بررسی بازی Ni no Kuni II: Revenant Kingdom ؛ جادوگر شهر قصهها
بررسی بازی Ni no Kuni II واقعا کار سختیست چرا که عظمت این بازی در عین ظاهر ساده آن، جلایی به بازی بخشیده که کندوکاو درباره هر بخش آن سلسله مقالات جدایی را میطلبد تا بتوان ...
بررسی بازی Ni no Kuni II واقعا کار سختیست چرا که عظمت این بازی در عین ظاهر ساده آن، جلایی به بازی بخشیده که کندوکاو درباره هر بخش آن سلسله مقالات جدایی را میطلبد تا بتوان حق مطلب را درباره آن ادا کرد. بازی Ni no Kuni II توانسته اکثر مشکلات نسخه قبلی را خود برطرف کند و با لشکری از ویژگیها و قصههایی از دنیای جادوییاش وارد میدان شود و همه گیمرها را، چه آنان که به بازیهای نقشآفرینی ژاپنی علاقهمندند چه آن دسته که نیستند را راضی نگهدارد.
- سازنده: Level-5
- ناشر: Bandai Namco Entertainment
- پلتفرم ها: پلی استیشن ۴، پی سی
- پلتفرم بررسی: پیسی
افسانه سری بازیهای Ni no Kuni از سال ۲۰۱۰ با عرضه بازی Ni no Kuni: Dominion of the Dark Djinn روی کنسول Nintedno Dsi آغاز شد و فروش و موفقیت این بازی در بازار ژاپن باعث شد که استودیو سازنده آن یعنی Level 5 (سازنده عناوین بینظیری چون Dragon Quest VIII و Rogue Galaxy و سری Professor Layton) نسخه بازسازی آن را برای کنسول پلیاستیشن ۳ بسازد و ناشر موفق ژاپنی Namco Bandai پشت عرضه بینالمللی آن قرار گیرد.
بازی Ni no Kuni: Wrath of the White Witch یکی از عناوین بینظیر در سبک و سیاق خود در زمان عرضه بود و توانست امتیازات بالایی از سایتهای مشهور گیم بگیرد. همکاری استودیو انیمهسازی جیبلی (استودیویی که آثار شاخص هایائو میازاکی، بزرگترین کارگردان انیمه ژاپنی را میسازد) و موسیقی و داستان بینظیر و البته احساسی بازی همگی باعث شدند که اولین بازی Ni no Kuni بتواند در سال 2013 خوش بدرخشد، سالی که بازیهای نقشآفرینی ژاپنی چندان مطرحی هم در کار نبود و بازی Wrath of the White Witch توانست مانند یک گوهر در میان فقدان بازی خوب نقشآفرینی ظاهر شود.
نسخه دوم بعد از وقفهای ۶ ساله ساخته و زمانی هم عرضه شده که بازیهای نقشآفرینی ژاپنی قدرتمندی را شاهد بودیم و از همین رو توقعات گیمرهای این سبک نسبت به سال ۲۰۱۳ بسیار بالاتر رفته است. عناوینی چون فاینال فانتزی ۱۵، پرسونا ۵، نیر اتوماتا و... باعث شدند که چالش سختتری پیشروی سازندگان بازی قرار بگیرد و زمانی که خبر عدم همکاری استودیو جیبلی در نسخه دوم Ni no Kuni شنیده شد، بسیاری فکر کردند که فاتحه بازی خوانده شده است. اما باید گفت که تیم Level 5 توانستهاند با مهارت و خلاقیت خود از زیر سایه عناوین شاهکار این سالها کنار بروند و عنوانی را عرضه کنند که اگر بالاتر از این عناوین قرار نگیرد، بهطور حتم در کنار آنها خواهد بود.
چیزی که همین اول کار باید برایتان روشن کنم این است که سری Ni no Kuni (به معنای جهان دیگر یا کشور دوم) قصد دارد یک سری جدید نقشآفرینی ژاپنی باشد و عنوانهای آن مثل فاینال فانتزی و سایر عناوین این ژانر از نظر داستان ربط خاصی به هم ندارند بلکه شاید در برخی موارد (مثلا جهان بازی) یکی باشند. پس برای فهمیدن داستان بازی دوم هیچ نیازی به تجربه Wrath of the White Witch نخواهید داشت و با خیال راحت میتوانید سراغ این اثر بروید.
