی کار آمد. او که یادداشت های استروم را می خواند، متوجه یک فرمول مخفی شد که می تواند قدرت های ابرقهرمانی به فرد ببخشد.

بعد از مصرف آن، نورمن به مرور زمان حالت دیوانگی به خودش گرفت. او یادش افتاد که  یک گابلین سبز همیشه در رویاهایی کودکی اش وجود داشته و درنهایت تصمیم گرفت که گابلین سبز شود. به لطف فرمول گابلین، متابولیسم نورمن به طرز وحشتناکی زیاد شد به طوری که زخم های او بعد مدت کوتاهی درمان می شدند اما در کنار قدرت های ابرقهرمانی اش او یک شخصیت جداگانه نیز پیدا کرد.

شخصیت «گابلین سبز» او را از نظر روانی ناپایدار کرد و باعث شد تا بعضی مواقع بسیار عجول برخورد کند و به همین دلیل، اسپایدرمن به راحتی می توانست او را در تله گرفتار کند. نورمن آزبورن پدر یکی از دوستان صمیمی پیتر پارکر، هری آزبورن است و معلوم نیست رابطه پیچیده بین این سه نفر چگونه در بازی پیاده خواهد شد. فقط می دانیم که نورمن شهردار نیویورک است و باید این امکان را در نظر گرفت که گابلین سبز در بازی ظاهر شود.

زن عمو مِی

اسپایدرمن

داستان تو زندگی مردم رو عوض می کنه پیتر! این بزرگ ترین قدرت توعه. اگر نمیخوای بگی به خاطر اینکه میترسی اتفاقی برام بیوفته، باید بگم احمقانس. خونواده منبع قدرته نه یک نقطه ضعف. خونواده باید تو رو آزاد کنه نه اینکه دست و پاتو بگیره.

  •  نام اصلی: می پارکر
  • رشته تحصیلی: -
  • شغل: داوطلب در نواخانه F.E.A.S.T و گارسون
  • اولین حضور: قسمت 15 سری کمیک فانتزی شگفت انگیز سال 1962
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: مهربان، قوی، حامی، کمی مذهبی
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: برای پیتر پارکر مادری کرد

مِی و بن، برادرزاده خود یعنی پیتر یتیم را به فرزندی گرفتند و از او مراقبت کردند. بن در همان ابتدا نسبت به پیتر حس پدرانه پیدا کرد اما مِی تمایل نداشت. زن عمو مِی یادش می آمد که پدرمادرش، او را دلیل نابود کردن ازدواجشان می دانستند. مِی حس کرد پیتر باعث تاریکی رابطه بین خودش و بن شود. به مرور زمان، مِی نیز عاشق پیتر شد و برخلاف انتظار، این پسرک خجالتی توانست رابطه بین زوجین را قوی تر کند. بعد از مرگ بن، مشکلات مالی به سمت پیتر و زن عمو مِی حمله ور شد. پیتر تمام تلاشش را کرد تا این خلا مالی برطرف شود.

زن عمو مِی در نهایت فهمید که برادرزاده شوهرش همان مرد عنکبوتی معروف است. نتیجه آن شد که بحث عمیقی بین پیتر و مِی رخ دهد. آن ها درباره رازهای تاریک زندگیشان صحبت کردند و هر دوی آن ها فهمیدند که قوی تر از چیزی هستند که طرف مقابل فکر می کرد. او مدتی در شرکت F.E.A.S.T کار کرد؛ شرکتی که  آقای منفی رئیس آن بود.

Mister Negative

اسپایدرمن

به نظر می رسه من یه کار غیرقابل تصور انجام دادم که هیچکی توانایی اونو نداشته؛ من باعث شدم موتور کمدی بازی بی وقفه (اسپایدرمن) رو خاموش کنم! هه هه.

