15 مبارزه پایانی برتر؛ بررسی به یادماندنی ترین غول آخر بازی ها
عناصر زیادی دست به دست هم می دهند تا یک بازی ویدیویی را به موفقیت برسانند که از مهمترین آن ها می توان به گرافیک، داستان و گیم پلی اشاره کرد. اما در میان همه این ...
عناصر زیادی دست به دست هم می دهند تا یک بازی ویدیویی را به موفقیت برسانند که از مهمترین آن ها می توان به گرافیک، داستان و گیم پلی اشاره کرد. اما در میان همه این بخش ها، یکی از نکات حیاتی وجود باس فایت های حساب شده و جذاب است که باعث می شود یک بازی برایمان بسیار به یاد ماندنی باشد.
این کاراکتر ها اغلب به عنوان دشمن اصلی قهرمان داستان معرفی و پرداخته می شوند و اصولا مبارزه با آن ها چالش های خاص و سخت تری نسبت به باقی دشمنان بازی دارد. حتی بعضی از آن ها موجب دست کشیدن ما از یک بازی و بعضی دیگر دلیل اصلی ما برای ادامه کار بوده اند.
هر چه باشد هر کدام از ما شاید صد ها هزار موجودات مجازی را به خاک و خون کشیده باشیم ولی تنها با تعداد محدودی از آن ها ارتباط برقرار کرده ایم که اغلب آن ها دشمنان معمولی نبوده اند و مبارزه با آن ها در بستر متفاوتی از جریان بازی رخ داده است.
در ادامه به سراغ به یاد ماندنی ترین این دشمنان دوست داشتنی می رویم و مروری بر آن ها و مبارزتشان می کنیم.
- Lou
پس از نواختن ده ها آهنگ در بزرگترین سالن ها و استادیوم های دنیا، شما توقع دارید تا به عرش اعلا برسید ولی حقیقت چیزی دیگری است.
شما و گروهتان به قعر جهنم سقوط کرده و پس از اجرای بعضی از سنگین ترین آهنگ هایی که تا به آن روز در کل سری بازی های Guitar Hero قرار گرفته بودند، شاهد آمدن Lou، تهیه کننده قبلی شما در ظاهر شیطان هستید!
پوست قرمز، شاخ های بلند، سم های سیاه ،گیتار ساخته شده از استخوان، عینک دودی و کت چرمیش همگی خبر از یک مبارزه شیطانی-موزیکال پر هیجان می دهند. دوئل شروع می شود و هجوم نت ها آغاز می شود و شما هستید و سخت ترین آهنگی که تا به حال در کل سری وجود داشته است و در مقابل شما لویی که حتی یک نت هم اشتباه نمی زند.
اگر بتوانید با انگشتان سالم آهنگ The Devil Went Down to Georgia را با کمترین اشتباه به پایان برسانید، شما توانسته اید که شیطان را شکست دهید! در این صورت او بی دفاع در برابر شما می ایستد تا بتوانید با نواختن آهنگ تا انتها و بدون مزاحمت او را تحقیر کنید.
- Ornstein And Smough
سری بازی های Dark Souls به دشوار بودن معروف هستند. در جای جای بازی باس های ریز و درشتی قرار دارند که مبارزه با آن ها اغلب چالش برانگیز است. اما طراحان بازی تمام تلاش خود را کرده اند تا این دو باس در کنار هم به طرز عجیبی شکست ناپذیر به نظر بی آیند.
Ornstein شکارچی اژدها و Smough جلاد، به تنهایی مشکل زیادی برای شما درست نمی کنند؛ اما دردسر بزرگ آنجایی است که بازی هر دو آن ها را در یک زمان مقابل شما قرار می دهد.
حرکات سریع و هجوم های بی رحمانه اورنستاین و ضربات مهلک چکش اسمو باعث می شود که شما به توجه یکسان به هردو آن ها نیاز داشته باشید و این موضوع این مبارزه را سخت و به یاد ماندنی می کند.
داستان آنجا تلختر می شود که بازیکنان استراتژی خود را بر اساس مقابله با دیگری پس از کشتن یکی از آن ها می چینند. زمانی که شما یکی از آن ها را از پای درآورید، همتای او قدرتمندتر و تقریبا نامیرا می شود و پیروزی کوتاه شما را در کسری از دقیقه به شکست تبدیل می کند.
- Shao Kahn
در میان تمام بازی های مبارزه ای، چندین کاراکتر وجود دارند که سمبل شر هستند و چندین نسل است که با انواع قهرمانان به مصاف آن ها می رویم. قانون پایستگی باس های سبک فایتینگ این است که نه آن ها از بین می روند و نه مبارزه با آن ها، تنها از عنوانی به عنوانی دیگر منتقل می شود.