داستان بازی Ni no Kuni II: Revenant Kingdom صدها سال پس از نسخه اول در سرزمین Ding Doll Dell میگذرد. شخصی به نام رولاند که در جهانی دیگر یک رییس جمهور تقریبا ۵۰ ساله است در جریان یک انفجار در سطح شهر ناگهان از خواب بیدار شده و خود را در کاخ پادشاهی Ding Doll Dell میبیند آن هم در حالی که بسیار جوانتر شده. او با اوان آشنا میشود، پسری نوجوان از ایل و تبار Grimalkin (گربهها) که روز تاجگذاریاش نزدیک است و قرار است به جای پدرش بر مستند قدرت بنشیند، اما وزیر پدر او که از قبیله Mousekin (موشها) است علیه پسر کودتا کرده و رولاند و اوان میتوانند با کمک چندتن از یاران وفادار پادشاه، از چنگ این وزیر و همراهانش فرار کنند.
داستان از اینجا به بعد حول محور اوان و پادشاهی که قصد دارد از نو بسازد میگذرد. رولاند که حالا در این جهان گرفتار شده (او گاهی فکر میکند این دنیا در حقیقت همان زندگی پس از مرگش است) در این راه به او کمک میکند. این دو باید به سرزمینها و شهرهای کوچک Ding Doll Dell سفر کنند و برای خود همپیمانانی جور کنند تا بتوانند در برابر حکومت ناروای فعلی قیام کنند و تخت پادشاهی را پس بگیرند.
در همان آغاز داستان دختری به نام تانی نیز با آنها همسفر شده و داستان بازی در برخی موارد پیرامون زندگی او و قبلیهاش (که دزدان دریایی هوایی هستند) میگذرد. بهجز تانی شخصیتهای فرعی متنوع زیادی در بازی حضور پیدا میکنند که هر یک داستانکهای مجزایی دارند که به عمیقی قصه اصلی بازی نیست ولی عملا عنوان Ni no Kuni II: Revenant Kingdom را به یک بازی هزار قصه تبدیل کردهاند. داستان بازیبهطور کلی نسبت به نسخه قبلی خود بزرگسالانه تر شده (وجود کاراکتر بزرگتری مانند رولاند هم بههمین منظور صورت گرفته)
اولین موردی که با دیدن اسکرینشاتهای بازی یا اگر توفیق این را داشتهاید که خود آن را تجربه کرده باشید، در اولین سکانس بازی به چشم میخورد گرافیک چشمنواز و هنری بازی است که ترکیبیست از مانگا (هنر کامیک بوکی ژاپنی) و آثار گرافیکی سهبعدی با تم کارتونی. به این موارد رنگبندی شاد و بینظیر و البته فریم ثابت ۶۰ را اضافه کنید تا گرافیک خاص و زیبای بازی (چه از منظر بصری چه از دید فنی) را کاملتر درک کرده باشید. جهان بزرگ بازی با جزییات فراوانی که در آن حضور دارد، شاهد کمترین لودینگهاست و این مساله یکی از ویژگیهای قدرتمند اصلی بازی در برابر رقبای خود است.
در نبود استودیو جیبلی برای بخش طراحی کاراکترها و محیط، حس میشد که بازی از این منظر نسبت به نسخه قبلی خود عقب بیفتد اما خوشبختانه چند فرد کلیدی از این استودیو کماکان در کنار سازندگان بازی حضور داشتند و با مدیریت و راهنماییهای خود در این قسمت توانستهاند طراحی بازی را طوری در بیاورند که دقیقا تداعی کننده نسخه اول بازی باشد که با بهبودهای گرافیکی نسل جدید، جذابتر شده است.
بزرگترین تفاوت بازی نسبت به نسخه قبلی در گیمپلی آن به چشم میخورد که دستخوش تغییرات گستردهای شده. گیمپلی بازی در چهار ساعت آغازین بازی با اینکه جذاب به نظر میرسد ولی کم کم شروع به خستگی و تکراری شدن میکند و درست در همین نقطه است که المانها و عناصر متنوع یکی پس از دیگری بر سر گیمر باریده میشود!
سبک بازی از نقشآفرینی نوبتی Turn Based Rpg به سمت اکشن-نقشآفرینی یا همان کنترل Real Time پیش رفته که اکثر بازیهای ژاپنی دچار این عارضه شدهاند چرا که قصد دارند دیگر گیمرها را به سمت خود جلب کنند. این تغییرات اما در Ni no Kuni II طوری شکل گرفته که انگار عنوان پرسونا به دیدار Kingdom Hearts رفته باشد! منظورم این است که تلفیق این دو سبک به زیبایی هرچهتمامتر شکل گرفته و طرفداران دوآتیشه بازیهای کلاسیکتر را نیز راضی نگهمیدارد.
