آیا آنطور که ایلان ماسک میگوید، در یک جهان شبیهسازیشده زندگی میکنیم؟
ایلان ماسک معتقد است در جهان شبیهسازیشده زندگی میکنیم و میتوان نمونهای شبیهسازیشده از جهان را ایجاد کرد.
افرادی که آشنایی اندکی با ایلان ماسک دارند، نسبت به نام او واکنش هیجانی نشان میدهند؛ برخی خوشحال و امیدوار میشوند، برخی ناراحت و منزجر. اگر کمی با این چهره جنجالی در دنیای علم و فناوری آشنا باشید، میدانید که او شرکت فضایی اسپیسایکس را تأسیس کرده است و میخواهد سکونتگاهی در مریخ ایجاد کند. این ایده بلندپروازانه میتواند بشر را به موجودی میانسیارهای تبدیل و از انقراض او به دلایل مختلفی مثل پاندمیها، جنگهای هستهای و برخورد سیارکها جلوگیری نماد. اما ماسک ایده جنجالی دیگری هم دارد: زندگی درون یک جهان شبیهسازیشده.
ظاهراً ایلان ماسک به ایدههای جنجالی علاقه عجیبی دارد که یکی از آنها، ایده زندگی در یک محیط شبیهسازیشده عظیم کامپیوتری است. به باور ثروتمندترین فرد جهان، تمام مردم و هرچیز قابل مشاهده در دنیا، تنها عناصر شبیهسازیشده هستند. این میلیاردر آمریکایی در رویداد 2016 Code Conference اذعان کرد تاکنون بحثهای جنجالبرانگیز زیادی در مورد شبیهسازی داشته است.
در ادامه فرضیه شبیهسازی آشنا میشویم و به بررسی این موضوع میپردازیم که آیا واقعاً شبیهسازی جهان امکانپذیر است و میتوان محیط شبیهسازیشدهای به اندازه جهان ایجاد کرد؟
فرضیه شبیهسازی چیست؟
امروزه کامپیوترها با قدرت پردازشی فوقالعاده خود محیطهای مجازی با گرافیک خیرهکننده و نزدیک به واقعیت ایجاد میکنند. محیطها و بازیهای واقعیت مجازی ما را در یک محیط شبیهسازیشده نزدیک به واقعیت غرق میکنند و باعث میشوند اصلاً متوجه نشویم در محیطی مجازی حضور داریم. درحقیقت محیط مجازی با هدف ازبینبردن مرز بین واقعیت و خیال ایجاد شده است. فرض کنید در چند دهه آینده فناوری ایجاد محیط مجازی بهقدری پیشرفت کند که واقعاً دیگر مرزی میان واقعیت و خیال وجود نداشته باشد و از نظر تئوری قدرت پردازشی کامپیوترها بهقدری افزایش یابد که حتی شبیهسازی مردم و افکار و ترسهای آنها نیز امکانپذیر شود.
تشریح ایده شبیهسازی
در مورد این ایده سه نظریه وجود دارد. در نخستین نظریه اصلاً هیچ موجود با استعدادی بهاندازه کافی زنده نمیماند تا بتواند چنین محیط شبیهسازی عظیمی را ایجاد کند. در نظریه دوم هیچ موجود با استعدادی قادر به ایجاد چنین محیطی نخواهد بود؛ بنابراین در این دو نظریه هیچگونه محیط مجازی ایجاد نمیشود که بخواهیم در مورد آن بحث کنیم. پس از کنار آنها رد میشویم. در نظریه سوم موجود هوشمندی فرایند شبیهسازی را آغاز خواهد کرد.
اجازه دهید نظریه سوم را کمی بررسی کنیم. در این نظریه موجوداتی هوشمند که لزوماً انسانها نیستند، میتوانند به محیط شبیهسازیشده دست یابند که کاملاً متقاعدکننده است. ساکنان چنین محیطی بدون اینکه متوجه شوند، زندگی مجازی را تجربه میکنند و این زندگی ممکن است چند ثانیه، چند سال و یا حتی مدت نامشخصی ادامه داشته باشد. موضوع مهم این است که سرنوشت واقعیت شبیهسازیشده بسته به وضعیت خالقان این محیطها که به شرح زیر بوده، میتواند تغییر کند:
- قبل از دستیابی به فناوریهای پیشرفته از دنیا بروند
- تصمیم بگیرند دیگر واقعیت شبیهسازیشده ایجاد نکنند
- برای ایجاد چنین محیطی مصمم شوند
نکته حائز اهمیت این است که درصورت تحقق ایده واقعیت شبیهسازیشده، هرکدام از محیطهای واقعی شبیهسازیشده میتوانند محیطی شبیه به خود ایجاد کنند و اینگونه میلیونها محیط شبیهسازیشده تشکیل میشود که با کمک یکدیگر دنیای شبیهسازیشده کامل را تشکیل میدهند.
این موضوع بهمعنای این است که هر جامعه مدنی در هر نقطه از جهان در هر مقطع زمانی میتواند حداقل یک نمونه شبیهسازیشده داشته باشد. این محیطهای مجازی میتوانند سلسلهمراتب داشته باشند.
چالشهای پیش روی شبیهسازی
هر فناوری جدید باید قابل آزمایش باشد و اگر چنین قابلیتی نداشته باشد، نه موفقیت آن و نه شکست آن قابل اثبات نخواهد بود و به همین دلیل اصلاً وارد فاز آزمایشی نمیشود. جهان شبیهسازیشده ایده قابل آزمایشی نیست، زیرا در چنین محیطی مشکلات و اختلالات قابل تشخیص نیستند و نمیتوان قبل از مواجهه با این مشکلات، به روشی برای برطرفکردن آنها دست یافت.
میتوانیم بهجای مطرحکردن یک آزمایش تجربی برای آزمایشکردن واقعیت شبیهسازیشده، ۳ احتمال قبلی را بررسی کنیم؛ البته در این مورد تنها دو احتمال وجود دارد: یا قبلاً حداقل یک شبیهسازی واقعیت آغاز شده یا قبلاً هیچ نوع شبیهسازی آغاز نشده است. اگر هیچ نوع شبیهسازی تاکنون آغاز نشده، دلیل آن واقعاً اهمیت دارد.
طبق تنها اطلاعاتی که درحالحاضر در دست داریم، جهان تبدیل به واقعیت شده است و احتمال اینکه جهان دارای نسخه شبیهسازیشده باشد یا اینکه چنین نسخهای نداشته باشد، یکسان است؛اگر در نخستین جهان زندگی میکنیم، احتمال اینکه ما نسخه شبیهسازی داشته باشیم، یک در چندین میلیارد است، اما احتمال زندگی در جهان دوم ۵۰ درصد است. این موضوع بهمعنای این است که احتمال اینکه در واقعیت زندگی میکنیم، ۵۰ درصد بهاضافه یک میلیاردم است.
اگر انسان موفق شود یک شبیهسازی از خود ایجاد کند، دو احتمال به یک احتمال کاهش مییابد؛ اینکه میدانیم در جهانی زندگی میکنیم که شبیهسازیهای واقعیت در آن امکانپذیر است؛ بنابراین احتمال اینکه درحال شبیهسازی خودمان هستیم، چندین میلیارد به یک است؛ بنابراین چه ایلان ماسک در ریاضیات اشتباه کرده باشد و چه بداند که نسخه شبیهسازیشدهای از واقعیت وجود دارد، باید ببینیم چه آیندهای در انتظار فناوری نورالینک و خودروهای خودران تسلا است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.