نگاهی به اولین نقطه عطف در زندگی میلیاردر های معروف
بسیاری از انسان های موفقی که می شناسیم تفاوت چندانی با ما ندارند، آنها به دفعات تلاش کرده و شکست را تجربه نموده اند ولی با هر بار شکست از پا ننشسته و دوباره راه ...
بسیاری از انسان های موفقی که می شناسیم تفاوت چندانی با ما ندارند، آنها به دفعات تلاش کرده و شکست را تجربه نموده اند ولی با هر بار شکست از پا ننشسته و دوباره راه دیگری را انتخاب کرده اند و شاید این مسئله یکی از دلایل اصلی موفقیتشان باشد.
معمولاً در زندگی هر یک از این افراد موفق یک نقطه ی عطف اولیه وجود داشته است که سرآغاز گام های بلند بعدی آنها و بدل شدن نامشان به عنوانی جاودانه محسوب می گردد.
از همین رو در ادامه ی مطلب قصد داریم نگاهی داشته باشیم به همین مسئله در زندگی چند تن از معروف ترین و ثروتمندترین کسانی که همه ی ما به خوبی آنها را می شناسیم، با دیجیاتو همراه باشید.
بیل گیتس و قرارداد با IBM
در دهه ی ۱۹۸۰ گیتس دانشگاه هاروارد را ترک کرد و رهبری شرکت کوچکی با نام مایکروسافت که خود بنیانگذار آن بود را بر عهده گرفت، تا در آینده یی نه چندان دور صنعت کامپیوترهای شخصی را متحول سازد.
اولین دستاورد بزرگ وی و کمپانیش زمانی بود که توجه غول صنعت پی سی یعنی IBM به سمت آنها معطوف گردید. این شرکت قصد داشت تا کامپیوترهای شخصی را با قیمتی بسیار پائین و خیلی سریع وارد بازار نماید تا عموم بتوانند آنها را خریداری و استفاده نمایند.
IBM برای محقق کردن این هدف یک نقطه ضعف داشت و آنهم نیاز به یک تیم برنامه نویسی قوی جهت پیاده سازی سیستم عاملی کاربردی بود و در همین راستا آنها به سراغ مایکروسافت و گیتس رفتند.
قرارداد IBM برای تهیه ی سیستم عامل های کامپیوترهای شخصی این شرکت توسط مایکروسافت اولین دستاورد بزرگ بیل گیتس محسوب می گردد.
هنری فورد و جلب توجه شهردار شهر دیترویت
در سال ۱۸۹۸ هنری فورد موفق شد توسط کاربراتوری که طراحی نموده بود توجه شهردار شهر دیترویت را به ابداعات خود جلب نماید و در همین راستا جایزه یی موسوم به وفاداری را از دست وی دریافت نماید.
William C. Maybury شهردار شهر دیترویت پس از این رویداد به یکی از دوستان و همراهان فورد بدل گشت و در تاسیس کارخانجات خودروسازی وی به او کمک های بی شماری نمود. پشتیبانی های این شخصیت از هنری فورد سبب گردید ایده های وی بیش از گذشته به چشم سرمایه گذاران جذاب بیایند و در نهایت او بتواند با کسب سرمایه ی اولیه ای معادل ۱۵۰ هزار دلار اولین خط تولید اتومبیل خودش را راه اندازی نماید.
فورد با به دست آوردن سرمایه ی یاد شده شغل روزانه ی خودش به عنوان یک مهندس در کارخانجات روشنایی ادیسون را ترک و شرکتی را بنیانگذاری کرد که نام او را تا ابد جاودانه ساخت.
لری پیج و کسب درآمد از طریق جستجوهای اینترنتی
پیش از سال ۲۰۰۲ گوگل عملاً از خدماتی که ارائه می نمود حتی یک دلار هم کسب درآمد نمی کرد ولی کمی بعد از این سال لری پیج و سرگی برین متوجه الگوی کسب درآمد وب سایت دیگری با نام Goto.com که متعلق به کارآفرینی با نام بیل گراس بود شدند.
در مدل تجاری مرتبط به وب سایت گراس شرکت ها قادر بودند برای اینکه جایگاه بالاتری در نتایج جستجوها بدست بیاورند به مدیران Goto.com هزینه یی را بپردازند این امر دو مزیت داشت اولی به پایین رانده شدن نتایج اسپم در هر جستجو و دومی کسب درآمد.
بنیانگذاران گوگل با ایده برداری از این مدل تجاری و قدری تغییر در آن صاحب سیستم تبلیغاتی با نام AdWords شدند که درآمدی بسیار هنگفت را برای آنها به همراه آورد.
