ما عاشق تلفن هایمان هستیم ولی چرا از تماس گرفتن بیزاریم؟
این روزها تلگرام، واتس اپ، فیسبوک مسنجر و پیام های متنی جایگزین همه مدل تعامل های بین انسان ها شده اند. ترجیح می دهیم در هر موقعیتی به دوستان، آشنایان و همکاران خود پیامی ارسال ...
این روزها تلگرام، واتس اپ، فیسبوک مسنجر و پیام های متنی جایگزین همه مدل تعامل های بین انسان ها شده اند. ترجیح می دهیم در هر موقعیتی به دوستان، آشنایان و همکاران خود پیامی ارسال کنیم و انتظار داریم بلافاصله هم پاسخی را دریافت کنیم.
بحث اصلا بر سر تلفن همراه، مضرات و فواید آن و یا برده تکنولوژی شدن نیست. حرف اصلی بر سر آن است که چرا ما به تماس گرفتن علاقه نداریم و در عوض ترجیح می دهیم پیام ارسال کنیم؟
گیل فاشینباور کوپر، نویسنده وبسایت سی نت، در مقاله ای جالب و خواندنی به این مسئله پرداخته و از مثال های جذابی برای شرح این اتفاق استفاده کرده است. تلفن هراسی یا ترس از برقرار کردن تماس تلفنی، فوبیای مدرنی است که در این مطلب به آن پرداخته شده.
شما این کار را کرده اید، شما از تماس تلفنی اجتناب و در عوض پیام و یا ایمیل ارسال کرده اید.
تفکری پشت این تصمیم است، درست نیست؟
یک تماس تلفنی ریسک هایی را به همراه دارد که ارسال یک متن ندارد. اگر زمان نادرستی را برای تماس گرفتن انتخاب کنید چه؟ اگر حرف احمقانه یا چرتی در فضایی که دکمه پاک کردن ندارد بزنید چطور؟ در عوض پیام می فرستید و شخص مقابل هر زمان که فرصت کرد پاسخ می دهد.
اما بگذارید صادق باشیم، دلیل اصلی این است که نمی خواهید با طرف مقابلتان صحبت کنید.
بر اساس گزارش سال 2016 کمپانی سیسکو، تا سال 2020، بالغ بر 5.4 میلیارد انسان - یا بیش از سه چهارم انسان های زنده روی کره زمین - یک تلفن موبایل خواهند داشت. هر چه بیشتر این دستگاه ها زندگی ما را فرا می گیرند، ارسال یک پیام با استفاده از چند اموجی، ساده تر از صحبت در دنیای واقعی می شود؛ صحبتی که ممکن است به شکل بدی پیش برود و یا شخص مقابل به جوک های شما پاسخ آنی سردی بدهد. با توجه به داده های اخیر Statistic Brain، ماهانه بیش از 560 میلیارد پیام متنی ارسال می شود.
پیج پمر، یک دانشجوی 20 ساله سال دومی دانشگاه تمپل در فیلادلفیا می گوید: «تماس گرفتن دیگر منطقی نیست. با پیام دادن، شما می توانید با اشخاص بیشتری احساس راحتی کنید نسبت به زمانی که باید تلفنی زنگ بزنید. من با مادرم تلفنی راحت صحبت می کنم اما آیا همین احساس را نسبت به همکلاسی آزمایشگاهم دارم؟ اصلا.»
من زمانی دانشگاه را ترک کردم که پمر هنوز به دنیا نیامده بود و با او هم عقیده ام. من عاشق تماس تلفنی گرفتن بودم. خصوصا آن تماس های سر کاری که با دختر عمویم در دوران جوانی می گرفتیم بسیار مفرح بودند. اما حالا، تماس گرفتن کار سختی شده. و در میان هم سن و سالان خودم در این مورد تنها نیستم. با یک نظرسنجی ساده بین دوستانم که متولد دهه های 60 و 70 هستند، متوجه شدم بسیاری هستند که پیام دادن را به تماس تلفنی ترجیح می دهند.
وقتی که روی این ماجرا تحقیق می کردم، با «کِری کی. استفنز» یک استاد مطالعات ارتباطات در دانشگاه تگزاس صحبت کردم که درس مهارت های ارتباطاتی فروش را به نسل جوانی که هیچگاه بدون موبایل زندگی نکرده اند تدریس می کند. در عوض به او ایمیل دادم تا ببینم که آیا او مایل به مصاحبه هست یا خیر و در صورت تمایل، بعدا اطلاعات بیشتر را به او بدهم.
سپس، زمان مصاحبه فرا رسید. با او تماس گرفتم و به مدت 45 دقیقه با هم صحبت کردیم. هر چه به زمان تماس گرفتن نزدیک تر می شدم، به شکل خجالت برانگیزی مضطرب شدم. یک مرتبه چه شد؟ هر دو ما حرفه ای هستیم و او منتظر تماس من است و من هم در موقعیتی خصمانه با او نبودم.
