رستاخیز هوش مصنوعی؛ وقتی انسان جزئی از هوش جمعی میشود
رباتها چگونه ما را نابود میکنند؟ انسانهای نحیف پاسخهای متعددی به این سؤال دادهاند ولی اگر هوش مصنوعی خواستار مرگ ما نباشد چه؟ شاید اربابهای آینده نگاه گذرایی به ما بیندازند و از سر رحمت، ...
رباتها چگونه ما را نابود میکنند؟ انسانهای نحیف پاسخهای متعددی به این سؤال دادهاند ولی اگر هوش مصنوعی خواستار مرگ ما نباشد چه؟ شاید اربابهای آینده نگاه گذرایی به ما بیندازند و از سر رحمت، ما را ارتقاء دهند. شاید انقراض نوع بشر نه در اثر نابودی به دست رباتها، که بهواسطه تکامل رخ دهد.
به «ذهن جمعی» خوش آمدید. افکار شما و افکار دیگران یکی هستند. خرد شما با تمام جهان به اشتراک گذاشته شده است. هیچ تفاوتی بین شما، فرد دیگری آنسوی کره زمین، یک در گاراژ هوشمند یا کامپیوترهایی که همه را کنترل میکنند وجود ندارد. شما بخشی از «کل» هستید، یک عنصر کوچک اما مهم از موجودیتی بزرگ.
مفهوم «ذهن جمعی» تحت کنترل هوش مصنوعی از دل داستانهای علمی-تخیلی بیرون آمده و در ترسهای وجودی ما ریشه دارد. ایده اصلی این است که ما سرانجام موفق به ساخت هوش مصنوعی جامع (AGI) خواهیم شد. این عامل هوشمند از انسان باهوشتر است و راهی برای تبدیل انسان به سایبورگ خواهد یافت. در نهایت انسانهای سایبورگ شده، به یک سرور اصلی (یا هر نامی که رباتها برایش برگزینند) متصل میگردند.
اما چرا هوش مصنوعی برتر چنین تصمیمی بگیرد؟ دلیلش را نمیدانیم. شاید دلش به حالمان بسوزد و بخواهد که از ما مراقبت کند. واقعیت این است که ما موجوداتی خشن و ویرانگر هستیم و باید تحت نظارت باشیم. اگر هوش مصنوعی بهنحوی ارزش حیات انسان را بپذیرد، منطقی خواهد بود که تراشه ویژهای را درون مغز ما فرو کند تا شاید رستگار شویم.
شاید هم این شبکه اجتماعی بدون واسطه بین مغزهای ما اصلاً از روی مهربانی نباشد. کافیست این عامل هوشمند شیطانی چند دقیقهای در اینستاگرام و یوتوب ما بچرخد تا به عمق فاجعه پی ببرد و تصمیم بگیرد نوع بشر را بهواسطه این سرور مرکزی تحت کنترل درآورد.
اگر بورگهای مجموعه پیشتازان فضا را متصور شدهاید، چندان بیراه نرفتهاید ولی بیایید تصور کنیم این سرور مرکزی سر و شکل زمینی به خودش بگیرد. یعنی بهجای آنکه بشریت نبرد نهایی را به رباتهایی از کهکشان دیگر ببازد، خودمان همینجا با دست خودمان به فنا برویم.
فیسبوک و نورالینک -همان استارتاپ ایلان ماسک معروف- هردو روی «واسط مغز و کامپیوتر» (BCI) و «هوش مصنوعی جامع» (GAI) کار میکنند. چند لحظه به این وضعیت فکر کنید. دو شرکت بزرگ با منابع نامحدود بهطور همزمان پروژههایی را پیش میبرند تا ماشینهای هوشمند و واسط بین مغز انسان و کامپیوتر بسازند.
حالا بماند که ما هنوز شیوه عملکرد مغز خودمان را به درستی درک نکردهایم. زبدهترین دانشمندان از درک سازوکار پیچیده شبکههای عصبی عاجزاند. تازه میخواهیم مغزمان را به دست یک عامل هوشمند مصنوعی بسپاریم. احتمال اینکه عامل هوشمند مورد بحث بتواند پرده از اسرار بردارد و تکتک نورونها را مثل یک رهبر ارکستر در اختیار بگیرد، قطعاً بالای صفر است.