  • نام اصلی: -
  • رشته تحصیلی: -
  • شغل: رئیس نواخانه نیکوکاری F.E.A.S.T و رئیس گروه های بزرگ تبهکار
  • اولین حضور:  قسمت 546 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 2008
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: دارای دو پرسونا یا شخصیت، یکی بسیار خیر و نیکوکار و دیگری بسیار بی رحم و سنگدل
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: قدرت بدنی وحشتناک بالا، توانایی کنترل دو نیروی تاریکی و روشنایی با هم

یکی از مهم ترین شخصیت های بازی اسپایدرمن که در بسیاری از تریلرها خودش را نشان داده است. با آنکه آقای منفی سال 2008 معرفی شده اما به واسطه پتانسیل شخصیتی و گذشته جالبش توانسته نقش خوبی در بازی ایفا کند.

در تریلرها او را به نام مارتین لی می شناسند، اما مارتین لی تنها یک اسم کاذب است. فردی که او را «آقای منفی» می نامند، عضو گروه تبهکاری Snakehead در چین بود که در زمینه قاچاق انسان فعالیت داشت. او تصمیم گرفت که زندگی خود را در راه تبهکاری و در راستای اهداف رئیس گروه یعنی سیلور فنگ (Silver Fang) بگذارد. او که عضو خدمه کشتی «کوه طلایی» بود، مهاجران چینی را به آمریکا قاچاق می کرد.

در یکی از مسیرها، کشتی در نزدیکی ساحل نیویورک نابود شد و تنها کسی که زنده ماند آقای منفی بود. او هویت یکی از برده های فوجین به نام مارتین لی را دزدید. مارتین لی کسی بود که می خواست به آمریکا مهاجرت کند تا به زنش بپیوندد. مارتین لی جدید به مقر گروه اسنیک هد در نیویورک رفت و فهمید همه آن ها کشته شده اند. در نهایت خودش توسط یکی از اعضای گروه تبهکاری ماگیا یعنی Silvermane دستگیر شد.

سیلورمین مارتین لی دروغین را به یکی از شیمیدان های تبهکار، سیمون مارشال تحویل داد. مارشال که روی یک مخدر به نام «D-Lite» برای گروه ماگیا کار می کرد، مهاجران غیرقانونی و نوجوان های فراری را موش آزمایشگاهی خود قرار می داد. از بین تمام این افراد، سه نفر توانستند از آزمایش ها جان سالم به در ببرند: تایرون جانسون، تندی بوئن و مارتین لی کذایی یا همان آقای منفی.

به لطف مخدر دی لایت و ساختارش، هر سه آن ها قدرت های عجیب و غریبی مربوط به دو نیروی تاریکی و نیروی روشنایی (Lightforce و Darkforce) به دست آوردند. دی لایت تایرون و تندی را به تیم Cloak and Dagger و لی را به آقای منفی تبدیل کرد. مخدر دی لایت برای هر انسان دو شخصیت مجزا به وجود می آورد: مارتین لی خوش قلب و پرسونای ضدقهرمان آقای منفی.

آقای منفی، خودش را وقف تبدیل شدن به پادشاه تبهکاری محله چینی ها کرد و تصمیم داشت گروه ماگیا را به خاطر کاری که با او کرد، نابود کند. در همان حال، شخصیت مارتین لی از دیدگاه دیگران فردی نیکوکار به حساب می آمد که نواخانه F.E.A.S.T  را که مخفف Food ،Emergency Aid ،Shelter ،Training است، تاسیس کرد.

در همان حال، آقای منفی در محله چینی ها به عنوان رئیس تبهکارها فرمانروایی می کرد. به لطف تیم تبهکاری قوی، آقای منفی از جدیدترین تکنولوژی های مربوط به آدم کشی بهره می برد. لازم به ذکر است که می پارکر یا زن عمو می در نواخانه فیست کار می کند.

یوری واتانابی

اسپایدرمن

سیستم؟ سیستمی که توسط کاغذبازهایی مثل رئیسم و قاضی های فاسدی چون آنسون هاوئل اداره می شه؟ بیا خودت ببین پیتر پارکر. سیستم یه جوک به تمام معنا است، و همیشه بود. من دیگه بابت این قضیه نمی خندم.