از بین همه این مبارزات امّا مبارزه با شائو کان در نسخه ریبوت مورتال کامبت چالش برانگیزترین و به یادماندنی ترین آن ها است. در اصل شما در دو نقطه پایانی با او رو به رو می شدید، یکی در قسمت داستانی و دیگری در بخش آرکید و یا کلاسیک بازی که در هر دوی آن ها او با تمام قوا ظاهر می شد.
در بخش داستانی شما باید با Raiden به مصاف او می رفتید که یکی از سخت ترین مبارزات تاریخ کل سری لقب می گیرد. حمله های بی پایان، ضربات کشنده از فاصله نزدیک و پرتاب نیزه و هجوم های از راه دور فرصت بسیار کمی برای مقابله به شما می دهد که اگر از آن ها استفاده نکنید نمی توانید شاهد پایان داستان غم انگیز بازی باشید.
- Dracula
اگر دراکولا نبود، خاندان بلمونت در آرامش و آسایش گذران عمر می کردند. ولی خوشبختانه هر دوی آن ها وجود دارند تا ما از این مواجهه لذت ببریم. اما خاطره انگیزترین مبارزه این سری به همان نسخه اولیه برمی گردد. جایی که ما اولین بار با دراکولا، این خون آشام افسانه ای رو به رو می شویم.
مبارزه به دو بخش تقسیم می شد: بخش اول که او در حال پرواز و پرتاب گوی های آتشین به وسیله شنل اش است و بخش دوم که او در هیبت هیولایی نقره ای رنگ، این بار بر روی زمین و با حمله هایی بی رحمانه ظاهر می شود.
نکته جالبی که در مورد شکست دادن این باس وجود داشت، اعلام او پس از شکست مبنی بر بازگشتش و گرفتن انتقام از شما در نسخه های بعدی بود.
- Gehram: The First Hunter
اولین بار در بازی The Adventure of Link بود که مجبور به رویارویی با شبحی از کاراکتر خودمان شدیم. اما این ایده به بهترین نحو در عنوان نسل هشتمی Bloodborne پیاده سازی شد.
جایی که Gehram تمامی حرکاتی که شما تا به آن جای کار یاد گرفته اید و از آن ها برای نجات و بقا استفاده کرده بودید را علیه خودتان استفاده می کند. نکته جالب بازسازی دقیق استایل بازی شما توسط هوش مصنوعی بازی است که شما را بیشتر از قبل به چالش می کشد.
فضا سازی، چالش برانگیز بودن و بستر دشت گل های سفید این مبارزه را به یکی از به یاد ماندنی ترین دوئل های کلاسیک سینماتیک بازی ها تبدیل کرده اند.
- Sephiroth/Safer Sephiroth
معدود نقش منفی هایی هستند که در بین مخاطبان، از قهرمان اصلی داستان هم محبوب تر می شوند؛ سفیروث از آن دسته افراد شرور است. مبارزه با او در Final Fantasy VII هم از به یادماندنی ترین لحظات کل سری قلمداد می شود.
مبارزه در دو مرحله صورت می گیرد که در نخستین بخش سفیروث با ظاهر عادی به مصاف شما می رود. در مرحله بعد و پس از شکست اولیه، به شکل یک فرشته و قدرتمند تر از همیشه ظاهر می شود. موسیقی به یادماندنی این صحنه پس از سال ها هنوز هم شنیدنی و خاطره برانگیز است.
- Handsome Jack
از بین تمام باس های معرفی شده در این لیست، هندسام جک احتمالا کمتر شناخته شده ترین آن ها باشد. کاراکتری جذاب با دیالوگ هایی عمیق و شخصیت پردازی منحصر به فرد که بی شک لایق توجه بیشتری از طرف مخاطبین است.
جدال با او در پایان بازی Borderlands 2 هم یکی از مهیج ترین مبارزات سبک اول شخص است. جنگ کلامی او با کاراکتر شما تا آخرین لحظه، رویارویی هم زمان با ربات ها و مقابله با حملات پی در پی او همگی از نکات جذاب این مبارزه هستند.
سورپرایز دیگر بازی این است که پس از شکست دادن این باس، به عنوان پاداش می توانید صورت او را بپوشید! اگر تا به حال این بازی را تجربه نکردید و یا با این کاراکتر غریبه هستید، تجربه نسخه دوم این سری به شما پیشنهاد می شود.
- Big Daddy
بیگ ددی ها در اصل غول آخر تلقی نمی شوند؛ این به انتخاب شما برمی گردد که در کجا با آن ها رو در رو شوید. آن ها با لباس های قواصی منحصر به فردشان، مشت های گره کرده، دریل دستی و تفنگ های بزرگشان در تمام طول Rapture قدم می زنند و از Little Sister ها محافظت می کنند.
