اخیرا خبرگزاری «کوینتلگراف برزیل» به صحبت با ترامل راجع به نخستین روزهای بیتکوین پرداخته است، مصاحبهای که با توجه به رسیدن بیتکوین به رکورد قیمتی ۶۱ هزار دلار اکنون ضروریتر از همیشه به نظر میرسد.
پیش از ظهور بیتکوین، فضا چگونه بود و شما چطور با بیتکوین آشنا شدید؟
واقعا مطمئن نیستم ... آشنایی من با ارزهای دیجیتال به معنای واقعی کلمه زمانی اتفاق افتاد که ساتوشی مستندات مربوط به بیتکوین را برای لیست ایمیل خود ارسال کرد. تا پیش از آن، اکثر تجربیات من با ارزهای جایگزین از طریق پولهای فیزیکی با پشتیبانی فلزات به دست آمده بود، مانند «دلار لیبرتی».
من لیست ایمیل رمزنگاری را صرفا به خاطر علاقه نسبیام به امنیت اطلاعات دنبال میکردم و عمدتا روی چیزهایی مانند الگوریتمهای تازه، حملات به الگوریتمها و همینطور نقاط ضعف موجود در الگوریتمها متمرکز بودم.
تا پیش از انتشار مستندات بیتکوین با ساتوشی صحبت نکرده بودم. نخستین ورژنی که توانستم بررسی و اجرا کنم، نسخه عمومی بود که چند ماه بعد عرضه شد. بله، من از از نخستین ورژن عمومی و تمام ورژنهای بعد از آن استفاده کردم.
من فورا شروع به یافتن باگها و طرح پرسش کردم که منجر به ایمیلهایی شد که از طریق بلاگم آنها را منتشر کردم. یادم است که در لیست SourceForge حضور داشتم، زیرا میخواستم با روند توسعه بیتکوین همگام باشم، اما هیچوقت چیزی آنجا پست نکردم. من در لیستهای Bitcoin-Development و Bitcoin-List مشترک شده بودم، اما از تاریخچه ایمیلم به نظر میآید که حداقل تا پیش از سالهای ۲۰۱۳ یا ۲۰۱۴ مشترک آنها نبودهام. یادم نمیآید که در کانال IRC یا فروم ابتدایی بیتکوین بوده باشم. اما بعد از ساخت BitcoinTalk به آن پیوستم.
در آن زمان استخراج چگونه بود؟ آیا فکر میکردی یک کار مطالعاتی و پژوهشی است یا از همان زمان عقیده داشتی بیتکوین میتواند به ارزی که امروز هست تبدیل شود؟
روند استخراج یا ماینینگ شدیدا آسان بود، اما من در چند روز نخست متوجه نشده بودم که باید به تنظیمات بروی و ماینینگ را به صورت خاص فعال کنی. به محض انجام این کار، مسابقه آغاز شد. بنابراین در ابتدا چند روزی را پشت سر گذاشتیم که نرمافزار را به اجرا در میآوردم اما مشغول ماینینگ نبودم. اما بعد می توانستید با یکی از پردازندههای رایج شروع به استخراج کنید و میتوانستید بسته به قدرت پردازشی در دسترستان، بین چند بلوک در روز تا یک بلوک در هر چند روز به دست آورید.
با توجه به علاقهام به ارزهای جایگزین و امنیت اطلاعات، من قطعا به این پروژه علاقهمند بودم و به نظرم نویدبخش میرسید، اما در آن زمان به این روزها و آنچه بیتکوین به شمایل آن تکامل یافته فکر نمیکردم. اگر به این موضوع فکر کرده بودم، به ذخیرهسازی بیتکوینهای به مراتب بیشتری میپرداختم.
من قبلا به اجرای دیگر برنامههای «قدرت پردازشی اضافه» مانند SETI@home روی کامپیوترم میپرداختم. بنابراین فکر کردم که میتوانم برخی از کامپیوترهای اضافه را به استخراج بیتکوین اختصاص دهم و با قدرت پردازشی اضافهام در شبکه این ارز مشارکت داشته باشم.
