به دنبال شکار کودکان؛ مراقب سودجویان و آزارگران بچهها در اینترنت باشیم
صدای لرزش گوشی میآید اما کودک گوشی خود را قایم کرده است. آن را لای مبلها و یا زیر بالش گذاشته و سعی میکند رویش بنشیند تا صدای ویبر گوشی بیشتر نشود. حواسش نبوده که ...
صدای لرزش گوشی میآید اما کودک گوشی خود را قایم کرده است. آن را لای مبلها و یا زیر بالش گذاشته و سعی میکند رویش بنشیند تا صدای ویبر گوشی بیشتر نشود. حواسش نبوده که گوشی را در حالت کاملا بیصدا بگذارد و حالا صدای ویبر گوشی مادرش را کنجکاو کرده است. مادر از او میپرسد: «گوشی توست که زنگ میخورد؟» رنگ از رخسار کودک میپرد و نمیداند باید چه بگوید. تته پته کنان جواب میدهد و مادر در نهایت به زور گوشی را از دستش بیرون میکشد، یک شماره خارجی در حال تماس تصویری واتساپی است؛ این شماره نه ذخیره شده و نه آشنا میزند؛ به نظر غریبه میآید. با پاسخ دادن به آن اما تصویر برهنه شخصی پشت دوربین تمام صفحه گوشی را میگیرد و کودک همزمان گریه میکند؛ او ماههاست که از این تماسهای مشکوک و آزاردهنده از سوی افراد ناشناس دریافت میکند و نمیداند باید از دستشان به کجا پناه ببرد.
بچهها قایم میکنند
سال تحصیلی جدید شروع شده و «محمود» با اینکه تا به امروز برای کودک ۹ سالهاش گوشی نخریده، مجبور است یک گوشی هوشمند برایش تهیه کند تا پسربچه بتواند درس بخواند. فرزند او از دنیای اینترنت و فضای مجازی دور نبوده اما یک گوشی مستقل برای خودش نداشته چرا که از نظر محمود داشتن یک گوشی در این سن چندان کار درستی نیست. او میگوید که تصمیم داشته در سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی برای فرزندش یک گوشی مستقل بخرد و پیش از آن گوشی خودش را طی ساعاتی در اختیار فرزندش قرار داده است: «با شروع سال تحصیلی اما هم من و هم تمام والدین دیگر مجبور شدیم یک گوشی هوشمند برای بچهها بخریم و آنها را با گوشیهایشان تنها بگذاریم.»
محمود میگوید گوشی فرزندش را هر از گاهی چک میکند اما آگاهی دارد که او در ساعاتی که پدر به سر کار میرود فیلترشکن نصب میکند و وارد اینترنت میشود و پیش از بازگشت پدر به منزل، تمامی این برنامهها را پاک میکند. محمود با اینکه نسبتا پدر جوانی است اما آنچنان در این زمینهها وارد نیست و با نرم افزارهای کنترل والدین روی گوشی آشنایی چندانی ندارد. او چندی پیش با تماس مشکوکی که به سیم کارت پسرش صورت گرفته مواجه شده و فهمیده که پسرش چند ماهی است قربانی سواستفاده جنسی یک سری متعرض است: «فهمیدم که چند ماهی میشود هر از گاهی یک نفر با او تماس میگیرد و عورتنمایی میکند. افرادی نیز به او پیام میدهند و در ابتدا خودشان را هم سن و سال او جا میزنند اما در ادامه مشخص میشود که فرد سواستفادهگری بیش نیست.»
محمود میگوید یک روز که پسرش از کلاس صبحگاهی خواب مانده و او هم تصمیم گرفته سرکار نرود با چنین پدیدهای مواجه شده: «انگار شانس با من یار بود تا بفهمم پسرم در چه دوران تاریکی به سر میبرد و هیچی هم به من یا مادرش نمیگوید.» او در وهله اول پسرش را بیدار کرده و پس از آنکه تعریف کرده یک شماره ناشناس تماس تصویری برقرار کرده و در حال نمایش «اعضای خصوصیاش» رو به دوربین بوده، سفره دل پسرک را باز کرده و توانسته از زیر زبان فرزندش حرف بیرون بکشد: «مشخص شد که چند ماه است چنین اتفاقی میافتد. با بقیه والدین موضوع را مطرح کردیم و از مدرسه خواستیم که بستر آموزش را به یک پیام رسان دیگر ببرد، هرچند فرقی در ماجرا نمیکرد. شماره پسرم در دست این افراد مریض بود. در نهایت تصمیم گرفتیم که گوشی را با یک تبلت بدون سیم کارت تعویض کنیم و سیم کارت را هم سوزاندیم.»
