بررسی بازی Dragon Quest XI: Echoes of an Elusive Age؛ حماسه جویندگان اژدها
سری بازی Dragon Quest در ژاپن محبوبیت بسیار بسیار بسیار فراوانی دارد و تاکید روی این محبوبیت را اگر میشد تا سطرها ادامه میدادم تا بیشتر درباره طرفداران دیوانهوار این سری پی ببرید. بسیاری از دیالوگها ...
سری بازی Dragon Quest در ژاپن محبوبیت بسیار بسیار بسیار فراوانی دارد و تاکید روی این محبوبیت را اگر میشد تا سطرها ادامه میدادم تا بیشتر درباره طرفداران دیوانهوار این سری پی ببرید. بسیاری از دیالوگها و صحبتهای روزمره جوانان ژاپنی پیرامون عناصر داخل این سری میچرخد و بازیهای دراگون کوئست عملا وارد فرهنگ عامه ملت این کشور شده است.
این سری عمری بیش از ۳۰ سال دارد و در حال حاضر طرفدارانی از پیر و جوان و کودک را در این کشور دارد، اما Dragon Quest اخیرا در بازار بینالمللی شهرت پیدا کرده و حالا قسمت جدید این سری یعنی بازی Dragon Quest XI عرضه شده تا بعد از مدتها هواداران بینالمللی خود را خوشحال کند و آنها را به جهان فانتزی و کارتونی این سری برگرداند.
- سازنده: Square Enix
- ناشر:Square Enix
- پلتفرم ها: پلی استیشن ۴، پی سی، نینتندو 3DS، نینتندو سوییچ
- پلتفرم بررسی: پلی استیشن ۴، نینتندو 3DS
محبوبیت سری Dragon Quest از نسخه هشتم وجههای جهانی گرفت و تا قبل از عرضه این عنوان برای پلی استیشن 2، کمتر کسی نام این بازی را خارج از مرزهای ژاپن شنیده بود. نسخه هشتم این سری Dragon Quest VIII در سال ۲۰۰۴ برای کنسول پلی استیشن ۲ عرضه شد و اگر توانسته باشید این عنوان را تجربه کنید، با یکی از بهترین و طولانیترین بازیهای نقش آفرینی ژاپنی همراه بودهاید که همیشه به عنوان یک دوست قدیمی از آن یاد کردهاید. قسمت هشتم این سری بیش از ۸۰ ساعت گیمپلی داشت که در زمانه خود عددی خارقالعاده به شمار میرفت و کاراکترهایی را در خود داشت که تا به امروز از به یادماندنی ترین شخصیتهای بازیهای ویدیویی محسوب میشوند.
- دو شرکت مشهور تولیدکننده و ناشر بازی در ژاپن یعنی Square Soft و Enix در اوایل هزاره میلادی سوم تصمیم به ادغام با یکدیگر گرفتند و هر یک از این ناشرین، عناوین فوقالعاده محبوبی داشتند. Square Soft با سری فاینال فانتزی خود در بازار جولان میداد و Enix مالک فرنچایز Dragon Quest محسوب میشد. بعد از ادغام این دو ناشر و متولد شدن ناشری که امروزه آن را به عنوان Square Enix میشناسیم، هر دو کمپانی قسمت جدید فاینال فانتزی و دراگون کوئست را در همان سالها برای پلی استیشن ۲ عرضه کردند (قسمت دهم فاینال فانتزی و قسمت هشتم دراگون کوئست) و هر دو عنوان توانستند در بازار جهانی بدرخشند.
- اما باید اعتراف کرد که سری فاینال فانتزی از قسمت هفتم بازار فراتر از ژاپن را تسخیر کرده بود و صرفا با قسمت دهم وارد یک سری تحولات بنیادین شد که تا به امروز هم در هر شماره از این سری ادامه دارد، ولی سری دراگون کوئست بالاخره بعد از ادغام شدن این دو ناشر بود که توانست اسم و رسمی در مارکت جهانی پیدا کند و Enix بخت و اقبال خیلی بیشتری از این ترکیب شدن دو ناشر تصاحب کرد.
