ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

استارتاپ‌های کودکان
تکنولوژی

چرا حوزه کودک در فعالیت‌های استارتاپی کشور رونق زیادی ندارد؟

اگر نگاهی به بازار استارتاپ‌های داخلی داشته باشید، در بین استارتاپ‌هایی که طی چند سال گذشته در کشورمان پا گرفته‌ و بعضی از آن‌ها به غول‌های عظیم اقتصادی تبدیل شده‌اند جای بعضی حوزه‌ها به شدت ...

امین بیگ‌زاده
نوشته شده توسط امین بیگ‌زاده | ۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۰

اگر نگاهی به بازار استارتاپ‌های داخلی داشته باشید، در بین استارتاپ‌هایی که طی چند سال گذشته در کشورمان پا گرفته‌ و بعضی از آن‌ها به غول‌های عظیم اقتصادی تبدیل شده‌اند جای بعضی حوزه‌ها به شدت خالی به نظر می‌رسد.

یکی از این حوزه‌ها که اتفاقا جزو مهم‌ترین آن‌ها هم هست، حوزه محصولات دیجیتالی برای کودکان است؛ بازاری که در دنیا به عنوان یکی از مهم‌ترین و درآمدزاترین اهرم‌های اقتصادی شناخته می‌شود اما در ایران صرفا به فعالیت چند استارتاپ کوچک در حوزه اپلیکیشن‌های سرگرمی و آموزشی محدود شده که نه خیلی در میان عموم مطرح شده‌اند و نه از منظر بازده تجاری جذابیتی برای سرمایه‌گذاران دارند.

حتی خود وزیر ارتباطات که پدر سه کودک است با برگزاری طرح‌هایی چون کودک آنلاین در سالیان گذشته تلاش کرد تا حوزه کودک را در بین استارتاپ‌ها بیشتر جا بیندازد و به اهمیت آن اشاره کند.

در همین رابطه سازمانی مثل ساترا هم با برگزاری رویدادهایی سعی کرده تا کودکان را با حوزه رسانه‌های صوتی و تصویری آشنا سازد و به نظر می‌رسد هم دولت و حاکمیت تلاش دارند تا کودکان و دنیایی که در آن بزرگ می‌شوند و بخش اعظمی از آن که به فضای مجازی تعلق دارد را دریابند. با این وجود همچنان حوزه کودکان در بازار نفس نفس می‌زند و استارتاپ‌های این حوزه نتوانسته‌اند آن طور که باید و شاید مطرح بشوند.

حالا سؤال اینجاست که دلیل این موضوع چه بوده؟ چه عواملی باعث شده‌اند که بازار به این وضعیت برسد تا حوزه مهمی مثل حوزه کودکان با چنین حجمی از بی‌‌توجهی مواجه باشد؟

سرمایه‌گذاری در حوزه کودک زیرساخت فرهنگی می‌خواهد؛ حمایت‌های دولت برای بلندمدت خوب نیستند

«پوریا عالمی» مدیرعامل و مؤسس استارتاپ آی قصه که یکی از موفق‌ترین استارتاپ‌های حوزه کودک بوده و برنده جوایز داخلی و خارجی گوناگونی شده است، در مورد نبود رونق در بازار محصولات دیجیتالی کودکان بحث نبود فرهنگ را پیش می‌کشد و می‌گوید که نبود فرهنگ‌سازی صحیح بزرگترین دلیلی است که نمی‌گذارد بازار درستی در این زمینه در کشورمان پا بگیرد:

اصولا سرمایه‌گذاری در بخش کودک و نوجوان نیازمند یک زیرساخت فرهنگی است که اهمیت سرمایه و فرهنگ را درهم می‌آمیزد. اگر فقط هدف سودآوری سریع و مستقیم باشد، سرمایه‌گذار را به جایی سوق می‌دهد که سوددهی در حداکثر و سریع‌ترین حالت اتفاق بیافتد. این در حالی است که بخش فرهنگ نیازمند یک نگاه فرهنگی و بلندپروازانه و بلندمدت است. این موضوع در جامعه‌ی ما طبیعی و قابل انتظار است. به این دلیل که اصولا توجهی که امروزه ما به کودک داریم، یک نگاه جدید است و متعلق به دهه‌ی اخیر است. اگر برگردیم به ۳۰ سال پیش، ما می‌بینیم که سرمایه‌گذاری مستقیمی در بخش فرهنگ نمی‌شد.