  • نام اصلی: یوری واتانابی
  • رشته تحصیلی: -
  • شغل: کاپیتان پلیس مشغول در دپارتمان پلیس نیویورک
  • اولین حضور: قسمت 600 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 2009
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: معترض به سیستم دولت و طغیان دربرابر آن ها
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: تبدیل به ابرقهرمان، Wraith می شود

یوریکو از کودکی دوست داشت مانند کنث واتانابی، پدربزرگش که مدال افتخار پلیس نیویورک را دریافت کرده بود، شود. هنگامی که یوریکو در ارتش خدمت می کرد پدرش که افسر پلیس بود، به جرم رشوه خواری محکوم شد. در نهایت یوریکو عضو پلیس نیویورک یا همان NYPD شد و به مقام کاپیتانی رسید. او در جنگ گروه های تبهکاری همچون ماگیا و آقای منفی به اسپایدرمن کمک کرد اما در نهایت رابطه بین آن ها گسترده تر شد.

یوریکو از تجهیزات میستریو و دیگر ابرقهرمان ها استفاده کرده و تبدیل به شخصیت ابرقهرمانی Wraith می شود؛ کسی که در مقابل تبهکاران می ایستد. نوع شخصیتی که یوری در قالب Wraith پیدا می کند سرکش، عصیانگر، پرخاشگر و جنگجو است تا جایی که اسپایدرمن از او می خواهد راه و روش خودش را عوض کند اما در پاسخ تنها یک مشت سنگین از یوری می خورد.

این احتمال را درنظر بگیرید که یوری در بازی اسپایدرمن فراتر از یک راهنما باشد که تنها صدای او را حین بازی بشنوید. Wraith در جایی که انتظار ندارید خودش را نشان می دهد. Wraith از گاز ترس و بازوچه های خود در نبردها استفاده می کند.

کینگ پین

اسپایدرمن

سال نو مبارک آقایان، شما اخراجید ... (خطاب به زیردستش) همه شان را بکش!

  •  نام اصلی: ویلسون گرنت فیسک
  • رشته تحصیلی: خودآموزی در رشته علوم سیاسی سطح کالج
  • شغل: شهردار سابق نیویورک، رئیس گروه های تبهکار، دارای چند شرکت تجاری قانونی، سازماندهی کارهای غیرقانونی
  • اولین حضور: قسمت 50 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1967
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: جاه طلب، دارای نظم و ثبات خاص، ورزشکار 
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: بدنساز حرفه ای، سابقه ورزش در المپیک، فوق العاده در مبارزات تن به تن و رشته های رزمی

ویلسون فیسک یا کینگ پین معروف، در اوایل بازی اسپایدرمن خودش را به عنوان باس اول بازی معرفی می کند. بعد از یک نبرد سخت و هیجانی، پیتر ویلسون را شکست داده و او را به پلیس تحویل می دهد. ویلسون می گوید که تا ماه دیگر نیویورک وارد هرج و مرج می شود و زیردستانم من را از این وضعیت نجات خواهند داد. اسپایدرمن قضیه را جدی نمی گیرد اما می توان گفت، جرقه اصلی داستان با این شخصیت عظیم الجثه کچل رخ می دهد.

اطلاعات چندانی از کودکی ویلسون در دسترس نیست. او خودش را به عنوان کودکی «منفور و چاق ِ زننده» تعریف می کند که می خواست یک بدنساز حرفه ای شود. به دلیل فقر وحشتناکی که گریبانگیرش شده بود، ویلسون مجبور می شود در دوازده سالگی اولین قتل خود را انجام دهد.

از همان اول کینگ پین تمام تلاشش را کرد در هر چیزی که انجام می دهد، بهترین باشد و اعتقاد داشت که آمادگی فیزیکی برای موفقیت در دنیای زیرزمین و خلافکارها بسیار لازم است. به همین دلیل، او شبانه روز بدنسازی و دفاع شخصی کار می کرد و تمرکزش را روی ورزش ژاپنی سومو گذاشت. علاوه بر علاقه ای که به تمرین های بدنی داشت، فیسک فهمید که فاکتور هوشمندی چقدر می تواند در زندگی موثر باشد.