طراحی شخصیت آن ها کاملا با فضای بازی همخوانی دارد. این که زمان مبارزه را شما تعیین می کنید، چیزی از نفس گیر بودن و دشواری مبارزه با آن ها کم نمی کند. ولی بهتر است در فضایی باز، تله چینی شده و با سلاح های قوی و پر از مهمات به استقبال این موجودات ترسناک بروید.
- The Archdemon
برای بازی ای که اسمش عصر اژدهایان است، عجیب است که در آن شما تنها با یکی از این موجودات هولناک رو به رو می شوید. اما این مبارزه آن قدر گسترده و خوب طراحی شده است که ارزش صبر کردن تا انتهای بازی را داشته باشد.
این جنگ عظیم و طولانی بین شما و اژدها، نیازمند برنامه ریزی و انتخاب درست همراهان شما است. حتی میزان صمیمیت شما با یارانتان در سرنوشت این مبارزه تاثیر گذار است.
بر اساس همین انتخاب ها و بسته به استراتژی شما پایان بازی به شکل های متفاوتی رقم می خورد که باعث می شود چندین بار به مقابله با این موجود عظیم الجثه، بی رحم و صد البته به یاد ماندنی بروید.
- The Final Colussus
Shadow of Colussus عنوانی است که بر اساس باس فایت های متعدد پایه گذاری شده است؛ اما در میان همه این غول ها، آخرین مبارزه خاطره انگیز تر است. آخرین Colussus از بقیه آن ها بسیار بزرگتر است؛ اما چیزی که این مبارزه را متمایز کرده، اتمسفر بازی در هنگام جنگیدن و بالا رفتن از این غول است.
طوفان و باران سیل آسا کاملا شما را در برابر او بی دفاع و صعود از این حجم عظیم سنگی را غیر ممکن جلوه می دهد. اما بازی پاداش بزرگ را بعد از شکست دادن این باس به ما می دهد؛ یکی از بهترین صحنه های پایانی تاریخ بازی های ویدیویی و البته یکی از تلخ ترین آن ها.
- Vergil
دو برادر در بالای برجی که از زمین سر در آورده است در حال شمشیر زنی و مبارزه هستند؛ باران باعث شده است که موهای ورژیل همانند دانته صاف شود و نتوان آن ها را از یک دیگر تشخیص داد.
شاید تنها باری که مبارزه با شخصیت اصلی منفی بازی در دموی اولیه نمایش داده می شود، در DMC 3 بوده است. اما نه تنها چیزی از ارزش آن کم نمی کند، بلکه باعث می شود برای رسیدن به آن لحظه در طول بازی بی قرار باشید.
مبارزه دو برادر که یکی از بهترین مبارزات تاریخ هک اند اسلش را رقم می زند از جذاب ترین صحنه های کلی سری به شمار می رود. تناقض فکری و تشابه فیزیکی دو شخصیت به علاوه شخصیت پردازی بسیار قوی، باعث شد ورژیل در کنار دانته به خوبی بدرخشد؛ شاید حتی بیشتر.
- Zeus
سری خدای جنگ به داشتن باس فایت های متعدد و جذاب شهرت دارد. اما در نسخه سوم کریتوس تمام خدایان باقی مانده در المپوس را به خاک و خون می کشد؛ و هر کدام آن ها در بستر یک مبارزه تمام عیار و به یادماندنی صورت می گیرد.
ولی در راس تمام این مبارزات، رویارویی او با خدای خدایان و پدرش، زئوس، اوج هنر طراحی مراحل را به رخ می کشد. مبارزه ای نفس گیر و سخت که البته نکته جالبی دارد؛ پس از چندین دقیقه زمانی که بالاخره زئوس تسلیم می شود زاویه دوربین به اول شخص تغییر می کند و علامت زدن دکمه دایره به نمایش در می آید.
با هر بار زدن دکمه، مشت های سنگین کریتوس صورت بی رمق پدرش را نوازش می کند و این بستگی به شما دارد که چه زمانی دست از انتقام گرفتن بر دارید و او را از رنج و دردش رهایی دهید.
پایانی شایسته برای عنوانی که المپوس را خالی از هر خدایی کرد، البته هر خدایی به جز خدای جنگ.
- Nemesis
مگر می شود در رابطه با باس فایت های به یادماندنی حرفی بزنیم و سری رزیدنت اویل در میان گزینه ها نباشد؟ آن قدر مبارزات خاطره انگیز در دل این سری وجود دارد که انتخاب یکی از آن ها واقعا مشکل است.
برای مثال مبارزه با البرت وسکر در نسخه پنجم می توانست گزینه دیگر این رتبه باشد ولی خاطرات و نوستالژی باعث شد تا به سراغ تایرنت بی اعصاب و دوس داشتنی، نمسیس برویم.
