۱۰ حقیقت حیرتآور که باید درباره فیزیک کوانتوم بدانید
فیزیک کوانتوم سالهاست مورد توجه زیادی قرار گرفته و ما میخواهیم در این مطلب ۱۰ حقیقت جالب درباره آن را با شما به اشتراک بگذاریم. دنیای کوانتوم یکنواخت نیست وقتی شما برای خرید کفش به ...
فیزیک کوانتوم سالهاست مورد توجه زیادی قرار گرفته و ما میخواهیم در این مطلب ۱۰ حقیقت جالب درباره آن را با شما به اشتراک بگذاریم.
دنیای کوانتوم یکنواخت نیست
وقتی شما برای خرید کفش به کفشفروشی میروید، آنها دقیقا کشفی را مطابق اندازه پای شما و مخصوص شما نمیسازند بلکه باید با امتحان کردن کفشهای مختلف که سایزها و ویژگیهای آن از پیش تعیین شدهاند، کفش مناسب خود را انتخاب کنید. اینشتین نیز زندگی خود را وقف این موضوع کرد که ثابت کند در دنیای زیراتمی هم همین اتفاق در حال رخ دادن است؛ در واقع همان گونه که کفشها با مضربهای معین و اندازههای معین وجود دارند، انرژی نیز مضربهایی معین دارد به همین دلیل فیزیک کوانتوم نامیده میشود.
کوانتای موجود در این موضوع همان ثابت پلانک است که به همت ماکس پلانک به همین نام خوانده میشود که با مطالعه روی اجرام داغ همانند خوردشید و مطالعه انرژی، انرژی را به صورت کوانتیزه پیشنهاد کرد و توانست مطالعات خود را با آزمایشات مطابقت دهد.
چیزی که هم موج است و هم ذره
جی جی تامسون در سال 1906 به دلیل کشف الکترونهای ذرهای برنده جایزه نوبل شد. با این حال پسرش جورج در سال 1937 به دلیل نشان دادن امواج الکترون، برنده جایزه نوبل شد. این دوگانگی به اصطلاح موج-ذره اساس فیزیک کوانتوم است که بر نور و الکترونها اعمال میشود. بعضی اوقات پرداختن به نور به عنوان یک موج الکترومغناطیسی مفید است، اما در بعضی مواقع تصویربرداری آن به شکل ذراتی به نام فوتون مفیدتر است.
تلسکوپها میتوانند امواج نوری که از ستارههای دوردست میرسند را متمرکز کنند و به معنای فشار وارد کردن نور است زیرا فوتونها در حال برخورد هستند. این موضوع اساس کار فضاپیماها با بادبان خورشیدی است.
اجرام میتوانند در یک لحظه واحد در مکانهای مختلفی باشند
با استفاده از دوگانگی موج ذره استنباط میشود که یک جسم کوانتومی میتواند همزمان در دو حالت وجود داشته باشد یعنی الکترون مکان واحدی ندارد و نمیتوان برای جسمی مثل یک الکترون نقطه ثابتی را در نظر گرفت و در فیزیک کوانتوم فقط میتوانیم در مورد احتمالات صحبت کنیم یعنی میتوانیم احتمال دهیم که حضور الکترون در محل X بیشتر از محل Y است. این شانس در یک موجود ریاضی به نام تابع موج محصور می شود.
ممکن است ما را به سمت جهانهای موازی سوق دهد
این ایده میتواند عملکرد موج را به شکل دیگری تفسیر کند و بحث انتخاب طبیعی کیهانی مطرح میشود البته لزوما افرادی که با استدلال چندجهانی موافقند، انتخاب طبیعی کیهانی را گزینهای منطقی نمیبینند. درعوض، واقعیت به دو نسخه از خود تقسیم میشود: نسخهای که ما در آن نتیجه A را تجربه میکنیم و دیگری در جایی شاهد مطرح شدن نتیجه B هستیم. این واقعیت پیچیدگی عجیبی را آشکار میکند و ناهماهنگیهایی را به وجود میآورند.
فیزیک کوانتوم به شناسایی ستارگان کمک میکند
«نیلز بور»، فیزیکدان دانمارکی به ما نشان داد که مدار الکترونهای درون اتمها نیز کوانتیزه است. در آنها اندازههای از پیش تعیین شدهای به نام سطح انرژی وجود دارند، هنگامی که الکترون از سطح انرژی بالاتر به سطح انرژی پایینتر میرود، یک فوتون با انرژی برابر با اندازه شکاف را از بین میبرد.
به همین ترتیب، یک الکترون میتواند ذرهای از نور را جذب کند و از انرژی خود برای جهش به سطح انرژی بالاتر استفاده کند. ستارهشناسان همیشه از این اثر استفاده میکنند. ما میدانیم که ستارگان از چه چیزی ساخته شدهاند زیرا وقتی نور آنها را به طیف رنگین کمان شکسته میکنیم، رنگهایی را میبینیم که از بین رفتهاند. عناصر شیمیایی مختلف دارای فاصله سطح انرژی متفاوتی هستند، بنابراین ما میتوانیم ترکیبات خورشید و سایر ستارگان را با توجه به رنگهای دقیق موجود بررسی کنیم.