بدنم نمی لرزید یا کف دستم عرق نمی کرد اما آن احساس مسخره و نگران کننده ای را داشتم که زمان ارسال یک پیام متنی هیچگاه به من دست نمی دهد. این احساس ترکیبی است از آنکه نمی دانم شخص مقابلم چه نگرشی در مورد من دارد و اینکه آیا اصلا در مورد موضوع بحث به اندازه کافی می دانم یا نه؟
ختم کلام: من برای این شرایط آماده نیستم.
استفنز این نوع دلهره را همیشه در دانشجویانش می بیند. در نظرسنجی سال 2013 از 2500 کارگر بریتانیایی توسط گروه Jurys Inn Hotel، مشخص شد که 4 نفر از هر 10 پاسخگویانِ بین 18 تا 24 سال، در حین برقراری تماس تلفنی دچار اضطراب می شوند.
فوبیای تماس تلفنی
استفنز می گوید: «تماس تلفنی گرفتن، از مجموعه مهارت هایی نیست که آن ها در حین بزرگ شدن یاد بگیرند و درک کنند چگونه انجامش دهند.»
بنابراین او دانشجویان خود را مجبور می کند که در حین کلاس، به شخصی به انتخاب خودشان زنگ بزنند و با او صحبت کنند. وی ادامه می دهد: «به آن ها می گویم 'من می خواهم شما یک مکالمه واقعی با انسانی دیگر داشته باشید، و می خواهم که به خودتان یادآور کنید که این [مکالمه] ترسناک نیست، سخت نیست. این کاری است که شما همیشه انجامش می دهید.'»
استفنز می گوید بعد از اینکه تکلیف کلاسیشان را به آن ها می گویم می خندند. احتمالا یک خنده عصبی.
کتلین آرنولد، یکی از دانشجویان پیشین استفنز، وحشت زدگی همکلاسی هایش را زمانی که استادشان از آن ها درخواست تماس تلفنی داشت به یاد می آورد: «بسیاری از بچه ها مضطرب بودند، حتی اگر می خواستند به پدر و مادرشان زنگ بزنند.»
برای کسانی که اضطراب اجتماعی دارند، تماس تلفنی گرفتن یک مدل تعاملی است که باعث خودآگاهی و ترس شدید از قضاوت و یا نقد شدن ایجاد می کند. حتی یک واژه هم برای این ترس وجود دارد به نام «فوبیای تماس تلفنی» که ترس مردم از صحبت کردن پشت تلفن را توصیف می کند.
گاهی اوقات، درست مثل دیگر فوبیاها، فوبیای تماس تلفنی هم می تواند ناشی از یک تجربه تلخ و بد باشد، مثل شنیدن یک خبر ناگوار از طریق تلفن.
در نقطه مقابل اما، اکثر دانشجویان استفنز از این می ترسند که کاری جدید از آن ها خواسته شده و حالا باید انجامش دهند. استفنز می گوید دانشجویانش لازم است یاد بگیرند چگونه «بر ترس اولیه ناشی از مورد توجه قرار نگرفتن، زمانی که با یک انسان دیگر صحبت می کنند غلبه کنند».
استفنز می گوید این گروه سنی هم مستثنی از نسل ما نبوده اما آن ها راه های دیگری برای ارتباط برقرار کردن دارند و بنابراین از تماس تلفنی اجتناب می کنند.
لطفا با من تماس نگیرید
برای آرنولد، تماس گرفتن دشوار نیست، او با پاسخ دادن به تماس ها مشکل دارد.
او می گوید: «گاهی اوقات می گذارم یک تماس مهم یا تماسی از سوی شماره ای که نمی شناسم روی پیام صوتی برود چون دوست ندارم بدون دفاع و نه چندان آماده، مکالمه ای را آغاز کنم.»
در دوره رِندان، این مسئله طبیعی است.
چند روز پیش گذاشتم یک تماس تلفنی ناشناس، روی پیام صوتی برود. انتظار داشتم اگر از این موارد کلاه برداری نباشد، شخص پشت تلفن برایم یک پیام بگذارد. کاشف به عمل آمد که دقیقا برعکس آن چیزی که فکر می کردم. با من تماس گرفته بودند تا بگویند یک شخصی قصد دارد از کارت اعتباری من حین خرید از فروشگاه والمارت استفاده کند.
ولی باز هم فکر می کنم کار درستی کردم چون آن شخص را مجبور کردم برایم پیام بگذارد تا روشن شوم او یک کلاهبردار نیست که می خواهد با ادعای کمک کردن، اطلاعات شخصی مالی ام را بگیرد، کلاه سرم بگذارد.
البته، من نمی توانم از زبان نسل خودم صحبت کنم. بعضی ها مثل همان دهه 80، سریع می پرند و تلفن را جواب می دهند و من آن ها را تحسین می کنم که نمی گذارند این مهارت عادی هم از بین برود.
لزلی گراسمن 38 ساله که تهیه کننده تلویزیونی در نیویورک است می گوید: «بعضی از همکاران جوان من از اینکه چرا ایمیل هایشان چندین روز بی پاسخ مانده متعجب می شوند. احساس می کنم هر مرتبه دارم به آن ها می گویم که تماس تلفنی را برای همین گذاشته اند که ارتباط صوتی واقعی داشته باشید. از هر 10 بار، 9 بار سریع تر جواب می گیرید اگر به جای ایمیل دادن، زنگ بزنید.»
