بررسی بازی Yakuza 6 ؛ اژدهای دُجیما وارد میشود
دو سال از عرضه بازی یاکوزا ۶ در کشور ژاپن میگذرد و بالاخره ناشر این بازی یعنی سگا نسخه جهانی آن را عرضه کرد. نسخههای پیشین این مجموعه هم با همین تاخیر و بلکه بیشتر ...
دو سال از عرضه بازی یاکوزا ۶ در کشور ژاپن میگذرد و بالاخره ناشر این بازی یعنی سگا نسخه جهانی آن را عرضه کرد. نسخههای پیشین این مجموعه هم با همین تاخیر و بلکه بیشتر وارد بازار کشورهای غربی شدند و سگا معمولا نسخههای جهانی را بهنوعی بهینه میکند و بعد به بازار وارد میکند. در حقیقت بسیاری از ناشران ژاپنی بعد از عرضه بازی در کشورشان شاهد فیدبکها و واکنشات هستند و بازی را بر اساس این موارد به نوعی آپگرید کرده و ضمن اضافه کردن یک سری المان که به مذاق گیمرهای جهانی بیشتر مینشیند، برای فروش جهانی بازی خود را آماده میکنند.
یاکوزا ۶: آواز زندگی در حقیقت اولین بازی منحصر کنسول نسل جدید سونی است که فقط و فقط برای پلی استیشن ۴ عرضه شده و آغازی نو برای این سری با قدمتی بیش از ده سال به شمار میرود. سری یاکوزا از آن فرنچایزهاییست که در کشور ما (و حتی میتوان گفت در بسیار نقاط دیگری از دنیا) کمتر دیده شده و یک عنوان غریب حساب میشود. اگر تاکنون این سری را به هر علتی تجربه نکردید، سگا با توجه به استقبال گیمرهای نسل جدید از این سری برنامه خوبی برای آنها تدارک دیده و قصد دارد تا کل این سری را به صورت بازسازی کامل (نه فقط یک ریمستر بلکه یک ریمیک) به PS4 بیاورد.
آغاز این راه با ساخت بازی «یاکوزا صفر» بود که پیش در آمدی بر داستان اصلی سری به شمار میرفت و سری Kiwami هم که به در حقیقت همان بازسازی نسخههای اصلیست که طبق اخبار درز شده تا سال دیگر تکمیل میشود و با عرضه Kiwami ۵ (که میشود بازسازی نسخه پنجم) خاتمه مییابد.
- سازنده: Sega
- ناشر: Sega
- پلتفرم ها: پلیاستیشن 4
- پلتفرم بررسی: پلیاستیشن 4
اما از اینها بگذریم و به بازی اصلی برسیم، شاید اولین پرسش برخی افراد ناآشنا برای تجربه بازی یاکوزا ۶ این باشد که آیا میتوان با شروع این بازی، وارد دنیای بازیهای یاکوزا شد و چیزی هم از آن فهمید یا حتما باید نسخههای قبلی را نیز تجربه کرده باشم؟ جواب ساده است: بله میتوانید.
سری یاکوزا در عین اینکه یک پیوستگی ریز و ظریفی با همدیگر دارند، هر یک عملا یک بازی مستقل هستند و دستاندرکاران بازی هم هربار در هر شماره (به خصوص از شماره ۴ به بعد) به یک نحوی نکات کلیدی داستانهای گذشته را به گیمر گوشزد میکنند. در منوی اولیه یاکوزا ۶ هم بخشی وجود دارد که داستان تک تک بازیهای پیشین را به صورت نوشتاری همراه با عکس توضیح داده و جدا از این مورد، در همان شروع بازی که شخصیت اصلی یعنی کازوما در کما بسر میبرد؛ با تک تک کاراکترهای مهم عناوین قبلی روبرو شده و خاطرات محوی یادش میآید و ضمن گفتگو با این کاراکترها، داستانهای گذشته زندگیاش را مرور میکند.
