معمار گوگل پلکس از آینده ی دفاتر کار صحبت می کند
در طراحی مدرن معماری فضاهای اداری، الگوی شاخص تری از مجتمع وسیع چهار ساختمانی گوگل وجود ندارد. این ساختمان عظیم و در عین حال رویایی --که همه آن را با نام «گوگل پلکس» می شناسند-- ...
در طراحی مدرن معماری فضاهای اداری، الگوی شاخص تری از مجتمع وسیع چهار ساختمانی گوگل وجود ندارد. این ساختمان عظیم و در عین حال رویایی --که همه آن را با نام «گوگل پلکس» می شناسند-- در "مانتین ویو" کالیفرنیا واقع است.
هر آن چه فکر می کنید وجودش در فضای اداری جالب است در این ساختمان جمع است. در سال 1998 گوگل می خواست یک محل کار فوق العاده بسازد و موفق هم بود. او به گونه ای این فضای کار را طراحی کرد که در آن تمام علایق شما به سخره گرفته می شوند. چرا که چیزی فراتر از تصورات و خواسته های هر کارمندی برای یک ساختمان اداری جدید بود.
معماران کلایو ویلکینسون در این ساختمان سعی در آفریدن فضاهای چند منظوره داشتند، به همین علت این گروه فضاهای محصور شده توسط شیشه های مینیمال ضد صدا ایجاد کرد که در آن گروه های کوچکی در حدود سه یا چهار نفره می توانستند گرد هم آیند، با یکدیگر به تبادل ایده و اطلاعات پرداخته و کار کنند.
آقای ویلکینسون مالک این شرکت معماری، از زمان آغاز به کار این شرکت در حوزه ی طراحی مکان های اداری خلاق و نو، سال هاست در مسند خود باقی مانده است. کار های او پایه ی ثابت جوایز سالیانه جذاب ترین ادارات دنیا است.
از کار های دیگر او می توان به دفتر مرکزی "مکواری" در سیدنی و همینطور "پالوتا تیم ورک" در لوس آنجلس و کار بسیار جدیدش "سوپر دسک" که در آژانس بازایابی "گروه بربریان" در نیویورک استفاده کرده است، نام برد.
این گذشته ی درخشان برای معرفی این چهره کافیست. او در ماه اخیر پروژه ای را در نیویورک به پایان رساند که گویا از آینده به حال سفر کرده است، به گفته ی ویلکینسون "انگار که به ساختمانی در سال 2030 نگاه می کنید." اما در واقع اینطور نیست و این ساختمان واقعی و متعلق به اکنون است. این ساختمان اداری که به تازگی کامل شده است، متعلق به شرکت بزرگ آموزشی گروه Gerson Lehrman GLG در میدتان منهتن است.
اتاق های شخصی، میز شخصی، دیواری پر شده از کارت پستال ها و تصاویر مورد علاقه، دیگر وجود نخواهند داشت. این ها سخنان معمار توانای گوگل پلکس در مورد اداره های آینده است. با دیجیاتو همراه باشید تا دید او نسبت به دگرگونی های دفاتر کار در آینده را بدانیم.
ویلکینسون تمی را برای آماده سازی فضای کاری GLG در نظر گرفته که به آن لقب "کار مبتنی بر فعالیت" را می دهد. این اصطلاح که ویلکینسون در طی سالها تجربه به آن دست یافته از فلسفه ای نشات می گیرد که در آن محل کار به صورت مدرن، مولد و با انرژی کارآمد طراحی می شود و به گونه ای عمل می کند که کارمندان در آن با تکنولوژی و محل کارشان تعامل دارند.
ویلکینسون اینگونه توضیح می دهد: از آنجایی که در سال های اخیر به شکل فزاینده ای کارمندان تنها وابسته به یک کامپیوتر قابل حمل هستند، خلق فضاهایی با مفهوم سنتی، پارتیشن و کابین های کارمندی، بسیار غیر لازم به نظر می رسد.