سرعت و سادگی
همیشه جوان ترین ها نیستند که از تماس گرفتن می ترسند.
کریستین برنز که در یکی از دانشگاه های بزرگ غرب آمریکا کار می کند 53 سال دارد و زمانی که تماس های تلفنی اهمیت داشتند را به یاد می آورد. او می گوید: «مدت ها پیش، من به ارزش بالای ایمیل ها در برابر تماس های تلفنی، برای موارد مرتبط به کسب و کار پی بردم. به عنوان مدیر و مشکل گشای چند ده ساختمان اداری و کارمندانش، موفق بودم که دیگران را هم راضی کنم. ایمیل زدن واقعا فرهنگ ما است.»
پمر که بیولوژی می خواند و می خواهد به دانشکده پزشکی برود، فکر می کند سرعت و سادگی پیام متنی دادن حتی در دنیای شرکت های بزرگ هم برنده است.
او می گوید: «البته که تماس برقرار کردن با نوجوانان و جوانان از طریق پلتفرم ها و شیوه های ارتباطی که آن ها استفاده می کنند، ساده تر است. در مجموع، هر روشی که ساده تر و سریع تر باشد، آن راه احتمالا بیشتر مورد استفاده است.»
البته، آنچه او در آینده از شغل خود می خواهد ممکن است میزان استفاده اش از تماس تلفنی را تغییر دهد. عجیب است که بخواهید به یک بیمار ایمیل بدهید و با رعایت لحن مناسب، او را از بیماری اش مطلع سازید. بسیاری از مسائل پزشکی هم هستند که نیازی به این تعاملات ندارند.
اگر شما هم مثل پمر از تماس تلفنی گرفتن بیزارید، استفنز می گوید که مراقب انتخاب شغل خود در آینده باشید: «قطعا شغل هایی وجود دارد که در آن ها، همه از طریق متن با یکدیگر گفتگو می کنند. ولی من فکر می کنم ساختن یک رابطه نزدیک با همکاران، بدون داشتن یک مکالمه واقعی دشوار باشد.»
من شخصا رویکرد القا کردن را مفید می دانم. به خودم یادآور می کنم که تمام زندگی ام تماس تلفنی گرفته ام و هیچگاه شخص پشت تلفن نفهمیده که من مضطرب هستم.
اوه، مگر اینکه این مقاله را بخوانند.
از گرفتن تماس های تلفنی می ترسید؟ این راهکارها را امتحان کنید
استفنز می گوید «فقط انجامش دهید. بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد 'نه' شنیدن است».
پیشنهاد شخصی من: لیستی از سه کار مهمی که در روزی به خصوص باید انجام دهید بنویسید و تماس تلفنی گرفتن یکی از آن ها باشد. این مسئله باعث می شود خودتان را مجبور کنید و این کار را انجام دهید تا تیک را جلوی هر سه کار مشخص شده بزنید.
به گفته استنفز، باید به خودتان یادآوری کنید که اگر تماس شما در مورد موضوع مناسب و در زمان مناسبی نباشد، طرف مقابل لزوما نباید جواب شما را بدهد. من به خودم می گویم که آن ها احتمالا تلفن را جواب نمی دهند و اگر من حرف مناسبی برای گفتن داشته باشم، مشکلی با گذاشتن یک پیام صوتی ندارم.
استنفز به این مسئله هم اشاره می کند که تماس گرفتن با کسی، به قصد تجارت و اهداف کاری اصلا مزاحمتی ایجاد نمی کند. این نوع تماس ها برای من هم ساده تر هستند، مثل تماس برای رزرو وقت دکتر. به خصوص حالا که دختری جوان دارم و باید یک سری کارها را برای او انجام دهم ساده تر هم شده اند. در کل، وقتی حالت مادر گونه فعال می شود، تماس تلفنی گرفتن هم طبیعی جلوه می کند.
استفنز اشاره می کند: «تماس تلفنی گرفتن یعنی پاسخ را هم سریع تر می گیرید. این مسئله کمک می کند تا به جلو حرکت کنید یا به سراغ مسئله بعدی بروید.»
من یک تاجر یا فروشنده نیستم اما این جمله را شنیده ام که می گویند «با مشکلت مواجه شو». برای من، این یعنی کارهای سخت و دردناک را اول از همه انجام بده تا آرامش پیدا کنم. آن آرامش بعدش ارزش این کار را دارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چه مقاله علمی جالبی...!البته خدا رو شکر من ک از این نوع فوبیا ها ندارم?
بزرگ میشین و متوجه میشین که پیام دادن و خصوصا تلگرام و این قصه ها در زندگی حرفه ای بی احترامی محسوب میشه ...
من اصلا نمیتونم راحت با تلفن صحبت کنم. یه حالت بدی واسم شکل میگیره مثل ترس. واسه همین قبل از اینکه به کسی زنگ بزنم نیم ساعت دربارش فکر میکنم. یا هروقت گوشیم زنگ بخوره همش دلهره میگیرتم.
کلا همون پیام بهتره.
چن سالته عمو