به دلیل فقر خانوادگی، خرج تحصیل فیسک تامین نمی شد؛ به همین دلیل او تصمیم گرفت خودش آموزش ببیند. منبع اصلی او کتابخانه ها و کتابفروشی ها بودند که فیسک یا کتاب قرض می گرفت و در مواقع نیاز دزدی هم می کرد. با وجود آنکه فیسک اطلاعات زیادی درباره هنر و علم کسب کرد، در نهایت به علوم سیاسی علاقه مند شد. او فهمید که یکی از راه های موفقیت در رهبری گروه های تبهکاران، استفاده از تکنیک های سیاستمداری است.

ویلسون توانایی فوق العاده ای در مبارزات تن به تن داشته و روی ورزش های کشتی سومو، جودو و هاپکیدو تسلط دارد. مهارت مبارزه و چابکی غیرعادی اش با توجه به جثه بزرگی که دارد، باعث می شود حتی اسپایدرمن در مبارزات تن به تن مقابل او کم بیاورد، با وجود آنکه کینگ پین قدرت ماور الطبیعه ای ندارد. کینگ پین این توانایی را دارد که 8 فرد ماهر در مبارزات رزمی را در عرض 17 ثانیه بکشد.

فیسک یک نابغه تبهکار است و در سازماندهی و مدیریت، بسیار خودش را خوب نشان داده. او زیردستان، دانشمندان و حتی ابرقهرمان های زیادی زیر دست خود دارد طوری که همه آن ها به کینگ پین وفادار هستند؛ چه به خاطر ترس و چه به خاطر علاقه خودشان، چه هر دو. بد نیست بدانید که او به زبان های انگلیسی، اسپانیایی، ماندارین، ژاپنی، روسی و چند زبان دیگر تسلط کامل دارد.

اسکورپیون

اسپایدرمن

پارکر، چرخ زندگی باعث شده دوستان زیادی رو با دست خودت زیر خاک دفن کنی؛ درست نمی گم؟

  • نام اصلی: مک دونالد گارگان
  • رشته تحصیلی: تا دبیرستان درس خواند
  • شغل: مزدور، قاتل، کارآگاه خصوصی، مامور حرفه ای شرکت آلکمکس، مامور دولت آمریکا و عضو فرقه تبهکاری گربه مشکی
  • اولین حضور: قسمت 19 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1964
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: نفرت، انتقام، شمّ کارآگاهی
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: قدرت بدنی بالا، دارای لباس و توانایی های یک عقرب

مک گارگان فردی بود که به عنوان کارآگاه خصوصی توسط رئیس روزنامه دیلی باگل، جی.جیمسون استخدام شد تا بفهمد پیتر پارکر چگونه عکس های فوق العاده از مرد عنکبوتی می گیرد. تلاش های گارگان برای پیدا کردن پیتر و یافتن حقیقت هیچ وقت به نتیجه نرسید، چون پیتر با استفاده از Spider Sense یا حس عنکبوتی متوجه حضور او می شد و از مهلکه در می رفت.

جیمسون که از این موضوع ناامید شده بود، تصمیم گرفت 10 هزار دلار به گارگان بدهد تا سوژه یک آزمایش توسط دکتر استیل ول شود. دکتر فارلی استیل ول که محقق حیوانات جهش یافته بود، می خواست ویژگی های شخصیتی یک حیوان خاص را به سوژه آزمایشگاهی اعطا کند.

متاسفانه این روند منجر به از دست دادن سلامت عقلی گارگان، و ظهور یک تبهکار ضدقهرمان جدید به نام اسکورپیون یا عقرب شد. سال ها است که اسکورپیون با اسپایدرمن می جنگد. بیشتر جنگ های بین این دو منجر می شد تا اسپایدرمن جیمسون را نجات دهد؛ کسی که اسکورپیون به شدت از آن متنفر بود. حتی یک بار اسکورپیون تصمیم گرفت تا در روز عروسی جیمسون، او را بکشد اما اسپایدرمن این اجازه را به او نداد.