آن موقع، من معمولا بیتکوین را برای خودم میفرستادم و کوینهای استخراج شده با چندین کامپیوتر مختلف را به یک کیف پول واحد انتقال میدادم. به یادم ندارم که تا چند سال بعد کوینی برای کسی ارسال کرده باشم، نه حداقل تا زمانی که هر بیتکوین بیشتر از ۰ دلار میارزید. ساتوشی تنها یکبار از طریق آدرس آیپی من برایم چند کوین فرستاد.
کوینها همراه با آدرس بیتکوین در بلاکچین ارسال میشدند، اما برای ارسال از طریق آیپی، کلاینت به آن آیپی متصل میشد و آدرس بیتکوین مقصد را طلب میکرد. سپس به ارسال کوین از طریق چین، به همان آدرس میپرداخت. کلاینت ساتوشی مستقیما به همین شکل به کلاینت من متصل شد و کلاینت من صرفا آدرس در دسترس بعدی را برای او فرستاد.
از جایی به بعد من ماینینگ و بیتکوین را برای یک یا دو سال پاک از یاد بردم و چندان در جریان اتفاقات پروژه نبودم. در جریان آن زمان، ارزش بیتکوین از صفر دلار به حدود ۹ دلار رسید. وقتی خبر استفاده از بیتکوین در جاده ابریشم منتشر شد، دوباره توجه نشان دادم. احتمالا همین موقع بود که به دیگر لیستهای ایمیل پیوستم.
به نظرت ساتوشی پیش از بیتکوین تجربهای در ساخت پول نقد الکترونیکی داشته است؟
مطمئن نیستم، اما احتمالا نه. به نظر میرسد که آنها تکنولوژی و مفاهیم مختلفی را با یکدیگر ادغام کردند تا بیتکوین را بسازند. مطمئن نیستم اگر پیشتر به صورت خاص روی یک ارز دیجیتال کار کرده باشید بتوانید به این حد از شفافیت و نبود سوگیری دست پیدا کنید. به نظرم شما نیازمند نوعی نقطه نظر بیرونی برای انجام چنین کاری هستید.
با نگاهی به عقب، به نظر نمیرسید ساتوشی در پی حل یک مشکل فنی بوده باشد و بیشتر میخواسته مشکلی اجتماعی را حل کند. یک مشکل سابقهدار در سیستم مالی سنتی. در آن زمان اما آنها شدیدا روی تکنولوژی خود متمرکز بودند و بنابراین جزییات فلسفی ممکن است از چشم آنهایی که به اندازه کافی توجه نشان نمیدادند دور مانده باشد.
فکر میکنی بیتکوین «فرمول» دستیابی به ارزش خود را یافته یا صرفا تبدیل به نوعی دارایی برای سرمایهگذاری شده که توسط همان «بانکداران» و دولتهایی که سایفرپانکها زمانی با آنها مقابله میکردند اندوخته میشود؟
بله، امروز من حقیقتا باور دارم بیتکوین پتانسیل تبدیل شدن به بزرگترین دارایی رزرو بعدی جهان را دارد. این ارز همین حالا اینترنت را به تصاحب خود درآورده: کوینهای جایگزین هم به صورت جهانی در مقابله با بیتکوین خرید و فروش میشوند.
بیتکوین قوانین مالی و تاثیرات شبکه اثبات شده لازم را دارد که ارزشاش در برابر متعلقات غیر محدود سر به فلک بکشد. سیستم مالی جدیدی که بر فونداسیون بیتکوین ساخته میشود قرار است از سیستمهای قدیمی از نظر عملکرد پیشی بگیرد و این سیستمها عملا هیچ گزینهای ندارند جز اینکه به بیتکوین چنگ بزنند. به این Finance 2.0 گفته میشود.
