روایت ناگفته لری پیج و بازگشت شگفت انگیزش به گوگل [قسمت چهارم و پایانی]
[قسمت اول، دوم و سوم این مقاله را مطالعه فرمایید.] در قسمت های قبلی برایتان گفتیم که چگونه ایده ی تاسیس گوگل به ذهن لری پیج رسید و سپس با کمک دوست خود به نام ...
[قسمت اول، دوم و سوم این مقاله را مطالعه فرمایید.]
در قسمت های قبلی برایتان گفتیم که چگونه ایده ی تاسیس گوگل به ذهن لری پیج رسید و سپس با کمک دوست خود به نام سرگئی برین، توانست ایده هایش را تجاری کند.
وی سپس از برخی شرکت های سرمایه گذار در دره ی سیلیکون مبلغ ۲۵ میلیون دلار دریافت نمود و در ازای این پول، قبول کرد تا از عنوان «مدیر عاملی» کنار رود. اریک اشمیت به گوگل می آید و چند ماه بعد نیز سکان هدایت را به عنوان مدیر عامل در دست می گیرد؛ لری پیج هم به همراه برین، اندکی به حاشیه رانده می شوند.
در قسمت سوم خواندید که چگونه پیج در سال ۲۰۱۰، از عدم نوآوری در گوگل گله مند است و می خواهد این شرایط را تغییر دهد؛ وی راهی به جز مذاکره و بازگشت خود به عنوان «مدیر عامل» برای بهبود شرایط نمی بیند زیرا اشمیت از رفتن به سوی هرگونه پروژه پر ریسک و بلندپروازنه امتناع می ورزید.
لری پیج از اوایل سال ۲۰۱۱ دوباره سکان هدایت گوگل را با عنوان مدیر عامل در دست می گیرد اما این بار، او هم سنش بیشتر شده و هم تجربیات بسیاری در سال های اخیر کسب نموده. از شما دعوت می کنیم در ادامه، با دیجیاتو همراه باشید و قسمت چهارم - پایانی این روایت را مطالعه فرمایید.
یک لری پیج کاملا متفاوت
پس از رسیدن دوباره به عنوان «مدیر عامل»، پیج شروع به ایجاد تغییرات در چارت اصلی گوگل کرد. وی مدیران ارشد را دوباره سازماندهی نمود و برای محصولات و خدمات مهم گوگل نظیر یوتوب، تبلیغات و جستجو، مدیران بلند پایه را به کار گمارد. او تجربه خوبی از مستقل کردن اندی رابین و موفقیت اندروید داشت و می خواست این موفقیت را به بخش های دیگر کمپانی اش منتقل نماید و برای همین کار، اختیارات بیشتری به مدیر هر بخش داد.
سپس هم در اقدامی، پاسخ فیسبوک را داد و شبکه اجتماعی گوگل پلاس را افتتاح نمود. از طرف دیگر تا پایان تابستان اول، همه محصولات گوگل ظاهری نو به خود گرفته بودند.
در سال ۲۰۱۲ نیز پیج موتورولا را با مبلغ ۱۲.۵ میلیارد دلار خرید تا صرفا به واسطه دامنه گسترده ی پتنت های این شرکت، خود و اندروید را در برابر اپل و دیگران حفاظت کند.
سپس گوگل وارد مبحث سخت افزاری نیز شد و از Chromebook پرده برداشت؛ لپ تاپی که از پلتفرم خود گوگل پشتیبانی به عمل می آورد که البته در آن زمان، یک محصول کاملا آینده نگرانه بود که می خواست بیشتر اتصالات را از طریق بی سیم انجام دهد.
در سال ۲۰۱۲ نیز گوگل در شهر کانزاس، فیبرهای نوری اینترنت را نصب نمود و دسترسی اینترنتی را برای ساکنان این شهر با سرعت ۱۰۰ برابر از آنچه پیشتر داشتند فراهم کرد.
چنین حرکاتی، فعالان حوزه تکنولوژی را به تعجب واداشته بود اما نه آنهایی که واقعا لری پیج را می شناختند. او از کودکی اش همواره ایده و رویاهای بزرگی در سر پرورانده و می خواسته تا زندگی را برای ساکنان زمین، آسان و لذت بخش تر کند. افرادی که در دوره ی دوم مدیرعاملی اش با او کار کرده اند می گویند غیبت چند ساله، بیشترین تاثیر را بر رویش گذاشته و کاملا فردی متفاوت شده است.