امروز اما جامعه رشد کرده و آدم‌های بزرگسالی که ۳۰، ۴۰ سالشان است و به اهمیت تربیت کودک و فرهنگسازی اشراف دارند، کم‌کم دارند وارد حوزه سرمایه‌گذاری هم می‌شوند. حوزه‌های فیلم کودک، کتاب کودک و دیگر کالاهای فرهنگی برای این افراد مهم‌تر شده است. احتمالا افزایش حجم محصولات دیجیتال حوزه کودک، برآیند نگرش به فرهنگ در دهه‌های پیش است و اگر این تحلیل درست باشد، ما هرچه جلوتر برویم، سرمایه‌گذاری در بخش کودک و نوجوان بیشتر می‌شود، چراکه کودک و نوجوان‌های امروز، چندسال دیگر بزرگ می‌شوند و این خلا را دقیق‌تر در زندگی‌شان درک می‌کنند. پس مشغول کار و سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها می‌شوند و برای بچه‌ها کار تولید می‌کنند.

عالمی در مورد وضعیت سرمایه‌گذاری در حوزه کودک می‌گوید که اصولا سرمایه‌گذارهای سنتی تمایل کمتری به سرمایه‌گذاری در بخش کودک و نوجوان نشان می‌دهند. چون این حوزه نه خیلی زودبازده است و نه آن‌قدر حجم سرمایه را افزایش می‌دهد. یک سرمایه‌گذار اگر فقط نگاهش به رشد سرمایه‌اش باشد، حتما این سرمایه را به بازارهای دیگری تزریق می‌کند ولی سرمایه‌گذارهای غیرسنتی و آن‌هایی که نگاه مدرن‌تری دارند و با دنیای امروز در ارتباطند، راحت‌تر در حوزه کودک و نوجوان سرمایه‌گذاری می‌کنند.

مسئله این‌جاست که بدنه‌ی اصلی اقتصاد ایران نگاهی سنتی به سرمایه‌گذاری دارد. اگر چند شرکت استارت‌آپی بزرگ که امروز فعال هستند را کنار بگذاریم می‌بینیم که ابرشرکت‌ها عمدتا محصول یک نگاه سنتی به سرمایه‌گذاری هستند.

عالمی در پاسخ به این پرسش دیجیاتو که آیا این موضوع که کودکان مشتری اصلی محصولات حوزه کودک هستند باعث شده که بازار جدی گرفته نشود گفت:

ما به عنوان تولیدکننده باید توجه کنیم که باید ابتدا بازار محصولمان را بسازیم. برای ساختن این بازار لازم است که پیش‌تر نیاز به آن محصول در جامعه ایجاد شده باشد. اگر بستر محتوایی که تولید می‌کنیم در جامعه ایجاد شده باشد، مخاطب هم آن محصول را انتخاب می‌کند؛ چه کودک و چه نوجوان. مگر کالاهای خوراکی که برای مشتری کودک و نوجوان تولید می‌شوند، همین مسئله را ندارند؟

به عقیده عالمی، اقداماتی که تا کنون دولت برای حمایت از محصولات حوزه کودک انجام داده اگر چه خوب و مثبت بوده‌اند، اما کوتاه‌مدت هستند و تأثیراتشان را در بلندمدت نمی‌توان دید. برای همین این اقدامات نمی‌تواند منجر به شکل گرفتن یک مسیر فرهنگی شود:

