ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

هوش مصنوعی و موسیقی: آیا برده الگوریتم‌ها می‌شویم؟

از اعضای گروه پینک فلوید گرفته تا بیتلز، همه‌شان مهمان مجموعه استودیوهای «ابی رود» (Abbey Road) در لندن برای ضبط آلبوم‌های موسیقی‌شان بوده‌اند. اما مرد پشت کیبورد، جایی که احتمالاً «جان لنون» آهنگ «روزی از ...

امیر مستکین
نوشته شده توسط امیر مستکین | ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ | ۲۲:۰۰

از اعضای گروه پینک فلوید گرفته تا بیتلز، همه‌شان مهمان مجموعه استودیوهای «ابی رود» (Abbey Road) در لندن برای ضبط آلبوم‌های موسیقی‌شان بوده‌اند. اما مرد پشت کیبورد، جایی که احتمالاً «جان لنون» آهنگ «روزی از زندگی» اش را در آنجا نواخته، «سیاوش مهدوی» نام دارد.

مهدوی مدیر عامل یک استارتاپ تکنولوژیک در لندن به نام «AI Music» است؛ مجموعه ای که تلاش می‌کند تقاطعی که در آن صنعت موسیقی و هوش مصنوعی از کنار هم رد می شود را پیدا کند. شرکت او یکی از دو استارتاپی است که تحت نظر مجموعه استودیوهای ابی رود، مشغول کشف تازه‌های دنیای موسیقی است.

مدیریت این مجموعه استودیو، اخیراً سیستم شتاب‌دهنده‌ای برای استارتاپ‌ها فعال در حوزه موسیقی تحت عنوان «Abbey Road Red» راه انداخته که در آن استارتاپ‌ها تلاش می‌کنند تا فناوری‌های نوین را به صنعت موسیقی تزریق کنند. مجموعه ابی رود در این راه تنها هم نیست. رقیبش، شتاب‌دهنده‌ای در لس آنجلس به نام Techstars Music است که سونی موزیک و وارنر موزیک هم در آن سهم دارند. این شتاب‌دهنده همین حالا دو استارتاپ دیگری که رقیب شرکت مهدوی هستند را پرورش می‌دهد که Popgun و Amper Music نام دارند.

از سایر بخش‌های جهان هم شرکت‌های دیگری در این حوزه فعالند و این‌طور که به نظر می‌رسد، صنعت موسیقی قرار است شاهد دگرسویی‌های بزرگی باشد. Jukedeck  در لندن، Melodrive در برلین، Humtap در سان فرانسیسکو و Groov.AI در شهر گوگل، یعنی مانتین ویو، شرکت‌های دیگری هستند که به سرعت روی پروژه مشابهی کار می‌کنند. از طرف دیگر، گوگل خودش هم به این مقوله علاقه دارد و پروژه‌ای تحت عنوان Magenta را در همین راستا به پیش می‌راند. آزمایشگاه‌های علوم کامپیوتری سونی (CSL) هم پروژه مشابهی را در پاریس به نام Flow Machines جلو می‌برند.

همه این تیم‌ها و استارتاپ‌ها، فارغ از هدف تحقیقی یا مالی‌شان، تلاش می‌کنند تا به یک سوال واحد پاسخ دهند: آیا ماشین‌ها می‌توانند با استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی مانند شبکه‌های عصبی، با گوش دادن به نوعی موسیقی که توسط انسان ساخته شده، موسیقی مشابه دیگری بسازند؟

اما کار و تلاش این شرکت‌ها، سوال دیگری را هم مطرح می‌کند: اگر روزی ماشین‌ها قادر به تولید موسیقی باشند، تکلیف موسیقی‌دان‌ها و هنرمندان حرفه‌ای چه می‌شود؟

سیاوش مهدوی می گوید:‌ «همیشه برایم جالب بوده که آیا می‌شود کارهایی که انسان فکر می‌کند تنها خودش قادر به انجام آنهاست را خودکار و هوشمندسازی کرد؟ همیشه فکر می‌کنیم که خلاقیت، آخرین سنگر بشریت است. اما آیا می شود با فشار یک دکمه، سمفونی نوشت؟ چنین کاری بیش از حد دشوار است و از طرفی مشخص نیست که فایده‌اش چیست. امروز موسیقی دان‌ها صف می بندند تا به موسیقی آنها گوش داده شود. بتوانند قراردادی امضا کنند و یا روی صحنه بروند. در این شرایط، آخرین چیزی که نیاز دارند این است که چنین دکمه ای وجود داشته باشد.»