اگر نسخه سوم رزیدنت را تجربه کرده باشید، هنوز هم می توانید فریاد های استارز نمسیس و افزایش ضربان قلبتان را با شنیدن صدای هولناک دویدنش به یاد آورید.
در واقع شما می توانید هر کجا که او حضور دارد با او مبارزه کنید و پس از شکست دادنش او برای مدتی شما را به حال خودتان رها خواهد کرد؛ اما منطق حکم می کرد که تا جایی که بازی اجازه می داد از او فرار کنیم.
هنوز هم این غول صورت دوخته و بازوکا به دوش ما از محبوب ترین شخصیت های منفی سری رزیدنت اویل و البته تاریخ بازی های ویدیویی به شمار می رود.
- Psycho Mantis
شاید خلاقیت و نوآوری صورت گرفته در این باس فایت باعث شد تا آن را مستحق جایگاه اش بدانیم. Psycho Mantis کاراکتری است که قدرت کنترل ذهن دیگران را دارد؛ و شما این قدرت را در طول مبارزه به طور کامل حس خواهید کرد.
اول از همه او کنترل اسنیک را از دست شما می گیرد؛ سپس با لرزش دسته به طور «فیزیکی» باعث می شود که شما نتوانید در واقعیت کنترلر را نگه دارید. پس از اینکه کنترل کاراکترتان را از شما سلب کرد، او با شما صحبت می کند!
و شروع به خواندن اطلاعات ذخیره شده بر روی مموری کارتتان می کند و در رابطه با آن ها نظر می دهد! بعد از همه این ها او توسط اسنیک، مریل را می کشد تا شما بازنده مبارزه باشید.
تنها راه شکست او فکر کردن بیرون از بستر بازی است؛ شما باید کنترلر را از شیار 1 دستگاه جدا و به شیار 2 متصل می کردید! در این صورت او دیگر نمی توانست افکار شما را بخواند و به راحتی او را از پای در می آوردید.
کوجیما نه تنها با این طراحی پست-مدرن دیوار چهارم را شکست، بلکه آن را نابود کرد؛ و این اتفاق در بازی ای صورت گرفت که تقریبا 20 سال پیش منتشر شده است.
- The Boss
رتبه اول لیست باز هم به یک مبارزه از سری Metal Gear Solid تعلق دارد؛ آنقدر باس فایت خاطره انگیز در این سری وجود دارد که بتوانیم چنین لیست مشابهی را تنها برای این فرانچایز درست کنیم. مبارزه با کاراکتر Boss در متال گیر سالید 3 سخت نبود اما به دلیل بستر داستانی ای که وجود داشت به شدت خاطره انگیز و حماسی بود.
کشتن زنی که مادر معنوی قهرمان داستان است و در ادامه کشف راز بزرگی که موجب می شد که بفهمیم چه فداکاری ای برای کشورش کرده است هنر داستان سرایی کوجیما را به رخ می کشد.
کارگردانی صحنه و طراحی محیط شاهکار است؛ زمینی پوشیده شده از گل های سفیدی که پس از کشتن Boss قرمز می شوند و تعلیق کشیدن ماشه به دست اسنیک همه و همه عناصر تشکیل دهنده این اثر هستند.
پس از این اتفاق بود که به اسنیک لقب Big Boss داده شد؛ لقبی که او هیچ علاقه ای به آن نداشت. وجود یکی از جالب ترین Easter Egg های سری هم به بهتر شدن این تجربه کمک کرده اند.
در محیط مبارزه، 3 مار به اسم های سالید و سالیدیوس و لیکوئید حضور دارند که به نام های فرزندان اسنیک اشاره دارند که با شکار آن ها و خوردنشان می توانید خط سلامتی خود را پر کنید. تمامی این موارد دست به دست هم داده اند تا زیباترین باس فایت در میان بازی ها پدید بیاید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بد نبود از باس های رزیدنت ایول 4 هم میگفتید.
همرو بازی کردم بجز گزینه شماره7.
من تنها کسی در ایران هستم که گیتار هیرو3 رو روی بالاترین درجه سختی یعنی Expert تموم کردم ???
عالی بود مطلب.
بازی DarkSiders 2 : Absalom
یعنی عالی بود ! مخصوصا Lou که بعدش با آهنگ Through the Fire and Flames از دراگونفورس رو باید بزنی :)
خداوکیلی وقتی بعد از نزدیک به ۱۵الی ۱۶ سال یادو خاطره نمسیس و باس رو برام زنده کردی و یاد لحظاتی افتادم که نمسیس میومدو ضربان قلبم میرفت روهزار و از ترس کشته شدن فقط تیر روش خالی میکردمو دعا میکردم که زودتر از پا دربیاد، ازت ممنونم دیجیاتو. اشک از چشمم دراومد یاد قدیما افتادم، دمت گرم.