اقداماتی که از سوی دولت در دوره‌های مختلف صورت می‌گیرد، هرچقدر هم که مثبت و خوب باشند، اما همچنان این مسئله‌ وجود دارد که این اقدامات کوتاه‌مدت هستند و نگاه بلندمدتی پشت آن‌ها نیست. در واقع این حمایت‌ها عموما براساس نگاه دستوری یا علاقه‌مندی یک مدیر خاص که در یک بازه زمانی مشغول به کار است، شکل می‌گیرد. به همین دلیل است که ما نمی‌توانیم یک مسیر فرهنگی را در ۲۰ سال گذشته به صورت مشخص در حوزه کودک و نوجوان مشخص کنیم. این‌طور مسیری وجود ندارد. ممکن است یک مدیر در دوره‌ی فعالیتش به این حوزه توجه داشته باشد اما هیچ سند یا چشم‌انداز دقیقی برای این کار وجود ندارد.

بنیان‌گذار آی قصه یکی از مهم‌ترین چالش‌های فعلی حوزه کودک را «استانداردسازی» توصیف می‌کند، آن هم نه استانداردی که دولت تعیین می‌کند بلکه استانداردی که خود تولیدکننده باید برای افزایش کیفیت محصولات خود در نظر گرفته و به آن‌ها عمل کند:

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها استانداردسازی است. ایجاد یک کیفیت استاندارد بالا برای تولیدات حوزه کودک و نوجوان خیلی خیلی لازم است. منظورم این نیست که دولت باید یک استاندارد تعریف کند. در واقع این تولیدکننده‌ها هستند که مدام باید کیفیت‌کارشان را بالا ببرند تا فرهنگ تولید کار کودک مدام بهتر و بهتر شود. این همان اتفاقی است که باعث می‌شود سینما و تئاتر و شکلات‌سازی و هر حوزه‌ی دیگری که به ذهنمان برسد، سرپا بماند. مسئله‌ی اصلی ما به عنوان تولیدکننده حوزه کودک این است که آیا محتوایی که تولید می‌کنیم، کیفیت لازم را دارد یا نه؟ و اگر این محصول مشابه خارجی دارد، مصرف‌کننده‌ی ایرانی ترجیحش بر مصرف استفاده از محصول داخلی است یا نه؟

به عقیده عالمی چالش دیگری که در حوزه کودک وجود دارد این است که این مخاطب بازه‌ی سنی‌اش نسبت به دیگر گروه‌ها خیلی کوچک است و هم‌زمان ذائقه‌ی خیلی متغیری دارد. شما وقتی برای بزرگسال کار می‌کنید، خیلی نیاز به تغییر یا تنوع عجیب در محصول ندارید. به همین دلیل بروز نگه‌داشتن محصول برای کودکان به مراتب هزینه‌ی تولید را بیشتر از حوزه‌های بزرگسال می‌کند.

حوزه کودک در دنیا فرهنگ‌ساز است، اما در ایران درآمدزاست

استارتاپ‌های کودکان

«حسین شکاری» مدیر عامل و بنیان‌گذار دوزلی بوک که کتاب داستان تعاملی برای کودکان طراحی می‌کند، در گفتگو با دیجیاتو می‌گوید که یکی از عوامل مهم عدم علاقه‌ سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری در حوزه کودک نبود فرهنگ‌سازی کافی در این زمینه بوده. ضمن این که اکثر برندهای فعال در ایران بیشتر از آنکه به فکر تولید محتوای خوب باشند، بیشتر به دنبال آن هستند که از برندهای خارجی الگوبرداری کنند:

ما در ایران در مقایسه با سایر کشورهای دنیا که حوزه کودک در آن‌ها یکی از پولساز‌ترین حوزه‌هاست، واقعا برندهای پرمحتوا زیاد نداریم. اگر هم فعالانی هستند خیلی‌هایشان از برندهای خارجی و هالیوود الگوبرداری کرده‌اند تا صرفا درآمد و فروش داشته باشند. در واقع حوزه کودک در دنیا یک حوزه فرهنگ‌ساز است اما در ایران فقط برای درآمدزایی به سراغش می‌روند. در خارج از کشور محصول تولید می‌شود که کودک از آن استفاده کند، اما در ایران این محصولات ساخته‌ می‌شوند تا والدین آن‌ها را خریداری کنند.

