سری بازی هیلو (Halo) یکی از محبوبترین سریهایی است که توانست با عناصری مثل داستان گیرا و شخصیت پردازی جذاب مستر چیف وارد دنیای ویدیو گیمهای ماندگار شود. اینبار به بهانه ۲۰ ساله شدن این فرانچایز محبوب و همچنین نزدیکی به انتشار بازی Halo Infinite، تصمیم گرفتیم نگاهی عمیق و تحلیل گونه به شخصیت مستر چیف داشته باشیم. با تحلیل شخصیت مستر چیف همراه ویجیاتو بمانید.
به جرات میتوان گفت شخصیت مستر چیف یکی از اصلیترین عامل موفقیت فرانچایز هیلو است. شخصیتی که با ویژگیهای ظاهری و درونی خود، توانست تبدیل به یک برند شود و در تمام دنیا محبوبیت بالایی به دست آورد.
این شخصیت نکات عمیق و روانی بسیار مهمی درون خود دارد که در ادامه در مورد همه آنها بحث خواهیم کرد. اما بهتر است اول نگاهی به پیش زمینه این شخصیت و خلاصه بسیار کوتاهی از زندگی او داشته باشیم.
بیشتر بخوانید: تحلیل شخصیت آرتور مورگان – بازی Red Dead Redemption 2
پیش زمینه مختصر
نام اصلی مستر چیف، جان است که با نام جان 117 نیز شناخته میشود. او از کودکی زیر نظر یک سازمان نظامی آموزشهای بسیار سختی را گذرانده؛ گفته شده که این سازمان جان را در کودکی از پدر و مادر خود جدا میکند تا روی او آزمایشهای سخت و عجیبی انجام دهند و او را تبدیل به یک ابر سرباز کنند. این آزمایشها همزمان با آموزشهای نظامی او بوده است.
این آموزشهای نظامی ۳۰ سال طول میکشد و در نهایت جان 117 تبدیل به یک ابرسرباز قدرتمند میشود. او اکثر مدالهای افتخاری که در سازمان وجود داشت را کسب میکند و رسما به عنوان نقطه قوت سازمان شناخته میشود.
او سعی میکند چهره واقعی خود را نشان ندهد و ترجیح داده تا دیگران او را با لباس و زره مخصوصش بشناسند.
تحلیل شخصیت مستر چیف
در این بخش از مقاله قرار است نگاهی عمیق و روانشناسی به شخصیت مستر چیف داشته باشیم و جنبههای مختلف این شخصیت را تحلیل و بررسی کنیم.
علاقه به تنهایی کار کردن
یکی از ویژگیهای مهم شخصیت مستر چیف، تنهایی کار کردن و عدم تمایل به تیمی کار کردن است. به طور کلی او ترجیح میدهد تنهایی یک عملیات یا ماموریت را انجام دهد و علاقهای به تشکیل تیم و رهبری آنها ندارد.
این ویژگی او، به این دلیل نیست که مستر چیف توانایی تیمی کار کردن و یا رهبری تیم را ندارد؛ او چندباری مجبور به تیمی کار کردن بوده و نشان داده که به خوبی از پس اینکار بر میآید و میتواند به کارآمدی هر چه تمامتر تیم را هدایت کند.
دلیل اینکه او ترجیح میدهد تنها باشد، شاید این است که با دیگران احساس راحتی نمیکند و علاقهای به اینکه آنها را به قلمرو خود وارد کند ندارد.
این امکان وجود دارد که او در گذشته توسط دیگران طرد شده باشد؛ زیرا همانطور که میدانیم او نسبت به دیگران ظاهر و باطن متفاوتی داشته و همین موضوع میتواند دلیلی باشد برای اینکه توسط افراد دیگر طرد شده باشد.
همین اتفاق باعث شکل گیری نوعی از درونگرایی در وجود او میشود. او به این باور میرسد که دیگران علاقهای به همکاری با او را ندارند و یا حداقل اینگونه فکر میکند.
