فراگیری الفبایی که «لری پیج» می داند؛ مروری بر دلایل به وجود آمدن ساختار «آلفابت» [بخش دوم و پایانی]
لری پیج در آگوست گذشته با انتشار نامه ای، تغییر ساختار گوگل و تولد آلفابت را خبر داد. وی آلفابت را به عنوان یک هولدینگ توصیف کرد که شامل زیرشاخته های مستقل خواهد بود. گوگل ...
لری پیج در آگوست گذشته با انتشار نامه ای، تغییر ساختار گوگل و تولد آلفابت را خبر داد. وی آلفابت را به عنوان یک هولدینگ توصیف کرد که شامل زیرشاخته های مستقل خواهد بود. گوگل و همه توابع آن، صرفا یک زیر شاخه خواهند بود.
پیج معمولا مصاحبه نمی کند. پس از اعلام تغییر ساختار و شکل گیری آلفابت هم دوباره به خلوت خود بازگشته. اما به هر حال می توانیم اقدامات وی را مورد تحلیل قرار دهیم. او هیچگاه علاقه ای به ثبات نداشته و همواره تحت تاثیر ایده های بسیار بزرگ و دور از ذهن، یا در واقع همان Moonshotها بوده است. شاید باید تحقق یافتن آلفابت را هم یک Moonshot دانست؛ امیدی برای ایجاد تغییرات مثبت فنی، اجتماعی و مالی در جهان.
برای درک اقدامات پیج، می خواهیم بر شش نقطه تمرکز کنیم. نقاطی که پیشتر از سوی شرکت های دیگر پایه گذاری، یا تجربه شده اند: مایکروسافت، نایک، جنرال الکتریک، اپل، فیسبوک و خود گوگل، در روزهای ابتدایی تولدش. می خواهیم ببینیم لری پیج چرا و با نگاهی بر کدام تجربیات، گوگل را به آلفابت تبدیل کرد.
در بخش اول این مقاله، آلفابت با تجربیات و ابتکارات مایکروسافت (الف- جلوگیری از پریشانی مایکروسافت-گونه)، نایک (ب- تبدیل شدن تقریبی به Nike) و جنرال الکتریک (پ- هدایت گری جنرال الکتریک-گونه) مقایسه شد. اکنون، در بخش دوم مقاله، ساختار آلفابت با اپل و فیسبوک مورد قیاس قرار گرفته و در نهایت توضیح داده می شود که لری پیج چگونه با آلفابت، در پی بازگشت به روزهای ابتدایی گوگل است.
ت) در رویای تبدیل شدن به اپل
مایکروسافت شرکتی است که آلفابت، از تبدیل شدن به آن واهمه دارد اما از سوی دیگر موفقیت های مالی اپل مخصوصا در دهه اخیر، باعث شده تا هر شرکتی بخواهد به چنین جایگاهی دست یابد. هرچند شاید اهالی مجتمع «گوگلپلکس» با این مسئله در ظاهر مخالفت کنند.
اپل چیزی دارد که آلفابتِ امروز از آن بی بهره است. از همان ابتدای کار، زمانی که کامپیوتر Apple I در سال ۱۹۷۶ رونمایی شد، این شرکت تجربه ای منسجم در اختیار کاربر خود گذاشت. علت این بود که پایه گذار شرکت اپل، آقای «استیو وازنیک» (Steve Wozniak) شخصا هم سخت افزار را مهندسی و طراحی کرد و هم نرم افزار مورد نیاز برای آن را نوشت.
اپل از همان ابتدای کار، بر چهارچوب یکپارچگی اش استوار است
دقیقا چهار دهه از آن زمانه گذشته و اپل هنوز همانی است که استیو جابز عادت داشت از آن با عنوان «چهارچوب کلی» یاد کند؛ چهارچوبی که در آن سخت افزار، نرم افزار و سرویس ها به یک کلیت تبدیل می شدند. اپل حتی از پردازنده های سفارشی شده خودش برای آیفون و آیپدهایش استفاده کرد. همین راهکار به شرکت مورد بحث اجازه داده تا بتواند تجربه ای روان تر برای دستگاه هایش به ارمغان آورد، مدیریت مصرف باتری را دقیقا آنطور که می خواهد در محصولاتش اعمال کند، و هزینه کلی توسعه را نیز کاهش دهد.