در فوریه سال ۲۰۱۳، مدیران ارشد گوگل به سوی شهر ناپا و هتل Carneros (هتل در محوطه ای روستایی قرار داشت) شتافتند. گوگل هر سال یک گردهمایی دو روزه و سری را برگزار می کرد که در آن، مدیران و برخی از کارمندان ارشد حضور به هم می رساندند. در میان شرکت کنندگان می شد Susan Wojkicki، مسئول بخش تبلیغات، اندی رابین، سرپرست اندروید، سالار کمانگر، مدیر یوتوب، ساندر پیچای، مدیر پروژه کروم و همچنین Vic Gundotra، سرپرست گوگل پلاس را دید که هر کدام، چند تن از ارشدترین کارمندان خود را به همراه آورده بودند.
در روز اول، همه جمع شدند و لری پیج در سالنی که تصویرش را می بینید، به سخنرانی پرداخت. وی با صدای خشکش، به مدیران خود گفت که گوگل اکنون بیش از هر زمان دیگری بلند پرواز است اما تا زمانی که افراد حاضر در این جلسه با یکدیگر به مشاجره بپردازند، هیچگاه به اهداف خود نخواهد رسید. «از حالا به بعد، گوگل ظرفیت هیچ گونه درگیری را نخواهد داشت.»
وی سپس اعتراف کرد که در زمان جوانی، از مدیران ارشد خود می خواسته تا خشن باشند و خودش هم [احتمالا] خشن ترین آنها بوده است. در آن زمان البته مشکلات گوگل کوچک بودند؛ حال این استارتاپ، تبدیل به یک کمپانی عظیم شده بود و نیاز بود تا بازارهای جدیدی برای گوگل ایجاد شود. برای به تحقق رساندن این هدف، مدیران ارشد باید با همدیگر همدل و هماهنگ باشند.
گفته های لری، حاضران را متعجب کرد زیرا آنها نهادینه شدن جنگیدن برای خواسته ها را در گوگل با گوشت و پوست خود احساس کرده بودند؛ در زمان مدیریت پیج و برین، آنها از هر ایده ای که خوششان نمی آمد، لقب «احمقانه» را بر رویش می گذاشتند و اصولا «جنگیدن و مبارزه» از طرف مدیران ارشد برای قبولاندن خواسته هایشان، به یک امر طبیعی بدل شده بود.
برخی هم یادشان آمد که چگونه او در سال ۲۰۰۱، همه مدیر پروژه ها را اخراج نمود؛ اما زمانی که همه حاضرین در آن روز، به پیج نگاه کردند، دیدند که وی اکنون فردی متفاوت و با تجربه شده. موهایش اندکی به خاکستری شدن می رود و چهره ی مردی میان سال را دارد. حتی صحبت کردنش نیز اندکی بهتر شده و مثل جوانی اش، رباتیک نیست.
درک هر خواسته و نیاز
در نهم مارس سال ۲۰۱۴، لری پیج در کنفرانس TED حضور یافت. او به همراه مصاحبه کننده، چارلی رز، بر روی صندلی های بلندی در برابر جمعیت زیادی نشستند.
طبق درخواست پیج، گفته هایش پیش از مصاحبه آماده شده بودند و مشخص بود چه سوالی نیز از او پرسیده می شود. مدیر روابط عمومی گوگل به نام Rachel Whetstone به همراه Lorraine Twohill، مدیر بازاریابی گوگل، روز قبل تمام وقتشان را با لری پیج صرف آماده کردن صحبت هایش نموده بودند.
در میانه مصاحبه، یک بازی ویدیویی بوکس و مشت زنی به نمایش درآمد؛ یکی از بوکسرها، دیگری را در گوشه رینگ گیر آورده و ضربات سهمگینی به او می کوبید. بوکسر برنده، در اصل توسط هوش مصنوعی که گوگل آن را توسعه داده بود کنترل می شد.
لری به رز گفت که این، آینده گوگل است. او گفت که در آینده هوش مصنوعی می توانند همان پیکسل هایی را که چشم انسان بر روی نمایشگر می بیند را ببیند. هوش مصنوعی گوگل خودش بازی کردن را فرا گرفته بود سپس پیج گفت: «ببینید چقدر خوب بازی می کند. تصور کنید اگر چنین هوش مصنوعی با این هوشیاری، در برنامه روزانه شما جای گیرد.»
رز مشتاق و البته گیج شده بود که جریان چیست. حضار نیز چندان نمی فهمیدند لری چه می گوید. گویا تمرینات و آماده سازی ها به اندازه کافی موثر نبودند که البته در این امر، نه می توان Whetstone را مقصر دانست و نه Twohill را.