یاکوزا ۶ درست بعد از یاکوزا ۵ شروع میشود و کازوما بعد از بیدار شدن از کما، توسط پلیس دستگیر میشود. او با وجود اینکه یک نوانخانه دارد و دختر خواندهاش هاروکا هنوز آنچنان بزرگ شده که بتواند روی پای خودش بایستد؛ تصمیم میگیرد که به زندان برود و تقاص کارهای این چند وقتش را پس بدهد. کاوزما به هاروکا اعتماد کرده و بچههای یتیم را به او میسپارد و 3 سال حبس میکشد اما زمانی که به شهر بازمیگردد؛ میفهمد که اثری از هاروکا نیست.
بعد از پرس و جو نهایتا متوجه میشود که هاروکا تصادف شدیدی کرده و در کما به سر میبرد و اما یک نوزاد یک ساله به او سپرده میشود که پلیس ادعا میکند بچه هاروکاست! کازوما گیج و مبهوت نگهداری نوزاد را قبول میکند و به دنبال سرنخهایی میرود تا اولا بفهمد پدر بچه کیست و ثانیا هاروکا در این ۵ سال چه کرده و چرا تصادف کرده و از همه مهمتر چرا عدهای دنبال این نوزاد هستند...
داستان همیشه در سری یاکوزا حرف اول و آخر میزند و اصولا برگ برنده بازیست (گرافیک و گیمپلی بازی همیشه ضعیفتر از حد انتظار عمل کرده است) به طوری که بهنظرم یاکوزا میتوانست به یک سری رمان بسیار قوی در سطح جهانی تبدیل شود. یاکوزا ۶ شخصیترین داستان در بین سری را برای کازوما، قهرمان این سری به همراه دارد و قدرت درام در آن به حد اعلا رسیده است. مسائلی همچون خانواده، دوستی و زندگی در جای جای داستان (و داستانکهای داخل آن) دیده شده و به شخصه کمتر عنوانی را در تاریخ گیم سراغ دارم که به این زیبایی به این مسائل بپردازد.
در زبان ژاپنی یک اصطلاح هست به اسم Tsunadere که به افرادی اطلاق میشود با خصوصیت اخلاقی خاص: آدمهایی که از بیرون خیلی انسان خشن و بیرحمی به نظر میآیند ولی از درون آدمهای بسیار مهربان و لطیفی هستند (معادل فارسی برای آن پیدا نکردم و اگر چیزی به ذهنتان آمد خوشحال میشم بهم بگین!) قهرمان سری یاکوزا هم دقیقا همچین خصلتی دارد و شاید بهتر باشد بگوییم کل این سری با این خصوصیت عجین شدهاند.
بازیهای یاکوزا در عین خشن و جدی بودن، پر از ماجراجوییهای درام و حتی در مواقعی بسیار خندهدار هستند که از هیچ نژادی جز ژاپنی جماعت ساختنش بر نمیآید! (لطف کنید انگ نژاد پرستی در کامنتها نزنید که اولا من نه خودم ژاپنیام نه ایل و تبارم! و ثانیا خودتان هم بهتر میدانید این چشم بادامیها در بازیسازی و سناریونویسی چه نبوغ خاص و عجیبی دارند!)
نکته حائز اهمیت و مهم بازی یاکوزا ۶ اما داستان غنی و طولانی آن نیست چرا که این عنصر همیشه در این سری (حتی نسخه ۴ که به نظر من و خیلیهای دیگر بدترین نسخه در سری بوده) حضور داشته بلکه پیشرفت گرافیکی محسوس بازیست که در نگاه اول کاملا به چشم میخورد. موتور جدید گرافیکی که برای بازی یاکوزا ۶ در نظر گرفته شده بالاخره کاری کرده که بازی از لحاظ بصری کم و کاستی نداشته باشد و یک عنوان نسل هشتمی به حساب بیاید. ضعف گرافیک در نسخههای پیشین همیشه یک سری از گیمرها را آزار میداد و جزو دلایلی بود که برخی افراد حاضر به امتحان بازی نبودند. سگا از این نکته بالاخره بعد از ده سال (چقدر دیر!) درس گرفته و گرافیک بسیار بهتری وارد پوست و استخوان بازی کرده و توکیویی که به ما نشان میدهد، بسیار چشمنواز است.
