بررسی قسمت نهایی Life is Strange: Before The Storm؛ حقیقت تلخ یا دروغ زیبا
تا حالا پیش آمده به دوست صمیمی تان، پدر و مادر و یا به عبارتی نزدیک ترین افراد زندگیتان دروغ بگویید؟ آن دسته از دروغ های سفیدی که چون رنگی به روی دیوار سیاه حقیقت ...
تا حالا پیش آمده به دوست صمیمی تان، پدر و مادر و یا به عبارتی نزدیک ترین افراد زندگیتان دروغ بگویید؟ آن دسته از دروغ های سفیدی که چون رنگی به روی دیوار سیاه حقیقت ریخته می شوند. قسمت سوم و نهایی Before The Storm داستان قسمت های پیش را از یاد می برد و این سوال جنجالی را به عنوان تم اصلی این قسمت انتخاب می کند.
- سازنده: Deck Nine
- ناشر: Squre Enix
- پلتفرم ها: پی سی، پلی استیشن 4، ایکس باکس وان
- پلتفرم بررسی: پلی استیشن 4
همان طور که پیش تر و در بررسی های قسمت اول و دوم اشاره کردم، Before The Storm به عنوان یک پیش درآمد روی شمشیر دو لبه نازکی قدم بر می دارد. ساخت یک پیش درآمد از یک داستان کامل تر و استفاده از شخصیت هایی تکراری کاری آسان به نظر می آید اما چالش های نهان بزرگی وجود دارند.
اما به نظر می آید استودیو Deck Nine، سازنده Before The Storm آنطور که باید به این چالش ها توجه ندارد و بیشتر به همان آسانی ساخت یک پیش درآمد فکر کرده است. کاراکترهای فرعی نه تنها در مواردی با تایم لاین سری اصلی تناقض هایی دارند و ظاهر آن ها در طول 4 سال تغییری نکرده، بلکه همچون دو قسمت گذشته همچنان به حاشیه رانده می شوند.
در بررسی نسخه پیش از این گفتیم که متاسفانه Before The Storm از پتانسیل شخصیت های فرعی ای چون ویکتوریا یا نیتن استفاده نمی کند و همه چیز خارج از رابطه کلویی و ریچل، مصنوعی و سطحی به نظر می رسد. اپیزود سوم که Hell is Empty نام دارد، نه تنها در راستای حل این ایراد کاری نمی کند، بلکه به طور ناگهانی پرونده آن ها را به طور کامل می بندد.
مادر کلویی و پدر خوانده جدید او پس از دو قسمت جر و بحث طاقت فرسا تصمیم می گیرند تا با او برخوردی خوب و مهربان داشته باشند. پدر و مادر ریچل نیز ناگهان از آن پدر و مادرهای سخت گیر و مغرور به والدینی دلسوز و محتاج تبدیل می شوند. در این میان نیز خرده داستان های شخصیت های دیگر مدرسه نیز یا نیمه تمام رها شده و یا به سرعت به سرانجام می رسند.
البته تمامی این تغییرات لزوما بد نیستند. رفتار خصمانه و گاهی احمقانه پدر خوانده کلویی یکی از آن موردهایی بود که حتی در سری اصلی آرزوی تغییر آن را داشتیم. اما این تغییرات ناگهانی، چه خوب و یا چه بد، خبر از روایتی عجولانه برای به اتمام رساندن داستان می دهند.
گویا سازندگان فراموش کرده اند که تنها سه اپیزود فرصت برای روایت داستانشان دارند و با رسیدن به قسمت نهایی مجبور می شوند تمام اتفاقات گذشته را با عجله به پایان برسانند تا بتوانند به موضوع و تم اصلی داستانشان که در مقدمه اشاره شد، برسند.
برای همین است که علاوه بر حذف شدن کاراکترهای فرعی از بطن داستان، ماجرای فرار کلویی و ریچل که مایه اصلی دو قسمت قبلی را تشکیل می داد، ناگهان به دست فراموشی سپرده می شود.
اما این روایت عجولانه ناخودآگاه یکی از مشکلات قسمت های قبلی را نیز برطرف می کند و آن هیجان انگیزتر شدن داستان است. تمام کسانی که سری اصلی را تجربه کرده اند، سرنوشت و عاقبت کلویی،ریچل و بسیاری از شخصیت های دیگر را می دانند و قسمت اول و دوم حتی برای جذب مخاطبان جدید نیز هیجان چندانی به همراه نداشت.