اسکورپیون می تواند تا 15 شی را بلند کند. از درخت گرفته تا ماشین های بزرگ، همه برای اسکورپیون نوعی اسلحه به حساب می آید. او بارها نشان داده که از نظر قدرتی می تواند بر اسپایدرمن غلبه کند. اسکورپیون با مشت خود روی دیوارها سوراخ ایجاد کرده و به عنوان تکیه گاه دستی از آن استفاده می کند، اما همانند اسپایدرمن می تواند به راحتی روی دیوار راه رود. اگر گارگان از لباس اسکورپیون خود بیرون آید، درجا می میرد.

شوکر

اسپایدرمن

 هی تو! شوکر می خواد یه میلیونر بشه - پس سریع کارتو بکن

  • نام اصلی: هرمان شولتز
  • رشته تحصیلی: تا دبیرستان درس خواند - آموزش دیده در زمینه مهندسی برق
  • شغل: آدمکش، رئیس یک گروه تبهکار
  • اولین حضور: قسمت 46 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1967
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: عاشق کار با وسایل برقی، دارای اعتماد به نفس پایین
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: دستکشی که درست کرده، شوک برقی قوی تولید می کند

پدر مادر هرمان شولتز زمانی که برادر کوچکترش بچه بود، فوت کردند. از کودکی، شالتز وارد دنیای تبهکاران شد اما فهمید چندان در این کار خوب نیست چرا که به دفعات زیاد دستگیر می شد.

در یکی از تلاش های ناموفقش برای دزدی، هرمان به یک زندانی که مانند یک کارگاه بود، منتقل شد. در آنجا سعی می کرد از منابع اطرافش برای ساخت یک دستکش استفاده کند؛ دستکشی که امواج کوبشی یا شوکی برقی تولید کرده و به راحتی گاوصندوق ها را باز می کند. همین موضوع باعث شد تا شوکر تبدیل به مرد تحت تعقیب شماره یک دولت شود.

شوکر می تواند از طریق واحد های ویبرو-شاک موجود روی دستش به دشمنان شوک برقی وارد کند اما به دلیل آنکه امواج ساطع شده فوق العاده قوی بود، مجبور شد از یک لباس ایزوله خاص استفاده کند. هنگامی که برای اولین بار تحت نام شوکر با اسپایدرمن - که در آن مبارزه از شکستگی دست رنج می برد- روبرو شد، او را شکست داد. در اوایل کار شوکر به عنوان یک دزد یا زیردست رئیس گروه های تبهکاری همچون سیلور مین کار می کرد.

رینو

اسپایدرمن

همه اینا به این خاطر اتفاق افتاد که من سعی کردم طوری وانمود کنم که نیستم ... من هیچ وقت بابت این قضیه تو رو نمی بخشم. 

  • نام اصلی: الکسی میخایلوویچ سیستویچ 
  • رشته تحصیلی: -
  • شغل: تبهکار حرفه ای، عضو سابق تیم امنیتی کازینو ها
  • اولین حضور: قسمت 41 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1966
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: هوش پایین که علت وفاداری بالای اوست، علاقه به کسب پول برای خود و خانواده
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: غول آسا، تحت تاثیر آزمایش های پرتو گاما قدرتمندتر شد، دارای لباس مخصوص

الکسی سیستویچ یکی از قلدرهای مافیای روسی بود که می خواست پول بدون دردسر به دست بیاورد. به دلیل علاقه وافرش به پول و قدرت، الکسی راضی شد تا خودش را قربانی یک سری آزمایش های شیمیایی و پرتوزا کند. بعد از ماه ها آزمایش، الکسی تبدیل شد به ماموری با قدرت فرا انسانی که تحت نظر جاسوس های حرفه ای کار می کرد. این کار بیشتر برای حمایت از خانواده اش بود.