نسخه نهم بازی اما برای کنسول Nintendo DS به بازار آمد و نسخه دهم هم یک نسخه نقش آفرینی-آنلاین (مثل فاینال فانتزی ۱۱ و ۱۴) بود که برای کنسول Wii عرضه شد و سپس برای کنسولهای دیگری چون Wii U ،3DS و حتی کنسول نسل هشتم سونی هم عرضه شد ولی هیچگاه رنگ مارکت جهانی را به خود ندید و در بازار ژاپن و نهایتا بازار چین (با عرضه نسخه چینی بازی) به فروش رفت.
طرفداران جهانی این سری همچنان از داشتن یک نسخه شمارهدار روی کنسولهای خانگی بیبهره بودند و Square Enix در طول این سالها سعی کرد با ساخت یک سری عناوین فرعی همچون Dragon Quest Heroes و Dragon Quest Builder عطش آنها را رفع کند و آتش هواخواهی آنها را همچنان شعله ور نگه دارد.
اما از آنسو این کمپانی برای فاینال فانتزی خود زحمات فراوانی کشید و نسخههای یازده تا ۱۵ را در طول سالیان مختلف برای کنسولهای نسل هفتم و هشتم ساخت و بالاخره سال گذشته بود که قسمت یازدهم از سری Dragon Quest را برای کنسولهای خانگی در بازار ژاپن عرضه کرد و نسخهای ویژه هم برای 3DS ساخت که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. حال بعد از یکسال تاخیر نسخه بینالمللی به بازار آمده و برای اولین بار در تاریخ این سری، بازی روی ویندوز هم عرضه شده و قرار است که در آیندهای نه چندان دور به دست طرفداران نینتندو هم برسد و روی کنسول نینتندو سوییچ هم عرضه شود.
- نسخه یازدهم بعد از ۱۴ سال به کنسولها برگشته و یک بازی نقش آفرینی کلاسیک تمام عیار با تمامی استانداردهای لازم در این ژانر را تدارک دیده است. سری Dragon Quest برخلاف بسیاری از همتایان خود در طول این ۳۰ سال کمتر دستخوش تغییرات شده و سیستم کلاسیک و همیشگی خود را تمام و کمال حفظ کرده است. بسیاری از بازیهای نقش آفرینی ژاپنی به خاطر سبک و سلیقه متفاوت گیمرهای غربی و دیگر نقاط ینگه دنیا، از حالت نقش آفرینی-نوبتی RPG Turn Based خود خارج شدند و بیشتر و بیشتر به سبک مبارزات Real Time نزدیک شدهاند و به نوعی تبدیل به یک بازی اکشن-نقش آفرینی شدند. فاینال فانتزی ۱۵ و قسمت دوم بازی Ni Nu Kuni و حتی سری پرسونا نمونهای از این تسلیم شدن در برابر سلیقه غربیها برای فروش بیشتر هستند که البته این عناوین موفق توانستند جوری تغییرات را در زیر پوست بازی خود تزریق کنند که هوادران سرسخت ژاپنی خود را نیز از دست ندهند.
- اما برخلاف عناوین ذکر شده، تولیدکنندگان و بازیسازان سری Dragon Quest هیچگاه خم به ابرو نیاوردهاند و حالا هم یک بازی نقشآفرینی کلاسیک نوبتی ژاپنی را در مارکت جهانی عرضه کردهاند و به نوعی یک عنوان Old School را به دست گیمرها و طرفداران رساندند. عنوانی که شاید گیمرهای جدیدی که تاکنون بازی نقش آفرینی نوبتی ندیدهاند را متعجب سازد و یا حتی از بازی دلسرد کند و این ریسک خطرناک ناشر واقعا ستودنیست.
