پس از اعتراضات اخیر آمریکا، آیا فرهنگ حاکم بر سیلیکون ولی تغییر خواهد کرد؟
طی چند وقت اخیر، شهرهای سراسر آمریکای مملو از اعتراضات افرادی بودهاند که بعد از مرگ جرج فلوید به دست پلیس شهر مینیاپولیس، به خیابانها ریختهاند: این لحظهای از اندوه و خشم مردم است و ...
طی چند وقت اخیر، شهرهای سراسر آمریکای مملو از اعتراضات افرادی بودهاند که بعد از مرگ جرج فلوید به دست پلیس شهر مینیاپولیس، به خیابانها ریختهاند: این لحظهای از اندوه و خشم مردم است و معترضین خواستار توجه به نژادپرستی سیستماتیک و همینطور برقراری عدالت میان تمام نژادها و رنگها شدهاند. در سیلیکون ولی، جایی که برخی شهرها با منع آمد و شد شبانه روبرو شدهاند، معترضین بازتاب اعتراضات خود را در پیامهایی که از سوی کمپانیهای بزرگ صنعت تکنولوژی منتشر میشوند، شنیدهاند.
کمپانیهایی نظیر فیسبوک، اپل، گوگل، توییتر، اوبر، آمازون و Airbnb همگی در بیانیههایی، نژادپرستی را محکوم کرده و میگویند که در کنار معترضین خواهند ماند. آمازون در یک توییت نوشت: «رفتار غیرمنصفانه و خشن با مردم سیاهپوست کشورمان باید متوقف شود. ما همه کنار یکدیگر با جامعه سیاهپوستان -کارمندانمان، مشتریانمان و شرکایمان- در مقابله با نژادپرستی سیستماتیک و بیعدالتی اعلام همبستگی میکنیم».
در فیسبوک هم مارک زاکربرگ یک پست درباره مسئولیتپذیری نسبت به نژادپرستی و بیعدالتی منتشر کرد و از برخی قربانیان نیز نام برد: «ما کنار جامعه سیاهپوستان میایستیم - همینطور بیشمار افرادی که با ارج نهادن افرادی مانند جرج فلوید، برنا تیلور، احمد آربری و بسیاری دیگر که نامهایشان فراموش نخواهد شد به سمت عدالت گام برمیدارند.». توییتر، بیوگرافی اکانت سازماناش را به هشتگ BlackLivesMatter تغییر داد و تصویر پروفایلش هم از آن لوگوی خوشحال آبیرنگ به جایگزینی سیاه و سفید تغییر کرد.
در برخی موارد، این بیانیههای سازمانی با چیزی همراه شدهاند که آنها را میتوان نخستین گامهای حقیقی برای کمک به معترضین تلقی کرد. فیسبوک اعلام کرد که ۱۰ میلیون دلار به یک سازمان عدالت نژادی اهدا میکند، اما دقیقا مشخص نکرد چه سازمانی و چه زمانی و از پاسخ به پرسش این مقاله نیز سر باز زد.
اپل و گوگل هرکدام مبالغی را به سازمان Equal Justice Initiative اهدا کردند که به افرادی که به اشتباه زندانی شدهاند کمک قانونی میرساند. یوتوب وعده کمک ۱ میلیون دلاری به سازمانهای عدالت اجتماعی داد و اوبر هم ۱ میلیون دلار به چندین گروه ریفرم عدالت مجرمانه اهدا کرد و گفت «در کنار جامعه سیاهپوستان و معترضین صلحطلب» است.
اما سوالی پیش میآید که پاسخش چندان واضح نیست: آیا یکی از کمپانیهای قدرتمند بالاخره بلاغت را تبدیل به کاری حقیقی و قابل سنجش میکند؟ مری-هانتر مکدانل، کسی که روی اکتویسیم سازمانی در مدرسه تجاری وارتون پژوهش میکند عقیده دارد: «هیچکس دیگر توییت نمیخواهد. پول دادن به سازمانهایی که در خط مقدم هستند بیشتر یاریرسان خواهد بود. اما باز هم تا حدودی مثل حواله دادن مسئولیت به کسی دیگر است. مردم از این اتفاق خسته شدهاند».
مکدانل میگوید یک تست حقیقی این خواهد بود که آیا کمپانیهای تکنولوژی برای اعمال تغییرات ساختاری و اساسی لابی خواهند کرد یا خیر. شرکتهایی مانند گوگل -که طی دهه اخیر بالغ بر نیم میلیارد دلار صرف لابیگری کرده- همین حالا با قانونگذاران بر سر یک میز مینشینند و و بیشتر از هرکس دیگر در روند قانونگذاری تاثیرگذار تلقی میشوند - حتی بیشتر از سازمانهای غیر انتفاعیای که سرمایهشان را تامین میکنند.
او در این باره توضیح میدهد که: «میتوانید با هر یک از سازمانهای مردم نهاد و فعال در زمینههای اجتماعی صحبت کنید و به شما خواهند گفت که اصلیترین رقبایشان، شرکتهای بزرگ هستند. بنابراین چیزی که مردم از آنها میخوهند اینست که از آن پلتفرم برای لابی و ایجاد تغییرات ساختاری بزرگی که به آنها نیاز داریم استفاده کنند».
کمپانیهای تکنولوژی هر از گاهی نشان دادهاند که قادر به چنین کاری هستند. در سال ۲۰۱۷، بعد از اینکه دونالد ترامپ فرمان اجرایی منع سفر به آمریکا از سوی شهروندان ۷ کشور عمدتا مسلمان را امضا کرد، آلفابت (کمپانی مادر گوگل) به شکلی چشمگیر لابیگری و با این قانون مخالفت کرد.