انعطاف پذیری، بهره وری را نتیجه می دهد
وقتی GLG تصمیم خودش برای دو برابر کردن مساحت اداری دفتر نیویورک را گرفت، از همان ابتدا با معماران کلایو ویلکینسون صحبت کرد. بیشترین کار هایی که در این دفتر انجام می شود، گفتگو های 2 نفره یا ملاقات گروه های کوچک است. ایجاد فضاهای انعطاف پذیر یکی از فاکتور های مهمی بود که آن ها می بایستی در نظر می گرفتند. خصوصا به دلیل افزایش رو به رشد جمعیت کارکنان شرکت. بهره وری در انرزی مصرف شده هم بسیار مهم بود. در یک فضای اداری معمولی، یک کارمند 40 تا 60 درصد از وقت کاری خود را دور از میز کارش می گذراند. این به معنای عدم کارایی در این لحظات است. اما در این ساختمان اداری، کارمندان می توانند در آشپزخانه و کافه ی بزرگ و باز این دفتر، گرد هم آیند.
محل کار به عنوان جامعه
ویلکینسون به آن ها پیشنهاد داد که کل دفتر GLG را بر طبق نظریه "کار مبتنی بر فعالیت بسازند. نظریه ای که در آن کارمند دیگر نیازی به ایستگاه کاری شخصی ندارد. چون بسته به کاری که انجام می دهد و کسانی که با آن ها ملاقات و همکاری می کند و یا موضوعاتی که روی آن ها تمرکز می کند، نیاز به امکانات متفاوتی دارد. به همین علت او فضای اداری را به چند "همسایگی" تقسیم کرد. ویلکینسون به این صورت توضیح می دهد که هر "همسایگی" دارای یک انکر پوینت، یک هاب مرکزی برای ذخیره سازی شخصی، و دستگاه هایی مانند ماشین های فکس، کپی و کمد لباس است.
پشت میز نشینی وجود ندارد
نظریه کار مبتنی بر فعالیت تنها یک چیز کم دارد و آن هم میز کار دائمی است. برای هر کارمند تنها یک کمد کوچک وجود دارد [تنها مکان شخصی هر کارمند] و یک اداره ی بزرگ که می توانند در آن بچرخند، و فروشگاه های روزانه یا لحظه ای. ویلکینسون می گوید: "ما می خواهیم به کارمندان قدرتی ببخشیم نه در حد یک اتاق، بلکه آن ها مالک کل این اداره خواهند بود." و این چیزی است که در گوگل پلکس هم اتفاق افتاد با این تفاوت که آنجا هنوز هم ایستگاه های کار انفرادی دارد.
میراث های کاغذی و کارت تبریک های مورد علاقه
ویلکینسون می گوید: "حقیقتا من فکر می کنم که وجو فضای شخصی برای کارمندان، میراثی به جا مانده از فضاهای اداری نا مناسب است. شخصی سازی یک فضا به این دلیل صورت می گیرد که فضای اداری موجود کسل کننده است [و نیاز به بهتر شدن دارد]... هنگامی که شما فضای با طراوتی برای کار کردن دارید، دیگر نیاز به جایی برای چسباندن تصاویر مورد علاقه تان از جمله حیوان خانگی یا کارت تبریک ها ندارید." تصویری که در بالا مشاهده می کنید، مرکز اجتماعات در شرکت پالوتا تیم ورک است، ساختمانی که در گذشته متعلق به یک کارخانه ی قدیمی در کالیفرنیای جنوبی بوده و توسط معماران کلایو ویلکینسون تغییر کاربری یافته است.