در نقطه ی مقابل، اندروید ایستاده است. زمانی که گوگل از پلتفرم خود برای موبایل های هوشمند در سال ۲۰۰۷ پرده برداشت، اعلام کرد که آن را به صورت رایگان در اختیار سازندگان سخت افزار قرار خواهد داد. سپس کد منبع آن را نیز منتشر کرد و سایر شرکت ها را تشویق نمود تا آن را امتحان کنند، تغییرش دهند و قابلیت هایی که خودشان دوست دارند را به سخت افزارهای شان بیافزایند. مدیر عامل وقت گوگل، آقای اریک اشمیت در آن زمان گفت: «امید داریم در آینده صدها موبایل مختلف از سیستم عامل اندروید بهره گیرند.»
حقیقت این است که در آن زمان، خود اشمیت هم تصور نمی کرد که سهم اندروید تا این حد افزایش پیدا کند. امروز، از میان هر ده تلفن هوشمندی که در جهان فروخته می شود، هشت عدد از آنها به پلتفرم اندروید مجهز هستند و این صرفا در خصوص موبایل های هوشمند است؛ اندروید در محصولات متفاوت و مختلفی جای دارد، از تلویزیون ها گرفته تا تبلت ها و حتی دوربین ها.
مدیر عامل گوگل در زمان انتشار اندروید، امید داشت تا این سیستم عامل در صدها موبایل مختلف جای گیرد
همین مسئله طیفی از مخاطبین را در اختیار گوگل قرار داده که شرکت های رقیب تنها می توانند در مورد آن رویا پردازی کنند. داستان اندروید به شکل شگفت انگیزی آغاز شده و ادامه پیدا می کند، اما پایان غم انگیزی دارد، چرا که گوگل برای دست یافتن به این تعداد کاربر، از موارد بسیار مهمی گذشت کرده است. مدتی پیش وکلای شرکت اوراکل در دادگاهی در برابر گوگل گفته بودند که مقدار درآمد گوگل از اندروید تنها ۳۱ میلیارد دلار بوده که از این میزان می توان ۲۲ میلیارد دلار را سود خالص به شمار آورد. در نقطه مقابل، اپل تنها در سه ماهه نهایی سال ۲۰۱۵، از فروش آیفون درآمدی ۷۴.۹ میلیارد دلاری به دست آورد که ۱۸.۴ میلیارد دلار آن سود خالص بود.
اپل سهمی ۹۴ درصدی از کل سود صنعت ساخت تلفن های هوشمند را از آن خود می کند
حقیقت این است که اپل، سهمی ۹۴ درصدی از کل سود صنعت ساخت تلفن های هوشمند را از آن خود می کند. امروز در دنیای اندروید، بسیاری از سازندگان، موبایل هایی به دور از نوآوری توسعه داده و معمولا آنها را با حاشیه سود بسیار اندک به فروش می رسانند. البته این بهترین حالت است؛ بسیاری از سازندگان نامدار موبایل های اندرویدی اکنون زیان هم می دهند. دنیای امروز اندروید شلوغ تر از هر زمان دیگری است، اما این ازدحام، به هیچ عنوان باعث از رونق افتادن تجارت اپل با آیفون نشده. (اتفاقی که بسیاری تصور می کردند همانند مقابله و پیروزی ویندوز در برابر مک، در سال دهه ۹۰ میلادی رخ خواهد داد.)
بزرگترین مشکل آلفابت اکنون این است که بر آنچه خودش ساخته، کنترلی ندارد. اپل اختیار دار آیفون و iOS است و به ساده ترین شکل ممکن می تواند جدیدترین قابلیت هایی که توسعه می دهد را به دست کاربران دستگاه هایش برساند. در سپتامبر سال ۲۰۱۵، اپل و گوگل هر دو در ماه سپتامبر پلتفرم های موبایل خود را بروز رسانی کردند. چهار ماه بعد، ۷۵ درصد از محصولات مبتنی بر iOS به نسخه نهم هجرت کرده بودند. در نقطه مقابل، سازندگان تلفن های هوشمند اندرویدی و اپراتورها مخابراتی با صبر بسیار در پی ارائه نسخه های تازه اندروید برای محصولات خود هستند.