با اینکه روابط اجتماعی لری با «انسان ها» بسیار بهبود یافته بود اما هنوز هم نمی توانست در جمع های اینچنینی، درست منظور خود را برساند و رسا صحبت کند. به مصاحبه که نگاه کنید، جملات نا تمام بسیاری نظرتان را به خود جلب خواهد کرد. لری نمی تواند در خصوص سخنرانی های عمومی حتی به استیو جابز نزدیک هم بشود، او حتی قدرت بیان مارک زاکربرگ را نیز ندارد و به همین دلیل، اصولا مردم عادی نمی دانند چه در سر او می گذرد و گوگل در آینده چه خواهد کرد.
در سال ۲۰۱۴، گوگل وارد چهارمین سال از مدیرعاملی لری پیج می شود و همه چیز عالیست؛ ارزش هر سهم بالای ۷۰۰ دلار است و به راحتی می توان تصور کرد در آینده نزدیک، این شرکت از مرز درآمد سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار نیز عبور کند.
اما هنوز هم لری پیج یک سوال را از خود می پرسد: آیا گوگل پس از جستجو، می تواند یک تجارت بی نظیر دیگر راه اندازی کند؟
همانگونه که پیشتر نیز برایتان نوشتیم، اندروید و جستجو، هر دو دسترنج لری هستند اما گوگل، اندروید را به شکل رایگان به کاربران و سازندگان عرضه می کند و این پلتفرم صرفا بر درآمد های بخش جستجو می افزاید. این شرکت همچنان بیش از ۹۰ درصد درآمد خود را از بخش تبلیغات به دست می آورد و از این میزان نیز، ۷۰ درصد مربوط به تبلیغات در جستجو ها هستند.
شاید روزی برسد (نه امسال و نه در دهه آینده، بلکه در آینده) و گوگل انقدر بزرگ شود که بتواند تمام هزینه های تبلیغاتی کمپانی های موجود در کره زمین را جذب نماید. شاید غیر واقعی به نظر برسد اما احتمالش وجود دارد.
اکنون برای پیج سوال اصلی این است که در آینده چه خواهد شد و گوگل چگونه در ساخت این آینده شریک خواهد بود. همانطور که تا به حال دریافته اید، او ایده پرداز بسیار خوبیست و اکنون هم که در قدرت قرار دارد، چرا ایده های عجیبش را عملی نسازد؟ او هرگز ایده ای را که به دانشگاه میشیگان مبنی بر استفاده از سیستم های شخصی حمل و نقل سریع داد را فراموش ننمود و به مهندسان خود گفت که بر روی اتومبیل های خودران کار کنند.
اما از بیشتر از همه، او برای هوش مصنوعی گوگل ایده های بلندپروازانه ای در سر می پروراند. هوش مصنوعی این کمپانی قادر شده بود همه ویدیوهای موجود بر یوتوب را تماشا کرده و سپس تصویر یک گربه را بکشد و طراحی کند. از سوی دیگر نیز پیج Calico را تاسیس نمود تا با مرگ و افزایش سن مقابله کند.
در سال ۲۰۱۳، او اندروید را از مدیریت اندی رابین خارج کرد و از رابین خواست تا بر روی علم رباتیک کار کند. در آینده ای که پیج می بیند، ربات ها از سالمندان مراقبت می کنند، اتومبیل های خودران ما را روشن کرده و به خرید می روند، و ما نیز تمرکز بیشتری بر روی کار خود خواهیم داشت. در پایان سال ۲۰۱۳، گوگل کمپانی Boston Dynamics را ابتیاع کرد؛ شرکتی که ربات هایی انسان گونه می سازد که البته برخی از آنها کاربرد نظامی دارند.
در همان سال لری پیج با Tony Fadell ملاقات کرد؛ شخصی که پیشتر در اپل به عنوان یک مدیر خدمت کرده و طراحی آپیاد را نیز انجام داده بود. لری از او خواست تا استارتاپ جدیدش به نام Nest را با مبلغ ۳.۲ میلیارد دلار به او بفروشد. نست در اصل دستگاه های تعدیل سرما و گرمای خانگی را به فروش می رساند که توسط اینترنت قابل کنترل بودند. در سال ۲۰۱۴ نیز گوگل Titan Aerospace را خرید؛ شرکتی که در زمینه ساخت پهپاد ها فعالیت می کند.
پیج خود اعتراف می کند که ایده های بزرگ و تنوع گوگل، اخیرا سرمایه گذاران را نگران کرده اند؛ آنها می گویند آیا گوگل می تواند تمرکز خود را با این همه طرح جدید حفظ کند؟ چه کسی به یک کامپیوتر (هوش مصنوعی) نیاز دارد که بتواند در یک بازی کامپیوتری از رقیب انسان خود پیشی گرفته و پیروز شود؟
نظر لری اما متفاوت است؛ وی باور دارد کسی بر روی ایده های بزرگ کار نکرده و رقابت در این امر بسیار کمتر است. از طرف دیگر بهترین افراد در حال کار در گوگل هستند زیرا بهترین افراد، علاقه دارند تا بر روی بهترین و عجیب ترین پروژه ها نیز کار کنند. در نهایت تمام این پروژه ها به جستجوی بهتر و درآمدهای بیشتر گوگل منتهی خواهند شد.
