
مدیرعامل دیوار: محدودیت پلتفرمها و اختلال اینترنت به امنیت و روان افراد صدمه میزند
اینترنت پایدار، تنها بارقه امیدی است که در این شرایط میتواند به مردم کمک کند.

در شرایطی بهسر میبریم که برای بسیاری از ما تازگی دارد؛ نه صرفاً بهخاطر حجم اخبار نگرانکننده و رویدادهای ناگهانی، بلکه بهخاطر تأثیرات عمیقی که این وضعیت بر زندگی روزمره، سلامت روان و حتی تصمیمهای حرفهای ما گذاشته است. در روزهایی که بحرانهای امنیتی و اجتماعی در هم تنیدهاند، مدیران نهتنها با دغدغه ادامه فعالیت سازمان و حفظ ثبات کسبوکار روبرو هستند، بلکه مسئولیت مهمتری هم بر دوششان است: حمایت از کارکنانی که در میانه تنشها و اضطرابها، همچنان باید به کار خود ادامه دهند.
در چنین موقعیتهایی، تصمیمگیری صرفاً بر مبنای شاخصهای مالی یا اهداف کوتاهمدت ممکن نیست؛ مدیر باید بین پایداری سیستم و پایداری انسانها تعادل برقرار کند.
دیجیاتو در گفتگویی با «اشکان آرمندهی»، مدیرعامل دیوار، به بررسی همین چالش پرداخته است؛ از اینکه یک شرکت پلتفرمی چگونه میکوشد در برابر بحران واکنش مسئولانه داشته باشد، تا اینکه اولویتهای منابع انسانی، سلامت روان و ارتباط شفاف در این دوران چگونه تعریف میشوند.
او همچنین از اختلال اینترنت و محدودیت پلتفرمها انتقاد میکند و میگوید: در این روزهای سخت، اجازه دهید ارتباطات مردم زنده بماند. اجازه بدهید اینترنت دست مردم برسد. اینترنت پایدار، تنها بارقه امیدی است که در این شرایط میتواند به مردم کمک کند؛ این حداقلیترین خواستهای است که افراد برای دوام آوردن به آن نیاز دارند.
در شرایط بحرانی، مدیران شرکتها چگونه باید میان پایداری کسبوکار و حفظ سلامت روانی کارکنان تعادل برقرار کنند؟
ما امروز در شرایطی هستیم که بسیاری از ما، چه به عنوان مدیر و چه به عنوان عضوی از اکوسیستم کسبوکار، تجربهای از موقعیتهای بحرانی مشابه مثل جنگ یا ناآرامیهای طولانی گذشته، نداریم. اتفاقات اخیر برای همه ما مبهم، ناپایدار و پر از سوالات بیپاسخ است؛ نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد یا آینده چه شکلی خواهد بود.
در چنین فضایی، وضعیت حضور کارکنان در محل کار و شرایط روحیروانیشان برای ما موضوعی بسیار جدی و در عین حال ناشناخته است. معتقدیم که در کنار تلاش برای حفظ سرویس و تداوم کسبوکار، باید سلامت جسمی و روانی کارکنان و خانوادههایشان نیز در اولویت قرار گیرد. در واقع، ما در دیوار امروز با ۲ اولویت اصلی روبرو هستیم:
۱. پایداری سرویسهای حیاتی پلتفرم دیوار تا کاربران بتوانند همچنان از خدمات خرید و فروش استفاده کنند.
۲. حفظ سلامت کارکنان و خانوادههایشان؛ هم از نظر ایمنی فیزیکی و هم آرامش روانی.
ما این واقعیت را پذیرفتهایم که نمیتوان فعالیت شرکت را به روال عادی ادامه داد، انگار که هیچچیزی اتفاق نیفتاده است. باید انعطافپذیر و همراه باشیم.
از مدتها پیش امکان دورکاری در دیوار فراهم بوده و امروز هم این رویه با جدیت ادامه دارد. حتی واحدهایی که پیشتر نیاز به حضور فیزیکی داشتند مثل تیمهای IT، پشتیبانی فنی و نگهداری ساختمان، اکنون امکان استفاده از دورکاری را دارند.
شرکت شما با اجرای مدل چهار روز کاری در هفته، رویکرد متفاوتی به رفاه و بهرهوری کارکنان نشان داده؛ به نظر شما چنین تجربه و رویکردی در شرایط بحرانی مثل امروز به تصمیمگیریهای بهتر درباره منابع انسانی کمک میکند؟ رویکرد شما در این شرایط چیست؟
در سال گذشته، ما تجربهای متفاوت را پشت سر گذاشتیم: اجرای طرح ۴ روز کاری در هفته. تجربهای که نتایج آن را بهصورت عمومی هم منتشر کردیم. هرچند این مدل کاری در سطح جهانی موضوع تازهای نیست، اما برای فضای کاری ایران تجربهای نسبتاً جدید و متفاوت بهشمار میرفت. اما امروز، شرایط بهکلی فرق کرده است. آن زمان، ذهن آدمها درگیر بحرانهای بیرونی نبود، اما حالا، با توجه به وضعیت خاص کشور، مردم هم از نظر ذهنی و هم جسمی در فشار بیشتری هستند. به همین دلیل، نمیتوان بین تجربه آن دوران و شرایط حال حاضر، مقایسه مستقیمی برقرار کرد.
با توجه به جو روانی حاکم و احتمال کاهش بهرهوری، چه رویکردهایی در مدیریت منابع انسانی میتواند به حفظ انگیزه، تمرکز و تابآوری تیمها کمک کند؟
واقعیت این است که برای شرایط فعلی، هیچ پاسخ قطعی و ثابتی وجود ندارد. پاسخ درست، بستگی دارد به زمانی که سؤال را میپرسید. حتی پنج روز بعد از امروز، ممکن است شرایط کاملاً متفاوت شده باشد.