بازی داستان قهرمانی را روایت میکند که در نوزادی به دست پیرمردی ماهیگیر در روستا میرسد چرا که او را در آبهای رودخانه رها کردهاند. این پسر یک خالکوبی عجیب و غریب روی دست خود دارد و هیچکس دلیل و کارکرد این نماد را نمیداند. او و Gemna دختری از اهالی همان روستا، هم سن و سال هم هستند و در آستانه ۱۶ سالگی به رسم و سنتهای همیشگی روستا برای فهمیدن ذات و روح خود به بالای کوهی میروند و قهرمان داستان متوجه میشود که قدرتهای فرابشری دارد (ویژگی Luminary که در این سری بازی مخصوصا نسخه سوم جزو کلاسهای قوی مبارزاتی به شمار میرفت) و تقدیر او اینگونه رقم زده شده که با سایهها و شیاطین موجود در دنیا بجنگد.
او و Gemna به سفری دور و دراز در سرزمین پهناور خود میروند و عدهای از جمله پادشاه تصور میکنند که قهرمان داستان با آن نماد عجیب و غریب روی دستش، موجودی نفرین شده هست و شگون ندارد. او اما دوستانی پیدا میکند و بعد از گریز از دست کاخ سلطنتی، تصمیم میگیرد ماموریتی که به او محول شده را انجام دهد. در این بین داستانکهای بسیار زیادی برای دیگر شخصیتها وجود دارد و همچنین فلشبکهایی هم در بین خط روایی قصه زده میشود تا با Origin و گذشته شخصیتها بیشتر و بیشتر آشنا شوید.
داستان بازی بسیار طولانی است و برای تمام کردنش بین ۵۰ تا ۸۰ ساعت وقت لازم است و خبر خوش برای طرفداران قدیمی این سری (و البته احتمالا خبری شگفت انگیز برای تازه واردان) اینکه حالت Post Game کماکان در بازی وجود دارد.
این حالت در سری Dragon Quest به بخشی اطلاق میشود که بعد از عنوان بندی پایانی بازی و تمام شدن خط اصلی داستان بازی روایت میشود؛ این یعنی اینکه اگر بازی را تمام کردید شروع نکنید آن را آرشیو کنید و به خاک افتادن بیندازید چرا که تقریبا چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ ساعت داستان و قصه هنوز هست که به سرنوشت قهرمانان و شهرها و دیگر کاراکترهای بازی بعد از تمام شدن داستان اصلی میپردازد و از دست دادن آنها گناه بزرگیست! بازی در حقیقت سه Act دارد که بخش سوم همین قسمت بعد از پایان اصلی هست!
تمامی ارقام و ساعاتی که در بالا ذکر شد صرفا برای بخش داستانی در نظر گرفته شده و جدا از این موارد دهها مورد ماموریت فرعی در طول بازی وجود دارد که معمولا برای ارتقای کاراکترها و یافتن یک سری آیتم خاص خیلی به درد میخورد. همچنین گشت و گذار در تک تک شهرها و مکانهای بازی هم میتواند باعث پیدا شدن یک سری ویژگیها و یا Pepهایی بشود که در خلال مبارزات به دردتان بخورد، لابد میپرسید Pep چیست؟
- نسخه 3DS بازی صرفا در بازار ژاپن عرضه شده و از حیث گرافیکی در زمینه بازیهای کنسولهای دستی عالی عمل میکند و صد البته به نسخه کنسولی نمیرسد! بازی در نسخه 3DS از تکنیک Cel-shade رایج در بازیهای اقتباسی از انیمههای ژاپنی بهره برده و همچنین ماموریتهای کاملا مجزا و مستقلی دارد که بسیاریشان تداعی کننده داستانها و روایات بازیهای قبلی این فرنچایز هستند.
- نسخه 3DS توسط برخی از طرفداران پچهای انگلیسی هم دارد و میتوان آن را به صورتی نصفه و نیمه به زبان انگلیسی (زیرنویس انگلیسی) تجربه کرد.