به نظرم اکنون اندکی برای بانکداران و دولتها دیر شده، مگر اینکه خیلی سریع وارد این جهان شوند. اکثر بیتکوینهای موجود همین حالا پخش شدهاند و منابع باقی مانده نیز به سرعت کمتر میشوند. آنها باید بیتکوین را از صاحبین کنونی بخرند و اکثر ما هیچ علاقهای به فروش بیتکوینهایمان نداریم. این به بالا رفتن قیمت پولهای چاپی هم منجر میشود. نخستین بانک مرکزی که به چاپ پول سنتی برای خرید بیتکوین بپردازد، برنده است.
آیا تصورش را میکردی که یک روز چنین صنعتی پیرامون بیتکوین داشته باشیم؟
بله، من پتانسیل بزرگ شدن بیتکوین را دیدم و در آن زمان بحثهایی راجع به مقیاسپذیری و شمایل راهکارهای دو لایهای شکل گرفت، اما بیتکوین اکنون به چیزی بسیار گستردهتر از انتظارات ابتدایی من تبدیل شده است.
ای کاش هنوز اکثر بیتکوینهایی که استخراج کردم را داشتم. بیتکوینهای زیادی داشتم. بخش زیادی از آنها را خرج معرفی و ترویج بیتکوین کردم. انبوهی از کوینهای کاساسیوس و بیتبیل خریدم و آنها را به رایگان در گردهماییهای هکرها و امنیت کامپیوتری پخش کردم. من بیتکوین را عملا به هرکسی که بیتکوین میپذیرفت دادم.
من چیزهای زیادی هم با بیتکوین خریدم، از املاک و اتومبیل گرفته تا دیوایسهای الکترونیکی مختلف. من نظرات مختلفی راجع به دیگر پروژهها و پتانسیلهایشان دارم. سعی میکنم با ذهنیتی باز به سراغ آنها بروم و پیشزمینههای فلسفی و فنی هرکدام را بپذیرم. برای مثال من از اتریوم خوشم میآید، اما این ارز تمرکز زدایی شده نیست و پولی افتضاح به حساب میآید. اتریوم قرار نبود پول باشد و هیچ قوانینی هم فضای آن حاکم نشده. اتریوم اساسا توکنی است که به شما اجازه میدهد در شبکه اتریوم به چیزهای مختلف دست پیدا کنید.
من مقداری اتریوم دارم چون گاهی میخواهم به انجام کارهایی در شبکه اتریوم بپردازم، مانند مشارکت در جنبش هنر رمزنگاری شده یا NFT که اتفاقی جالب است. اما من اتریوم را به عنوان سرمایه یا پول نگه نمیدارم، زیرا هیچ قانونی برایش وضع نشده که آن را به پولی باثبات و قابل پیشبینی تبدیل کند. من فقط میزانی اتریوم نگه میدارم که برای انجام دادن کار دلخواهم در شبکه کافی باشد.
به نظرم اقتصاد غیرمتمرکز هنوز کارهای زیادی در پیش دارد و باید مشکلات امنیتی و باگهای مربوط به سیستمهای قرارداد دیجیتال را در دفتر حسابرسی را حل کند. در حال حاضر، ترجیح میدهم به نخستین پروژه امور مالی تمرکز زدایی شده، بیتکوین، بچسبم.
ساتوشی چه میشود؟ به نظرت آنها هنوز به بیتکوین دسترسی دارند و توسعهاش را ادامه میدهند، یا واقعا همهچیز را به حال خود رها کردهاند؟
هیچ ایدهای ندارم. بهترین حدسم اینست که ساتوشی نخستین کلیدهای امنیتی را از بین برده تا در آینده هوس نکند که هویتش را فاش کند، یا آنها را فراموش کرده است ... شاید هم ساتوشی مرده باشد. چندین کاندیدای برجسته داشتیم که میتوانستند ساتوشی باشند و حالا جان باختهاند. اما ساتوشی قطعا کرگ رایت نیست.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.