زره بسیار قدرتمند الکسی، که برای همیشه او را می پوشید، براساس مدل یک کرگدن طراحی شده. دو دانشمند به نام ایگور و جورجی این فرم را انتخاب کردند، به دلایلی همچون تاثیرات بصری روی دشمنان و سمبلی از گرکدن؛ حیوانی که نمایانگر تکامل چندین نسل حیوانات بود تا به نهایی ترین فرم زره در نبردها برسد. آن ها الکسی را به خاطر فیزیک عضله ای و هوش پایین انتخاب کردند. هوش پایین الکسی علت اصلی وفاداری بالای او بود.

تمام ویژگی های ابرقهرمانی رینو منوط به آزمایش های مربوط به تابش پرتو گاما است. تابش های انفجاری پرتوها ساختار سلولی او را بهینه و بیش از صد کیلو ماهیچه و استخوان به بدن او اضافه کرد. بعد از سال ها، به دلیل تکرار این روند قدرت رینو قوی تر از حالت اولیه خود شد.

حتی بدون لباسش، بدن رینو به شدت در برابر جراحت فیزیکی مقاوم است. او می تواند در مقابل تیرهای با کالیبر بالا مقاومت کند، تحت سرما و گرمای بی رحمانه قرار بگیرد، از ارتفاعات بلند بدون هیچ مشکلی سقوط کند و حتی در مقابل سلاح ضد تانک دوام بیاورد.

لباس رینو قدرت فیزیکی اش را چند برابر می کند به طوری که می تواند در مقابل انفجار یک تن TNT زنده بماند و حتی دمای بین -50 درجه تا 1000 درجه فارنهایت را بدون هیچ مشکل تحمل کند. جدا از مسائل دفاعی، دو شاخ روی سر رینو قرار دارد که می تواند به یک قطعه فلز مقاوم تا 5 سانتی متر نفوذ کند.

کرکس

اسپایدرمن

با Daredevil جنگیدم،  عضو گروه Sinister Six بودم. سریع تر، قوی تر و باهوش تر از صدها فرد همسن خودم هستم. یه احمق با هفت تیر نمی تونه منو از پا در بیاره.

  • نام اصلی: آدرین تومز
  • رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد مهندسی برق
  • شغل: بازاری، مخترع، سابقاً مهندس برق بوده، تبهکار
  • اولین حضور: قسمت دوم سری اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1963
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: نابغه
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: پرواز، افسار الکترومغناطیسی

آدرین تومز جوان خانواده اش را در کودکی از دست داد و توسط برادر بزرگش مارکوس بزرگ شد. در مدرسه خودش را نشان داد و استعدادش زبانزد معلم ها شده بود. برادرش در یک سانحه موتورسواری، به پاراپلژی( نیم تنه پایین کاملاً فلج است) مبتلا شد و به همین دلیل آدرین مسئولیت او را برعهده گرفت.

در بزرگسالی آدرین مخترع شد و به عنوان یک مهندس برق فعالیت می کرد. تومز، با شریک تجاری خود گرگوری بِستمن، شرکت الکترونیکی خودشان را تاسیس کردند. در آنجا بود که تومز اولین افسار الکترومغناطیسی خود را اختراع کرد که منجر به پرواز شخص می شد. شوق و ذوق تومز بعد از آنکه فهمید بستمن از شرکت اختلاس می کند، زود فروکش کرد. وقتی این دو با هم برخورد فیزیکی داشتند، تومز متوجه شد که افسار او را قدرتمند کرده است. بستمن تومز را بابت حمله به او اخراج کرد و کنترل کل کمپانی را در دست گرفت.

تومز دوره بازنشستگی خود را در جزیره استتن آغاز و روی بهینگی افسار خود کار کرد. هنگامی که فهمید بستمن تصمیم به فروش B+T (یکی از محصولات شرکت) دارد، به عنوان شخصیت کرکس یا Vulture وارد دفتر بستمن شد و پول هایش را برداشت. او که از کار خود لذت برد، تصمیم گرفت به زندگی خود در لباس کرکس ادامه دهد.