یکی از مهمترین المانهای اضافه شده به بازی Dragon Quest XI که در نسخههای قبلی نبود همین PeP Power هست که در طول نبرد به طور ناگهانی و Random برای کاراکترها فعال میشود و یک سری قدرتها و حرکات جدید و خاص برای آنها مهیا میکند که قدرت ضربه بیشتری دارند. همچنین اگر دو کاراکتر همزمان با هم به این حالت (یا به اصطلاح خود بازی Pep Zone) بروند میتوان با هر دو کاراکتر یک کمبوی مشتی روانه گروه دشمن کرد که معمولا با یک کات سین هیجان انگیز و موسیقی دلربا همراه است.
شما در میدان نبرد میتوانید تا ۴ کاراکتر همراه خود داشته باشید و نکته جالب اینکه در حین مبارزه هم امکان سوییچ کردن و جابجایی کاراکترها را دارید، هر کاراکتر استایل و قدرت و مشخصه کاملا متمایزی با دیگر اعضای گروه دارد و درخت تواناییهای هر یک از آنها هم زمین تا آسمان بسته به قدرتشان تفاوت دارد.
پر کردن و پیشروی در این درخت تواناییها باعث قدرتمند شدن و باز شدن یک سری Pepها و حملات میشود و با اینکه در نگاه اول پیچیده به نظر میرسد ولی خیالتان راحت که بازی تمام و کمال راهنماییتان میکند. در ضمن باز هم برای اولین بار در سری قابلیت نادیده گرفتن مبارزات گنجانده شده و دیگر بازی شما را به زور وارد میدان نبرد نمیکند؛ با جا خالی دادن از هیولاها و گذر کردن از کنار آنها میتوانید به دیگر نقاط جهان بازی سر بزنید و مطمئن باشید که با تجهیزات و قدرت کافی به رویارویی با دشمنانتان بروید.
بعد از شکست دادن هیولاها در مبارزه میتوانید سوار آنها هم بشوید و این ویژگی هم برای اولین بار در این سری گنجانده شده است، با حرکت و سواری روی برخی هیولاها توانایی دستیابی به یک سری مناطق خاص و بکر در محیط پهناور بازی را پیدا میکنید که معمولا شامل آیتمها و اسلحههای مخفی هستند.
متاسفانه خبری از بخشی چون Monster Arena که جزو مشخصههای اصلی بازیهای Dragon Quest حساب میشود نیست ولی در ازای آن یکی دوتا از روستاهای بسیار مهم بازی چالشها و مبارزات بینهایتی برای شما دارند که به اندازه کافی شما را درگیر مبارزات میسازد؛ هرچند در کل، بازی Dragon Quest XI آنچنان عنوان سخت و چالشی نیست و میتوان با کمی استراتژی در مبارزات و درست خرج کردن پول در بازی و حتی کارهایی چون آهنگری به قدرتهای بسیار خوبی دست یافت (خودتان اسلحههای خودتان را با استفاده از Orbها آپگرید کنید و در طی یک مینی گیم اسلحه خود را آهنگری کنید و صرفه جویی در هزینه هم انجام دهید!).
گیمپلی بازی Dragon Quest XI بسیار پویا و زنده است و تمام مدت گیمر را در خود درگیر میکند. کارهای زیادی که روی هم تلانبار شده و به شما محول میشود نه تنها خستهتان نمیکند بلکه شما را بیش از پیش با جهان بسیار بزرگ بازی آشنا میسازد. شما وارد هر شهری که میشوید با خود میگویید که این دیگر آخرین شهری هست که قرار است در طول بازی شاهد آن باشیم ولی بعد از ساعاتی به منطقه کاملا جدیدی میروید و از این همه محتوا در بازی بهت زده میشوید.
تمامی شهرها و نقاط بازی اقلیم و حال و هوای مخصوص به خود را دارند در تمامی جزییات از جمله معماری و غذا و پوشش مردم یا همان NPCهای داخل بازی و... در خدمت فرهنگ شهر یا آب و هوای نقطه مذکور است. این ریزهکاریها در بازی نشان از دقت و درایت بازیسازان دارد و باید به آنها تحسین گفت.