شما در مبارزات میتوانید تا ۶ نفر را در گروهتان داشته باشید و کنترل بین کاراکترها را سوییچ کنید. در حین کنترل کردن یک کاراکتر، هوش مصنوعی دیگر اعضای گروه را کنترل خواهد کرد که بهطور کلی از پس ماجرا برمیآید و ضعیف نیست ولی گاهی کفر آدم را در میآورد. نوارهای HP و MP بهمانند تمام بازیهای نقشآفرینی در بازی حضور دارد و نواری موسوم به ZING بهطور اختصاصی و جدید در این بازی خودنمایی میکند. نواری که با زدن ضربات و کمبوهای مختلف (Light Attack و Heavy Attack) پرشده و باعث میشود تا حرکت بعدیتان یک حرکت سوپرویژه باشد و مقدار خون بیشتری را از دشمن کم کند.
در این بین ۴ قدرت اصلی نیز در بازی وجود دارد که میتوانید آنها را بهدلخواه خود بچینید و در میان مبارزات با کلیدهای میانبر از آنها به شرط کم شدن Mp خود استفاده کنید. در کنار اعضای دیگر تیم موجوداتی با نام هیگلز وجود دارند که ناخودآگاه گیمر را یاد پوکمونها میاندازند، این موجودات در حقیقت جایگزین Familiarها از نسخه قبلی شدهاند و بسیار از آنها جالبتر و کاربردیتر از آب در آمدهاند. صدها هیگلز در گونههای مختلف در جهان بازی وجود دارد که به طرق مختلف میتوانید آنها را بیابید و وارد تیم خود کنید و در مبارزات از آنها بهره بجویید. وجود هیگلزها در وسط میادین مبارزه پویایی خاصی به مبارزات بخشیده و کمکحال خوبی در برخی مواقع هستند، هر گونه هیگلز با توجه به قدرت خاص خود دایرهای را در جای جای میدان مبارزه شکل میدهد که با قرار گرفتن در میان آن دایره میتوانید از قدرت آنها استفاده کنید و یا فرامینی همچون حمله به آنها دهید.
در کنار مبارزاتی که به صورت دوربین سومشخص روایت میشود، سه سبک دیگر گیمپلی در بازی گنجانده شده که هر یک به تنهایی میتوانستند بار بازی را به دوش بکشند. حالتی که دوربین بازی شبیه به دوربین بازیهای ایزومتریک شده و بالاتر میرود و معمولا در حالت رد شدن از جهان پهناور بازی و رفتن از نقطه به نقطهای دیگر به میان میآید. در این حالت که نوعی ادای احترام به بازیهای کلاسیک ژاپنی نقشآفرینی است شما در طول مساحت بازی میچرخید و ضمن جمعآوری آیتمها و... میتوانید با دشمنان روبرو شوید و البته مبارزات را مثل روال همیشگی (دوربین سومشخص) دنبال کنید
حالت دیگر شبیه به بازیهای Starnghold هست و در آن بازی حالتی استراتژی پیدا میکند. این حالت که Kingdom Builder نام دارد مختص ساخت یک قلعه و فرمانروایی خودتان است که نکات زیادی را در خود گنجانده و بخش کاملا مجزایی از نقشآفرینی بازیست که در عین حال ارتباط جزیی هم با آن دارد چرا که آپدیت کردن اشخاص و اسلحهها و ... را میتوان از این طریق آسانتر ساخت. اصولا مدیریت آپگرید کردن شخصیتتان در این بازی حرف اول و آخر را میزند و خوشبختانه این مساله برخلاف ظاهرش چندان پیچیده نیست و برای همه گیمرها قابل فهم است.
شما باید با جمعآوری آیتمهای مختلف و... کاراکترها و قلعهو اسلحه و جادوها و.. را مدیریت کنید و این شخصیسازی در بازی به بهترین وجه پیادهسازی شده، مثلا شما میتوانید تعیین کنید که جوایز مبارزات پیرامون چه نوع آیتمهایی باشد و روند آنها را مشخص کنید تا به هدف خود (مثلا آپگرید کردن اسلحه به جای قلعه در یک تایم مشخص از بازی) زودتر برسید.
حالت سوم و نهایی بازی به بخش مبارزات استراتژی (RTS (Real Time Strategy برمیگردد که در آن شما دیگر کاراکتر یک فرد را برعهده ندارید و ارتش خودتان را در دستههای چندتایی کنترل میکنید. این حالت از بازی بهشدت مرا یاد سری Kessen در کنسول پلیاستیشن ۲ انداخت با این تفاوت که بهنظر میرسد سازندگان کمترین وقت را برای این بخش گذاشتهاند و مبارزات در این بخش تنها در دقایق اولی زیباست و کم کم خستهکننده میشود. بازی در بخش گیمپلی به طور کلی آسان است و البته موارد و ماموریتهای چالشیتری هم برای گیمرهایی که قصد محک زدن مهارتهای خود را دارند را نیز در خود دارد که میتواند هر دو قشر (کژوال گیمر و گیمرهای ماهرتر) را راضی نگهدارد.