بچهها بلد نیستند چهکار کنند
تجربه چنین اتفاق مشابهی برای «شهره» نیز رخ داده است. او دخترش ۱۲ سال دارد و برای امتحان آنلاین خودش از یک شخص در یک گروه کمک گرفته است. آن شخص که خودش را یک دختر هم سن و سال دخترک جا زده، سوالات را برای او حل کرده و از تک تک چتهایشان اسکرین شات گرفته است و سپس دخترک را تهدید به پخش کردن عکس تقلبها و رساندن آنها به دست پدر و مادرش کرده است: «دختر بینوای من هم خام حرفهای این بیمار شده و به تقاضاهای غیرمتعارف او تن داده است. تماسهای تصویری قبیحی که وقتی از آن مطلع شدیم نمیدانستیم باید چه کنیم. پدرش در ابتدا دختر را مورد شماتت قرار داد و اینترنت و گوشی را از او گرفت اما به نظر من این راه درست نبود، دختر ما گناهی نداشت و اسیر یک آدم عوضی شده بود.»
شهره میگوید طی صحبتی که با دیگر مادرها داشت، از این قبیل آدمهای عوضی در سال ۹۹ بسیار زیاد شده است: «آنها میدانند بچهها گوشی دستشان است و بچه هستند. از آنها سو استفاده میکنند. ما در خیابان و کوچه میتوانیم مراقب فرزندان خودمان باشیم اما در خیابانها و کوچههای فضای مجازی چطور این کار را بکنیم؟» این مادر نگران میگوید که موضوع را با پلیس فتا در میان گذاشتهاند اما چون شمارهها همگی متعلق به خارج کشور بوده، به آنها گفتهاند که بعید است بتوان کاری کرد: «به ما پیشنهاد دادند از نرم افزارهای مدیریت گوشی استفاده کنیم که واقعیتش اینجاست که نه من و نه پدرش آنچنان به این مسائل وارد نیستیم.»
بچهها طعمه سودجویان میشوند
«پویا درودی« کارشناس امنیت در گفتگو با دیجیاتو پرده از راز این تماسهای مشکوک برمیدارد. او در پاسخ به این پرسش که شماره بچهها چطور لو میرود به دیجیاتو میگوید که در حال حاضر سودجویان با استفاده از ترندهای روز و مورد علاقه بچهها، سعی میکنند گروهی ایجاد کنند که تمامی بچهها در آن حضور داشته باشند: «گروههای موسیقی کرهای KPOP و یا گروههای تیکتاکی و یا خوانندگانی که بچههای امروزی عاشقانه آنها را دوست دارند. موضوعاتی همچون ابرقهرمانها و ویدیو گیم و یا مواردی مانند گروههای کمک در امتحانات آنلاین که مخاطبش جمعیتی از کودکان است را ایجاد میکنند. به بهانههای مختلف شماره کودکان را میگیرند، یکبار دم از قرعهکشی میزنند و یکبار میگویند میخواهیم جایزهای به تو دهیم و یا هر چیز دیگری. سن و سال و جنسیت و شمارهها را میگیرند و این موارد را تبدیل به دیتابیسی میکنند از شماره کودکان. این دیتابیس را در سایتها و فرومهای مستهجن خارجی به فروش میرسانند.»
بچهها مراقبت میخواهند
او میگوید افراد سودجو از مواردی که بچهها دوست دارند آگاهی دارند: «حال چه دنیای رنگارنگ دیزنی باشد چه دنیای تاریکتر فیلمهای مستهجن که معمولا نوجوانان تازه بلوغ یافته در پی آن هستند. آنها به هر روشی دست میزنند تا کودک و نوجوان را به سمت خود بکشند و به بهانهها مختلف از او تخلیه اطلاعات میکنند.» درودی در پاسخ به این پرسش که چه کاری میتوان برای حفظ امنیت بچهها در فضای مجازی انجام داد به دیجیاتو میگوید والدین باید خودآگاهی خود را نسبت به این مسائل بالاتر ببرند؛ او سپس چند نرم افزار مدیریت گوشی توسط والدین را معرفی میکند اما در نهایت تاکید دارد که والدین نباید دست کودکان خود را در فضای مجازی رها کنند: «متاسفانه استفاده از سرویس مراقبت والدین گوگل در ایران هزینههای زیادی میطلبد و چندانی شدنی نیست اما جایگزینهای زیادی وجود دارد که میتواند به والدین در نظارت رفتار بچهها در فضای مجازی کمک کند.»
او به برنامههایی چون Kids Place – Parental Control، KuuKla Parental Control و Qustodio اشاره میکند و درباره آنها به دیجیاتو میگوید: «هر یک از برنامهها کاربردهای مختلفی دارد، ما حتی اپلیکیشنی داریم که کودکان را ردگیری میکند تا در خیابان گم نشوند اما بحث موردنظر ما نظارت والدین بر استفاده بچهها از فضای مجازی در کامپیوتر و یا گوشیهایشان است. اپلیکیشنهایی چون Qustodioو ESET و یا OpenDNS FamilyShield وجود دارد که با یک جستجوی ساده میتوان کار کردن با آنها را یاد گرفت. برخی از این برنامهها خودشان حتی تشخیص میدهند که تصاویر به سمت برهنگی کشیده شده و از نمایش آن برای کودکان اجتناب میکنند.»
