بررسی بازی Death Gambit ؛ مرگ کسب و کار من است
در بررسی بازی Death Gambit به اثر جدید استودیو تازه تاسیس White Rabbit میپردازیم که یک بازی اکشن-نقش آفرینی Hardcore دو بعدی است و به شدت از سری محبوب دارک سولز الهام گرفته است. موفقیت ...
در بررسی بازی Death Gambit به اثر جدید استودیو تازه تاسیس White Rabbit میپردازیم که یک بازی اکشن-نقش آفرینی Hardcore دو بعدی است و به شدت از سری محبوب دارک سولز الهام گرفته است.
موفقیت سری بازیهای دارک سولز Dark Souls باعث شده که بسیاری از شرکت های بازیسازی به فکر ساخت بازیهایی مشابه بیفتند و موج تازهای از عناوین به اصطلاح HardCore Games به جریان بیفتد. طرفداران و گیمرهای علاقهمند به چالش و بازیهای سرسخت هم استقبال نسبتا خوبی از این دست عناوین به جا میآورند. از آنسو رشد و توسعه بازیهای 2D Side Scrolling (عناوین اکشن دو بعدی) و مدرن شدن این بازیها و رنگ و بوی جدیدشان را داریم که در بین گیمرها هوادرانی پیدا کرده است. حاصل این دو موضوع باعث شده که استودیویی به نام White Rabbit که سابقه چندانی هم در بازیسازی ندارد، دست به ریسکی خطرناک بزند و بازی Death Gambit را ارایه کند؛ یک بازی اکشن-نقش آفرینی دو بعدی که به شدت خاطرات Dark Souls را تداعی میکند.
- سازنده: White Rabbit
- ناشر: Adult Swim Games
- پلتفرم ها: پیسی، پلی استیشن ۴
- پلتفرم بررسی: پی سی
سوران در بحبوحه یک جنگ میمیرد، او یک شوالیه جنگجو و قهار بود که حالا پا به دنیای پس از مرگ گذاشته و بیآنکه دقیقا بداند اوضاع از چه قرار است دیدگانش را در برابر دنیای مردگان میبیند. وحشتی که او را فرا میگیرد لایزال است ولیکن این قهرمان دست از تلاش برنمیدارد و سعی دارد تا از این جهان خود را رها کند. در همان بدو ورودش به دنیای مردگان، با ارباب مرگ روبرو میشود و با او همکلام میشود. ارباب مرگ تصمیم گرفته از دلیر بودن سوران استفاده کند و از همین رو یک قرارداد با او به انعقاد در میآورد. بر طبق این قرارداد، سوران باید یک سری موجودات فانی Immortals که در جهان هستند را نابود کند و بعد از نابود کردنشان، مرگ هم از خیر جان او میگذرد.
سوران در این راه پرخطر تنها نیست و شوالیهها و جنگجوهای دیگری از نژادهای مختلف همراه او هستند، افرادی چون وی، کسترال، لیونل و... که هر یک قابلیتها و قدرتهای خود را دارند و همانند او قراردادی با ارباب مرگ بستهاند تا جان خودشان را نجات دهند. از آنجایی که مرگ کنار دست سوران است، امکان دوباره مردن او وجود ندارد اما این به آن معنا نیست که شکست پشت شکست در نبردهای سهمگین پیش روی سوران به دنبال او نیایند؛ شکستهایی که میتوانند در نهایت روح او را در کام مرگ ابدی سازند...
داستان بازی خیلی خوب شروع میشود و تا میانه راه هم کشش خود را برای گیمر به همراه دارد اما در اواسط بازی دچار ورطه تکرار میشود و بزرگترین مشکلش پایان بندی آن است که برای فرار از اسپویل قادر به بازگو کردن آن نیستم اما همین بس که بدانید داستان تاحد زیادی بدون پاسخ به یک سری سوالات اساسی تمام میشود و این موضوع دل گیمر را بعد از جوسازی غنی و قوی بازیسازان در ساعات اولیه بازی، بدجوری میشکند.
همانطور که در اول مطلب هم گفته شد، در حین تجربه بازی Death Gambit قطعا متوجه شباهتها و ادای دینهای متعدد به سری بازی دارک سولز خواهید شد. این درست که بازی مذکور از گرافیکی به سبک پیکسل آرت بهره میبرد و گیم پلی آن بسیار متفاوت با سری دارک سولز است، اما نشانهها و عناصر مشترک در هر دو بازی کم نیستند و مهمترین مولفه این اشتراک در سخت بودن بازی و البته دنیای گوتیک آن است.