بدون فیزیک کوانتوم خورشید نمیدرخشید
خورشید انرژی خود را از طریق فرایندی به نام همجوشی هستهای ایجاد میکند. این شامل دو پروتون با بار مثبت است که به هم چسبیدهاند. با این حال، بارهای یکسان آنها باعث میشود یکدیگر را دفع کنند این موضوع دقیقا مانند دو قطب شمال یک آهن ربا است که یکدیگر را دفع میکنند.
فیزیکدانان این را «سد کولن» مینامند و مانند دیوارهای بین دو پروتون است. همانطور که میدانیم، هستهها دارای بار مثبت هستند و یکدیگر را از نظر الکتریکی دفع میکنند؛ بنابراین هستهها باید انرژی زیادی داشته باشند تا بتوانند به اندازه کافی به یکدیگر نزدیک شوند.
چرا که با نزدیکتر شدن هستهها از فاصله خاصی، نیروی قوی هستهای بر نیروی الکتریکی دافعهای غلبه میکند و همجوشی هستهای رخ میدهد، اما وقتی دمای خورشید به وسیله طیفش تعیین میشود، به نظر میرسد که همجوشی هستهای به هیچ وجه در خورشید دست یافتنی نیست. به عبارت دیگر، خورشید عملا نباید تابشی داشته باشد. اما خورشید هر صبح، طلوع میکند و زمین ما را روشن میکند. پس علت این تابش چیست؟ تونل زنی کوانتومی! زیرا بخشی از انرژی این واکنش خورشیدی به صورت نور آزاد میشود.
از فروپاشی ستارههای مرده جلوگیری میکند
پس از انجام واکنش در ستارگان و تولید عناصر سنگین بالاخره ستارهها به زمان مرگ خود نزدیک میشوند و گرانش بر آنها غلبه میکند و میمیرند. سرانجام یک قانون فیزیک کوانتوم به نام اصل طرد پائولی وارد عمل میشود.
این قانون اشاره دارد که وجود انواع خاصی از ذرات مانند الکترون در حالت کوانتومی یکسان ممنوع است. گرانش همانطور که تلاش میکند این کار را انجام دهد، با مقاومتی روبهرو می شود که ستارهشناسان آن را «فشار انحطاطی» مینامند.
در واقع سقوط ستاره متوقف میشود و یک جسم جدید به اندازه کره زمین به نام کوتوله سفید شکل میگیرد؛ اگر این کوتوله سفید رشد کند، به جرمی چندین برابر خورشید خواهد رسید و موجی از همجوشی را ایجاد میکند که آن را به مقدار کمی از بین میبرد. ستارهشناسان این انفجار را نوعی ابرنواختر مینامند و طی ان انرژی زیادی آزاد میشود.
باعث از بین رفتن سیاهچالهها میشود
یک قانون کوانتومی به نام اصل عدم قطعیت هایزنبرگ میگوید شناختن کامل دو ویژگی یک سیستم به طور همزمان غیرممکن است. هرچه دقیقا یکی را بشناسید، دیگری را با دقت کمتری میشناسید. این مربوط به انرژی و زمان است. هاوکینگ در مبحث تابش دریافت که در سیاهچاله نیز اگر ذرهای تشکیل شود، ذره دیگر بلعیده خواهد شد و این موضوع سبب تبخیر و نابودی سیاهچاله میشود.
وجود ساختارهای بزرگ در جهان را توجیه میکند
در طی بیگ بنگ، جهان در بازه کوچکی از زمان دچار تورم و گستردگی شده است. از آنجا که جهان در ابتدا کوچکتر از یک اتم بود، تحت تاثیر نوسانات کوانتومی مرتبط با اصل عدم اطمینان هایزنبرگ قرار داشت. قبل از اینکه این نوسانات محو شوند، تورم باعث رشد سریع جهان شد. این انرژی در برخی مناطق بیشتر از مناطق دیگر متمرکز میشود یعنی همان جایی که اخترشناسان معتقدند به عنوان بذرهایی عمل میکند که مواد میتوانند جمع شوند و خوشههای کهکشانی را که اکنون مشاهده میکنیم، تشکیل دهند.
این چیزی فراتر از رویا است
تصور کنید شما و همکلاسی خود ذرات کوانتومی با مجموع انرژی 50 را در اختیار دارید. اگر شما 20 واحد انرژی در اختیار داشته باشید، میتوانید نتیجه بگیرید که 30 واحد انرژی در اختیار همکلاسی شماست. در اصل این موضوع همان درهمتنیدگی کوانتومی است که حالت کوانتومی هر ذره از جفت یا گروه را نتوان مستقل از حالت ذره دیگر توصیف کرد.
با این حساب با تغییر یک واحد، واحد دیگر نیز متقابلا تغییر میکند، حتی اگر این دو ذره را در دو طرف جهان از یکدیگر جدا کنیم. گویی اطلاعات مربوط به تغییری که ایجاد کردیم سریعتر از سرعت نور بین آنها عمل میکند، چیزی که اینشتین وقوع آن را غیرممکن خوانده بود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.