جدیدترین و بهترین نسخه از اندروید، موسوم به مارشملو، تنها بر روی ۱.۲ درصد از محصولات اندرویدی نصب شده بود. به شکل ساده می توان گفت ۹۸.۸ درصد از کاربران، حتی اگر تمایل به دریافت نسخه جدید می داشتند، امکان چنین کاری برای شان وجود نداشت.
گوگل حتی نمی تواند به اندروید، به عنوان یک منبع درآمد تبلیغاتی چشم دوزد. سازندگان سخت افزار کاملا آزاد هستند تا هرگونه تجربه یادآور گوگل را از محصولات خود حذف کنند، و معمولا هم این اتفاق رخ می دهد. در محصولات سازندگان زیادی که می توان نامدارترین آنها را آمازون و شیائومی دانست، سرویس های گوگل حذف می شوند و این شرکت ها، همان سرویس ها را با نسخه های خانگی یا آنچه دل شان می خواهد تعویض می کنند.
روزی گوگل از خود خواهد پرسید: «شرکای سخت افزاری با ما چکار کرده اند؟»
آقای مایکل گارتنبرگ (Michael Gartenberg)، یکی از تحلیلگران صنعت تکنولوژی، و شخصی که پیشتر سابقه مدیریتی در شرکت اپل داشته، می گوید که در نهایت گوگل روزی پیش خود خواهد گفت: «شرکای سخت افزاری با ما چکار کرده اند؟ آنها کودکان ما را امانت گرفته اند و حالا لباس های تمسخر آمیز به آنها می پوشانند. اوضاع نباید اینچنین پیش می رفت.»
گوگل در این میان تلاش کرده تا اختیار عمل بیشتری به دست گیرد و در مجوزهای اندروید، قدرت نشان داده و ذکر کند که توسعه دهندگان چنین سخت افزارهایی، حق ندارند مجموعه اپلیکیشن های گوگل را از محصولات خود حذف کنند. همچنین در نوامبر گذشته، وب سایت «The Information» گزارش داد که گوگل، ایده ساخت چیپست های خانگی خود را در سر دارد؛ همان کاری که اپل سال هاست آن را انجام می دهد. هرچند، در نهایت گوگل، اندروید را به عنوان یک سیستم عامل متن-باز معرفی کرده و در اختیار سخت افزار سازان قرار داده و حالا نمی تواند بیاید و بگوید «بیخیال!»، و شروع کند به در پیش گرفتن راهی که قبلا iOS آن را پیموده و به نقطه کنونی رسیده.
اگر آلفابت و گوگل می خواهند به چیزی دست پیدا کنند که استیو جابز نام «چهارچوب کلی» برایش انتخاب کرده بود، بهترین انتخاب آنها احتمالا در توسعه دسته بندی جدیدی از کالاهای مصرفی کاربران باشد. انتخابی که البته لری پیج به خوبی به آن آگاه است و برای همین، در سال ۲۰۱۴ مبلغی معادل ۳ میلیارد دلار صرف خرید شرکت Nest کرد؛ شرکتی که اکنون به شکل مستقل، زیر چتر آلفابت به کار مشغول است.
بعد از Nest، به مبحث واقعیت مجازی و هدست مینیمالیستی گوگل به نام کاردبورد می رسیم؛ هدستی که به سادگی می تواند تلفن هوشمند شما را مورد استفاده قرار داده و با قیمت ۱۵ دلاری اش، تجربه واقعیت مجازی را به شما بچشاند. اگرچه گوگل کاردبورد در برابر هدستی نظیر آکیلس ریفت، حرفی برای گفتن ندارد ولی می توان بیان کرد که این محصول تنها یک پروژه آزمایشی از سوی گوگل بود.
در ژانویه امسال، خبر رسید که گوگل تصمیم دارد مبحث واقعیت مجازی را به شکلی جدی تر دنبال کند و به همین دلیل، یک تیم گسترده تشکیل داده است. یک ماه بعد، منبعی به وال استریت ژورنال گزارش داده بود که گوگل اکنون در پی توسعه یک هدست VR پیشرفته است. محصولی که نمایشگر، پردازنده، سنسور و دوربین خواهد داشت. چنین محصولی، در «چهارچوب کلی» استیو جابز به خوبی جای می گیرد؛ هدستی که از سیاست و رویکرد گوگل در قابل اندروید، کاملا به دور است.