یکی دیگر از دلایلی که مستر چیف تنهایی کار کردن را ترجیح میدهد، اصرار او بر نجات همه اعضا است. اگر در یک ماموریتی او با یک تیم همراه شود، او مدام باید حواسش به این باشد که کسی از اعضای تیم آسیب نبیند و این باعث از بین رفتن تمرکز او در ماموریت و هدف اصلی میشود.
هر وقت بهم نیاز داشتی بیدارم کن
او از دست دادن شخصی در تیم را یک شکست بزرگ میداند. از آنجایی که مستر چیف دوست دارد همه چیز به بهترین شکل ممکن انجام شود، حتی از دست دادن یک نفر هم میتواند مانع رضایتمندی او شود.
چرا مستر چیف چهره خود را نشان نمیدهد؟
شخصیت مستر چیف علاقهای به نشان دادن چهره خود ندارد. او جلوی دیگران لباس مخصوصش را در نمیآورد و هویت واقعی خود را فاش نمیکند.
اگر از طرفداران سری بازی هیلو باشید، میدانید که شخصیت مستر چیف در کودکی ظاهر متفاوتی داشته است. او بی مو بوده و صورتش پر از کک و خال بوده است. این احتمال وجود دارد که این شخصیت در کودکی به خاطر ظاهر متفاوت خود نوعی احساس حقارت را تجربه کرده باشد.
او به عنوان یک کودک معمولی، در جامعهای که در آن زندگی میکرده جایگاهی پیدا نکرده و این موضوع باعث شده که مستر چیف با هویت واقعی خودش احساس راحتی و آرامش نکند و در جست و جوی یک هویت جدید باشد.
این هویت جدید زمانی شروع به شکلگیری میکند که رفته رفته قدرت او بیشتر از قبل میشود و با افزایش مقبولیت بین دیگر اعضای سازمان احساس اعتماد به نفس میکند. او اکنون هویت خود را به لباس مخصوص خود گره میزند و به دلیل اینکه در کودکی به خاطر ظاهرش طرد شده، ترجیح میدهد چهرهاش را نشان ندهد و زیر ماسک خود پنهانش کند.
این احتمال وجود دارد که او حتی در خلوت خودش هم چهره خود را آشکار نمیکند و به آینه به خودش نگاه نمیکند. زیرا او دیگر هویتش را تغییر داده و علاقهای ندارد به هویت قبلی خود بازگردد.
او از هویت قبلی با عنوان جان معنایی که طلب کرده بود را دریافت نکرده و در نتیجه در قالب مستر چیف به جبران فقدان و کمبودش در گذشته میپردازد. او با انجام سختترین ماموریتها، به خودش معنا و عزت نفس میبخشد؛ همین قدرت زیاد باعث شده که او شیفته لباس و کلاه مخصوصش شود و آن را هویت اصلی خودش بداند.
نوع تصمیم گیری
برای اینکه بتوانیم یک شخصیت را به درستی تحلیل کنیم و بیشتر با خصوصیات آن آشنا شویم، باید از جنبههای مختلف به آن نگاه کنیم؛ یکی از این جنبهها، نوع تصمیم گیری شخصیت است.
شخصیت مستر چیف به شکل متفاوتی تصمیم گیری میکند؛ او ترجیح میدهد به جای برنامه ریزی بلند مدت و نقشه کشیهای طولانی، به دل ماجرا برود و در لحظه بهترین و منطقیترین تصمیمات را بگیرد.
در واقع او با تصمیمگیریهای لحظهای خودش را به چالش میکشد و مهارت خودش در مدیریت بحران آن هم در سریعترین زمان ممکن را نشان میدهد.
مستر چیف نه تنها در لحظه تصمیم میگیرد، بلکه سعی میکند آن تصمیم را در همان لحظه اجرا کند. پس در حقیقت او وقتی را برای بازبینی تصمیمات خود نمیگذراند و سریع و بدون درنگ آن تصمیمی را که خود به آن ایمان دارد را عملی میکند.