شما ممکن است در طول یک ساعت بازی از مبارزه در سرزمینهای سرسبز به قعر سیاهچالهها بروید و با هیولاهای دیگری بجنگید (من بعد از ۴۰ ساعت بازی هم با هیولای کاملا جدیدی مواجه شدم که پیش از این چشمم به آن نخورده باشد!) و در همانجا با گروهی از دوستانتان آشنا شوید و شاهد یک صحنه احساسی یا کمدی باشید (از این قبیل سکانسها در بازی کم نیست و اصولا عنوان Dragon Quest XI یک بازی عاشقانه خوب هم به شمار میرود.)
- بسیاری از بازیهای معروف و محبوب امروزی وامدار سری Dragon Quest هستند، بازیهای پوکمون در بسیاری از موارد از عناوین این سری الهام گرفتند و یا بازیهای پرسونا یا Shin Migami Tensei از Dragon Quest III بسیاری موارد را قرض گرفتند و آنها را در فرنچایز خود تکمیل کردند.
- حتی میتوان گفت عنوان Dark Souls در برخی موارد از المانهای موجود در سری دراگون کوئست استفاده کرده و به کل صنعت بازی به خصوص در ژانر نقش آفرینی در بسیاری از موارد بدهکار بازیهای Dragon Quest هست.
موزیکهای این سری بازیها همیشه در تمام دوران و کارنامه سی سالهاش حرفهای بسیاری برای گفتن داشته و نسخه یازدهم نیز از این قاعده مستثنی نیست. بازی Dragon Quest XI از موزیک ارکسترال خود برای صحنههای نبرد بهره میجوید و دیگر قطعات حاضر در بازی نیز بسته به مکانی که در آن حضور دارید پخش میشود و بسیار به دل گیمر مینشیند. برخی از قطعات مشهور قدیمی و نوستالژی این سری نیز در بازی حضور دارند که طرفداران قدیمی را احتمالا شیفته خود خواهد کرد.
صداگذاری نیز برخلاف نسخه ژاپنی بازی به صورت کامل در بین تمام شخصیتها اعم از قهرمانان و NPCها اجرا شده است. نسخه ژاپنی بازی صرفا با زیرنویس ژاپنی همراه بود و هیچ کاراکتری در آن صدایی از خود ندارد! اما خوشبختانه Square Enix روحیه گیمرهای غربی را میشناسد و از دوبلورهای بسیار قدرتمندی برای کاراکترهای خود استفاده کرده که لهجههای غلیظ انگلیسی و اسکاتلندی آنها نه تنها توی ذوق نمیزند بلکه با حال و هوای بازی کاملا همسو پیش میرود.
برای اولین بار هیولاها هم با شما حرف میزنند که دیالوگهای بامزهای برایشان نوشته شده و تا یادم نرفته بگویم که تمامی افکتهای مبارزات و قدم زدنها و... یک افکت ثابت همیشگی در این سری است که بازهم حس و حال نوستالژی بینظیری را تداعی میکند.
گرافیک بازی Dragon Quest XI از موتور Unreal Engine 4 بهره میبرد و با توجه به وسعت بیکران بازی و تعداد کاراکترهای داخل آن واقعا زیباست. رنگبندی محیطهای بازی شگفت انگیز شده و انیمیشن هیولاها و کاراکترها در حین مبارزات خوب از آب در آمده است. پرسپکتیو مکانهای بزرگ هم در نوع خود جالب توجه است و در این بین اما دوربین بازی گهگاه دچار مشکلات اساسی میشود و با فرو رفتن داخل در و دیوار و درختها، اعصاب گیمر را به هم میریزد.
گرافیک بازی Dragon Quest XI کاملا یک گرافیک نسل جدید است و میتواند به پای بهترینهای نقش آفرینی این نسل برسد. هرچند باید اعتراف کرد که طراحی کاراکترهای این سری نیز کمی تکراری شده و کمی پیشرفت و دگرگونی در آن نیاز است. حتی میتوان گفت که طراحی قهرمان اصلی این بازی چیزی برابر اصل با شخصیت اندروید ۱۷ در انیمه دراگون بال هست و چندان خلاقیتی در آن مشاهده نمیشود.