درودی تاکید دارد که والدین باید برای یادگیری و استفاده از این برنامهها کمی وقت بگذارند و آن را یک موضوع حیاتی میداند: «یکی دو ساعت و یا حتی یکی دو روز وقت گذاشتن برای چنین مساله مهمی در امر تربیت کودک اصلا مدت زمان طولانی نیست.»
بچهها حمایت میخواهند
«زهرا رونق» روانشناس انجمن حمایت از کودکان کار در گفتگو با دیجیاتو درباره چرایی پنهان کردن این ماجرا توسط کودکان میگوید: «بچهها میترسند که اولین شخصی که مورد حمله قرار بگیرد خودشان باشند و از همین رو قربانی شدن خودشان را پنهان میکنند. آنها فکر میکنند که والدین دعوایشان میکنند و هیچ حمایتی از آنها ندارند. واقعیت هم اینست که این اتفاق متاسفانه در خیلی خانوادهها رخ میدهد و بچه را مقصر اصلی میدانند، مثل ماجراهای تجاوز که خیلی مواقع مردم شخص مورد تجاوز قرار گرفته را سرزنش میکنند. بچهها این موارد را قایم میکنند و پنهان کردن این موضوعات عواقب سنگینی خواهد داشت و مشکلات روانی شدیدی برایشان در آینده ایجاد خواهد کرد.»
رونق در پاسخ به این پرسش که چگونه باید جلوی این پنهان کاری کودکانه را گرفت میگوید که والدین باید مبحث «حمایت» را پیش بکشند و به بچهها اطمینان خاطر بدهند که از آنها در برابر چنین مشکلاتی حمایت میکنند: «باید با بچهها درباره اندام خصوصی صحبت کرد و به آنها یاد داد که روی این موارد حساس باشند و نگذارند هیچکس در مورد این موضوعات صحبت کند، چه در دنیای واقعی و چه مجازی. همچنین باید به بچهها یاد بدهند که در هر حال اگر اتفاقی خارج از توصیههایشان برای کودک رخ داد، موضوع را به آنها اطلاع بدهند و اطمینان خاطر بدهند که در این موارد حامیشان خواهند بود. این کلمه حمایت نقش کلیدی و مهمی را ایفا میکند.»
بچهها تنها هستند
رونق در پاسخ به این پرسش که آیا کودکان باید در شرایط سنی خاصی وارد دنیای مجازی بشوند به دیجیاتو میگوید که بهتر است بچهها از سنین سیزده چهارده سالگی وارد این فضا بشوند و داشتن سیم کارت برای آنها نیز به سنین بالاتر موکول شود: «در هر حال شرایط امروزه جهان به خاطر آموزش مجازی و... کاری کرده که حتی کودکان اول ابتدایی باید وارد فضای مجازی شوند و گوشی مستقلی داشته باشند. این مساله خطرناک است و از همین رو والدین باید بیشتر به تربیت جنسی کودکان خود توجه کنند.»
رونق به دیجیاتو میگوید که کودک اگر قربانی یک آزار سایبری بشود و وارد «لوپ» آن بشود دیگر به راحتی نمیتواند از آن خارج شود: «کودک توسط متجاوز مورد تهدید قرار میگیرد. گاهی حتی ممکن است اگر سن کودک بیشتر باشد و در واقع با یک نوجوان طرف باشیم، از این ارتباط اشتباه لذت ببرد و آن را جایی برای خالی کردن امیال جنسی خود بداند. از همین روست که توصیه میشود به مراتب بیشتر حواسمان به کودکان باشد.»
بچهها حبس شدهاند
در این روزها بچهها به واسطه ویروس کرونا مدتهاست که در خانه حبس شدند و کسانی که در سنین بلوغ به سر میبرند نتوانستند انرژی خود را به درستی در اتاقهای بسته خانه خالی کنند. آنها با همکلاسیهای خود هم نتوانستند به درستی ارتباط برقرار کنند و در بدترین موقعیت ممکن در حال رشد و گذر از مرحله بلوغ هستند. این افراد ممکن است دچار آسیبهایی در فضای مجازی به دست سواستفادهگران بشوند که جبران ناپذیر باشد. آنها مانند کودکی هستند که در یک بازار شلوغ و پر از جمعیت دستان والدین خود را رها کردند و در سیل جمعیت گم شدند، سپس به زمین افتادند کورمال کورمال به دنبال عینکشان میگردند در حالیکه مردم بیتوجه به او و گریههایش از کنارش رد میشوند و عینکش زیر پای این سیل جمعیت له میشود و در این بین شاید به جای والدین، یک سواستفادهگر دستانش را به سمت کودک گمشده دراز کند.
حواسمان بیشتر به آنها باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا باید وضع اینترنتمون انقدر بی در و پیکر باشه؟ چرا باید دسترسی پیرمرد هفتاد ساله و بچه هفت ساله به اینترنت یک جور باشه؟
چند ماه پیش یک طرحی دادند که اینترنت برای دانشجو ها و برخی اقشار جامعه ازادتر بشه و سایت هایی مثل یوتیوب و .... براشون در دسترس باشه و از طرفی برای کودکان محدود تر بشه. این طرح به این خوبی چرا هنوز اجرا نشده؟