ث) ورود به منطقه تحت تملک فیسبوک
در ژوئن سال ۲۰۱۵، زمانی که گوگل جلسه سالانه اش را با سرمایه گذاران برگزار کرد، مدیران ارشد روی صندلی هایی بر روی صحنه نشستند و حاضرین، از آنها سوالاتی پرسیدند. یکی از حضار، از لری پیج و اریک اشمیت پرسید: «تصور می کنید بلاک کننده های تبلیغاتی (Ad-Blockers) چگونه بر منبع اصلی درآمد شما تاثیر خواهند داشت؟»
این سوالیست که بسیاری به آن فکر می کنند. کسب و کار گوگل در نمایشگرهای بزرگ کامپیوترهای شخصی پر رونق است، اما در موبایل ها، هنوز هم راه حل مناسبی پیدا نشده تا درآمدها به همان منوال گذشته سرازیر شوند. این در حالیست که فیسبوک در سال های اخیر هم تعداد کاربرانش را به شکل انفجاری افزایش داده و هم از منبع تبلیغات، درآمد مناسبی کسب کرده است. گروه تحقیقاتی «ComScore» خبر می دهد که ۸۷ درصد از زمانی که کاربر در حال استفاده از تلفن های هوشمند است، به کار با اپلیکیشن ها می پردازد؛ جایی که هنوز بلاک کننده های تبلیغاتی نمی توانند مشکلی ایجاد کنند.
پاسخ لری پیج اما به آن سوال شخص شرکت کننده در همایش سالانه سرمایه گذاران، جالب توجه بود: «در این صنعت باید تبلیغات بهتری توسعه پیدا کند؛ تبلیغاتی که آزار دهنده نباشند و سریع لود شوند. ما به نوعی تلاش داشته ایم تا همین امر را پایه گذاری نماییم.»
جوابی که پیج داد، نشانگر دو موضوع بود:
- کسب درآمد از محل تبلیغات در تلفن های هوشمند برای گوگل حیاتی است.
- آلفابت تصمیم ندارد این سرزمین پر از موقعیت را به حال خود رها کرده و اجازه دهد تمام درآمدهای آن را فیسبوک کسب کند.
مدت اندکی پس از آن جلسه، گوگل گزارش داد که برای اولین بار در تاریخ، میزان جستجوهای موبایلی از جستجوهای صورت پذیرفته در کامپیوترهای دسکتاپ پیشی گرفته اند. این شرکت همچنین خبر داد که راه های تازه ای برای افزایش درآمد خود از محل تبلیغات و نتایج جستجو در تلفن های هوشمند یافته است. مدیر عامل جدید گوگل، آقای ساندر پیچای در همین رابطه و در آن زمان گفت: «تغییرات رفتاری بسیاری را در مشتریان خود می بینیم. این تغییرات بر نیازهای کاربران، جستجوهای آنها، انجام خریدها و انجام دادن امور شان تاثیر گذاشته است.»
گوگل ویژگی جدیدی را در اختیار بازاریابان قرار داد که توسط آن به شکلی ساده تر می توانستند به مشتریان دست پیدا کنند. برای مثال شرکت «دانکن دوناتس» (Dunkin’ Donuts) در پاییز گذشته کمپینی به راه انداخت که کاربران به راحتی می توانستند در گوگل جستجو کرده و بنویسند «قهوه در نزیکی من». سپس گوگل مسافتی که باید تا نزدیک ترین شعبه دانکن دوناتس می رفتید را نشان می داد و حتی زمان انتظارتان در کافی شاپ این مجموعه را محاسبه می کرد.
اما در خصوص اپلیکیشن ها، باید گفت که گوگل تا کنون بیش از ۱۰۰ میلیارد لینک را درون اپلیکیشن های شخص ثالث مختلف ایندکس کرده تا ۴۰ درصد از جستجوها بتوانند نتایجی را از درون اپلیکیشن ها به نمایش بگذارند. گوگل همچنین یک ویژگی هوشمند دیگر توسعه داده که کاربر می تواند از میان نتایج جستجو اقدام به دانلود یا «استریم» اپلیکیشن ها کند. شرکتی که در مجتمع گوگلپلکس ساکن است، اعتقاد دارد که محقق شدن همین تغییرات و ایده ها، موجب شده تا سطح درآمدهایش در شش ماهه نهایی سال ۲۰۱۵ رشد قابل توجهی داشته باشند. (البته گوگل هنوز هم مانند فیسبوک، درآمدهایش از بخش موبایل را به شکل بخش بندی شده و کاملا واضح ارائه نمی دهد.)
