بالاترین نمره IQ دنیا متعلق به چه اشخاصی است [بخش دوم-آخر]
تهیه فهرست از باهوش ترین افرادی که تاکنون روی زمین زیسته اند کاری تقریبا غیر ممکن است؛ هوش را به شیوه های مختلفی می توان اندازه گرفت و برخی برای این منظور از تست های ...
تهیه فهرست از باهوش ترین افرادی که تاکنون روی زمین زیسته اند کاری تقریبا غیر ممکن است؛ هوش را به شیوه های مختلفی می توان اندازه گرفت و برخی برای این منظور از تست های IQ استفاده می کند و دیگران هوش حسی یا EQ را در جایگاه بالاتری از IQ قرار می دهند. نکته دیگر اینکه باهوش بودن لزوما به معنای استفاده از آن هوش و کشف کردن نیست و چه بسیار افرادی که بالاترین نمره IQ را دارند اما در طول حیاتشان شناخته نمی شوند.
در بخش نخست مطلبی که شب گذشته با عنوان «بالاترین آی کیو متعلق به چه اشخاصی است؟» منتشر شد شماری از باهوش ترین افراد در سراسر دنیا را به شما معرفی کردیم و امشب نیز قصد داریم در بخش دوم با چند تن دیگر از این نوابغ آشنا شویم.
۱۱- Rick Rosner
آی کیو ۱۹۲ تا ۱۹۸
ریک در طول عمر خود بالغ بر ۳۰ تست آی کیو مختلف را انجام داده و در تمام آنها نمره او بین ۱۹۲ تا ۱۹۸ بوده است و پیش از آنکه به عنوان نویسنده در تلویزیون استخدام شود به عنوان نگهبان و حتی مدل کار کرده بود. ریک از جمله افرادی است که شاید بهترین بهره را از هوش خود نبرده و در مشاغلی کار کرده که کمتر به نوابغ ارتباط پیدا می کنند. از این نابغه در تبلیغات پیتزا دومینو و برگرکینگ استفاده شده است.
۱۲- Terence Tao
آی کیو: ۲۲۵ تا ۲۳۰
تیرنس در سال ۱۹۷۵ میلادی در خانواده ای چینی متولد شد و از همان ابتدا هوش و نبوغ استثنایی خود را در رشته ریاضیات نشان داد و حضور او در کلاس های ریاضیات سطح دانشگاه از همان ابتدای کودکی خود گواه این مساله است. تیرنس مدک دکترای خود را زمانی که تنها ۲۰ سال داشت دریافت کرد و در سال ۲۰۰۶ توانست مدال فیلدز را دریافت نماید. مدال فیلدز را میتوان معادل جابزه نوبل ریاضیات دانست با این تفاوت که هر چهار سال یکبار به برنده اهدا می شود. تیرنس تائو هم اکنون در لس آنجلس زندگی می کند و تمرکزش را روی معادلات دیفرانسل با مشتقات جزئی و ترکیبات جبری قرار داده است. او تاکنون ۲۷۵ مقاله علمی را منتشر کرده و یکی از دو کودکی است که توانست نمره ۷۶۰ را در درس ریاضی آزمون ورودی دانشگاه های آمریکا کسب کند.
۱۳- William James Sidis
آی کیو: ۲۵۰ تا ۳۰۰
ویلیام در سال ۱۸۹۸ میلادی در نیویورک سیتی متولد شد و در خانواده ای روشنفکر پرورش یافت. نشانه های نبوغ از همان ابتدا در ویلیام هویدا بود؛ در حالی که تنها پنج سال داشت می توانست از دستگاه تایپ استفاده کند و صحبت به زبانهای لاتین، یونانی، روسی، فرانسه، آلمانی و عبری را فرا گرفته بود. از آنجایی که در شش سالگی به لحاظ احساسی هنوز به بلوغ و پختگی نرسیده بود اجازه ورود به دانشگاه هاروارد به او داده نشد.
با این حال ویلیام در سن یازده سالگی اولین سخنرانی در مورد فیزیک چهار بعدی را انجام داد و دانشگاه این بار مجبور شد که ویلیام را پذیرش کند. پیشرفت و یادگیری ویلیام بسیار خوب بود و خیلی سریع در مرکز توجه همه قرار گرفت به همین خاطر حسادت هم کلاسی هایش در هاروارد کم کم باعث ایجاد مزاحمت هایی برای او شد تا اینکه والدینش تصمیم گرفتند او را برای تدریس به تگزاس بفرستند. به همین خاطر ویلیام از ادامه تحصیل در هاروارد باز ماند و تصمیم گرفت باقی عمر را روی سیاست تمرکز کند. متاسفانه ویلیام عمر کوتاهی داشت و در سن ۴۶ سالگی در سمت یک فروشنده بی پول دچار سکته شد و از دنیا رفت.