شکاری در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید که فرهنگ‌سازی صحیحی هم در این رابطه صورت نگرفته که این کم‌کاری هم به دلیل تعداد کم فعالان در این حوزه بوده و هم اینکه نهادهای مسئول همچون کانون پرورش فکری کودکان هم طی سال‌های اخیر در این حوزه ضعیف کار کرده‌اند:

اگر خانواده‌ای به بازار برود و روبرویش سه تا کتاب بگذارند، اولین سؤالی که می‌پرسند این است که کدام یکی ارزان‌تر است؟ اصلا این که کدام یکی محتوای بهتری دارد برایشان اهمیتی ندارد. بنابراین فکر می‌کنم چالش اول بحث کیفیت محتوا و تعداد کم فعالان این حوزه است و چالش دوم این است که فعالان حوزه هم برایشان بیزینس و درآمدزایی بر محتوا ارجحیت دارد. از طرفی نهادهایی مثل کانون پرورش فکری کودکان هم بسیار ضعیف شده‌اند. با این حساب فکر می‌کنم خانواده‌های ایرانی در شرایط فعلی حق دارند که به سراغ محصولات خارجی بروند، حتی خود من هم اگر فرزند داشته باشم محصولات خارجی را انتخاب خواهم کرد.

شکاری در پاسخ به این پرسش دیجیاتو که وضعیت سرمایه‌گذاری در حوزه کودک چطور بوده، می‌گوید که میزان این سرمایه‌گذاری خیلی کم است و شاید در حال حاضر یکی دو سرمایه‌گذار بیشتر نداشته باشیم که به طور تخصصی روی حوزه کودک کار می‌کنند. طبیعتا حوزه کودک هم هنوز در ایران آنقدر جا نیفتاده که سرمایه‌گذار بخواهد در این زمینه ریسک کند چرا که پول برای سرمایه‌گذار مهم‌تر است. بنابراین به طور طبیعی به سراغ صنایعی می‌رود که وضعیت بهتری دارند.

استارتاپ‌های کودکان

بنیان‌گذار دوزلی بوک همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا کم‌توجهی به این حوزه بیشتر به این خاطر بوده که مخاطبینش والدین هستند تا کودکان، می‌گوید که با این موضوع مخالف است و اتفاقا این موضوع فرصتی ایجاد می‌کند که والدین به خرید محصولات این حوزه ترغیب شوند:

نه، این اتفاقا دلیلی است که کارآفرین‌ها حوزه کودک را جدی‌تر بگیرند. چرا که یک خانواده حاضرند از نان شب‌شان هم بزنند تا کودک‌شان آن چیزی را که می‌خواهد داشته باشد. این یک فرصت است برای آنکه والدین را درگیر محصولات حوزه کودک کنیم که راحت‌تر آن‌ها را خریداری کنند. از طرف دیگر من قبول ندارم که کودک نمی‌تواند مشتری مستقیم ما باشد. چرا که کودک می‌خواهد، و والدین آن را خریداری می‌کنند. بنابراین ما اگر از درگاه درست به سمت کودکان برویم همین کودکان می‌توانند مهم‌ترین عامل فروش برای محصولات ما باشند.

