بررسی بازی Little Dragon Cafe؛ اژدها به مزرعه میرود
یوشیرو وادا در صنعت بازیسازی فرد شناخته شدهای است و او را به نام خالق سری بازی Harvest Moon میشناسند، فردی که در گفتههایش همیشه تاکید بر این داشته که بازیهای مبتنی بر نبرد و ...
یوشیرو وادا در صنعت بازیسازی فرد شناخته شدهای است و او را به نام خالق سری بازی Harvest Moon میشناسند، فردی که در گفتههایش همیشه تاکید بر این داشته که بازیهای مبتنی بر نبرد و مبارزه و معما و... را دوست دارد و به آنها احترام میگذارد ولی معتقد است که در بازیها باید بیشتر به مسائل انسانی و روح و روان آدمها توجه شود. وادا و نوع نگاه جدید و آرامش بخشش به بازیهای ویدیویی، سبب خلق برند Harvest Moon و یا همان Story Of Seasons شد و قدرت تخیل او امروز به بازی Little Dragon Cafe رسیده است.
آخرین ساخته یوشیرو وادا به تازگی عرضه شده و از این حیث مهم است که او حدود ۷ سال گذشته شرکتی که در آنها سالها مشغول به کار بود را ترک کرد و در حقیقت با برند Harvest Moon خداحافظی نمود. او در این سالها بیشتر نقشهای مدیریتی و پشت پرده بازیها را داشت و به جز تهیه کنندگی در برخی عناوین (مثل بازی Little King Story که برای Wii عرضه شد) فعالیت دیگری نداشت. بازی Little Dragon Cafe اما آخرین دست پرورده اوست و به گفته خودش، ایدهای بوده که بعد از چندین سال در سر پرورندان حالا به نتیجه رسیده و باید دید که این ثمر چقدر موفقیت آمیز بوده است.
- سازنده: Aksys Games, TOYBOX Inc., Picola Inc., TOYBOX lnc.
- ناشر: Aksys Games, Rising Star Games
- پلتفرم ها: پلی استیشن ۴، پی سی، نینتندو سوییچ
- پلتفرم بررسی: نینتندو سوییچ
بازی Little Dragon Cafe ترکیبیست از همان ذهنیت آرامش پذیر وادا با جهان فانتزی که رگههایی از آن را در بازیهای Harvest Moon نیز به ما نشان میداد. در یک جمله بازی جدید وادا را میتوان هاروست مونی دانست که در یک جهان خیالی-فانتزی میگذرد و بیشتر از آنکه روی مبحث کشاورزی تمرکز داشته باشد، به مقوله آشپزی میپردازد.
شما در بازی بعد از انتخاب جنسیت خود از بین یک خواهر و برادر دوقلو، وارد بازی شده و در دقایق ابتدایی با خانواده و جزیرهای که در آن ساکن هستید و البته کافهای که مادرتان راه انداخته و شما در طبقه بالای آن زندگی میکنید، آشنا میشوید. بعد از گذشت چند دقیقه از بازی اما مادر به بیماری سرسختی دچار میشود که به نظر لاعلاج میرسد تا اینکه مردی جادوگر از ناکجاآباد پیدایش میشود و به برادر و خواهر نگران رازی را میگوید.
جادوگر تخم اژدهایی را برای آنها ظاهر میکند و میگوید که با بزرگ کردن این اژدها و نگهداری درست از او، میتوان به خوب شدن مادر امیدوار بود. او به بچهها تاکید میکند که باید میراث مادرشان یعنی همان کافه را زنده نگهدارند و در حین راهاندازی این کافه، هوای اژدها کوچولو را نیز داشته باشند.بازی در اینجا وارد مقوله جدیدی میشود و شما را وارد دنیای خودش میکند؛ دنیایی که در آن هم مدیریت کافه را برعهده دارید و هم وظیفه نگهداری اژدها و گشت و گذار در جزیرهای که در آن ساکن هستید به منظور تهیه مواد غذایی آشپزیتان.
بازی Little Dragon Cafe بیشتر از عناوینی چون Harvest Moon روی داستانی که روایت میکند تمرکز دارد و یک بازی قصهمحور است تا یک عنوان شبیه سازی مزرعه داری. بازی بعد از اینکه مدیریت کافه و دیگر کارها را به گیمر میسپارد، داستان اصلی خود را روایت میکند که در آن در هر چپتر با یک کاراکتر جدید آشنا خواهید شد؛ کاراکترهای عجیب و غریبی که به کافه شما پناه میآورند تا از چیزی که در زندگیشان هست فرار کنند. دامنه این مشتریان از جادوگری که دیگر قدرت جادوگری ندارد تا پسری که از خانه پدرش فرار کرده در بر میگیرد و آشنایی با آنها در هر چپتر، داستان را جذابتر میکند.