خواهر و مادر ویلیام به اغراق و بزرگنمایی توانایی های ذهنی خانواده Sidis شهرت داشتند و گفته می شود که خواهرش به آبراهام اسپرلینگ روانشناس مشهور گفته بود که آی کیو برادرش بیشتر از ۲۵۰ است.
به نقل از اسپرلینگ که مولف کتاب «روانشناسی برای میلیون ها نفر» است آورده اند که در این باره گفته:
هلنا سیدیس (خواهر ویلیام) به من گفته که برادرش چند سال قبل از مرگش یک تست آی کیو را نزد روانشناسی انجام داده و نمره او به قدری بالا بوده که تا آن زمان نمونه اش مشاهده نشده. آن روانشناس گفته بود که نمره آی کیو او بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ بوده. ویلیام در سال های آخر عمر خود برای استخدام در شهرداری های نیویورک و بوستون چند تست هوش دیگر داده و امتیازی که او در آن تست ها بدست آورد در نوع خود پدیده بود.
با این حال اسپرلینگ شخصا هیچگاه تست هوش از ویلیام نگرفت چرا که در این صورت قطعا در کتاب خود با نام «داستان نابغه» که در مورد توانایی های ذهنی ویلیام نوشته بود از آن سخن به میان می آورد.
جدای از جنجالی که در رابطه با نمره واقعی آی کیو ویلیام مطرح بود، این فرد قطعا یک نابغه خارق العاده در زمان خود بود (به واسطه کارهایی که در سنین اولیه عمرش انجام داد) و نمی دانیم که اگر هم کلاسی هایش باعث هدر رفتن استعدادهای او نمی شدند، به چه مدارج علمی خوبی دست پیدا میکرد.
۱۴- Ainan Celeste Cawley
آی کیو: ۲۶۳
این مرد شاید جوان ترین در فهرست ما باشد. او در سال ۱۹۹۹ میلادی متولد شد و گفته می شود که نمره آی کیو او برابر با ۲۶۳ است. Ainan در سن ۷ سالگی توانست به عنوان جوانترین فرد در دنیا نمره سطح O در شیمی را بدست آورد. در حالی که تنها ۸ سال داشت در دانشگاه پلی تکنیک سنگاپور سخنرانی هایی را در رشته شیمی انجام می داد. او ریاضیدان، برنامه نویس و موسیقیدان است و زمانی که تنها ۹ سال داشت می توانست عدد پی را تا ۵۱۸ رقم اعشار و جدول تناوبی را از بر بخواند.
پدر و مادر این نابغه ادعا کرده اند که او در حالی که شش ماه داشته راه افتاده است و در یکسالی میتواسته جملات پیچیده بگوید. آنها حتی مدعی اند که فرزندشان در حالی که دو هفته داشته اولین کلمه را ادا کرده است!
۱۵- jacob barnett
آی کیو: ۲۷۰
جاکوب بارنت در دو سالگی به تشخیص پزشکان یک مبتلا به اوتیسم شناخته شد و آنها حتی پیش بینی کردند که او هیچگاه نمی تواند یاد بگیرد که چطور بند کفش هایش را ببندد. این نابغه آمریکایی اما برخلاف پیش بینی ها توانست در کمتر از یک سال کلاس های ششم تا دوازدهم را بخواند و سپس در حالی که ۱۰ سال داشت به کالج رفت. او در سیزده سالگی یک فیزیکدان بود و حالا مشغول تحصیل در مقطع دکتراست.
نتیجه گیری
با در نظر داشتن تمام آنچه گفته شد، باید بدانیم که داشتن آی کیو بالا لزوما به معنای باهوش بودن یک فرد نیست. مشکلی که در مورد تست های آی کیو وجود دارد این است که گرچه در ارزیابی مهارت های مشورتی (منظور مهارت هایی است که به نحوه استفاده ما از حافظه و منطق مربوط می شوند) خوب عمل می کنند اما نمی توانند تمایل ما برای استفاده از این مهارت ها را در شرایط مورد نیاز اندازه بگیرند. براساس گفته Daniel Kahneman از اساتید دانشگاه پرینستون، هوش به قدرت مغزی مربوط می شود در حالی تفکر منطقی به کنترل این قدرت ربط پیدا میکند.