در کنار این پیشرفت گرافیکی شاهد روانتر اجرا شدن بازی و حذف لودینگهای رو اعصاب هستیم که در نسخههای قبلی با وارد شدن به هر نقطه از بازی باید آنها را چندثانیهای تحمل میکردیم. دیگر خبری از این لودینگها نیست و جز مواردی معدود و در بین مراحل، نیازی به صبر کردن نداریم. با وجود این پیشرفتهای گرافیکی و اجرایی هنوز بازی در مواردی لنگ میزند: نقشه جهان باز بازی نسبت به عناوین مشابه بسیار کوچکتر است (شهر کوموروچو در سری یاکوزا همگام با خود بازیها تکامل یافته اما هنوز آنچنان بزرگ نیست) انیمیشنهای محدود برای مبارزات و یا چهرهها کماکان پابرجاست و در برخی سکانسها شخصیتها فقط دهانشان به زور باز و بسته میشود و عین ماست میمانند!
حالا که فهمیدیم گرافیک بازی دیگر به ناامیدی نسخههای قبلی نیست، میرسیم به بخش گیمپلی که آن هم همیشه در طول عمر این سری از کم و کاستیهایی رنج میبرد که هر بار کمی بهتر از قبل میشود. یاکوزا ۶ در این زمینه پیرو نسخه یاکوزا صفر(زیرو) شده و راه آن را پیش میگیرد با این تفاوت که در مواردی بهتر عمل کرده و البته با حذف یک سری موارد هم تعجب طرفداران را برمیانگیزد. مبارزات کما فی السابق به صورت مبارزات خیابانی هستند و اشیا پیرامون محیط نبرد به داد شما میرسند. یاکوزا ۶ اما تفاوت عمدهای که با قبلیها دارد در بیشتر خشن شدن مبارزاتش هست و خون و خونریزی در کتککاریهایتان آدرنالین شما را بالا میبرد.
اضافه شدن مبارزات گروهی در اواسط بازی مانند این است که در یک مهمانی دیجی قبلی را بیرون انداختند و یک دیجی کار درست را آوردند و هر آنکه نشسته بود را به میدان رقص بیاورد! گروهی کردن نبردها یک هیجان مضاعف به گیمر میدهد و Finishingطورهای خفنی به روح بازی میدمد که انجام آنها تکراری بودن سیستم مبارزه را میپوشاند. یکی از ایرادات محسوس مبارزات دوربین بازیست که گاهی تا حلق کازوما هم فرو میرود و محدوده دید گیمر را میکاهد و در نتیجه نمیتوان زیاد تاکتیک چید و از عناصر داخل محیط بر علیه دشمنان به خوبی استفاده کرد.
از آنسو نبردهای Clan را داریم که با دوربین ایزومتریک هستند و این مشکل را ندارند. این نبردها حالت استراتژیکی-مبارزهای دارند و با اینکه پتانسیل بسیار خوبی برای تبدیل شدن به یک بخش باحال را داشتند ولی عملا یک قسمت از دست رفته به حساب میآید.
اما فارغ از بخش گیمپلی اصلی یعنی بزنبهادری، یاکوزا ۶ همانند پدران خود (یاکوزا صفر تا ۵) شامل مینیگیمهای متنوعیست و حجم این موارد در این نسخه فوران کرده است! توگویی بازیسازان دور هم جمع شدهاند هرکس از ورزشکار جماعت بگیر تا آدمهای منحرف داخل استودیو سگا! هر ایدهای در ذهنش داشته را در بازی تاحد ممکن پیاده کرده. این موارد معدود مینیگیمهایی هستند که در بازی به چشم میخورند: دارت، شکار ماهی روآبی و زیرآبی، بیسبال، بچهداری کردن، در تعامل گفتگومحور با بانوان محترمه و البته منشوری قرار گرفتن از طریق چت آنلاین!، کارایوکی کردن (آواز خواندن)، ماهجونگ بازی کردن، گربه یابی! و...