اصل بازی در اینجا خلاصه میشود که با ورود این شخصیتها و گفتن رازهایشان به شما، گیمر به تدریج متوجه یک غذای خاص در زندگی آن فرد میشود که او عاشقانه آن را دوست دارد ولی مدتهاست که طعمش را حس نکرده. همین موضوع باعث میشود که شما بعد از به دست آوردن فرمول آن غذای مورد نظر، به همراه اژدهایتان وارد جزیره بشوید و به دنبال مواد اولیه تدارک تهیه غذا بگردید.
اژدهای شما در ابتدا یک اژدهای کوچک و بامزه است که میتواند به سوراخ سمبههای خاصی دسترسی پیدا کند و در برخی مواقع به دادتان برسد، اما نکته جالب ماجرا اینجاست که اژدهای شما با پیشروی در بازی بزرگ و بزرگتر میشود و هربار گندهتر شدن او، باعث تغییراتی جزیی در روند گیمپلی بازی میشود.
مثلا وقتی با اژدهای کوچک خود در جزیره میچرخید، نمیتوانید تخته سنگهای عظیم سد راه خود را جابجا کنید اما با کمی بزرگ شدن این جانور بامزه، میتوانید با جابجایی سنگها به نقاط جدید و بیشتری از جزیره دست پیدا کنید و یا با بزرگتر دباره اژدها حتی میتوانید روی او سواری کنید و با پرواز کردن به جزایر کناریتان هم سرک بکشید. البته بزرگ شدن اژدها هم مکافات خودش را دارد و شما باید غذاهای خاصی به او بدهید (و حواستان هم باشد که اژدها معمولا به رنگ غذایی که به او میدهید در میآید). جدا از اینکه پیدا کردن دستور تهیه این غذاها چندان راحت نیست، به شما مژده باید بدهم که باید برای هر بار غذا پختن برای آقا یا خانوم اژدها، مینی گیم آشپزی را رد کنید.
بازی در بخش آشپزی دارای یک مینیگیم شبه QTE مانند و در قالب بازیهای ریتمیک هست که در آن با پخش آهنگی و درست فشردن دکمهها در زمان صحیح، میتوانید غذا پختنتان را به مرحله نهایی برسانید. آشپزی کردن در اوایل بازی قطعا از نکات جالب توجه آن محسوب میشود اما زمانی که میفهمید باید برای تک تک بشقابهای اژدهایتان، هر بار این مینی گیم تکراری (با همان موسیقی تکراری) را طی کنید، احتمالا کفرتان در خواهد آمد و از دست بازی عاصی میشوید. متاسفانه بخش آشپزی بازی که جزو عناصر مهم در آن هم هست، خیلی زود خسته کننده و تکراری میشود و بازیساز لااقل میتوانست با گنجاندن چند ده قطعه موسیقی، کمی از این مکافات بکاهد.
روند بازی در حین گشت و گذار نیز همانطور که گفته شد با بزرگ شدن اژدهایتان کمی تا قسمتی تغییر پیدا خواهد کرد و اوج این تغییرات در زمان پرواز کردن با شخص اژدهایتان خواهد بود که در آخرهای بازی به دست میآید. شما میتوانید بعد از تمام کردن بازی (که چیزی حدود ۲۰ الی ۳۰ ساعت زمان میطلبد) با اژدهایتان در جزیرههای گوناگون بچرخید و زندگی را ادامه دهید، هرچند خبری از ماموریتهایی جانبی که در بازیهای جهان باز شاهدش هستیم در اینجا نیست. حتی خبری از به اصطلاح Post-Contentهایی که اغلب بازیهای ژاپنی نقش آفرینی در خود دارند نیست.
در چرخیدن بین محیط بزرگ بازی، ممکن است گاهی با هشداری مبنی بر اینکه خدمه کافه گیر کردهاند مواجه شوید و در این حالت با انتخاب دکمه سریع بازگشت به کافه، باید به رستوران و مشتریان خود برسید. گیمپلیهای بازی آنطور که نوشته شد و روی کاغذ آمدند دچار تنوع هستند و از کافهگردی تا آشپزی و سیاحت و حتی اژدها سواری و... تشکیل میشوند اما مجموع تمام این گیمپلیها در نهایت خروجی چندان قوی و به درد بخوری ندارد و بازی از تکراری شدن رنج میبرد. نقاط ضعف در بخش کشاورزی و عدم پرداخت درست به بخش آشپزی (که جایگزین کشاورزی شده) از جمله مواردیست که وادا به آن درست فکر نکرده و در پیاده سازی آن خراب کرده است.