در حال حاضر دیدگاه های تحلیلگران چنین است که فیسبوک، اختیاردار حال و آینده (موبایل) است در حالی که گوگل، تصاحب کننده گذشته (مرورگر - دسکتاپ) بوده است. این در حالیست که شاید بتوان با همین تحلیل مخالفت کرد و گفت گوگل، اکنون چندین اپلیکیشن خانگی دارد که از محبوبیت بسیار بالایی برخوردارند. یوتوب دومین اپ پرطرفدار در ایالات متحده است در حالی که جستجو، پلی، مپس و جیمیل نهایتا تا رتبه های چهارم الی هفتم عقب می روند (فیسبوک و فیسبوک مسنجر یکم و سوم هستند).
گوگل بزرگ فکر می کند و با همین نوع نگرش، تلاش دارد تا جمعیت های میلیاردی بعدی را به پلتفرم های خود اضافه کند
در این میان گوگل تلاش های بیشتری هم برای حضور بهینه تر در عرصه موبایل داشته. در ماه فوریه، ساکنین مانتین ویو از پلتفرمی پرده برداشتند تحت عنوان «صفحات موبایل سرعت یافته» (Accelerated Mobile Pages) که به اختصار «AMP» گفته می شود. این پلتفرم متن-باز است و به ناشرین اجازه می دهد نسخه ای بسیار سبک از مقالات خود را در اختیار خوانندگان قرار دهند. در این پلتفرم، چندین فرمت تبلیغاتی حذف گشته و پشتیبانی نمی شوند. نباید فراموش کرد که وب سایت هایی که زمان لود شن کمتری نیاز دارند، در گوگل رتبه بالاتری را به خود اختصاص می دهند.
اگر تصور می کنید که همین موارد، شباهت بسیاری به مقالات فوری (Instant Articles) گوگل دارند، درست حدس زده اید. تفاوت در این است که گوگل همین کار را برای همه اینترنت می کند، اما فیسبوک در مقالات فوری اش از این روش بهره می گیرد. گوگل بزرگ فکر می کند و با همین نوع نگرش، تلاش دارد تا جمعیت های میلیاردی بعدی را به پلتفرم های خود اضافه کند.
ساندار پیچای، مدیر عامل این شرکت در گذشته به سهام داران گفت: «باور ما این است که شخصی در اندونزی، باید به همان کیفیت سرویس دسترسی پیدا کند که افراد در نیویورک از آن استفاده می کنند.»
در این میان فیسبوک و گوگل هر دو تلاش خواهند کرد تا بتوانند تعداد افراد آنلاین در سراسر جهان را بالاتر از ۵ میلیارد نفر برسانند و در این میان می کوشند تا از دستاوردهای خود در زمینه هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی نیز استفاده نمایند. اگرچه شاید گوگل دیگر مانند فیسبوک نتواند رشدی ۴۰ درصدی را تجربه کند، اما در هر صورت، با توجه به راهکارهایی که در پیش گرفته، در چند سال آینده، به رشد دست کم دو رقمی دست پیدا می کند.
ج) بازگشت به حس روزهای اولیه گوگل
یکی از مهمترین اتفاقات سال های ابتدایی زندگی گوگل، در یک روز جمعه رخ داد؛ جمعه ای در سال ۲۰۰۲. لری پیج جستجویی در گوگل انجام داد، و نتیجه را چاپ کرد. مشخصا در آن جستجو، تبلیغاتی هم به نمایش کشیده شده بودند. او روی کاغذی که چاپ کرده بود، نوشت: «این تبلیغات افتضاح هستند». سپس همان کاغذ را برد و در آشپزخانه شرکت نصب کرد. قصد نداشت کسی را به چالش بکشد، می خواست کارمندان مشکلی که یافته بود را ببینند و آن را حل کنند.