از طرفی Before The Storm به تقلید از سری اصلی در قسمت نهایی تغییرات جدیدی در گیم پلی می دهد و با اضافه کردن چند معما و پازل گیم پلی بازی را به چیزی فراتر از صحبت کردن و گشت و گذاری در محیط های بسیار محدود تبدیل می کند. البته سازندگان همچنان به نظرات منتقدین و طرفداران بی توجهی کرده و به ندرت امکان استفاده از Backtalk را به شما می دهند، سیستم جدیدی که قرار بود جایگزین مهمی برای قدرت شگفت انگیز مکس در سری اصلی باشد.
خوشبختانه سکانس های قدرتمند و احساسی داستانی بازی همچنان خلل و فرج گیم پلی را پر می کنند. حتی زمان هایی که گویندگان ضعیف عمل کرده و دیالوگ ها مصنوعی به نظر می رسند و یا چهره کاراکترها نمی تواند احساس آن ها را به خوبی انتقال دهد، موسیقی شگفت انگیز بازی از راه رسیده و با قدرت جادویی اش مخاطب را چون موم در دست خود می گیرد.
شاید رابطه بین کلویی و ریچل در این قسمت پیشرفت خاصی به خود نمی بیند اما شیمی میان این دو کاراکتر به اندازه ای قدرتنمند است که تمامی سکانس های مربوط به این دو نفر روی احساسات مخاطب دست می گذارند و تا انتهای مسیر آن ها را با خود همراه می کنند.
در این مسیر انتخاباتی که جلوی پای کلویی قرار می گیرند، بسیار جدی تر از دو قسمت قبلی و تمامی آن ها در راستای انتقال پیغامی خاص هستند. در واقع اپیزود سوم از همان ابتدا ماهیت خاکستری داستان و کاراکترهای اصلی اش را به آغوش می کشد و برایمان از دروغ ها و حقیقت ها می گوید.
Hell is Empty در فضاسازی چنین بحثی شما را به سمت خاصی سوق نمی دهد و انتخاب میان «حقیقت تلخ یا دروغ زیبا» را کاملا به خودتان واگذار می کند. حتی در لحظات پایانی اپیزود برای لحظه ای شک کردم که Before The Storm می خواهد چون سری اصلی انتخابات قبلی ما را فراموش کرده و بازی را با پایانی احساسی تمام کند. اما خوشبختانه پس از اتمام بازی و دیدن انتخاب های موجود متوجه شدم که پایان سومی در انتظار کسانی است که تصمیمات مشخصی در طول این سه قسمت گرفته باشند.
اپیزود سوم درست مانند قسمت های قبلی بی نقص و حتی عالی نیست. اشتباهات عجیب سازندگان در فضاسازی این پیش درآمد، استفاده نکردن از تمامی پتانسیل های موجود و خلل های داستانی همگی دست به دست هم می دهند تا Before The Storm به خوبی سری اصلی نباشد. اما با تمام این وجود اگر از سری اصلی لذت برده اید، دلیلی وجود ندارد خود را از تجربه این پیش درآمد محروم کنید. Before The Storm حتی می تواند گزینه ای مناسب برای شروع کسانی باشد که موفق به بازی کردن Life is Strange نشده اند.
اپیزود سوم این پیش درآمد با سکانسی تکان دهنده و کم نظیر به پایان می رسد، سکانسی که پنجره ای مستقیم به سری اصلی باز کرده و خبر از ساخت احتمالی پیش درآمدی دیگر می دهد. اما از ته دل امیدوار هستم که تمام خاطرات خوب و بد Before The Storm با همین سکانس تکان دهنده به پایان برسد.
- هیجان انگیزتر شدن داستان
- اضافه شدن معما و پازل به گیم پلی
- تاثیر نسبتا خوب انتخاب ها روی پایان داستان
- سکانس های احساسی و تکان دهنده
- موسیقی فوق العاده و متناسب با فضا
- روایت و پایان بندی عجولانه
- دیالوگ های مصنوعی
- رها کردن و نپرداختن به کاراکترهای فرعی
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.