این دکمه، البته همین امروز وجود دارد. می توانید به وب سایت «Jukedeck» سری بزنید و تنها با مشخص کردن ژانر، حالت، سرعت ریتم، سازها و طول قطعه، آهنگ مورد نظر خود را به دست بیاورید. Amper Music، یکی از استارتاپ‌های حوزه هوش مصنوعی و موسیقی که پیشتر هم به آن اشاره شد هم چنین سرویسی را در اختیار مشتریانش قرار می‌دهد.

در حال حاضر قرار نیست آهنگی که از این سرویس‌ها به دست می آید، بتواند به لیست محبوب‌ترین‌ها راه پیدا کند، بلکه هدف این سرویس‌ها، ارائه‌ی موسیقی برای کاربردهای ساده است. فرض کنید ویدیو می‌سازید و روی وب منتشر می‌کنید و به موسیقی متن مورد نظرتان نیاز دارید. یا یک بازی ساز تازه کار هستید و نمی‌توانید از پس هزینه‌های استخدام یک هنرمند حرفه‌ای برآیید.

تصور کنید با این سرویس یک اثر دو دقیقه‌ای تولید می‌کنید. در سرویس Jukedeck، اگر یک شخص عادی یا کسب و کار کوچک هستید، می توانید با پرداخت ۹۹ سنت مجوز حق استفاده از آن را داشته باشید. اگر شرکتی بزرگ هستید، این رقم به ۲۱.۹۹ دلار افزایش پیدا می‌کند. با پرداخت ۱۹۹ دلار هم می‌توانید کپی رایت کامل اثر را برای خود داشته باشید.

«اد نیوتن رکس»، مدیرعامل سرویس Jukedeck است. او در همین رابطه می‌گوید: «تا همین چند سال پیش، هوش مصنوعی در جایگاهی نبود که بتواند قطعه ای موسیقی که باب میل دیگران باشد را تولید کند. اما حالا به نقطه‌ای رسیده که می‌شود برخی کاربردها را از آن انتظار داشت.»

او ادامه می دهد: «قرار نیست این قطعات بهتر از کارهای ادل یا اد شیرن باشند. هیچ علاقه‌ای برای رسیدن به این جایگاه وجود ندارد و حتی اگر بتوانیم به این نقطه برسیم، دستاوردمان چیست و چه معنایی دارد؟ موسیقی دنیایی سلیقه‌ای است و این مقایسه درست نیست. هیچ سطح از پیش مشخص شده‌ای برای یک قطعه "خوب" در صنعت موسیقی وجود ندارد. هدف از ترکیب هوش مصنوعی با دنیای موسیقی هم این نیست که آیا می توانیم قطعه‌ای بهتر از کار X تولید کنیم یا خیر، بلکه این است که آیا می‌توانیم برای برخی مفید باشیم؟ آیا کار ما به عده‌ای کمک می‌کند؟»

«کلیف فلوئت»، یکی دیگر از فعالین در این حوزه نوپا می گوید: «قرار نیست کریستوفر نولان به دلیل تولد این سرویس‌ها دست از کار با هانس زیمر بکشد. اما می‌شود دید که ترکیب هوش مصنوعی با موسیقی برای افرادی که فیلم کوتاه می‌سازند، یا برای یوتوبرهایی که دوست ندارند به دلیل کپی رایت، ویدیوهایشان از یوتوب پایین کشیده شود، چقدر مفید است.»

«مارک مولیگان» یکی از مشاورین صنعت موسیقی عقیده دارد که علاقه به موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی، بیشتر به دلیل کیفیت بالای صدای آن است، نه کیفیت خود موسیقی: «موسیقی هوش مصنوعی به هیچ وجه هنوز نزدیک به آن چیزی نیست که بتواند در لیست محبوب‌ها قرار گیرد. چیزی است در حد یک بک‌گراند. شما وقتی در تاکسی نوای موسیقی را می‌شنوید به آن اعتراض می‌کنید؟ حالا هم عده زیادی احساس می‌کنند که موسیقی هوش مصنوعی فقط برای استفاده در پس زمینه ویدیوها مناسب است.»

در این میان همه استارتاپ‌های این حوزه، تولید موسیقی را هدف قرار نداده‌اند. برای مثال استارتاپ AI Music، در حال حاضر مشغول کار روی سرویسی است که می‌تواند حالت آهنگ‌های فعلی را تغییر داده و آنها را مناسب با حال شما کند. این تلاش می‌تواند شامل تغییر در ریتم موسیقی برای هماهنگ کردن آن با سرعت ورزش کردن یا دویدن شما باشد یا زمانی که در پروزای هستید و حوصله‌تان سر رفته و بدتان نمی‌آید در یکی از آهنگ‌های محبوب‌تان تغییراتی بدهید.