صداگذاری و موسیقی بازی را اگر بخواهیم بررسی کنیم باید بگویم که آرشیو غنی قطعات موسیقی استفاده شده در بازی به تک تک صحنهها و سکانسها به زیبایی مینشیند و ارکسترال زندهای که قطعات را ساخته توانسته موزیکهای حماسی و شاد و حتی غمگین گوشنوازی را بیافریند که بازی را از این حیث به یکی از بهترینها در این چند وقت اخیر تبدیل کند. در بخش صداگذاری اما نکتهای به چشم میخورد که دور از شان بازی به این عظمت و بزرگیست! صداگذاری انگلیسی و ژاپنی بهطور کامل برای شخصیتها وجود دارد اما تمام سکانسها صداگذاری نشدهاند و خیلی مواقع گیمر باید مکالمات را به صورت Text بخواند که این مساله برای طرفداران عمومی (نه عاشقان بازیهای نقشآفرینی ژآپنی) میتواند یک نکته منفی باشد.
بازی Ni no Kuni II: Revenant Kingdom توانسته آشتی خوبی برای گیمرهای عمومی نسبت به ژانر نقشآفرینی ژاپنی باشد و با جهان پراز قصه خود میتواند ساعتها گیمر را سرگرم کند. بخش داستانی بازی چیزی حدود ۳۵ الی ۴۰ ساعت برای پایان بردن زمان میبرد که با انجام ماموریتهای فرعی و... این زمان به ۸۰ ساعت هم میرسد. (البته بازی برخلاف خیلی از عناوین نقشآفرینی بعد از تمام شدن عملا تمام میشود و از اول شروع میشود.)
عنوان Ni no Kuni II: Revenant Kingdom بازی بزرگیست که جز یکی دو مورد خیلی کوچک نقص در بخش صداگذاری و یا مبارزات RTS آن، توانسته ادامه بسیار بهتری از نسخه اول باشد و نوید سرآغاز یک سری بازی نقشآفرینی جدید را میدهد که در سالهای آینده بیشتر از آن خواهیم شنید و رقیب سرسختی برای عناوین مشهور این سبک خواهد شد، گرچه حقیقتش را بخواهید همین الان هم رقیب قدری است!
- داستان زیبای بازی
- گرافیک چشمنواز
- گیمپلی درگیر کننده و کامل
- دنیای وسیع بازی
- مدت زمان طولانی گیمپلی
- موسیقی بینظیر
- تقریبا همه چی!
- صداگذاری نشدن برخی کاتسینها
- مبارزات RTS بازی میتوانست بهتر باشد
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بازیهای ژاپنی واقعا دنیای جدایی دارن،فیلم نامه های خیلی قوی دارن،چه در انیمه ها چه در بازیها چه در فیلماشون
یه سریا هستن فقط عشق بازیهای شوتر هستن فقط مثل بازیهای cod یا battlefield فقط بکشی بری جلو
ولی وقتی وارد دنیای بازیها و انیمه های ژاپنی میشی میبینی چه فرهنگ غنی چقدر روح زیبایی توی عناصر و کاراکترا به کار رفته
حقیقتا درسته. متاسفانه گیمرها توی کشور ما فکر میکنن که بازی توی یه سری عناوین خاص محدود شده و هرکی کالاف یا بتلفیلد بازی کرد دیگه گیمره. دیگه نهایت برخی عناوین خاص که مشهور میشن و گل میکنن هم بازی میشه توسط برخی از این عزیزان.حتی توی دوستان خودم این مشکل رو داریم ما سر بازیا. به نظر من نود در صد از بازیهای ژاپنی بد حتی یک سر و گردن بالاتر از دیگر بازی ها لااقل از نظر داستانی هستند.
اره راس میگی ولی شما نمیتونی اون هیجانی رو که تو بازی های شوتر هست و تو اینا پیدا کنی یا بازی های اساسینز که به خاطر جهان باز بودنش، خیلی بهتره از اینا. ژاپنی ها هم الان دارید میبینید بازی یا انیمیشن که میسازن بیشتر موضوع اونا در افسانه هاشون هست، مثلا نمیان وقایعی که در جنگ جهانی دوم تو کشورشون افتاد به تصویر بکشن.
اون دلیل داره چون ژاپنیها چندان از رفتار خودشون در جنگ جهانی راضی نیستند. البته انیمهها و مانگاهای زیادی درباره بمب هیروشیما ساختند که برخیشون مثل پسر پابرهنه شاهکار هستند. هیجان در این بازی ها به اون معنا که شما میگین نیست و درسته. ولی جهان و تخیل در آنها بیداد میکنه و هیجان رو از نوع دیگه ای براتون به ارمغان میاره.