آدرین افسار الکترومغناطیسی خود را طوری طراحی کرده که بتواند با سرعت 95 مایل بر ساعت پرواز کند. ژنراتور ضد جاذبه ای که به لباس پرواز او وصل شده، به او این امکان را می دهد که همانند پرنده در هوا شناور باشد. علاوه بر این دو مورد، افسار به او قدرت و توانایی یک ابرقهرمان را هدیه کرد.

الکترو

اسپایدرمن

جواهر! پول! مهم نیست که چقدر درآوردم، من بازم میخوام! با قدرتی که دارم، نمی ذارم هیچکی جلودارم باشه.

  • نام اصلی: مکسول دیلان
  • رشته تحصیلی: دبیرستان
  • شغل: سابقاً سیم کش هوایی بود. تبهکار حرفه ای
  • اولین حضور: قسمت 9 کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز سال 1964
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: ترکیبی از سه گناه کبیره غرور، شهوت و طمع او را تبدیل به الکترو کرد
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: توانایی ذخیره و آزادسازی مقدار زیادی الکتریسیته

الکترو نماد کامل یک شخصیت کلاسیک ضدقهرمان در دنیای کمیک ها است. اتفاقاتی که در کودکی او می افتد، پیرو حادثه ای که منجر می شود قدرت ماورالطبیعه پیدا کند، در نهایت الکترو را می سازد.

مکس کوچک به دلیل مشکلات مالی پدرش، جاناتان، از یک شهر به شهر دیگر منتقل می شد. یک روز جاناتان دیلان اعلام کرد که با یک زن دیگر زندگی خواهد کرد، پس آنیتا و مکس را تنها گذاشت. این موضوع باعث شد تا آنیتا نسبت به تربیت فرزندش به شدت محافظه کارانه برخورد کند. بعد از آنکه مکسول فارغ التحصیل شد به مادرش گفت که می خواهد در دانشگاه مهندسی برق بخواند. آنیتا که نمی خواست فرزندش مثل جاناتان یک بازنده باشد، به پسرش دروغ گفت و اعلام کرد کالج مکسول را قبول نکرده است.

به ازای آن پیشنهاد داد که در یک کمپانی الکتریکی محلی کار کند، پس  تصمیم گرفت سیم کش هوایی شود؛ کسی که وظیفه سیم کشی تیرهای برق را برعهده دارد. هنگامی که مکسول 24 سال داشت مادرش براثر حمله قبلی فوت کرد. بعد از آن مکسول یک شغل ثابت در کمپانی الکتریکی پیدا کرد اما درآمدش بسیار کم بود. مکسول با حسابدار شرکت، دختری به نام نورما لین قرار ملاقات می گذاشت که در نهایت منجر به ازدواج آن دو شد.

مکسول زنی همچون مادرش نمی خواست اما نورما همان رفتارها را می کرد. نورما یک خانه بزرگ و یک شوهر با درآمد بالا می خواست و عدم توانایی مکسول در تغییر شغل از سیم کش به یک شغل بهتر را سرزنش می کرد. در مدتی کوتاه نورما از مکسول جدا شد و با مهندسی ازدواج کرد که تامین کننده خواسته های او بود. تکرار رابطه شکست خورده پدر و مادر مکسول که هر دوی آن ها از پول و ثروت نشات می گرفت، منجر شد تا مکسول وارد کارهای غیرقانونی شود.

او به دنبال زن دیگری رفت که می توانست با پول آن را کنترل کند تا دیگر اتفاقات گذشته تکرار نشود. تلفیق دو گناه غرور و شهوت به همراه طمع باعث شد تا شخصیت مکسول تغییر کند. روزی یک سیم کش هوایی به دردسر می افتد و دیلون تصمیم می گیرد او را نجات دهد، به شرط آنکه فرد درباره عمل قهرمانی دیلان با رئیس شرکت الکتریکی صحبت کند تا شاید شغل بهتری به او بدهد. در این حین یک رعد و برق عجیب به زمین برخورد می کند و باعث می شود سیم کش تعادل خود را از دست داده و براثر برخورد با زمین بمیرد.