فیسبوک هم مقداری از پولش را صرف فعالیتی مشابه کرد و زاکربرگ به صورت عمومی در مخالف با این فرمان اجرایی برآمد. رهبران تکنولوژیک به صورت گروهی از هیئت مشاوره اقتصادی دونالد ترامپ بیرون آمدند. با این همه، جای خالی این لابیگران صنعت تکنولوژی را میتوان به وضوح در دیگر مباحثات سیاسی حس کرد.
فیسبوک در سال ۲۰۱۶ و بعد اینکه ویدیوی تیراندازی پلیس به فیلاندو کاستایل به صورت گسترده در پلتفرمش منتشر شد، یک بنر بزرگ با شعار «جان سیاهپوستان مهم است» در مقر خود نصب کرد. اما هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد فیسبوک در پاسخ به خشونت پلیس، اعمال فشار سیاسی یا لابیگری کرده باشد.
تا به امروز مشخص شده که صنعت تکنولوژی به سختی قادر به دل کندن از ریشههایش است و تاریخچهای طولانی از محصولاتی که توسط افرادی مشخص برای افرادی مشخص ساخته شدهاند نیز این موضوع را به اثبات میرساند. برای مثال کمپانیهای مختلف طی سالهای اخیر پول و زمان زیادی را صرف تنوعبخشی به نیروی کاری عمدتا مرد، سفیدپوست و آسیایی خود کردهاند.
اما گوگل اوایل همین امسال گزارش کرد که تنها ۵.۵ درصد از استخدامیهایش در سال ۲۰۱۹ سیاهپوست بودهاند و این یعنی رشد اندک نسبت به آمار ۴.۸ درصدی سال ۲۰۱۸. فیسبوک از سال ۲۰۱۴ تا امروز تقریبا تعداد کارمندان سیاهپوستش را دو برابر کرده اما سهم آنها همچنان چیزی بیشتر از ۳.۸ درصد نیست.
«نوعی تنگنظری عجیب در حوزه تکنولوژی وجود دارد که طراحی محصول و رابط کاربری را شامل شده و این سوال را مطرح میکند که لازم است چه محصولی به جهان بیاوریم و به چه افرادی خدمترسانی کنیم.» این را مارگارت اومارا، پرفسور تاریخشناسی دانشگاه واشنگتن در کتاب خود تحت عنوان «سیلیکون ولی و بازسازی آمریکا» مینویسد: «نوعی بیبصیرتی وجود دارد».
اومارا عقیده دارد که بسیاری از نخستین بازیگران سیلیکون ولی در اواخر دهه ۶۰ میلادی به سمت گروههای چپ و آموزههای ضد استقرار گرایی کشیده شدند. آنها عقیده داشتند که صرفا با ساخت ابزارهایی که به وضوح دخالتی در سیاست ندارند و مردم را به یکدیگر متصل میکنند، قادر به ساخت جهانی بهتر خواهند بود.«این ذهنیت عمیق وجود دارد که شما با فراهم آوردن دسترسی گسترده به کامپیوتر، میتوانید بسیاری از بیعدالتیهای اجتماعی را از بین ببرید».
این ذهنیت تا حدی درست و اثبات شده است. همانطور که زاکربرگ در پست اخیر خود راجع به ویدیوی مرگ فلوید گفت: «همه ما لازم بود این ویدیو را ببینیم». اما مشخصا دسترسی به اطلاعات به تنهایی برای برطرفسازی مشکل دوگانه بیعدالتی نژادی و خشونت پلیس کافی نیست. پلتفرمهای تکنولوژیک ضمنا گاهی با بسنده کردن به اطلاعات، شرایطی عکس را رقم میزنند. برای مثال انتشار اطلاعات کذب در فیسبوک باعث شد گروهی اقلیت در میانمار مورد خشونت قرار بگیرد. تندروهای راست و تئوریسین های توطئه هم حالا یوتوب را به عنوان خانه جدید خود انتخاب کردهاند.
یک تفاوت بزرگ میان دوره کنونی و ۵ سال پیش اینست که کارگران حالا سر و صدای بیشتری به پا میکنند. در روز دوشنبه گذشته، کارگران فیسبوک اعتراضی مجازی به تصمیم مدیران نسبت به اجازه دادن به ترامپ برای نشر پیامهای تحریکآمیز در این پلتفرم ترتیب دادند: همان پیامهایی که پیشتر در توییتر هم علامتگذاری شده بودند.
برخی کارمندان هم بیانیههای خودشان را منتشر کردند که البته عاری از تصاویر پر زرق و برق بیانیههای مدیرانشان بود. یکی از کارمندان اینستاگرام در توییتر نوشت «من شدیدا از آنچه کمپانی به جهان نشان میدهد ناامید و شرمزده شدهام» و از دیگران خواست که از «پولهای زاکربرگشان» برای نمایش همبستگی با معترضین استفاده کنند.
اومارا در نهایت میگوید: «استعداد ارزشمندترین چیزیست که این کمپانیها دارند. برای همین است که تمام تلاششان را میکنند که خوراکی و مزایا و صندلیهای اداری چند هزار دلاری برای آنها تهیه کنند. اگر این استعدادها به اندازه کافی سر و صدا کنند، همین میتواند به تغییر جهان منجر شود».
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نژادپرستی سیستماتیک؟
سیستماتیک رو از کجا تون آوردید
در آمریکا مسائله نژادی بیشتر یک مشکل فرهنگیه که ریشه در پیشینه مذهبی داره و بیشتر در ایالت های عمدتا مذهبی دیده میشه
خدا امید وارم مردم سیاه پوست رو از دست این ظلم ریشه دار به آنها نجات بدهد