این وسط فراموش نکنید که کلی دستگاههای آرکید در شهر وجود دارد که بازیهای قدیمی سگا را داخل خود دارند (تا آنجایی که میدانم در شهرهای ژاپن هم سگا از این منظر خیلی خوب عمل کرده و مغازههای تحت نام خودش که دستگاههای آرکید دارند به وفور در سطح شهر حضور دارند) و میتوانید آنها را تجربه کنید. در این بازیها از Virtual Fighter 5 به چشمتان میخورد (که تمام و کمال با همه کاراکترهایش در بازی گنجانده شده!) تا بازیهای قدیمیتر و کلاسیکی مثلPuyo Puyo, Out Run, Super Hang-On, Space Harrier و...
چیزی که در یاکوزا ۶ به چشم میخورد و ارزش مبارزات آن را بالاتر میبرد اینست که سازندگان کاری کردهاند گیمر فقط به زور بازوی کازوما بسنده نکند و برای قویتر ساختن شخصیت او در بازی موارد متعددی علاوهبر تمرین کردن مبارزات و... گنجاندهاند.
شما در محیط باز بازی علاوه بر اینکه میتوانید باشگاه بروید و رژیم غذایی خاص مربیتان را رعایت کنید (که در این راه بدبخت میشوید چون مثلا فلان ساندویچ را فقط فلان رستوران در جنوبیترین نقطه شهر دارد) باید با گفتمان با دیگران و انجام بازیهای فکری و حتی شادی کردن (کارایوکی انجام دادن) و.. راندمان شخصیت خود را بالا ببرید تا به یک سری تواناییها در بازی برسید. این موارد RPG مانند شاید روی کاغذ پیچیده به نظر بیایند ولی در عمل چندان هم سخت نیستند و بهتدریج جزو لذتهای خاص بازی میشوند.
صداگذاری بازی تماما ژاپنیست و بسیار زیبا انجام شده و موسیقی بازی با اینکه در حالت گشتوگذار عادی و در بین مراحل بازی چندان تعریفی ندارد اما در مبارزات با Bossها بسیار هماهنگ است و این قطعات Boss Theme بازی واقعا شنیدنی هستند.
یاکوزا ۶ نسبت به نسخههای قبلیاش از هر نظر مدرنتر است (اضافه شدن گزینههایی مثل کافینت و موبایل و سلفی گرفتن و... گواه این ادعاست) و آن حالت کلاسیک قبلی را ندارد. این مدرنی در گرافیک و گیمپلی بازی هم به چشم میخورد و میتواند دل گیمرهای سخت پسندتر را هم به دست بیاورد. گانگستری با قلب طلایی به نام کازوما بازهم در یاکوزا ۶ حضور دارد که بیش از یک دهه همراه طرفداران بوده و داستان او این بار برای پایان رساندن حداقل ۳۰ ساعت (که میتواند با تکمیل شدن بازی به ۶۰ ساعت هم برسد) وقت لازم دارد.
پی نوشت: خیلی از دوستان وقتی مشغول تجربه بازی بودم از من میپرسیدند یعنی سوار ماشین میشه یا نمیشه؟ خواستم همینجا تکلیف را روشن کنم که خیر! بازی های یاکوزا مثل Gtaنیستند و خبری از سوار شدن در وسایل نقلیه و ویراژ دادن داخل شهر در آن نیست.
- داستانی غنی
- محیط پویای بازی
- مینی گیمهای متعدد
- بهبود گرافیک نسبت به نسخه های قبلی
- طولانی بودن بازی
- حذف لودینگها در طول بازی
- سیستم مبارزات هنوز اشکال دارد
- هدر رفتن بخش مبارزات Clan
- موسیقی نه چندان خوب
- طراحی انیمیشنهای محدود یا بسیار خشک کاراکترها
- کوچک بودن جهان باز بازی
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ای بابا این ژاپنی ها چه مشکلی با ما پی سی گیمرا دارن؟! ?