ناتوانی در ابزار احساسات
همه ما به خوبی میدانیم که مستر چیف به سختی میتواند احساسات خود را بروز دهد؛ او تا جای ممکن همه چیز را در درون خودش نگه میدارد و اجازه نمیدهد که احساسات و درونیاتش به بیرون بروز کند.
هرچند میتوانیم دلیل این موضوع را خواست خود مستر چیف بدانیم، اما چیزی که بیشتر از همه با عقل جور در میآید، ناتوانی مستر چیف در ابراز احساسات است. یعنی حتی اگر خودش بخواهد که احساسات خود را بروز دهد، نمیتواند.
در ریشه شناسی این موضوع باید به دوران کودکی مستر چیف نگاهی بیاندازیم. یکی از اصلیترین نیازهای یک کودک، مهر پدر و مادر است که شخصیت جان از آن تا حدودی بی بهره بود. زیرا او در کودکی از پدر و مادر خود جدا شد و بدون آمادگی قبلی با مجموعهای از آموزشها و امتحانات سخت مواجه شد.
بنابراین شخصیت مستر چیف هیچ وقت نحوه و چگونگی ابراز احساسات را یاد نگرفته و در نتیجه نه میتواند به درستی شادی خود را نشان دهد و نه غمگینی و نه عاشقی خود را.
هرچند ما در طول بازی و یا به طور کلی داستانهای هیلو شاهد موقعیتهایی بودیم که مستر چیف تلاش میکند احساسات خود را بروز دهد؛ این موضوع به دلیل پدیدهای به اسم کاتارسیس احساسی رخ میدهد.
کاتارسیس احساسی یعنی انفجار ناگهانی احساسات طرد شده یا سرکوب شده که به صورتهای مختلف خود را نشان میدهد. در خصوص شخصیت مستر چیف یا میتواند قول ازدواج به پریسا آن هم در کودکی باشد، یا مبارزه با شخصیت لاک که کاملا از روی خشم باشد.
ترسها
یکی دیگر از روشهای شناخت و تحلیل یک شخصیت، آَشنایی با ترسها و نقاط ضعف شخصیت است. شخصیت مستر چیف یک شخصیت شجاع است. وقتی ما از ترسهای مستر چیف صحبت میکنیم، یعنی اتفاقاتی که رخ دادنش باعث آزرده خاطر شدن او میشود و هر کاری میکند تا جلوی رخ دادن آن اتفاق را بگیرد. در ادامه به چندتا از مهمترین و کلیدیترین ترسهای شخصیت مستر چیف در سری بازی هیلو اشاره میکنیم.
ترس از دست دادن عزیزانش
شخصیت مستر چیف، از اینکه عزیزان یا دوستان نزدیکش را از دست بدهد به شدت میترسد. او تلاش میکنم همه عزیزانش را زنده و کنار خود نگه دارد اما سرنوشت همیشه قرار نیست با او خوب باشد.
این ترس او از جایی شروع به شکل گیری گرفت که او را از پدر و مادرش جدا کردند و این موضوع یک خاطره و حس بد را در وجود او زنده کرد. بعدها با از دست دادن دوستانش این خاطره در ذهنش مرور شد و در نتیجه تبدیل به یک ترس بزرگ شد که هر چند وقت یکبار سراغش میآید.
من تو رو اینجا تنها نمیذارم
برای نمونه زمانی که کورتانا برای محافظت از جان مجبور شد خود را فدا کند، مستر چیف بزرگترین شکست ممکن را تجربه کرد. در این سکانس زیبا، تصاویر ویران شدن محیط درست در بک گراند شخصیت مستر چیف، نشان از این داشت که شخصیت و احساسات او به شدت خرد شده و شکست بزرگی را دچار شده است.