اریک اشمیت، مدیر عامل وقت گوگل، در کتاب «گوگل چگونه کار می کند» (How Google Works) توضیح می دهد که در روز دوشنبه (اولین روز کاری پس از جمعه) مهندسان راهی یافته بودند که AdWords را ارتقا می داد و مشکل را حل می کرد.
آلفابت، فراتر از یک تغییر ساختار شکوهمند است
افراد آینده نگر در دنیای تکنولوژی، که لری پیج یکی از بزرگترینِ آنها به شمار می رود، چندان در قید و بند مقوله ای به نام نوستالژی نیستند. اما به یاد آوردن قدرتی که باعث حل کردن مشکلی بزرگ در یک آخر هفته شد، شاید یک استثنا باشد، آن هم برای شرکتی که در آن زمان رشدی انفجاری را تجربه می کرد و تبدیل شده بود به آرمان شهری برای یک مدل تجاری موفق در دنیای تکنولوژی.
آلفابت، تلاشی از سوی لری پیج است تا آن آخر هفته ی گم شده را احیا کند، البته در مقیاس بلندپروازی های امروزی اش.
پیج می دانست که ساختار قدیمی گوگل، اجازه رشد نوآوری ها با سرعتی که او می خواست را نمی دهد
ساختار آلفابت از اساس به گونه ای طراحی شده که تغییرات، با سرعت بالاتری انجام شوند. لری پیج در نامه ماه آگوست خود و اعلام تغییر ساختار، به چند نکته مهم اشاره کرد که موجب هیجان زدگی اش می شوند. یکی از همان موارد، «به سرانجام رساندن اقدامات بلندپروازانه بیشتر» است. دیگری، «شکوفا کردن و توانمندسازی شرکت های نوپا و کارآفرینان» به شمار می رود. او همچنین ابراز امید کرده بود که گوگل بتواند «حتی از این هم تمرکز بیشتری پیدا کند».
پیج نیاز دارد تا شرکتی که سال ها پیش ساخته، در برابر تهدیدهای بزرگی همچون فیسبوک و اپل، همچنان بتواند توانمند باشد، هرچند که این روزها می توان برخی فعالیت های آمازون و Pinterest را نیز برای گوگل تهدید به شمار آورد. برای تحقق بخشیدن به همین موضوع و مقابله در برابر تهدیدها، لری پیج تنها برای بهبود شرایط و به روز نگه داشتن تکنولوژی های موتور جستجوی گوگل، به ده ها هزار کارمند نیاز دارد.
او همه حروف الفبا را می داند و می خواهد؛ از A تا Z
آلفابت، فراتر از یک تغییر ساختار شکوهمند است. لری پیج در بهترین زمان ممکن کلید ریست شرکت خود را فشرد؛ درست هنگامی که تحلیلگران باور داشتند گوگل، به نهایت رشد خود رسیده است. پیج می دانست که ساختار قدیمی گوگل، اجازه رشد نوآوری ها با سرعتی که او می خواست و نیاز داشت را نمی دهد. لری پیج شرکت خود را به بخش های کوچکتری تبدیل کرد تا آنها را در کنار ساده تر کردن، متمرکز تر نموده و احتمال هرگونه لغزش آماتورگونه را در آنها کاهش دهد. از سوی دیگر، هر یک از همین شرکت ها به منابع گسترده ای دسترسی دارند و در فرهنگی غنی مشغول به کارند که استعدادها، همواره متمایل به کار کردن در آن هستند.
اما هیچ یک از مواردی که اکنون به حقیقت بدل شده اند، پیج را آرام نمی کند؛ او به واقع می خواهد جهان را به مکان بهتری تبدیل کند. با اتومبیل های الکتریکی، شهرهای هوشمند، فراهم آوردن دسترسی جهانی به اینترنت و البته ریشه کن کردن بیماری ها. در کنار همه این موارد، پیج می خواهد مدیریت تجارت هایی سودآور را بر عهده داشته باشد تا شرکتش، همواره بخشی از حال و آینده باشد. او همه حروف الفبا را می داند و می خواهد؛ از A تا Z.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی بود.. از بهترین مقاله هایی بود که خوندم...
عکسای مطلب خیلی خوب بودن !
مقاله خیلی خوبی بود.ممنون
مقاله خیلی خوبی بودممنون
او همه حروف الفبا را می داند و می خواهد؛ از A تا Z.
عالی تشکر