جاناتان ایوانس از روانشناسان دانشگاه Plymouth انگلستان هم در این باره می گوید:
برخی افراد به لحاظ ذهنی میتوانند بدون کمترین تلاشی تفکر تحلیلی داشته باشند و تمایل دارند که از بینش خود استفاده کنند، در حالی که برخی دیگر به احساس خود تکیه می کنند و براساس آن کاری که انجام می دهند را توجیه می کنند.
داشتن آی کیو بالا مثل بلند قد بودن در بسکتبال است. در صورتی که همه شرایط یکسان باشد، قد قطعا مشخصه ای کلیدی در این رشته محسوب می شود اما اگر همه چیز برابر نباشد، آنگاه یک بازیکن به چیزی بیشتر از قد بلند نیاز دارد تا بازی خوبی را از خود به نمایش بگذارد. به همین نحو یک متفکر خوب بودن به مشخصات زیادی نیازی دارد و صرفا در گرو داشتن آی کیو بالا نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
جدیدا محققا میگن EQ از IQ مهمتره. خودتون یه سرچ بزنید و مقالات مربوطه رو بخونید.
سلام
نتیجه گیریتون تو حلقم
مغز هم مثله تمام قسمت های بدن مثله رنگ پوست و غیره در همه یکسان نیست و یکسان عمل نمی کند
یکی با یخورده ورزش کردن بدنش خیلی راحت به همه حالت ها می رسه و می تونه کارهای خارقلعاده ای انجام بده ولی یکی دیگه سال ها سخت تلاش می کنه و ورزش می کنه ولی با این حال بدنش در حد قبلی قوی نمیشه
یا یکی اصلا زیاد ورزش نمی کنه ولی همینجوری خودش بدن فوقلعاده قوی ای داره فقط با یخورده ورزش معمولی بدنش از اون کسی که هروز سخت ورزش می کنه قوی تر هست
این چیزارو به وضوح داریم توی ورزش میبینیم مثلا بروسلی تمام عمرش سخت ورزش کرد تا قوی ترین و سریعترین مشتُ داشته باشه ولی الان افرادی هستند که ربع بروسلی هم ورزش نکردن بودی بویلدر هم کار نکردن و فقط معمولی ورزش کردن اما بخاطر استعداد ژنتیکی که دارن یعنی از تولد کدش همراهشون بوده قوی ترین مشتُ دارن و با بدنایی که انگار ضد ضربن
اینارو قبول می کنیم ولی وقتی به مغز می رسه هیچ کس قبول نمی کنه و همه می ذارن به پای تنبلی خوده اون شخص
باید توی نتیجه گیریتون اینطور می گفتین که هرچقدرم یک شخص باهوش باشه ولی اگر بدرستی از هوشش استفاده و بهره برداری نشه نمی تونه زیاد کاره مفیدی انجام بده و هیچ فرقی با افرادی با هوش معمولی در طول عمرش نخواهد داشت
مثلا یک نفر که ای کیوش 270 هست و خیلی راحت می تونه مسائل پیچیده ریاضی شیمی و فیزیکُ حل کنه و راحت مسائل پیچیدرو تحلیل می کنه ولی علاقش اینه که بره چوپان بشه مثله فیلم ویل هانتینگ نابغه و دلش یک زندگی معمولی با دختری که دوستش داره می خواد اینم بخاطر اینه که اینجوری بزرگ شده و تربیت و آگاهی های لازم از بچگی بهش داده نشده برای استفاده های بهتر از نبوغش
هیچوقت کسی که نابغه بدنیا نیومده
هرچقدرم که سعی و تلاش کنه نمی تونه نابغه بشه
هیچوقت کسی که با 1 پا بدنیا اومده هرچقدرم به خودش برسه و ورزش کنه و بدنشو قوی کنه یک پای دیگه در نمیاره
علمُ نوابغن که به جلو میبرن و بقیه فقط توسعه می دن و باید پیشرفت علمُ بسپاریم به دست نوابغ و کاره توسعه که کارگری مهندسی هم می تونیم بهش بگیم رو خودمون انجام بدیم
ولی متأسفانه هر نابغه ای که به دنیا میاد بخاطر حسادت که این حسادت بر حق هم هست به سطل آشغال انداخته میشن
یا جلوی پیشرفتشون گرفته میشه یا کشته میشن
IQ من 180 سانتی متر است?