آنچه امروز اهمیت دارد، شناسایی دقیق نیازهای افراد و تلاش برای حل کردن مسائلشان است. به نظر من، در چنین فضایی، مهمترین چیزی که میتواند تیمها را به جلو ببرد، درک متقابل و همراهی صادقانه است. این همان چیزی است که مدیران ما هم در آن اشراف و حساسیت بالایی دارند. وقتی این درک شکل بگیرد، تعادل میان عملکرد و بهرهوری نیز بهصورت طبیعی برقرار میشود.
البته ما نمیتوانیم بگوییم «کار نکنید»؛ چون واقعیت این است که سرویسهایی مانند دیوار، بخشی از زیرساخت اقتصادی مردم شدهاند. افراد زیادی هستند که معیشت روزانهشان به دیوار وابسته است و ما این مسئولیت را بهدرستی درک میکنیم. وظیفه ما این است که دیوار را بالا نگه داریم، نهفقط بهعنوان یک محصول یا برند، بلکه بهعنوان بستری برای ادامه زندگی و تبادل اقتصادی افراد در جامعه. اما در عین حال، نباید فشار روی افراد را نادیده بگیریم. مدیران باید با شناخت شرایط و وضعیت هر فرد در تیم، تعامل خاص و متناسبی برقرار کنند.
یک نسخه واحد برای همه وجود ندارد. باید این اختیار را به مدیران داد که با نگاهی انسانی، با اعضای تیم تعامل داشته باشند؛ چرا که وضعیت، هم گنگ است و هم ناپایدار. ممکن است فقط طی چند روز، شرایط کاملاً دگرگون شود. بنابراین در این مسیر، بیش از هر زمان دیگری به تعامل انسانی، اعتماد و انعطافپذیری نیاز داریم.
در چنین مقاطعی که نااطمینانی اقتصادی و امنیتی افزایش یافته، آیا زمان مناسبی برای اجرای طرحهای نوآورانه یا پرریسک است؟ اگر نه، چه نوع پروژههایی اولویت دارند؟
در شرایطی که در آن هستیم، برای شرکتهایی مثل دیوار که در مقیاس ملی سرویس میدهند، مهمترین وظیفه، حفظ پایداری سرویس است. این وظیفه فقط یک مسئولیت فنی یا کسبوکاری نیست، بلکه بهنوعی نقش زیرساختی در زندگی روزمره مردم پیدا کرده است.
نباید شرایط بهگونهای پیش برود که مثلاً بخشی از سیستم ۲ ساعت قطع شود و کاربران دچار آسیب یا زیان شوند. این تعهد ماست که سرویس را، حتی در سختترین شرایط، پایدار و قابل اتکا نگه داریم.
در مقابل، بسیاری از فعالیتهای جانبی مثل تبلیغات، کمپینها یا ایونتها، در حال حاضر نه اولویت دارند، نه ظرفیت فکری و عاطفی آن وجود دارد؛ نه از سوی برگزارکنندگان و نه حتی مخاطبان. بنابراین منطقیتر آن است که انرژی و منابعمان را از این بخشها برداریم و روی امور حیاتیتر متمرکز شویم.
ما باید بیشتر گفتوگو کنیم، وضعیت روحی و روانی تیمها را بهتر بشناسیم و بر اساس شرایط خاص هر فرد، راهکار و همراهی مناسب پیدا کنیم. نمیتوان یک نسخه واحد برای همه پیچید. نیازها، نگرانیها و توان روانی آدمها با هم فرق دارد.
الان زمانی است که باید تمرکز کنیم روی حمایت از همکارانمان، نه فقط با حرف، بلکه با عمل. این یعنی برنامهریزی دقیق، شناخت وضعیت تیمها و قرار دادن سلامت روانی و جسمی افراد در اولویت اول. اگر بخواهیم کار را پیش ببریم، این تنها مسیر واقعگرایانه است.
و سخن آخر؟
در شرایط فعلی، بیشترین نیازی که در تیمها و بین مردم احساس میشود، نیاز به «ارتباط» است؛ ارتباط با خانواده، دوستان، همکاران و حتی جامعه. در این روزها که فشار روانی بر افراد بهشدت بالاست، حتی امکان سادهای مثل باخبر شدن از حال مادر یا فرزند، یک نقطه اتکای حیاتی برای آدمهاست.
وقتی اینترنت دچار اختلال میشود یا دسترسی به پلتفرمهای ارتباطی محدود میشود، فقط سرعت یا کیفیت تکنولوژی کم نمیشود، بلکه حس امنیت و آرامش افراد هم آسیب میبیند. وقتی نمیتوانی از عزیزت خبری بگیری، وقتی نتوانی حتی یک پیام ساده بفرستی، ذهن و روانت دیگر نمیتواند روی کار و زندگی تمرکز داشته باشد.
اینترنت پایدار، تنها بارقه امیدی است که در این شرایط میتواند به مردم کمک کند؛ این حداقلیترین خواستهای است که افراد برای دوام آوردن به آن نیاز دارند. از صمیم قلب، فقط یک خواسته دارم: در این روزهای سخت، اجازه دهید ارتباطات مردم زنده بماند. اجازه دهید اینترنت دست مردم برسد.
ما همین حالا هم بهاندازه کافی تحت فشار هستیم. نیازی نیست این فشار با قطع ارتباط، سنگینتر شود. این روزها، این بارقههای کوچکِ ارتباطی، تنها دلخوشی مردم است.
گفتنی است این گفتگو عصر روز شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ انجام شده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.