شکاری عقیده دارد که حمایت‌های انجام شده در این حوزه، خصوصا نهادهای دولتی به هیچ عنوان کافی نبوده‌ و ساز و کار درستی هم برای این حمایت‌ها وجود ندارد. او در رابطه با این موضوع از حوزه کتاب‌های دیجیتالی مثال می‌زند و می‌گوید:

اگر بگویم حمایتی نشده که حقیقت را نگفته‌ام. ولی آنطور که باید و شاید نبوده است. ما هم مثل خیلی از استارتاپ‌ها از بخش دولتی جذب سرمایه داشتیم، اما نکته اینجاست که در این حوزه خیلی جای حمایت بیشتری وجود دارد. مثلا وزارت ارشاد یا آموزش و پرورش هنوز قانون و رویکردی برای حمایت از بیزنس‌های جدید ندارند. ما که در حوزه کتاب دیجیتالی کودک کار می‌کنیم، هنوز نتوانسته‌ایم به عنوان یک مرکز نشر به صورت رسمی ثبت شویم. مثلا ما در نمایشگاه کتاب هنوز در کنار غرفه‌های محصولات دیجیتالی کودک نیستیم و این دلیلش سردرگمی و نبود قوانین درست در این حوزه بوده است.

حتی جلسات زیادی با آموزش و پرورش داشتیم اما آن‌ها ساز و کار قانونی درستی برای کمک به ما نداشتند. در واقع ساز و کاری برای حمایت از کسب و کارهای جدید و استارتاپی هنوز شکل نگرفته است که بخواهد حمایت درستی هم از آن‌ها انجام بگیرد.

شکاری چالش‌های فعلی حوزه کودکان را در درجه اول هزینه‌های بالا می‌داند و در درجات بعدی از عدم حمایت‌ها و نبود فرهنگ‌سازی درست گلایه می‌کند:

من از دو بُعد به قضیه نگاه می‌کنم. یک بعد، هزینه تمام شده برای تولید است و بعد دیگر بحث فروش. یکی از مهم‌ترین مشکلات در بعد تولید عدم حمایت‌هاست. مثلا همانطور که گفتم، ما از آنجا که ناشر نیستیم برای تولید هزینه‌هایمان بسیار بالا می‌رود و این در حالیست که سیستم‌های سنتی‌تر راحت‌تر و مقرون‌ به صرفه‌تر از ما استارتاپ‌ها می‌توانند در حوزه کودک فعالیت کنند.

از سمت مشتری هم عدم فرهنگ‌سازی درست و عدم شناخت کافی والدین از محصولات خوب چالش‌های مهمی هستند که در کار حوزه کودک وجود دارند. والدین محصول خوب را محصولی می‌بینند که در دست همه کودکان باشد در حالی که در واقعیت نباید اینطور باشد.

از بازار جهانی خیلی عقب هستیم؛ حساسیت‌ها روی حوزه کودک بیش از اندازه است

استارتاپ‌های کودکان

استارتاپ نقاشیم هم یکی دیگر از استارتاپ‌های فعال در حوزه کودکان است که نقاشی‌های کودکانه را به محصولاتی مثل پازل و بالشت و عروسک تبدیل می‌کند که با چالش‌های بسیار زیادی در مسیر فعالیت خود روبروست. در همین رابطه با «حمید فرضی» مدیر عامل و بنیان‌گذار نقاشیم دقایقی را به بحث و گفتگو نشستیم.

فرضی در ابتدای صحبت‌های خود از آمار و ارقام حوزه کودک در دنیا و ایران گفت. به عقیده او ایران در حوزه کودک، خصوصا در حوزه اسباب‌بازی نسبت به استانداردهای جهانی فرسنگ‌ها فاصله دارد و این یکی از عواملی است که نمی‌توان در تمام حوزه‌های مرتبط با کودک انتظار رشد قابل ملاحظه‌ای داشت:

در مقایسه با بازار جهانی ما خیلی عقب هستیم. به عنوان مثال حجم بازار اسباب‌بازی در دنیا چیزی در حدود 100 میلیارد دلار در سال است و طبق استانداردهایی که ارائه شده، بازار ایران باید به طور میانگین چیزی در حدود 23 هزار میلیارد تومان از سهم این بازار را در اختیار داشته باشد ولی در حال حاضر طبق آخرین آمار، این رقم 5 هزار میلیارد تومان است که خیلی با استانداردی که باید باشد فاصله دارد.