یعنی شما میگی تو همون ورزش هیچ جوره نمیتونی به اون ک ژنتیک داره برسی؟؟
سلام
آره دقیقا منظورم همینه
هیچ کس بیشتر از بروسلی ورزش نکرده ولی الان افرادی هستند که سرعت و قدرت ضربات مشتتون از بروسلی قوی تره و بدنشون در برابر ضربه به طرز عجیبی مقاوم هست
یا حتی توی ژیم ناستیک
این همه ژیم ناستیک کار توی دنیا هست که اتفاقا از بچگی هم ژیم ناستیک کار کردن و صبح تا شب ورزش می کنن و تلاش می کنن که بهترین باشن توی دنیا اما با این حال نمی تونن و فقط یه سری افراد خاصی هستند که می تونن حرکات خارقلعاده ای انجام بدن و به طرز عجیبی بدنشون نرمه
حالا این بحث فقط توی ورزش نیست و مربوط به هرچیزی میشه مثلا نقاشی مثلا قدرت تمرکز مثلا توانایی تصمیم گیری یا توانایی استنباط بالا یا توانایی جسمی بالا برای انجام کارهای سخت و هر چیزه دیگه ای
اگر کسی بدون دست بدنیا بیاد نمی تونه کارایی که یک شخص دست دار می تونه انجام بدرو انجام بده و هرچقدرم تلاش کنه دست در نمیاره
پس تلاش برای اینکار هدر دادن عمر هست و بجاش باید تلاش کنه از پاهاش بجای دست استفاده کنه که کارهای روزمرشو انجام بده
ما باید از همون چیزی که داریم بیشترین و بهترین استفادرو کنیم
نباید بخاطر اینجور موارد بهمدیگه احترام بگذاریم یعنی استعداد های زاتی
باید به سخت کوشی و تلاش و انسان بودن همدیگه احترام بذاریم و نباید بخاطر جایگاه احترام بگذاریم
چون مثلا تو 20 یا 30 سال عمرتون گذاشتی از همه چیت زدی و صبح تا شب هروز ریاضی و فیزیک خواندی و مدرک فوق دکترا و لقب پرفسوری گرفتی که در جامعه علمی به یک جایگاهی برسی ولی یروز میبینی یک نفر پیداش میشه که ولگرده و اصلا به درس اهمیت نمیده ولی پیچیده ترین مسائل ریاضیُ توی نیم ساعت یاد میگیره و مسئله ی ریاضی ایُ که تو تمام عمرت وقت گذاشتی که حلش کنی و همینطور دانشمندای دیگه درصدد حل کردنش هستند میبینی این شخص نابغه توی 3 یا 4 ساعت حلش می کنه اما همین شخص درسته از پس حل مسائل پیچیده ریاضی و فیزیک برمیاد اما توی یادگیری زبان لنگ میزنه یا توی ورزش افتضاح هست یا اینکه میبینی یک نفر حفظیاتش فوقلعادست و یک صفحه از کتابُ با یک نگاه حفظ می کنه درواقع هوش تصویری داره ولی میبینی توی ریاضی لنگ میزنه
پس نباید به این چیزا احترام بگذاریم و چیزای ارزشمندتری واسه احترام گذاشتن به همدیگه هست مثله اخلاق و رفتار خوب مثله انسانیت و دیدن تلاش و کوشش شخص
نابغه نیستی و سعی نکن نابغه بشی با گرفتن مدارک سطح بالای تحصیلی چون با این کار فقط ادای نابغه بودنُ در میاری
اما این به این معنا نیست که تو هیچ کاری نمی تونی انجام بدی
خلاصه که این دنیا برپایه بی عدالتی بنا شده واسه امتحان کردن
این بی عدالتی که راجبش اینجا بحث شده بخش کوچکی از این امتحان هست امتحان خدا سخته
حالا این زیاد حرص منُ در نمیاره
چیزی که زیاد حرص منُ در میاره چیزی مثله سریال دونگی هست یا فیلم girl on the spider web اینارو بعنوان مثال گفتم
اینُ افراد انگشت شماری متوجهشون میشن که یکیشون خودمم
این چیزی هست که حرص منُ در میاره
در مورد قبلی هم هرچند که واسه خودم مهم نیست و حرصم نمیگیره ولی با این حال بهتون حق میدم و حتی اگر بکشین هم بر حق است ولی پیشنهاد من استفادست
ازشون برای کارای بزرگ علمی استفاده کنیم ولی در آخری یک زندگی معمولی نسیبشون کنیم :)
بهشون وعده جزیره بدیم?