بازی Death Gambit سخت است و وقتی میگویم سخت، باور کنید منظورم در همان حدیست که دلتان میخواهد دسته را به دیوار اتاق کوبانیده و سر همه داد بکشید. زندگی هر گیمری با بازی Death Gambit تا حدی به کابوس تبدیل میشود ولی این کابوس به دلایلی که در ادامه عرض خواهد شد، یک جور مازوخیسم درونی گیمر را فعال میسازد و او از شدت رنج پیشروی در بازی لذت میبرد. اتمسفر بازی بخاطر طراحی گرافیکی آن و از آن مهمتر موسیقی بسیار زیبای بازی، اثری دوچندان از حد معمول دارد و کاملا یک دنیای اساطیری را پیش روی گیمر قرار میدهد؛ دنیایی که گشت و گذار در آن صبر و حوصله و البته تاکتیک میخواهد.
- نکته جالب اینجاست که شما در هر زمان از بازی (بعد از صحبتهای اولیه خود با مرگ) میتوانید قراردادتان را با شخص مرگ لغو کنید و وقتی تصمیم به این کار میگیرید، با هشدار او مواجه میشوید. اما اگر بازهم به هشدار او بیاعتنا باشید، در نهایت قرارداد لغو خواهد شد و بعد از این لغو هربار که به کام مرگ فرو بروید (به خاطر سختی بازی احتمالا ۵ دقیقه بعدش خواهد بود!) دیگر خبری از زنده شدن دوباره نیست و شمایید و یک غلط کردم بخدا.
سازندگان بازی آمدهاند و گیمپلی سخت دارک سولز را دقیقا در یک محیط دو بعدی پیاده سازی کردهاند و این امر با اینکه یک اشتباه جبران نشدنی است، اما به سخت تر شدن و چالشی تر شدن بازی کمک بسزایی کرده است. شما در ابتدا بین ۷ کلاس مختلف اعم از جنگجو و جادوگر و... نیروی خود را انتخاب میکنید و بسته به انتخابتان، با اسلحه و آیتمهای گوناگون و مختص کلاس خودتان وارد جهان گوتیک بازی میشوید. روند و پیشروی در بازی با یک جنکجوی دارای شمشیر تا با یک مبارز دارای داس و یا چکش کاملا تفاوت دارد و همین مساله باعث میشود که در هر انتخاب، با تاکتیکهای مختلفی بازی را جلو بروید. اما وجه اشتراک تمامی کلاسها همانا دفاع کردن و جاخالی دادن (درست مانند سری دارک سولز) هست که به هیچ وجه نباید این دو حرکت نازنین را فراموش کنید وگرنه دمار از روزگارتان در میآید. البته محیط دوبعدی بازی تا حد زیادی دست و بال گیمر را برای این حرکات بسته و همین موضوع میتواند داد او را در بیاورد.
دشمنان اصلی بازی یا همان باس فایتها اصل بازی Death Gambit را تشکیل میدهند و مبارزه با آنها یک دل شیر میخواهد. مرگ در بازی و درون این مبارزهها قطعا همراه شماست و تصور نمیکنم بتوانید بدون آنکه کشته شوید یک باس را شکست دهید. نکته جالب اینجاست که سیستم مرگ در بازی هم تاحدی به سری دارک سولز وفادار است؛ البته نه به آن شوری شور. منظورم اینست که شما با هر بار مردن تمام آیتمهای خود را از دست نمیدهید ولیکن بخشی از آنها را برای دوباره زنده شدن باید فدا کنید، چقدر بخشندهاند سازندگان! دمشان گرم!
طراحی مراحل بازی با هوشمندی و زیبایی تمام صورت گرفته و اگر کمی حوصله خرج کنید و در محیطهای بزرگ این مراحل بچرخید، میتوانید آیتمهای بسیار قابل توجهی را پیدا کنید که در خلال مبارزات به کار میآیند و نبردها را بسیار آسان میسازند. این آیتمها به راحتی پیدا نشده و برای یافتن برخیشان احتمالا به راهنماهای اینترنتی احتیاج خواهید داشت. در بین این مراحل مبارزهای بازی، مکانهایی که به اصطلاح در صنعت گیم به آن Hub World گفته میشود هم به چشم میآید که برعکس بسیاری از بازیهای همرده، این هاب وردها کارآمد هستند و در آنجا میتوانید با گفتگو با دیگر اعضای گروه هم از داستان بازی سر در بیاورید (عملا کات سین خاصی در بازی وجود ندارد و روایت داستان از طریق دیالوگهاست) و هم اینکه قدرتهای خودتان را افزایش دهید و فنون جدیدی یاد بگیرید که بیشک برای ادامه بازی لازمتان خواهد شد.