ترس از شکست
مستر چیف عادت دارد همه چیز را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. اگر او در ماموریتی شرکت کند، تمام تلاشش را میکند تا بدون نقص و اشتباه کارش انجام شود. اما این همه حساسیت و محکم کاری برای چیست؟
او از اینکه در ماموریتی شکست بخورد میترسد؛ زیرا دوست ندارد محبوبیت و مقبولیتی که در بین اعضا دارد زیر سوال برود. ترس از شکست برای او تبدیل به یک انگیزه شده تا ماموریتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و جای ضعفی باقی نگذارد.
ترس از طرد شدن
یکی از دلایل اینکه مستر چیف از شکست میترسد، این است که دوست ندارد توسط بقیه طرد شود؛ زیرا او با توجه به گذشتهای که داشته، خوب میداند که شکست میتواند شخصیت و مقبولیت او را زیر سوال ببرد.
او در حقیقت از طرد شدن توسط دیگران میترسد. به همین دلیل سعی میکند هویت واقعی خود را تا حد امکان مخفی نگه دارد؛ زیرا عقیده دارد که هویت قبلی او عامل طرد شدنش در بین اعضا است. او این خاطره را از دوران کودکی دارد.
در نتیجه تصمیم گرفت تا برای افزایش اعتماد به نفس خودش و جلوگیری از آسیب طرد شدن، هویت جدیدی به نام مستر چیف را برای خود بسازد.
نکات و حقایقی از شخصیت مستر چیف
- شاید باورش سخت باشد اما مستر چیف یک شخصیت سالخورده و مسن است. او در بازی Halo Combat Evolved چهل سال سن دارد.
- در سه گانه هیلو، تنها یکبار از مستر چیف با عنوان جان نامیده شد. آن هم توسط کورتانا در کاتسین پایانی چهارمین قسمت از سری بازی هیلو. این نشان از میزان صمیمیت جان با کورتانا دارد و حتی شاید خیلی چیزهای دیگر از شخصیت مسر چیف بداند که ما نمیدانیم.
- با توجه به کتابها، شخصیت جان در کودکی یک شخصیت قلدر و پیش فعال بوده است. او کار خرابیهای بسیار زیادی کرده و با قلدری باعث آزار هم تیمیهای خود میشود.
- یکبار مستر چیف مجبور شد برای شرکت در یک جلسه زره خود را در بیاورد؛ توصیفی که از چهره او شده یک توصیف عجیب است. چشمان جدی، دندانهایی محکم و قوی و چهرهای به شدت رنگ پریده که به خاطر عدم تماس آفتاب با پوستش است.
- کورتانا، همان هوش مصنوعی قدرتمند و باهوش، برای انجام ماموریتی حق انتخاب داشت که با کدام یک از اعضای اسپارتان کار کند. نخستین انتخاب او برای انجام ماموریتهایی که سخت بودند، مستر چیف بود.
سخن آخر
شخصیت مستر چیف، پیچیدهترین شخصیت در دنیای بازیهای ویدیویی است. او بیشتر مواقع احساسات خود را پنهان میکند و سعی میکند تا حد امکان کسی را از درونیات خودش با خبر نکند. او بدون نشان دادن ظاهر خود، تلاش کرد تا با انجام سختترین فعالیتها مهارت و کاریی خود را به دیگران ثابت کند. هرچند گاهی قوانین را میشکند، اما به طور کلی او جزو یکی از مسئولیت پذیرترین شخصیتهای دنیای ویدیو گیم است.
شخصیت بعدی را شما تعیین کنید. دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسم؟
سلام و درود
دمتون گرم بابت مطالب خفن تون
فقط خواستم بگم
لطفا یک غلط املائی ریزی دارین همونو بی زحمت درست کنین
تا مطلبتون بیشتر بدرخشه
توی همون قسمتی که نوشتین
ابزار بجای ابراز
بعدی کریتوس رو تحلیل کنید یا اصلا یه کاری تحلیل شخصیت اصلی فرانچایز های بزرگ رو بزارید فرقی هم نداره از هرجا دلتون می خواد شروع کنید
مقاله عالی بود
لطفاً اسکورپین هم تحلیل کنید
لطفا ونوم اسنیک رو هم تحلیل کنید(فن بدتر از ممد شدم?)