وقتی از فرضی درباره دلیل این عقب‌ماندگی پرسیدیم، نوع برخوردهای دولتی و حساسیت‌زایی بیش از حد در این حوزه را یکی از دلایل مهم این موضوع عنوان کرد:

من فکر می‌کنم در حوزه کودک برخوردها بسیار حاکمیتی هستند و حساسیتی که روی این حوزه وجود دارد بسیار زیاد است. با این برخوردها هم اجازه ورود بسیاری به حوزه کودک داده نمی‌شود. مثلا در حوزه انیمیشن‌ها که خودم شخصا درگیرش بوده‌ام، از سال‌ها پیش اگر کسی خواستار فعالیت در این حوزه بود الزاما باید از مرکز صبا مجوز می‌گرفت و در چارچوب قوانین این مرکز آثارش را تهیه می‌کرد. همین برخوردها هم باعث شد بسیاری دلسرد شوند و این بازار را ترک کنند و به حوزه‌های دیگری بروند.

از طرف دیگر در حوزه کتاب کودک هم استانداردهای فعلی ما با استانداردهای آموزشی-اخلاقی که در جهان رایج شده فاصله زیادی دارد. بنابراین این مقاومت‌هایی که در ساختارهای نظارتی و اجتماعی وجود دارند، خود مانع بسیار بزرگی برای عدم پیشرفت ما در حوزه کودک هستند.

فرضی عقیده دارد که سرمایه‌گذاری درستی هم در حوزه کودک انجام نمی‌گیرد. به گفته او در بخش‌های دولتی و نیمه‌دولتی ایران مسائلی برای سرمایه‌گذاران مهم است که به طور عادی برای هیچ اقتصاد دیگری در دنیا اهمیت ندارد. همین باعث می‌شود محصولات بی‌کیفیتی به وجود بیایند که برای پاسخ دادن به این مسائل طراحی شده‌اند. به طور مثال دغدغه سرمایه‌گذاران دولتی بیشتر از آنکه روی تولید محصول خوب و درآمدزا باشد، روی این است که فرد انجام دهنده پروژه چقدر اشتغالزایی می‌کند که همین مانعی برای سرمایه‌گذاری درست این زمینه شده است.

استارتاپ‌های کودکان

اما یکی از مهم‌ترین مسائلی که به عقیده فرضی حوزه محصولات دیجیتالی کودک را دچار عقب‌ماندگی کرده، این است که برای این محصولات تقریبا هیچ تجارت کالایی وجود ندارد و این در حالیست که کلیه فعالیت‌های تولید محصولات دیجیتالی در خارج از کشور به منظور کسب درآمد از تجارت کالاهای مرتبط با این محصولات انجام می‌گیرد:

در دنیا بخش زیادی از درآمدهای حوزه کودک از تجارت کالاهای مرتبط با آن‌هاست که در ایران وجود ندارد. مثلا وقتی در کشورهای غربی انیمیشن می‌سازند، این کار صرفا برای خود انیمیشن نیست بلکه برای تجارت کالاهایی است که از قبل آن انیمیشن می‌توان تولید کرد. در واقع کالاهایی مثل اسباب‌بازی و کیف و کفش این انیمیشن‌ها هستند که پول‌سازند. اما متأسفانه در ایران به دلایل مختلف، این تجارت نمی‌تواند روی کالاهای تولید شده از روی محصولات دیجیتالی حوزه کودک شکل بگیرد که این چالش بزرگی است.