استیو جابز با ملاقات یک صاحب فروشگاه قطعات کامپیوتری به ایده ی بنیانگذاری اپل می رسد
در سال ۱۹۷۵ جابز جوان متوجه علاقه مندی دوستش یعنی استیو ووزنیاک به کیت های کامپیوتری شد که برای مصارف خانگی کاربرد داشتند. جابز به ووزنیاک پیشنهاد کرد کیت هایی مشابه را طراحی کند که قیمت تمام شده شان ۲۵ دلار باشد تا بتواند آنها را ۵۰ دلار به فروش برساند.
و داستان اپل از همین نقطه آغاز می شود، جابز جوان با پا های برهنه به فروشگاه قطعات کامپیوتری بایت می رود و به صاحب آن یعنی پائول ترل محصول خودش را معرفی می نماید. ترل می گوید فروختن یک برد خالی کار چندان جالبی نیست و او ترجیح می دهد کامپیوترهایی مونتاژ شده را بفروشد وی به جابز می گوید همین الان حاضر هستم ۵۰ کامپیوتر را به شما سفارش بدهم و در ازای هر کدام از آنها ۵۰۰ دلار می توانم بپردازم.
جابز از همین فرصت و پیشنهاد استفاده کرده و بنیان کمپانی را می گذارد که امروزه به عنوان یکی از برترین برندهای فعال در عرصه ی تکنولوژی شناخته می شود.
هووارد شولتز و درک فلسفه ی کافه ها
برند استارباکس تا پیش از سال ۱۹۸۳ یک عمده فروش قهوه ی با کیفیت محسوب می شد، در همین سال هووارد شولتز که در یک کنفرانس صنعتی در میلان حاضر بود متوجه شد در این شهر ۱۵۰۰ کافه وجود دارد.
او خودش می گوید در هر خیابان و محله یی که می رفتم یک کافه را می دیدم که مردم در آن جمع شده بودند و قهوه هایی با کیفیت می نوشیدند. شولتز که از اواخر ۱۹۸۱ و اوایل ۱۹۸۲ سمت مدیر اجرایی و تبلیغات را در استارباکس عهده دار شده بود تصمیم گرفت شیوه ی کسب و کار آن را تغییر داده و مجموعه کافه هایی زنجیره ای را بنیانگذاری کند و کمی بعد استارباکس به برندی قدرتمند در صنعت مواد غذایی بدل گردید.
سم والتون و اصرار همسر وی به زندگی در شهری کوچک
در سال ۱۹۴۹ سم والتون بنیانگذار فروشگاه های زنجیره ای وال مارت تمایل داشت تا شهر کوچک نیوپورت در ایالت آرکانزاس را به مقصد سنت لوئیز ترک کرده و یک فروشگاه چند منظوره بزرگ را در آنجا راه اندازی نماید، ولی همسر وی با این ایده به شدت مخالف بود و به او اصرار نمود تا همین کار را در شهری با جمعیت کمتر از ۱۰ هزار نفر انجام دهد.
در کمال تعجب این اصرار از سمت همسر سم سبب موفقیت آینده ی او شد، جمعیت کوچک شهری که آنها در آن ساکن بودند از فروشگاه چند منظوره والتون و تخفیف هایی که بر روی اجناس اعمال می کرد استقبال زیادی به عمل آوردند و آوازه ی این فروشگاه در سراسر کشور پیچید.
امروزه فروشگاه های زنجیره ای وال مارت که میراث سم والتون محسوب می شود ساعتی ۱.۸ میلیون دلار درآمد کسب می نمایند.
ریچارد برانسون و کشف یک خواننده
برانسون در سن ۱۶ سالگی مجله یی را با عنوان دانش آموز بنیانگذاری کرد ولی موفقیت اصلی وی ۶ سال بعد و در زمانی که یک استودیوی ضبط موسیقی را راه اندازی نمود و با خواننده ای به نام مایک اولدفیلد وارد همکاری شد به دست آمد. اولدفیلد در استودیوی برانسون ترانه ای با عنوان Tubular Bells را ضبط و ارائه نمود که توانست ۲۴۷ هفته در جدول برترین های انگلستان دوام بیاورد.
برانسون خودش از این امر به عنوان سرآغاز موفقیت هایش یاد می نماید و می گوید با یک ترانه توانستم اولین آجر از کاخ چند میلیارد دلاریم را بنا گذارم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
"در کمال تعجب این اصرار از سمت همسر سم سبب موفقیت آینده ی او شد"
این نشون میده که باید زن ذلیل باشیم!
:-D
نگاهی به اولین نقطه عطف در زندگی میلیاردر های معروف ایران رو هم یه نگاهی بهش بندازین