سری پرسونا از یه طرف ( تو این مورد خوشبختانه PCSX2 و RPCS3 کمکم کردن ولی همراه با مشکلات خودشون ☹ ) NieR Automata از یه طرف ( پورت پی سیش دیر عرضه شد و کلی مشکلات داشت که تو نسخه PS4 دیده نمیشد، انگار پورت پی سی اونقدری براشون نسبت به نسخه PS4 اهمیت نداشت :(( ) یاکوزا از یه طرف ( اینو حتی رو RPCS3 هم نمیشه بازی کرد مگه اینکه با ۶ فریم بر ثانیه مشکلی نداشته باشید -_- ) Legend of Zelda هم یه طرف ( این یکی هم با لطف CEMU تونستم تجربه کنم ? )
سگا جون یه نگاهی به ما پی سی گیمرا هم بکن گناه داریم به خدا :)♡
راستی آقای پارساپور، نژاد پرستی کجا بود :) هر کی مهارت بالای ژاپنی ها تو بازیسازی رو رد کنه یا حقیقت رو نمیخواد قبول کنه( احتمالش تو اکس باکس فن ها مخصوصا زیاده! ) یا کلا بازی ژاپنی بازی نکرده و تمام بازی هاش احتمالا به COD و FIFA و PES و GTA ختم میشه و الماس های واقعی این صنعتو از دست داده :d
پاراگراف دومتون رو که موافقم شدید ولی در مورد پاراگراف اول، ژاپنیها خودشون چندان پی سی گیمر نیستن و عشق کنسول (خانگی و دستی) هستن و ساپورتشون برای ارائه بازی رو این کنسول ها بسیار طولانیه (خودم پریروز بازی جدید برای ویتا گرفتم!) واس همین نگاه چندانی به بازار پی سی ندارن ولی اخیرا مارکتینگاشون یه مقدار تکون خورده و مثلا اسکوارانیکس و کپکام (که البته افول شدیدی کرده این یکی) هوای پی سی بازها هم خوب دارن و امیدوار باشین که سگا و الباقیشون هم به راه راست هدایت بشن (قیمتای کمرشکن بازی های پلی استیشن 4 باعث میشه منم دلم بخواد روی سیستم بازیشون کنم تا کنسول. :D)
ای بابا این ژاپنی ها چه مشکلی با ما پی سی گیمرا دارن؟! ?
سری پرسونا از یه طرف ( تو این مورد خوشبختانه PCSX2 و RPCS3 کمکم کردن ولی همراه با مشکلات خودشون ☹ ) Nier Automata از یه طرف ( پورت پی سیش دیر عرضه شد و کلی مشکلات داشت که تو نسخه PS4 دیده نمیشد، انگار پورت پی سی اونقدری براشون نسبت به نسخه PS4 اهمیت نداشت :(( ) یاکوزا از یه طرف ( اینو حتی رو RPCS3 هم نمیشه بازی کرد مگه اینکه با ۶ فریم بر ثانیه مشکلی نداشته باشید -_- ) و...
سگا جون یه نگاهی به ما پی سی گیمرا هم بکن گناه داریم به خدا :)♡
بسوزه پدر انحصار
از اون طرف God of war و Horizon zero dawn و Uncharted و یاکوزا و اسپایدر من بعدش 2 Read Dead....
تو pc چی sea of thives?????????
تازه لست آف ریمستر و بلادبورن یادت رفت ! من از این بدبختی خودمو نجات دادم و بالاخره با هر مصیبتی بود یه ps4 خریدم . از هولم همه انحصاری هارو یه جا ریختم تو هارد ( یعنی دادم فروشنده با اکانت و دیتا ریخت )
اصطلاح ظاهر خشن و قلب مهربون در فارسی میشه 'لوتی'
البته ببخشید درستش لوطیه (روح ناصر ملک مطیعی شاد!!)
آره میشه یه جورایی لوتی رو در نظر گرفت برا این واژه. به شخصه هیچ وقت کازویا رو تو هیبت لوتی یا همون لوطی تصور نکرده بودم. :D