او البته در سال های اخیر معنای دیگری از جستجو را برای خود متصور شده است. در سال ۲۰۱۲ به یک خبرنگار گفت: «یک موتور جستجوی کامل باید درک کند نیاز شما در لحظه چیست. باید درک بالایی از جهان داشته باشد و بتواند دقیقا آنچه نیاز دارید را در اختیارتان بگذارد.»
فرض کنید یخچال شما با یک جستجو متوجه می شود که مقدار شیری که نگه می دارید در حال پایان است و این موضوع را به اتومبیل خودران شما اطلاع می دهد، سپس رباتی که خریده اید تا کارهایتان را انجام دهد، از طریق اتومبیل به این موضوع آگاهی یافته و شیر را نیز در سبد خرید خود از فروشگاه قرار می دهد که البته هزینه نیز از طریق گوگل والت پرداخت خواهد شد؛ همه این اتفاقات، از یک جستجوی کوچک و ساده شروع شدند.
لری پیج معتقد است «تکامل در جستجو» زمانی از راه می رسد که همه محصولات به شکل کامل با یکدیگر در ارتباط باشند.
Google Now، از همین ایده های لری سرچشمه گرفته، به شما قبل از حرکت به سوی کارتان، می گوید که ترافیک سنگین شده و یا سایر اطلاعات مورد نیازتان را، قبل از اینکه بپرسید در اختیارتان می گذارد.
شاید عجیب به نظر برسد که گوگل حال وارد تجارت های مختلفی نظیر اتومبیل های خودران، تلویزیون، دستگاه های تعدیل سرما و گرما، ربات و ... می شود، اما پیج می خواهد دنیایی از محصولات متصل به هم را بسازد و برای اتصال آنها به یکدیگر نیز از هوش مصنوعی گوگل بهره خواهد برد تا همه ی نیازهای کاربران، حتی قبل از اینکه خودشان نیاز را احساس کنند، پوشش داده شوند. او حتی معتقد است روزی این هوش مصنوعی در مغز نیز به کار گرفته شده و قابلیت های فرا انسانی به ما خواهد داد.
اگر پیج سخنران عمومی بهتری بود، شاید ایده هایش شنودگان را واقعا می ترساندند؛ او اکنون سالانه میلیاردها دلار برای تحقق بخشیدن به همین ایده ها هزینه می کند. او بارها گفته که می خواهد ۱ میلیون مهندس را استخدام نماید؛ فرض کنید با ثروت گوگل، چرا ایده های پیج نباید به حقیقت بدل شوند؟
او فردی مشتاق به گسترده تر کردن تکنولوژی برای آسوده تر زندگی کردن مردم است. او همواره اعتقاد داشته که تکنولوژی می تواند کیفیت زندگی مردم را افزایش دهد و در آینده نیز این اتفاق بیشتر از هر زمان دیگری روی خواهد داد.
در یک جلسه پرسش و پاسخ در سال ۲۰۱۳، او به شرکت کنندگان گفت که نسل های بعدی انسان ها، آنگونه به ما نگاه خواهند کرد که ما به اجداد خود نگاه می کنیم، افرادی که برای گذران زندگی مجبور بودند به شکار بروند و یا مزرعه داری کنند.
او امروز در نقش والاترین الگوی خود، «نیکولا تسلا» درآمده و می خواهد پایانی خوش بر بیوگرافی او رقم زند؛ همان بیوگرافی که در ۱۲ سالگی، اشکهایش را جاری کرده بود.
به جای اینکه مانند تسلا، این دوره از زندگی اش را در فقر سپری کند و از طرف دیگران نادیده گرفته شود، تصمیم دارد نیمه دوم زندگی اش به همراه میلیاردها دلار ثروت خود را وقف دیوانه وارترین رویاهایش کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خوب بود و خیلی خوبه که از این دست مطالب بیشتر منتشر کنید.
داداش شما هم طرفدار یانی هستی؟
من هنوز معتقدم ایلان ماسک از لری پیج هم دیوانه تره! فقط شرایط اون رو نداره ولی با این حال نقش بزرگی در تکنولوژی های آینده خواهد داشت
فوق العاده بود و تاثیر گذار
ممنون