باید گفت که گیم پلی بازی Death Gambit به علت محدودیتهای زیادی که یک محیط 2D دارد و البته کمکاری سازندگان، آنقدر سریع نیست ولی تاکتیک خاصی را میطلبد که شاید به مذاق برخی گیمرهای حرفهای تر خوش بیاید. این بازی در مقایسه با عنوانی همچون Dead Cells که حدودا همزمان با یکدیگر ارائه شدهاند، سرعت کمتری در گیمپلی دارد ولی المانهای نقشآفرینی بیشتری را در خود گنجانده است.
- Hub Worldها معمولا در بازیهای RPG و همچنین پلتفرمر وجود دارند و مکانی هستند که در آن گیمر میتواند به گشت و گذار بپردازد بدون آنکه از مرگ یا روبرو شدن با دشمنان هراسی داشته باشد. این مکانها معمولا استراحتگاهی است که در آن NPCها (کاراکترهای غیرقابل بازی که با شما صحبت میکنند) و فروشندهها و... وجود دارند.
گرافیک پیکسل آرتی بازی Death Gambit در نوع خود جالب توجه است ولی مشکل اینجاست که با وجود چنین گرافیکی، باگها و مشکلات افت فریم در نسخه پی سی و حتی قفل شدن بازی در نسخه کنسولی وجود دارد و شاید این مشکلات در آپدیتهای بعدی بازی حل شود.در کل حتما میدانید که اگر کسی سراغ چنین بازی بیاید و تصمیم بگیرد که یک عنوان 2D را تجربه کند، انتظار خاصی از گرافیک بازی ندارد و بیشتر دنبال یک گیم پلی جذاب و مفرح است؛ موضوعی که در سطور بالا به طور تمام و کمال آن را واکاوی کردیم.
از آنسو نباید از بخش صداگذاری و موسیقی بازی به راحتی گذشت. دوبلوران بازی کار خود را با نهایت دقت انجام دادهاند و لحن و گویششان طوری روی کاراکترهای کارتونی بازی نشسته که به آنها یک هویت جداگانه و قوی داده است. موسیقی بازی نیز بسیار حماسی بوده و در نبرد با باسها حماسیتر هم میشود.
بازی Death Gambit خیلی دوست دارد که یک دارک سولز دو بعدی باشد و در این راه به طور نصفه نیمه موفق میشود ولی نمیتواند تمامی المانها و پتانسیلهای موجود در این سری را در قالب یک بازی دو بعدی پیاده سازی کند. این موضوع هم به علت ماهیت سری دارک سولز برمیگردد که در همان فرمت جالب توجه است و هم به برخی سوتیها و اشتباهاتی که سازندگان به آنها دست زدهاند وگرنه میتوانستند در انتقال این نوع بازی به سبک و سیاق خودشان، درصد بیشتری موفقیت کسب کنند.
- صداگذاری و موسیقی بی نظیر
- طراحی مراحل خارق العاده
- گیم پلی نسبتا درگیر کننده
- چالشی بودن بازی
- گرافیک پیکسل آرت مطلوب
- داستان بازی رفته رفته ضعیف تر میشود
- گیم پلی بازی نقصهای زیادی دارد
- مشکلات باگ و افت فریم
- کنترل بازی کمی نامانوس است
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یک سوال چرا از این مدل بازی های گرافیک پایین زیاد ساخته میشه مورد توجه هم قراره میگیره کیفیت این بازی شبیه به بازی های پلی وان هست ده سال پیش با این کیفیت بازی ساخته میشد. چرا حالا ایجوری بازی ها ساخته میشه و مورد توجه بقیه قرار میگیره
دوست عزیز ملاک بازی خوب فقط گرافیک اون نیست، هست؟ گیم پلی و داستان درگیر کننده برخی از این بازی ها به شدت جذابه و گیمر رو درگیر خودش میکنه. در مورد مساله گرافیکشون حتی گاهی پیش میاد که برخی از این بازی ها به شدت رنگ آمیزی زیبا و یا گرافیک هنری جذابی (مثل لیمبو) دارند.
بعله حق با شماست