مهدوی، مدیرعامل AI Music می‌گوید: «شاید صبح یک روز مشغول گوش دادن به آهنگی باشید که بیشتر ریتم اکوستیک دارد. همین آهنگ زمانی که در باشگاه آن را پخش می‌کنید، می‌تواند ریتم تندتری به خود بگیرد یا عصرها حالت موسیقی جاز به خود بگیرد. در واقع آهنگ قادر است حالت خودش را تغییر دهد.»

استارتاپ استرالیایی «Popgun» رویکرد دیگری به ترکیب هوش مصنوعی با موسیقی دارد. سیستم هوشمند این شرکت که Alice نام دارد، مانند یک کودک می‌تواند پیانو یاد بگیرد. حال چه با گوش دادن به آهنگ‌ها یا نظاره شخصی که آن را می‌نوازد. در حال حاضر، پیشرفت آلیس در حدی بوده که می‌توانید چند نوت را برای آن بنوازید و سپس اوست که حدس می‌زند بعد از نوت های نواخته شده،‌ بهتر است چه نوت‌هایی مورد استفاده قرار گیرد و آنها را می‌نوازد. مرحله بعدی برای آلیس، این است که بتواند به شکل همزمان یک پیانیست را همراهی کند.

«استفان فیلیپس»، مدیر عامل «Popgun» در رابطه با آلیس می‌گوید: «این یک راه جالب برای تعامل با موسیقی است. دختر ۱۰ ساله‌ام پیانو می‌زند و آلیس باعث شده تا او دلش بخواهد بیشتر تمرین کند. ساعت‌ها با آن تمرین می‌کند. برای او، این یک بازیست و در واقع دارد با شخص دیگری تمرین می‌کند.»

«Vochlea» هم استارتاپ دیگری است که تقریباً ساز و کاری مشابه با Popgun ارائه می‌دهد. می‌توانید با استفاده از میکروفن، صدای ساز را تقلید کنید و سیستم هوش مصنوعی، آن را به صدای درام، گیتار یا ترومپت واقعی تبدیل می‌کند.

امروزه وقتی صحبت از هوش مصنوعی به میان می‌آید، بیشتر به جنبه منفی و تهدیدات آن برای بشر نگاه می‌شود. از تاکسی و کامیون‌های بی‌نیاز از راننده گرفته که می‌توانند میلیون‌ها انسان را از کار بیکار کرده تا ایلان ماسکی که باور دارد هوش مصنوعی می‌تواند «یک ریسک بنیادی برای حیات بشر باشد».

در چنین شرایطی، شرکت‌های تلفیق کننده هوش مصنوعی با موسیقی، قصه‌ی امیدوارکننده‌تری را روایت می‌کنند. استارتاپ AI Music امیدوار است تکنولوژی اش به کاربران کمک کند تا علاقه بیشتری به آهنگ‌های محبوب‌شان پیدا کنند. در حالی که Popgun و Vochlea فکر می کنند که هوش مصنوعی می‌تواند ابزاری قدرتمند برای خالقین موسیقی باشد.

«جان ایدس»، مسئول شتاب‌دهنده «Abbey Road Red» پیشنهاد می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند نقش یک شمشیر دولبه را داشته باشد: «فکر می‌کنم برخی خسارت‌ها به بار خواهد آمد. چیزی شبیه به خود اینترنت برای صنعت موسیقی. از یک طرف موقعیت بزرگی به وجود آورد، ولی نحوه تعامل با این صنعت را هم کاملاً دگرگون کرد. بستگی دارد که شما در کدام سوی این معادله باشید. می‌توانید آن را یک فرصت یا یک تهدید بدانید.»

در حال حاضر استفاده‌های دیگری هم از هوش مصنوعی در صنعت موسیقی می‌شود. برای مثال، بیشتر ما از سرویس‌های استریم موسیقی استفاده کرده‌ایم. این سرویس‌ها، اکنون از یکی از زیرمجموعه‌های هوش مصنوعی، یعنی «یادگیری ماشینی» استفاده می‌کنند تا پلی لیست‌هایی را به شما برای گوش دادن ارائه کنند. برای مثال اسپاتیفای یا اپل موزیک، با استفاده از همین تکنولوژی و بر اساس سلیقه شما، پلی لیست‌هایی را در قالب‌هایی به نام «Discover Weekly» یا «My New Music Mix» ارائه می‌دهند.