از آنسو فقدان یک سری المانها در بازی نیز حس میشود. بازی Harvest Moon در زمان عرضه خود روی کنسول پلیاستیشن یک محتواهای بسیاری داشت که با هر بار بازی کردن میشد به برخی از آنها رسید و همین مساله باعث ارزش تکرار بالای بازی میشد. بازی Little Dragon Cafe اما با وجود اینکه چندین سال بعد از آن عرضه شده شامل آن تعداد محتوا نیست و به عنوان مثال نکاتی مثل بزرگ شدن شخصیتها و ازدواج کاراکترها و...از سیستم بازی کاملا حذف شده است. المانهایی هم که بابت حذف این موارد به بازی اضافه شده کم نیستند اما همگی ناقص از آب در آمدهاند و تکاملی که باید داشته باشند را ندارند.
جدا از تکراری شدن باید به باگهای ریز و درشت هم اشاره کرد که البته احتمالا در آپدیتهای بعدی حل خواهند شد ولی بازی ایراد دیگری هم دارد و آن در نحوه کنترل شخصیتها نهفته است، اژدها سواری و پریدن با این موجود بالدار در برخی مواقع طاقت فرساست و دادن یک سری فرامین ساده به کاراکترتان نیز صبر ایوب میخواهد. در این حالت تنها وجود داستان نسبتا غنی و کاراکترهای دوست داشتنی و پخته شده در بازیست که گیمر را مجاب به ادامه آن میکند و بس.
بازی Little Dragon Cafe از گرافیک جالبی بهرهمند است و در آن رگههایی از طراحیهای بینظیر وادا در زمان ساخت هاروست مون به چشم میخورد. کاراکترها دوست داشتنی خلق شدهاند و محیط دو و نیم بعدی پیرامون اطراف با طراحیهای سه بعدی کاراکترها و ترکیب رنگ آمیزی شاد و سرحال بازی باعث به وجود آمدن فضایی کاملا فانتزی شده که حس و حال عجیبی دارد. من نسخه نینتندو سوییچ بازی را تجربه کردم اما بررسیهایم نشان داد که نسخه پلیاستیشن ۴ و پیسی که بازی را شصت فریم در ثانیه اجرا میکنند از گرافیک بهتری برخوردار هستند و انیمیشنها نیز در آنها نرم و روانتر اجرا میشود.
موسیقی بازی نیز دقیقا چیزی شبیه به نواهای پخش شده در سری بازیهای قبلی Harvest Moon هست و همانند گرافیک شاد آن، روح و طراوت از نتهایش به گوش میرسد. بازی برای هر منطقه و نقطهای موسیقی خودش را دارد و جالب اینجاست که از ساعت ۶ شب به بعد، موسیقی قطع شده و جای خود را به صداهای شبانه از جمله ندای جیرجیرکها و صدای جغد و... میدهد. دیالوگها هم صداگذاری نشدهاند و تنها اصواتی که در بازی شنیده میشود محدود به برخی حرکات بوده که تعریف چندانی ندارد.
در نهایت باید گفت که بازی Little Dragon Cafe میتواند مثل یک دوش آب گرم باشد برای کسانی که در روزهای شلوغ و پر سر و صدای شهرهای مدرن امروزی زندگی میکنند و هنگام بازی کردن قصد دارند تا به یک تجربه آرامش بخش پناه ببرند و نه هیاهوی بازیهای اکشن رایج. کافه اژدها کوچولو فرسنگها با چیزی که میشد باشد و تبدیل به یک شاهکار به یاد ماندنی همانند نسخههای اولیه هاروست مون شود فاصله دارد ولی در هر حال میتواند تا حدی جواب پس دهد و با چشم پوشی از ایرادات ریز و درشتش، گیمر را در دنیای فانتزی با کاراکترهای به یاد ماندنیتر از کلیت بازی غرق کند.
- داستان غنی بازی نسبت به بازیهای هم سبک
- نوآوری و خلق ایدههای ناب
- طولانی بودن بازی
- موسیقی شاد
- آرامش بخش!
- کنترل بد و روی اعصاب
- تکراری شدن بازی بعد از چند ساعت
- مشکلات دوربین بازی
- انیمیشنهای ضعیف کاراکترها
- مینی گیمهای ضعیف
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.