اخلاق و شخصیت مسترچیف خیلی شبیه ماندو هست?
ایووووووول ایمان برگشت قبل خوندنش مطمئن هستم محشره
من فقط Combat evolved رو بازی کردم و هنوز با این کرکتر ارتباط برقرار نکردم شاید بخاطر همین باشه که زره و کلاهخود میپوشه و هیچوقت خودشو نشون نمیده بخاطر همین یه شخصیت بسته هست که ارتباط گرفتن باهاش سخته.
لطفا شخصیت پرنس آف پرشیا هم تحلیل کنید?
لطفاً از شخصیت های اساسینز کرید و رزیدنت اویل هم بذار ممنون???
تحلیل شخصیت ایتن وینترز?
شخصیت بعدی را شما تعیین کنید. دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسم؟
steve
من بعد از سال ها نشستم و دارم Assassin’s Creed 2 رو بازی میکنم و وقتی این بازی رو تو زمان خودش با الان مقایسه میکنم٬ خیلی برای یوبیسافت متاسفم میشم که این آی پی دوست داشتنی رو تبدیل به ماشین پولسازی کرده و یک نسخه جذاب و دلنشین مثل نسخه های قدیمیش نمیسازه. اگر امکانش هست تحلیل شخصیت بعدیتون از اساسین محبوب و دوست داشتنی Ezio Auditore باشه.
از لینک توی legend of zelda هم بزارید معلوم نی چرا حرف نمیزنه
اگه میشه یه تحلیل از شخصیت اتزیو بزارید
یه تحلیل از کاپیتان قیمت یا روح شب اول قبر هم بزارید
شخصیت بعدی را شما تعیین کنید. دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسم؟
آقا ایمان جون من یک تحیلی شخصیتی درست و حسابی از لیان کندی بنویس?
مقاله خیلی جذابی بود
من خودم بازی های هیلو رو تجربه نکردم فقط بازی رو کامل از تو یوتوب دیدم
شخصیت مسترچیف خیلی جذابه هرچند که انگار تو ایران بهش نسبت به کریتوس کم توجهی شده.
دستتون درد نکنه نقد کاملاً عالی بود♥
می دونم به مقاله هیچ ربطی نداره ولی من شخصیتی که تونست به شدت منو احساسی کنه باس میدن آسترایا_ made asteraia بود.
این باس یه داستان خیلی عمیق داره که اسپویلش نمی کنم زیاد.
وقتی وارد محیط باس می شید اون چند تا دیالوگ خیلی عمیق میگه که همونا باعث میشه وارد اولین قدم دریای وجدان درد بشید?
این باس یه محافظ داره که این محافظ اسمش گارله و برای آسترایا جون به کفه و برای محافظت از آسترایا هر کاری می کنه.
از این جا به بعد خطر اسپویل هست.
اگه شما اول گارل رو بکشید اون میگه آسترایا عزیز، متاسفم که از دستت دادم.
اگر هم آسترایا رو بکشید و گارل رو ول کنید برید و بازی رو رست_rest کنید و برگردید به محل باس فایت می بینید ست گارل افتاده رو زمین و هیچ اثری ازش نیست و که نشون میده اون به قدری از مرگ آسترایا افسرده شده که خودکشی کرده.
هیچی دیگه قشنگ بازی با این اتفاقات کاری میکنه که شما حس کنی هیولای واقعی این باس فایت خودت بودی و تا چندین هفته یا ماه از کاری که کردی به شدت پشیمان باشی??
تازه این یه قطره از دریای داستان های بازی های استاد میازاکی هست.
فقط منم حس میکنه همیشه تو پاراگراف آخر مینویسن “شخصیت فلان، پیچیده ترین شخصیت در دنیای بازی های ویدئویی است”?
به قول دوستی ساختن شخصیتی کم حرف ولی حق گو = سوپر سخت . و نمونه کاملش مسترچیفه ، من چقدر با این شخصیت زندگی کردم .
تحلیل شخصیت واس از فرکرای ۳