اثرهایی که در این پلی لیست‌ها وجود دارد البته از سوی انسان‌ها تولید شده اند. اما آیا اسپاتیفای می‌تواند روزی جایگاهی برای موسیقی‌های تولید شده توسط هوش مصنوعی پیدا کند؟ اسپاتیفای اخیراً «فرانسوا پاچِی» که مدیر پروژه Flow Machines در آزمایشگاه های علوم کامپیوتری سونی بوده را به استخدام خود درآورده است. زیر نظر پاچی در سپتامبر ۲۰۱۶ بود که شرکت سونی، دو قطعه موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی (Daddy’s Car و The Ballad of Mr Shadow) را عرضه کرد. البته این آثار، ۱۰۰ درصد کار هوش مصنوعی نیستند. شعر آنها ماشینی نیست و در نهایت هم چند موسیقی‌دان، کمی وضعیت کلی آنها را بهبود داده‌اند.

اما مسئله اینجاست که حالا پاچِی برای اسپاتیفای کار می‌کند و در صنعت موسیقی این شایعه وجود دارد که او می تواند تیمی تشکیل داده و کار قبلی اش را دوباره در اسپاتیفای تکرار کند. برای مثال، اسپاتیفای می‌تواند برای لیست‌هایی که شامل آهنگ‌هایی مخصوص زمان آرامش یا خواب هستند، خودش توسط هوش مصنوعی قطعاتی را تولید کرده و در لیست ها قرار دهد و از پرداخت هزینه به آرتیست‌ها بی‌نیاز شود.

نیوتن رکس، مدیرعامل Jukedeck می گوید: «هیچ ایده‌ای ندارم که پاچِی در اسپاتیفای چه می‌کند. اما آیا یک روز یک قطعه ماشینی می تواند در پلی لیست خواب قرار گیرد؟ قطعاً. این دقیقاً همان حوزه‌ای است که هوش مصنوعی می تواند در آن مفید باشد.»

اما در این میان تکلیف حق مالکیت اثر چه می‌شود؟ آیا قانوناً می توان هوش مصنوعی را مالک آن دانست؟ آیا می‌شود هوش مصنوعی را برای نقض قانون کپی رایت متهم کرد؟

مهدوی می‌گوید: «اگر یک اپلیکیشن به شما اجازه بدهد حالت آهنگ را تغییر بدهید بدون اینکه بتوانید نسخه اصلی آن را بشنوید، آیا حق مالکیت اثر نو را دارد؟ آیا اگر چیزی را آنقدر تغییر بدهید تا دیگر مشابه نمونه اصلی اش نباشد، دیگر متعلق به شما شده است؟»

او توقفی می‌کند تا کلماتش را هوشمندانه انتخاب کند، سپس می‌گوید: «آنچه امروز می‌دانیم این است که هنوز بخش زیادی از باید و نباید‌ها، خاکستری هستند.»

«درو سیلوراشتاین»، مدیرعامل «Amper Music» باور دارد که برخی ارزش‌های انسانی هیچ‌زمانی جایگاه خودشان را از دست نمی‌دهند: «حتی اگر روزی برسد که موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی از موسیقی انسانی قابل تمایز نباشد، باز هم همه‌ی ما برای نشستن در اتاقی که در سمت دیگرش، شخصی مشغول نواختن سازی است ارزش قائل خواهیم بود. این بخشی از هویت ما به عنوان انسان است و چنین ارزشی هیچ وقت به دست فراموشی سپرده نمی‌شود.»

شاید هوش مصنوعی هیچ‌وقت نتواند به خوبی انسان‌ها موسیقی تولید کند. دلیل اصلی علاقه به موسیقی، حسی است که به ما منتقل می‌کند و باعث تغییر حالت‌مان می‌شود؛ می‌تواند ما را شاد کند یا اشک‌مان را در بیاورد. موسیقی‌دان‌ها می‌دانند که چگونه و چطور احساسات شنونده را تحت تاثیر قرار دهند. اگر روزی هوش مصنوعی یاد بگیرد که چطور می‌تواند احساسات انسانی را شبیه سازی کند، شاید آن مرز نهایی هم جابه‌جا شود. هرچند تا آن روز، راه بسیار بسیار زیادی باقی مانده است.

تمام استارتاپ‌های فعال در این حوزه، امید دارند که هوش مصنوعی بتواند الهام بخشی برای هنرمندان باشد، نه تهدیدی برای آنها. «کلیف فلوئت» می گوید: «با هر هنرمندی که در این رابطه صحبت کرده‌ام، به آن همچون بخشی کشف نشده از دنیای موسیقی نگاه‌ می‌کند که قابلیت استفاده از آن وجود دارد. اگر برایان ویلسون و پل مک‌کارتنی جوان بودند از این تکنولوژی ها استفاده می‌کردند؟ قطعاً.  ۱۰۰ درصد باور دارم که اگر دیوید بویی هم زنده بود، به سراغ همکاری با یکی از همین استارتاپ‌های هوش مصنوعی برای ساختن موسیقی می‌رفت.»

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی