داستان نوکیا؛ از امپراتوری صنعتی تا سازنده موبایل (قسمت اول)
کمتر کسی است در بازار موبایل نام نوکیا را نشنیده باشد. بسیاری از کاربران با شنیدن نام نوکیا، به یاد گوشیهای نوستالژیک آن میافتند. نوکیا طی بیش از ۱۵۰ سال قبل تاریخ پیچیدهای داشته و ...
کمتر کسی است در بازار موبایل نام نوکیا را نشنیده باشد. بسیاری از کاربران با شنیدن نام نوکیا، به یاد گوشیهای نوستالژیک آن میافتند. نوکیا طی بیش از ۱۵۰ سال قبل تاریخ پیچیدهای داشته و کسب و کارهای مختلفی را مورد بررسی قرار داده است و اختراعات مختلفی را در کارنامه فعالیت خود دارد.
جالب است بدانید که نوکیا بسیار قدیمیتر از آن چیزی است که اکثر کاربران تصور میکنند. این شرکت طی چند دهه گذشته به دلیل عرضه موبایلهایی با طراحیهایی مختلف در بین کاربران شناخته شده است. گوشیهایی که چند دهه قبل در بازار حتی آنها را به نام پاره آجر یاد میکردند. اما این غول فنلاندی در شکلدهی تاریخ ارتباطات و موبایل نقش مهمی داشته است.
شرکت نوکیا هنوز هم زنده است، اما اولویتهایش در طول سالها به قدری تغییر کرده که به نظر میرسد از فضای چند دهه قبل فاصله گرفته است. در واقع بخشی از استراتژیهای سابق این شرکت فنلاندی در گذر زمان دستخوش تغییراتی شده است.
در این مقاله تاریخچه نوکیا را از آغاز فروتنانهاش تا تبدیل شدن به شرکتی قدرتمند در بازار موبایل و مالکیت کارخانههای تولید گوشی و در نهایت حضور کمرنگ در بازار، مرور میکنیم.
آغاز به کار نوکیا
نوکیا در سال ۱۸۶۵ توسط مهندس معدن فنلاندی «فردریک ایدستام» تاسیس شد و کار خود را به عنوان یک کارخانه کاغذسازی ساده در تامپره، شهری واقع در جنوب غربی فنلاند آغاز کرد. طولی نکشید که ایدستام این فعالیت را به شهر نزدیک نوکیا، که در نزدیکی رودخانه Nokianvirta قرار دارد، توسعه داد. بنابراین نام نوکیا با الهام از این مکان در سال ۱۸۷۱ متولد شد.
در سال ۱۸۹۸، «ادوارد پولون» شرکت تولید کننده لاستیک فنلاندی (همچنین به عنوان Suomen Gummitehdas Oy شناخته میشود) را تأسیس کرد، شرکتی که همه چیز را از کفشهای لاستیکی گرفته تا لاستیکهای خودرو تولید میکرد. در سال ۱۹۱۲، «آروید ویکستروم» شرکت تولید کننده کابل فنلاندی (همچنین به عنوان Suomen Kaapelitehdas Oy شناخته میشود) را تاسیس کرد که به دلیل تولید کابلهای برق، تلفن و تلگراف به شهرت رسید.
در سال ۱۹۶۷، هر دو در شرکت نوکیا، یک تجارت چند وجهی که محصولات کاغذی و لاستیکی، کابلهای الکتریکی، ژنراتورها، فناوریهای ارتباطات نظامی و تجهیزات نیروگاه هستهای، کامپیوتر، تلویزیون و بسیاری موارد دیگر را ارائه میکرد، ادغام شدند.
در سال ۱۹۷۹، نوکیا به آرامی در حال تبدیل شدن به غول مخابراتی بود و از طریق شرکت تابعهای به نام Mobira Oy این اتفاق در حال رقم خوردن بود . این شرکت با سرمایه گذاری مشترک با سازنده تلویزیون فنلاندی Salora به چنین جایگاهی نزدیک میشد. در حدود دو سال بعد، سرویس تلفن همراه نوردیک (NMT) را راهاندازی کرد که در نوع خود دستاوردی قابل توجه بود زیرا پوشش ملی کاملی را ارائه میکرد و اولین سیستم شبکه تلفن همراه خودکار جهان و همچنین اولین سیستمی بود که امکان رومینگ بینالمللی را فراهم میکرد. این فناوری در واقع این به عنوان پایهای برای نسل اول اینترنت 1G بود و مجموعه استانداردهای نسل اول فناوری سلولی بی سیم که از سیگنالهای آنالوگ استفاده میکرد، شناخته میشد.
مروری بر تاریخچه فعالیتهای نوکیا
در سال ۱۹۸۲، نوکیا اولین گوشی هوشمند مخصوص خودرو را معرفی کرد که گوشی فوق العاده حجیمی با نام Mobira Senator بود که وزنی در حدود ۱۰ کیلوگرم داشت و بیشتر شبیه یک ایستگاه رادیویی نیمه قابل حمل پیشرفته بود. دو سال بعد، این شرکت اولین گوشی قابل حمل خود را با نام Mobira Talkman 320F معرفی کرد که وزن آن ۴.۷ کیلوگرم بود که از نمایشگر تک رنگ بزرگ، دفترچه تلفن با قابلیت ذخیره ۱۸۴ مخاطب و باتری با قابلیت ۱۰ ساعت کارکرد مجهز بود. توسعه چنین موبایلی برای شروع عالی بود ولی هنوز جای کار زیادی داشت.
در سال ۱۹۸۷، این شرکت با همکاری Mobira Cityman، اولین موبایل واقعی را معرفی کرد. همه انواع مدلهای آن ۷۶۰ گرم (۱.۷ پوند) بود که در شبکه NMT عملکرد خوبی داشت.
در همان زمان، جنبه متفاوتی از کسب و کار نوکیا در حال توسعه بود که در نهایت به زیربنایی برای ادامه فعالیتهای امروزی این شرکت در حوزه تجهیزات شبکه تبدیل شد.
در سال ۱۹۸۲، پلتفرم سوئیچینگ دیجیتال DX200 را راه اندازی کرد و با وجودی که دیر به بازار آمده بود، به سرعت به موفقیتهای بزرگی دست یافت. به دلیل طراحی مدولا، قابلیت اطمینان بالا و قیمتی حدود ۶۰ درصد ارزانتر از سایر رقبای بازار، توانست در بازار حرفی برای گفتن داشته باشد.
نوکیا موفق شد پلتفرمهای DX200 را در سطح جهانی به فروش برساند تا اینکه غولهای مخابراتی شروع به تدریج در سال ۲۰۱۳ توانستند آن را حذف کنند.
یک سال پس از راه اندازیNMT، کنفدراسیون پستها و ارتباطات اروپا (CEPT) که نهادی متشکل از شرکتهای مخابراتی دولتی بود، در سال 1959 برای هماهنگ کردن برخی استانداردها، مقررات و دستورالعملهای عملیاتی در سراسر منطقه، گروه ویژهای برای فعالیت در حوزه موبایل تشکیل داد که بعدها به سیستم جهانی ارتباطات سیار (GSM) تغییر نام پیدا کرد. نوکیا پیش از آن نیز تلاش زیادی برای تحقیقات پیشرو در توسعه سیستمهای دسترسی چندگانه تقسیم فرکانس (FDMA) و دسترسی چندگانه تقسیم زمانی (TDMA) انجام داده بود. درنتیجه به سرعت خود را در قلب توسعه GSM قرار داد و پیشرفت خوبی داشت.
در همان زمان، نوکیا از هر فرصتی برای رشد و توسعه فعالیتهای بینالمللی خود استفاده میکرد. به عنوان مثال، در سال ۱۹۸۳ موبیرا با Tandy، که در آن زمان بزرگترین خردهفروش لوازم الکترونیکی مصرفی در ایالات متحده بود، وارد همکاری شد تا گوشیهای خود را از طریق ۷۰۰۰ فروشگاه RadioShack به فروش برساند.
چنین همکاری در واقع فرصتی عالی برای یادگیری فروش با هزینه کم در بازار آسیا محسوب میشد و درنهایت این شرکت کارخانه دیگری در کره جنوبی احداث کرد.
البته نوکیا همچنین سعی کرد وارد بخش لوازم الکترونیکی مصرفی نیز شود، اما در نهایت نتوانست این حوزهها را در یکدیگر ادغام کند و درنهایت در بخش تجهیزات شبکه و موبایل حضور پررنگتری پیدا کرد.
در سال ۱۹۸۳، «کری کایرامو»، مدیرعامل شرکت فنلاندی توانست وزارت اشتغال و اقتصاد فنلاند را متقاعد کند برای توسعه فناوری و نوآوریهای این شرکت در زمینه تامین مالی کمک کند. در آن مقطع زمانی، نوکیا به بازوی بزرگی در اقتصاد فنلاند تبدیل شده بود. مجموعه کسبوکارهای حوزه کابل نوکیا و مجموعهای از استارتاپهایی که سازماندهی شده بودند، به نوکیا اجازه میداد تا سریعتر رشد کند و پروژههای تحقیقاتی بیشتری را دنبال کند.
حدود سه سال بعد، کایرامو توانست یک مانع بزرگ دیگر را در رسیدن به اهداف خود از بین ببرد و کنترل سهامداران شرکت را در دست بگیرد. در آن مقطع زمانی، معمولا شرکتهای بزرگ فنلاندی تحت اختیار بانکهای محلی فعالیت میکردند که در مورد نوکیا، دو سهامدار بزرگ این شرکت، بانک KOP و اتحادیه بانک فنلاند بودند. کایرامو، ایجاد یک هیئت مدیره داخلی جدید، متشکل از مدیران ارشد را پیشنهاد داد. این هیئت مدیره جدید، بسیاری از مسئولیتهای هیئت نظارت را بر عهده میگرفتند و در کل چنین رویکردی به نفع نوکیا بود.
سهامداران با تغییر ساختار نوکیا موافقت کردند و از سوی دیگر با چنین روندی، دخالت و کنترل آنها بر فعالیتهای داخلی نوکیا به میزان قابلتوجهی کاهش یافت.
مدیرعامل نوکیا در آن مقطع زمانی پیشنهاد داد که واحد تجاری مجزایی به صورت متمرکز روی تولید موبایل نوکیا فعالیت کند. در آن مقطع زمانی، همه شرایط برای رشد بیشتر آینده نوکیا مهیا بود، هرچند نوکیا بدهیهای زیادی داشت.
در سال ۱۹۸۸، کایرامو خودکشی کرد و به دلیل اینکه جانشین خود را مشخص نکرده بود، مشکلات زیادی برای تصدی نقش وی به راه افتاد. اما در نهایت هیئت نظارت نوکیا مشکل را حل کرد و «سیمو وریلهتو» (Simo Vuorilehto) به عنوان مدیرعامل جدید منصوب شد.
وی نیروی انسانی مشغول به کار در نوکیا در عرض دو سال به حدود ۲۲۰۰۰ نفر کاهش داد و عملا آن را به نصف رساند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و رکود ناشی از آن که اروپا را فرا گرفته بود، نوکیا تحت رهبری مدیرعامل جدید، فشارهای زیادی تحمل میکرد.
در سال ۱۹۹۱، Vuorilehto برخی از واحدهای تجاری با عملکرد ضعیف را فروخت، اما حاضر نشد اجازه بدهد گروه نوکیا از بین برود. بلافاصله پس از فروش برخی واحدهای تجاری، برای خرید Technophone سازنده تلفن مستقر در بریتانیا به قیمت ۳۴ میلیون پوند تلاش کرد. Technophone اولین شرکتی بود که موبایلی در ابعاد تقریبا کوچک توسعه میداد که در جیب جا میشد و بعد از نوکیا دومین فروشنده بزرگ گوشی در اروپا بود.
در نتیجه این خرید، نوکیا به اندازه کافی سهم بازار جهانی را در اختیار داشت تا پس از موتورولا به دومین تولیدکننده بزرگ گوشی در جهان تبدیل شود.
یک سال بعد، «جورما اولیلا» (Jorma Ollila) جای Vuorilehto را به عنوان مدیر عامل نوکیا گرفت و «انسی وانجوکی» (Anssi Vanjoki) را به عنوان مدیر جدید بخش فروش و بازاریابی استخدام کرد. وانجوکی متوجه شد که برخلاف موتورولا، نوکیا گوشیهای خود را با نامهای تجاری مختلفی مانند موبیرا، نوکیا، تکنوفون و رادیو شاک به فروش میرساند. درنتیجه درصدد یکپارچهسازی آنها با نام تجاری «نوکیا» بود و شعار بازاریابی «ارتباط با مردم» را مطرح کرد. از سوی دیگر، اولیلا وظیفه داشت تا استراتژی برای نجات شرکت که وضعیت چندان مناسبی نداشت، ترسیم کند.
خوشبختانه نوکیا در همان مقطع زمانی توانست از کنسرسیوم فنلاندی متشکل از اپراتورهای مخابراتی محلی موسوم به «Radiolinja »، مجوز توسعه اولین شبکه GSM جهان را دریافت کند.
خوشبختانه نوکیا در همان مقطع زمانی توانست از کنسرسیوم فنلاندی متشکل از اپراتورهای مخابراتی محلی موسوم به «Radiolinja»، مجوز توسعه اولین شبکه GSM جهان را دریافت کند.
در سال ۱۹۹۲، نوکیا زیرساخت و همچنین اولین گوشی GSM جهان را توسعه داد که تجربهای ارزشمند محسوب میشد و در سالهای آینده به خوبی توانست به رشد شرکت کمک کند. در همان سال، «پکا آلا پیتلا» (Pekka Ala-Pietilä) که در واقع مدیر بخش موبایل نوکیا بود، پیش بینی کرد که در حدود ۲۵ درصد جمعیت پیشرفتهترین مناطق اقتصادی تا سال 2000 از موبایل استفاده میکنند. در آن مقطع زمانی، استفاده از موبایل برای اکثر مردم کاری دور از ذهن به نظر میرسید.
از آنجایی که دولتهای اروپای و سراسر جهان شروع به فروش مجوزهای GSM کردند، بسیاری از رقبای نوکیا قادر به ارائه راهکارهای درستی نبودند. در اوایل دهه ۹۰، حتی شرکتهای بسیار بزرگتری مانند اریکسون و موتورولا درک نسبتا ضعیفی از بازار داشتند.
در آن مقطع زمانی، موتورولا خود را به عنوان بزرگترین تامین کننده تلفن همراه در جهان تثبیت کرده بود و به ویژه در ایالات متحده که بزرگترین بازار موبایل محسوب میشد، حضور قدرتمندی داشت.
این شرکت همچنین پتنتهای بسیاری را به ثبت رسانده بود و در واقع یکی از اصلیترین مزیتهای رقابتی را داشت که بتواند گوشیهای سبکتر و جمعوجورتر بسازد. نمونه بارز آن Microtac با قیمت ۳۵۰۰ دلاری بود که در واقع موبایلی گرانقیمت محسوب میشد که طراحی تاشویی داشت.
در سال ۱۹۸۹ اریکسون تجارت موبایل خود را به یک سرمایه گذاری مشترک با جنرال الکتریک در ایالات متحده منتقل کرد تا پنج سال بعد دوباره آن را خریداری کند.
رویکرد مشتری مداری و توجه به نیاز کاربران
در حوالی سال ۱۹۹۱، نوکیا اهمیت رویکرد یکپارچهتر را در دستیابی به رویای خود برای تبدیل شدن به یک شرکت با محصولی جهانی و با تمرکز بر نیاز مصرف کننده به خوبی درک کرد. به همین منظور مدیرعامل شرکت استراتژیهایی را برای دنبال کردن رضایت مشتری در پیش گرفت.
در آن مقطع زمانی هر محصول جدیدی که نوکیا در نظر داشت به بازار عرضه کند، باید توسط مهندسان مورد بررسی قرار میگرفت و فرآیند تحقیق و توسعه دقیقتری در مورد آن اجرا میشد.
از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ ، تولید این شرکت فنلاندی از ۵۰۰۰۰۰ گوشی در سال به حدود پنج میلیون دستگاه افزایش پیدا کرد. در ژوئیه ۱۹۹۴، این شرکت در بورس اوراق بهادار نیویورک فهرست شد که به سرمایه گذاران خارجی اجازه میداد تا سرمایه بیشتری برای تامین مالی برنامههای توسعه بین المللی جاه طلبانه نوکیا اختصاص بدهند.
همچنین در سال ۱۹۹۴ بود که هیئت مدیره نوکیا تصمیم گرفت کسب و کارهایی که مرتبط با این مسیر جدید نبودند را مورد توجه قرار دهد. تاثیر این تصمیم بسیار زیاد بود، زیرا دو سوم نیروی کار نوکیا در طی دو سال با بسیاری از مهندسان مشتاق از دانشگاههای فنی فنلاند جایگزین میشدند. محیط کاری که توسط مدیر عامل جدید ایجاد شده بود، علیرغم دستمزدهای نسبتا پایین، بسیار جذاب بود و مهندسان با چرخش منظم شغلی مواجه میشدند که اصطکاکهای کاری داخلی را کاهش میداد و به آنها امکان میداد مهارت های فنی ارزشمندی کسب کنند.
این شرکت فنلاندی توانست در سال ۱۹۹۴ قراردادی با Cellnet انگلستان منعقد کند. این قرارداد در شرایطی تنظیم شد که موتورولا میخواست همین کار را با قیمت بسیار پایینتری انجام دهد.
نوکیا به ایجاد رابطه قوی با تامین کنندگان در سراسر ایالات متحده و اروپا به کار خود ادامه داد و چندین کارخانه در چین و مکزیک احداث کرد که در واقع یکی از مؤلفههای حیاتی برای رشد مداوم شرکت محسوب میشد.
یکی از اهداف نوکیا در آن مقطع زمانی این بود که موبایلهایی با جذابیت بالا برای کاربران توسعه دهد و به همین منظور از همکاری مهندسان خلاق استفاده میکرد تا همه گوشیهای نوکیا به استانداردهای بالایی از نظر کیفیت و قابلیت استفاده به بازار عرضه شوند و در عین حال ظاهری متمایز و کاربرپسند داشته باشند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اول نوشتید:
کایرامو تا سال ۲۰۰۵ کسب و کار شبکه و زیرساخت نوکیا را رهبری میکرد...
بعد در ادامه نوشتید:
در سال ۱۹۸۸، کایرامو خودکشی کرد...
😐😐
3g داشت وقتی هیچ شرکتی بوی نسل 3g ب دماغش نخورده بود
شرکتی ب وسعت دو قرن که همیشه گوشی هاشو داشتم و همین الانم دارم.ب امید روزی ک دوباره غول سازنده برتر موبایل شه❤️❤️