احتمالاً میگویید الان وقت این نگرانیها نیست. متخصصین فیسبوک، نورالینک و دیگر شرکتهای میلیارد دلاری هنوز برای توسعه هوش مصنوعی جامع به نتیجه نرسیدهاند و راه زیادی تا ساخت موجود واقعاً هوشمند در پیش دارند. تا آن زمان باید قوانین و محدودیتهای نرمافزاری و سختافزاری ویژهای را تدوین کنیم تا این موجود هوشمند، کنترل ذهن ما را در دست نگیرد.
اما دیگران نظر متفاوتی دارند. بعضی دانشمندان معتقدند خیزش ماشینها سرنوشت محتوم ماست. «لنس الیوت» متخصص هوش مصنوعی و استاد سابق دانشگاه استنفورد بهتازگی مقالهای را منتشر کرده تا ارتباط بین کووید-19، خصیصههای ژنتیکی، ماشینهای خودران و نهایتاً اسارت انسانها در قالب «خرد جمعی» بهدست رباتهای فراهوشمند را توضیح دهد.
الیوت میگوید DNA انسان نئاندرتال در احتمال ابتلا به کووید-19 نقش دارد. این ایده خیلی هم پرت نیست، چون میدانیم ویژگیهای ژنتیکی بخشی از عوامل زمینهساز یا بازدارنده در بسیاری از بیماریها هستند. این تحقیق هنوز بهطور علمی تأیید نشده ولی اگر حقیقت داشته باشد، میتواند آسیبپذیری بیشتر بعضی انسانها در برابر کووید-19 را توضیح دهد.
او در گام بعدی میگوید این «محرکهای ژنتیکی» لزوماً به بیماریها یا کنشهای فیزیکی مربوط نمیشوند. بعضی از آنها صرفاً با مشاهده یک پدیده جدید فعال شده و نتیجهای کاملاً ذهنی و روانی بهدنبال دارند. الیوت مینویسد:
«یک روز صبح از خواب برمیخیزید و ماشین خودرانی را میبینید که در خیابان دور میزند. لبخندی سراسر صورت شما را میپوشاند. آیا با تفکر عمیق و استدلال منطقی به این سطح از رضایت رسیدهاید؟ یا اینکه بخشی از ساختار ژنتیکی به شما دیکته میکند که از حضور این عاملهای هوشمند خوشحال شوید؟»
الیوت حتی پا را فراتر گذاشته و میگوید شاید بخشی از شکاف سیاسی عصر حاضر به این محرکهای ژنتیکی برمیگردد. حتماً برای شما هم پیش آمده که از خود بپرسید فلانی چطور چنین عقیدهای دارد، درحالیکه از نظر شما به وضوح اشتباه میکند.
حالا به این سؤال میرسیم: چرا بعضی افراد از اساس مخالف سایبورگها یا پیوند انسان و ماشین هستند، ولی دیگران بهراحتی آن را میپذیرند و حتی از آن طرفداری میکنند؟ پاسخ ساده این است که ما موجودات منطقی و متفکری هستیم و خودمان در مورد احساساتمان تصمیم میگیریم.
پاسخ تلخ اما این است که همواره بخش قابل توجهی از جمعیت کره زمین به رفتارهای خودآسیبرسان تمایل دارند. کافیست به زرادخانههای اتمی دولتها نگاه کنید تا ببینید تا چه اندازه به نابودی خودمان کمر همت بستهایم.
زمانی که ماشینها به سراغمان بیایند، نیازی به اعمال زور ندارند. فیسبوک، یوتوب و توییتر ما را مجبور نکردهاند که از آنها استفاده کنیم. ما حتی برای استفاده از آنها از اطلاعات شخصی و سلامت روان خودمان هم میگذریم و برای دریافت ذرهای دوپامین از طریق جلب توجه در شبکههای اجتماعی، هر بهایی را میپردازیم؛ حتی اگر به قیمت آسیبرساندن به خودمان یا دیگران تمام شود.
به احتمال زیاد، ماشینها هم برای غلبه بر انسان راه سختی در پیش ندارند و با کمترین وعده، ما را به دام میاندازند. زمانی که «ذهن جمعی» به میدان بیاید، رباتها اسلحه روی شقیقه شما نمیگذارند، بلکه وعده بهشت میدهند و میگویند «این تراشه را داخل مغزت فرو کن تا درد و رنج و اندوه و ترس برای همیشه از وجودت بیرون برود». ما انسانها هنوز برای چنین نبردی آماده نیستیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
همچین چیزی تا ۵ سال دیگه ممکن هست فقط ترسم ازین جاست که دیگه اختلاف نظر نباشه و..! تقریبا ادمیت موجود میمونه ولی ۱۰۰درصد موجودات پوچی میشیم!