قرار دادن نظریه "کار مبتنی بر فعالیت" برای کار کردن
در سال 2006 معماران کلایو ویلکینسون برای شکل بخشیدن دوباره به دفتر مرکزی شرکت خدمات مالی مکوری گروپ در استرالیا انتخاب شدند. (تصویر بالا) آن ها می خواستند ترکیبی از انعطاف پذیری، تحرک و شفافیت در محل کارشان نمود پیدا کند. شاید مهمترین عنصر طراحی رادیکالی در این شرکت 26 اتاقک جلسه ای بود که به نظر می رسید در دهلیز داخلی این ساختمان 10 طبقه معلق هستند. چیزی که کمتر در این طراحی جلب توجه می کند، چگونگی گروه بندی کارکنان در 100 همسایگی موجود است که به آن ها دسترسی استفاده آزادانه از همه ی فضاهای اداری داده شده. هم اکنون نزدیک 55 درصد گزارش های روز حاکی از تغییر ماهیت فضاهای کاری است. ویلکینسون اشاره می کند که "همه این پروژه ها درباره ی ساختمان جامعه ای و هویت جامعه ای است...این تغییرات جزئی از سبک های طراحی نیست. این موضوعی در زمینه ی انسان شناسی است: چگونه جوامعی والا می سازید؟"
یک نقشه خانوادگی
آیا کار مبتنی بر فعالیت می تواند در یک دفتر کوچکتر هم اجرا شود؟ هنگامی که ویلکینسون پروژه ی دفتر آژانس بازاریابی بربریان در منهتن را آغاز کرد، متوجه شد که این شرکت به کارکنان کمتر و بسیار متخصص تر و همچنین تکنولوژی های غیر متحرک نیاز دارد. بنابراین به جای ساخت یک اداره بزرگ برای جامعه بزرگ، سعی کرد با کارمندان مانند یک خانواده رفتار کند. ویلکینسون اینگونه عنوان می کند: "ما نظریه ای داریم که می گوید اگر یک شرکت از نظر تعداد افراد کوچکتر باشد، مانند یک خانواده بزرگ عمل می کند...کانسپت سوپردسک برای استفاده در سایز خانوادگی تغییر اندازه پیدا کرد و توجه اش را به این موضوع منعطف کرد که کارکنان را به عنوان یک خانواده به هم متصل کند. تصویر بالا او را در کنار ماکت سوپردسک شرکت بربریان نشان می دهد.
ساخت دهکده جدید
تعداد 250 نفر کارمند نیویورکی در GLG وجود دارند که روز به روز هم در حال رشد هستند این رقم خیلی بیشتر از یک خانواده بزرگ است. ویلکینسون می گوید: "آنها بیستر شبیه یک دهکده یا یک شهر هستند." ریچارد سوکاریدز رییس روابط عمومی GLG می گوید نقشه ای که شرکت ویلکینسون برای ساخت اینجا به ما تحویل داد، "بیشتر شبیه نقشه ی یک طراحی شهری کوچک بود." اینجا مبل و صندلی های متعددی وجود دارند که گروه های کوچک کارمندان GLG را برای ملاقات و کار با یکدیگر دعوت می کند.
مدیر اجرایی بدون دفتر
تحت نظریه اداری جدید؛ «کار مبتنی بر فعالیت»، حتی مدیر اجرایی GLG آقای الکساندر سنت اماند هم مجبور می شد دفترش را رها کند. به همین علت او تصمیم گرفت ماه ها قبل از به پایان رسیدن ساختمان دفتر جدید، از فضای کاری خصوصی خود چشم پوشی کند. ویلکینسون می گوید هنگامی که او به فضای عمومی نقل مکان کرد "به طور شگفت آوری خوشحال بود که توانسته است تا چه حد موثر واقع شود." اما شرکت هایی که می خواهند کار مبتنی بر فعالیت را در محیط کارشان اتخاذ کنند، می باید ابتدا برای یک تغییر جدی در حیطه ی فرهنگ اداری اقدام کنند چرا که به آمادگی زیادی نیاز دارد. او اضافه می کند: "یک تغییر فرهنگ هم هست، ما برای کارمندان سفری به ارمغان می آوریم. مردم بسیار عادت گرا و پابند هستند، آن هم اکثرا به روش های سنتی و قدیمی." اما طبق گفته ی سوکاریدز (رییس روابط عمومی GLG) این اتفاق در GLG به آهستگی در حال رخ دادن است. او می گوید: "کارمندان هرگز برای سرکار آمدن تا این حد هیجان زده نبوده اند."
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
والا چی بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ایشااله ما هم یه روزی تو ایران همچیندفتر هایی میسازیم
روزی که کارمند های باوجدان و مدیران با وجدان بیان سر کار