بنیان‌گذار استارتاپ نقاشیم در پاسخ به این پرسش دیجیاتو که حمایت‌ها از حوزه استارتاپ‌های کودکان تا امروز به چه صورت بوده، می‌گوید که در ایران حوزه کودک اصلا جدی گرفته نمی‌شود و حتی صنف واحدی برای رسیدگی به فعالیت‌های مرتبط با کودکان در کشور وجود ندارد:

کلا در ایران بحث کودک اصلا جدی گرفته نمی‌شود. مثلا هنوز برای اسباب‌بازی یک صنف واحد در ایران وجود ندارد و اسباب‌بازی زیر مجموعه صنف خرازی قرار می‌گیرد. واقعا اوضاع عجیب و غریبی است و صنفی که بیاید و همه این‌ها را برای تمرکز روی بحث کودک یکپارچه‌سازی کند نداریم. از لحاظ فرهنگی هم که وضعیت ما چیزی در حد فاجعه است و هر اقدامی هم که انجام می‌شود کاملا در تضاد با استانداردهای بین‌المللی قرار دارد. در واقع عملا هیچ ساز و کار دولتی مؤثری در این رابطه انجام نشده است.

فرضی یکی از بزرگترین چالش‌های بر سر راه فعالیت‌های حوزه کودکان را نبود قانون کپی‌رایت عنوان می‌کند که آسیب زیادی به تلاش‌های داخلی وارد کرده است. به عقیده او همین نبود کپی رایت باعث شده که توجه تولیدکنندگان داخلی به محصولات خارجی موفق و امتحان پس‌داده معطوف شود و همین باعث شود که دیگر تلاشی برای ساخت نمونه‌های اورجینال وطنی نکنند:

یکی از بزرگترین چالش‌های ما نبود قانون کپی‌رایت برای جلوگیری از کپی شدن محصولات خارجی است. مثلا در همان بحث تجارت کالا، شما در ایران می‌توانید بدون آنکه ریالی بابت استفاده از المان‌های یک برند خارجی بدهید، مثلا فرض کنید برند بِن تِن، آن را در محصولات خود مثل اسباب‌بازی و لوازم‌التحریر و ... استفاده کنید و سود زیادی از آن ببرید. در چنین شرایطی وقتی می‌شود بدون هزینه از یک برند موفق بین‌المللی کپی‌برداری و درآمدزایی کرد، چرا کارآفرین باید بیاید و کلی هزینه کند تا یک نمونه بومی بیافریند؟ همین مسائل باعث شده که تجارت کالای حوزه کودک در ایران نمی‌تواند پا بگیرد.

او در انتهای صحبت‌های خود یک بار دیگر نبود اصناف تخصصی را یکی از چالش‌های مهم پیش‌روی فعالان حوزه کودک توصیف می‌کند و می‌گوید که محصولات تخصصی کودکان در ایران فقط برای چهار دهک درآمدی بالای جامعه طراحی می‌شوند و همین باعث شده که استقبال عمومی هم از آن‌ها انجام نگیرد.


طبیعتا فرهنگ‌سازی از سوی نهادهای متولی یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که می‌تواند برای ادامه فعالیت استارتاپ‌ها در حوزه کودکان مؤثر و مفید ظاهر شود. با فرهنگ‌سازی درست، هم فعالان بیشتری به این حوزه وارد می‌شوند و هم والدین کودکان به گزینه‌های بیشتری برای سرگرمی و آموزش کودکان خود دسترسی خواهند داشت.

با تعدد فعالان در حوزه کودک هم طبیعتا سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری در این زمینه علاقه‌مند شده و این موضوع به تولید محصولات باکیفیت که کپی‌ از نمونه خارجی نیستند خواهد انجامید که امیدواریم شاهد این اتفاق باشیم. نظر شما درباره استارتاپ‌های فعال در حوزه کودکان چیست؟ آیا تا حالا از آن‌ها خرید داشته‌اید و فکر می‌کنید چه ضعف‌ها و نقاط قوتی دارند؟

حتما از تجربیات خود برایمان بگویید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • شهاب راسخ
    شهاب راسخ | ۹ خرداد ۱۴۰۱

    صحبت ها خوب بود، اما چرا احساس میشه تنها علت عدم رشد مناسب استارتاپ های این حوزه فقط دولت است؟

مطالب پیشنهادی