- مانند بسیاری از بازیهای محبوب ژاپنی، Dragon Quest نیز یک انیمه سریالی ۴۳ قسمتی دارد که در طی سالهای 1989 تا 1991 ساخته و پخش شد، یعنی همزمان با عرضه قسمتها سوم و چهارم بازی زمانی که این سری با نام Dragon Warrior در بین معدود گیمرهای غربی آشنا و علاقهمند به سری شناخته میشد.
- برای همین هم خلاصهای از این ۴۳ قسمت به صورت یک سریال سیزده قسمتی با نام شناخته شده آمریکایی بازی (Dragon Warrior) دوبله انگلیسی شد و در شبکههای فرامرزی ژاپن هم پخش شد. این انیمه بر اساس هیچ کدام از بازیهای ساخته شده نبود و تاکنون هم یک بازی مجزا بر اساس آن ساخته نشده است.
اگر پسوند شماره یازده در ادامه بازی شما را از تجربه این بازی دور میکند و این تصور را دارید که چیزی از داستان و هیجانات Dragon Quest XI عایدتان نمیشود، سخت در اشتباهید. بازی جدید دراگون کوئست به زیرکی هرچه تمامتر هم طرفداران قدیمی را در کنار خود نگه میدارد و هم بهترین نقطه برای شروع و آشنایی با این سری محسوب میشود. مدت زمان طولانی بازی در کنار عناصر و ویژگیهای بسیار خوب آن کاملا ارزش خرید بازی را بالا برده و آن را تبدیل به یک انتخاب هوشمندانه در این بازار گرانی بازی میکند.
Dragon Quest XI حالا بهترین قسمت در کارنامه این سری به شمار میرود و با پیشی گرفتن از قسمت بینظیر هشتم این سری، لقب بهترین بازی Dragon Quest را از آن خود میکند. در حین تجربه بازی دائما از خود میپرسیدم که آیا میتوان این بازی را بهترین عنوان نقشآفرینی نسل کنونی کنسولها دانست یا خیر، جواب به این سوال خیلی سخت است و شاید بتوان گفت در جرگه بازیهای نقشآفرینی-نوبتی، Dragon Quest XI بیشک بهترین است و در بین تمامی زیرشاخههای ژانر نقشآفرینی هم در لیست پنج بازی برتر JRPG کنسولهای کنونی قرار میگیرد، هرچند احتمال دارد با عرضه Kingdom Hearts 3 در زمستان پیشرو، این لیست کمی تا قسمتی تغییر کند.
- داستانی طولانی و غنی
- حفظ سیستم کلاسیک نوبتی در مبارزات
- محتوای بسیار بسیار بسیار زیاد
- گیمپلی قوی و درگیر کننده و طولانی
- موزیک و صداگذاری بینظیر
- گرافیک چشم نواز
- طراحی تکراری کاراکترهای قهرمان بازی بعد از گذشت سی سال از عمر این سری
- مشکلات دوربین در حین گشت و گذار
- چالشی نبودن بازی
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ممنون برای نقد. با اینکه طرفدار سرسخت فاینال فانتزی هستم و تقریبا همه نسخه های اون رو بازی کردم اما متاسفانه به دلایلی هیچ وقت نتونستم یکی از نسخه های سری دراگون کوئست رو انجام بدم. فکر کنم بهترین فرصته تا یکی از بهترینهای ار پی جی رو امتحان کنم. همین که برخلاف فاینال فانتزی از ریشه هاش دور نشده نشون دهندهی ارزش بالای اونه
دقیقا. دراگون کوئست شدیدا به طرفدارای قدیمیش وفادار مونده و البته سعی کرده با یک سری المانها گیمرهای جدید هم به سمت خودش بکشونه
عجب نقدی بود ...ممنون بابت معرفی بازی. رفتیم برا دانلود...