مکس دیلان هنگامی که سیم های متصل به قرقره تیر برق را دست زد، رعد و برق رخ داد و به او توانایی ابرقهرمانی بخشید. میدان مغناطیسی ایجاد شده روی سیستم عصبی مکس تاثیر گذاشت و او را تبدیل به یک خازن زنده کرد. الکترو می تواند انرژی الکتروستاتیکی تولید کند (ده هزار ولت بر دقیقه) و خودش 10 میلیون ولت انرژی برق ذخیره کند. الکترو می تواند با فکر خودش میزان دیشارژ خود را کنترل کند؛ از یک ولت گرفته تا 10 میلیون. الکترو می تواند از بدنش به عنوان یک انتقال دهنده برق استفاده کند.

تَسک مستر

اسپایدرمن

من یه مشکل حافظه ای دارم. فقط با دیدن حرکات یک فرد، همه اون رو حفظ می کنم. این مقدار اطلاعات خیلی زیاده، خیلی بیشتر از چیزی که مغزم بتونه ذخیره کنه. پس ... من خیلی چیزارو از یاد می برم، چیزایی که مربوط به مبارزه و بقا نیستند. مردم، مکان ها ... من حتی نمی دونم هفته پیش چیکار کردم. تا دوشنبه، من شاید هیچ وقت این گفت و گو رو یادم نمونه. من می خواستم باهات مبارزه کنم چون ... فکر کردم اگر من حرکات تو رو به یاد داشته باشم، شاید شخصیت و هویت خودت رو هم یادم بمونه.

ـ تسک مستر خطاب به فینِس

  • نام اصلی: تونی مسترز
  • رشته تحصیلی: مامور تمرینی گروه S.H.I.E.L.D
  • شغل: قاتل، مزدور، کلانتر، مربی سابق ارتش، آموزش دهنده مبارزات تن به تن (سابق)
  • اولین حضور: سال 1980 در قسمت 195 کمیک اونجرز
  • بارزترین ویژگی شخصیتی: حافظه به شدت ضعیف
  • بارزترین ویژگی ابرقهرمانی: حرکات مبارزه ای تمام دشمنانش را حفظ می کند

تونی مسترز هیچ وقت به طور مستقیم در کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز ظاهر نشده و حضور او در بازی اسپایدرمن برای طرفداران کمی عجیب بود. هنوز معلوم نیست تسک مستر چه نقشی را در بازی ایفا خواهد کرد اما احتمالاً حضور او به عنوان یک شخصیت فرعی می تواند جذابیت بازی را بیش از پیش افزایش دهد.

تونی مستر در یک ماموریتی به عنوان مامور گروه S.H.I.E.L.D، تحت تاثیر آزمایش نازی ها قرار گرفت (همانند اتفاقی که برای کاپیتان آمریکا افتاد). این آزمایش باعث شد تا تسک مستر بدون انجام هیچ تمرین خاصی، حرکات فیزیکی دیگران را دیده و همانند آن را انجام دهد، هرچقدر که سخت و پیچیده باشد. او قبل از این اتفاق نیز ورزشکار موفقی بود که تحت شرایط فیزیکی بسیار سخت قرار می گرفت. متاسفانه، در ازای هر حرکتی که حفظ می کرد خاطرات شخصی اش پاک می شد که در نهایت، منجر شد زن، مامور همکارش، مرسدس مسترز، و تمام گذشته اش با گروه شیلد را فراموش کند.

مرسدس سیستمی طراحی کرد تا تونی را در راهش راهنمایی و کنترل کند. این موضوع باعث شد تا تسک مستر تبدیل به یک جاسوس دوجانبه شود و از طریق مرسدس برای شیلد کار کند. او حتی نمی داند دقیقاً کیست و خاطره ای از گذشته خود ندارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی