ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

گزیده ای از برترین نقل قول های بیل گیتس، ثروتمندترین مرد دنیا

ثروت خالص بیل گیتس مدیر عامل سابق مایکروسافت برابر با 76 میلیارد دلار تخمین زده شده و به همین دلیل این فرد عنوان ثرتمندترین فرد دنیا را در اختیار دارد. بنیاد بیل و ملیندا گیتس ...

Maryam Mousavi
نوشته شده توسط Maryam Mousavi | ۲ مهر ۱۳۹۴ | ۲۱:۰۰

ثروت خالص بیل گیتس مدیر عامل سابق مایکروسافت برابر با 76 میلیارد دلار تخمین زده شده و به همین دلیل این فرد عنوان ثرتمندترین فرد دنیا را در اختیار دارد.

بنیاد بیل و ملیندا گیتس که او و همسرش در سال 1997 میلادی تاسیسش کردند سالانه 4 میلیارد دلار را به فقرا و نواحی دور افتاده دنیا اهدا می کند.

زمانی نشریه فایننشال تایمز در باب قدرت این فرد نوشت: «گیتس با دسته چک و خودکارش می تواند زندگی و سعادت انسان های زیادی را دگرگون کند و به همین خاطر شاید از هر شخص دیگری در بخش خصوصی قدرتمندتر باشد و تاریخ نمونه او را ندیده باشد.»

اما ثروتمندترین مرد دنیا چطور به جایگاه امروزش رسید؟ در این بخش قصد داریم نگاهی داشته باشیم به خلاصه ای از 20 مصاحبه مختلف گیتس که نشان می دهد او چگونه از یک عاشق کامپیوتر به یک غول نرم افزاری و سپس فعال حقوق انسان ها بدل گردید.

با دیجیاتو همراه باشید.

در باب مسیری که تا به امروز طی کرده

on-the-journey-thus-far

اینکه از دنیایی که در آن حرفی از کامپیوترها به میان نیامده به جهانی قدم بگذارید که در آن این ابزارها به عنصری جدایی ناپذیر از زندگی روزمره بدل شده اند، فوق العاده است. این همان رویایی است که زمانی در سر داشتم و می خواستم که به واقعیت تبدیلش کنم و باید بگوییم که تاحدود زیادی در این راستا موفق بوده ام. امروز در عصری هستیم که می توانیم در مورد موفقیت پروتکل های شبکه در آینده یا ابعاد نمایشگر دستگاه های مختلف نظر بدهیم. البته تعداد ربات ها از آنچه تصورش را می کردم کمتر است.


 در باب علت موفقیت مایکروسافت

on-why-microsoft-succeeded

اغلب رقبای ما صرفا یک محصول داشتند. آنها همان یک محصول را می ساختند و توان مهندسی خود را صرف کارهای دیگر نمی کردند. آنها به این شیوه گسترده در مورد نرم افزار فکر نمی کردند و اصلا به ابزارها یا بالا بردن بهره وری نمی اندیشیدند. بنابرین همان یک محصول را داشتند و هیچ تلاشی هم برای ارائه نسل بعدی اش نمی کردند.


 در مورد همکاری اش با اپل

on-collaborating-with-apple-early-on

ما در آن زمان به موفقیت مکینتاش چشم دوخته بودیم و روی این موضوع برنامه ریزی کرده بودیم و در وهله دوم به اینترفیس های گرافیکی نظر داشتیم اما نخستین و مهم ترین اولویت مان مکینتاش بود. بنابراین تصمیم گرفتیم که با هم همکاری کنیم. جدول های زمان بندی مان قطعی نبودند و هیچ تصویری از کیفیت کلی کار و قیمت آن نداشتیم. زمانی که استیو پروژه ساخت این دستگاه را آغاز کرد قرار بر این بود که قیمت نهایی اش به مراتب پایین تر از رقمی باشد که در نهایت برای آن تعیین شد.


 در باب همکاری با استیو جابز

on-working-with-steve-jobs

من و استیو با هم خیلی فرق داشتیم اما هر دویمان در انتخاب نفرات خود خوب عمل می کردیم. هر دو انرژی زیادی داشتیم و سخت کار می کردیم. ما در طراحی نرم افزار اولیه مک همکاری نزدیکی با هم داشتیم و این مساله فوق العاده بود چراکه تعداد نفرات ما به مراتب از کارشناسان و مهندسان اپل بیشتر بود. در هر صورت خیلی ساده و بی تکلف بودیم. استیو قول داده بود که دستگاه نهایی را با قیمت 499 دلار خواهد فروخت در حالی که دست آخر قیمت 1999 دلار را برای آن تعیین کرد. در هر صورت پروژه مک تجربه ای بی نظیر بود.


 در باب مرگ استیو جابز

on-steve-jobs-death

جهان به ندرت شخصیتی تاثیرگذار مانند استیو جابز را به خود می بیند. استیو آن چنان ردپایی را از خود به جای گذاشت که تا چندین نسل بعد از او هم احساس خواهد شد. برای آنها که مثل من شانس کار کردن با او را داشتند، این موقعیت یک افتخار بسیار بزرگ است و مطمئنم که دلم برای او تنگ خواهد شد.


 در باب رشد مایکروسافت

on-microsofts-growth

سال 1975 بود و ما در مایکروسافت اعلام کردیم می خواهیم کامپیوتری را بسازیم که روی هر میز و در هر خانه ای باشد. اما در آن زمان نمی دانستیم که باید برای تحقق این هدف به یک شرکت بزرگ تبدیل شویم. دائما با خود می گفتم آیا می توانیم دو برابر بزرگ تر از اندازه فعلی مان شویم؟


 در باب لذت بردن از تفریحات قدیمی

Washing-dishes

من ظرف شستن را دوست دارم و این کار را هر شب انجام می دهم. افراد دیگری هم در خانه هستند که داوطلب انجام این کار می شوند اما من شیوه ظرف شستن خودم را دوست دارم.


 در باب موفقیت

on-success

موفقیت معلمی فریب کار است زیرا انسان های باهوش را مجاب می کند که نباید باخت در کارشان باشد.


 در باب شکست

on-failure

جشن گرفتن موفقیت ها امری خوشایند است اما مهم ترین نکته بی تردید درس گرفتن از شکست ها خواهد بود.


 در باب سرگرمی های گران قیمتش

on-his-guilty-pleasure

داشتن یک هواپیما تفریحی کار شایسته ای نیست اما من برای انجام کارهای مربوط به بنیاد باید به مناطق زیادی سفر کنم و به همین خاطر انجام آنها بدون هواپیمای شخصی ام غیر ممکن است.


 در باب نقش تکنولوژی

on-the-role-of-technology

پیشنهاد می کنم بازدیدی از مراکز Infosys در بنگلور داشته باشید و بعد سری به دو یا سه مایل آنطرف تر بزنید. در آنجا مردمانی زندگی می کنند که حتی توالت ندارند، آب آشامیدنی سالم ندارند. جهان همان چیزی که پیش روی خود می بینید نیست و در هرم نیازهای انسان، کامپیوترها جایگاه نخست را ندارند.


 تعریف او از هوش

on-how-he-defines-intelligence

هوش یک مفهوم زیرکانه است. افراد باهوش زیرکی خاصی دارند و می توانند حقایق تازه را دریابند. این افراد زمانی که در موقعیتی قرار می گیرند چنانچه مساله ای برایشان توضیح داده شود، بلافاصله سوالی را در مورد آن طرح می کنند تا نظر دیگران را در رابطه با آن بدانند و به صورت بی درنگ دانش خود در رابطه با آن را بالا ببرند. ظرفیت بالایی برای به یاد آوردن دارند و قادرند حوزه هایی را به یکدیگر ارتباط دهند که شاید در وهله نخست ارتباطی به هم نداشته باشند. خلاقیت و ابتکاری ویژه دارند که به آنها امکان می دهد اثرگذار باشند.


 در مورد تلاش هایش برای ریشه کنی بیماری ها

on-why-he-wants-to-eradicate-diseases

ریشه کنی بیماری ها بسیار اهمیت دارد... صفر یک رقم سحرآمیز است. ما نیز یا باید همه تلاشمان را داشته باشیم که این رقم را محقق کنیم یا اینکه دست کم خوشحال باشیم که همه سعی مان را برای رسیدن به آن (یعنی ریشه کنی بیماری ها) انجام داده ایم اما ممکن است در میانه های راه از تلاش کردن دست برداریم و به نقطه ای باز گردیم که قبلا در آن قرار داشتیم. در این صورت تمام زحمات و سرمایه ای که می توانستید برای انجام کار دیگری صرف نمایید را به هدر داده اید.


 در باب نقش پول

on-the-role-of-money

من بی تردید از حیث خورد و خوراک و پوشاک هیچگونه کم و کاستی ندارم... اما پول تا اندازه ای به کارم می آید. قدرت واقعی این پول زمانی مشخص می شود که سازمانی با استفاده از آن ساخته شود و به واسطه اش منابع موجود به فقیرترین نواحی دنیا انتقال داده شوند.


 در مورد زندگی حرفه ایش

on-his-lifes-work

مهم ترین کاری که انجام دادم این بود که در زمینه ساخت و ارائه کامپیوترهای شخصی نقشی را ایفا کردم، ابدا مهم نیست که وظیفه من چه بود یا چه کاری را انجام دادم. این همان علاقمندی و دلمشغولی خاصی است که با آن بزرگ شدم، دوران نوجوانی، دهه بیست و سی خود را با آن گذراندم. حتی مطمئن بودم تا زمانی که تمام تمرکزم روی کارم قرار دارد نباید ازدواج کنم.


 در باب دولت

on-government

دولت ها ابزارهایی قدرتمند هستند و بدون توجه دائمی افراد مطرح و تاثیرگذار دولتی قادر نخواهید بود که امور را به بهترین شکل ممکن به انجام برسانید و برای درک این مساله به سطح بالایی از واقع گرایی نیاز خواهید داشت.


 در باب مقایسه توسعه و سرمایه گذاری

on-development-versus-venture-capital

افراد معمولا توسعه را به سان پروژه ای می بینند که در آن متاع یا کالایی در اختیار جمعی از انسان ها قرار می گیرد و در مقابل اتفاق خاصی رخ نمی دهد که این حرف نیز کاملا درست است، اما اگر تمام تمرکز خود را روی این موضوع قرار دهید آنگاه به این نتیجه می رسید که سرمایه گذاری و ثروت اندوزی مقوله ای احمقانه است.

البته سرمایه گذاری نرخ اثرگذاری قابل توجهی دارد اما این مساله در مورد توسعه قوی تر است و ما نیز باید تمام تلاش خود را در جهت بهبود آن انجام دهیم.


 در مورد ارزش مشتریان ناخرسند

on-the-value-of-unhappy-customers

ناراضی ترین مشتریان شما عظیم ترین منبع یادگیری تان هستند.


 در مورد رقابت

on-competition

مایکروسافت رقبای شناخته شده ای در گذشته داشت و شاید بهتر باشد که موزه ای از آنها ساخته شود.


 در مورد جایگاهش در هستی

on-his-place-in-the-universe

اگر به این باور برسم که تمام هستی برای من ساخته شده و در جهت موفقیت من می چرخد، آنگاه واقعا همینطور می شود و اوضاع برایم بر وفق مراد خواهد بود.


 در مورد مالکیت معنوی

on-intellectual-property

مالکیت معنوی عمر کوتاهی دارد و میتوان آن را به عمر یک موز در میوه فروشی تشبیه کرد.


 در مورد حضورش در تجارت

on-being-in-business

حدودا 10 درصد از چرخه ذهنی من به تفکر در مورد کسب و کار اختصاص پیدا می کند. کسب و کار آنطور که تصورش می شود پیچیده نیست و دوست ندارم آن را جزو اولویت های اصلی ام قرار دهم.


 در مورد محدودیت های سرمایه داری

on-the-limits-of-capitalism

این بازار نیست که خط مشی دانشمندان، متفکران و دولتمردان را تعریف می کند و ما تنها با توجه کردن به این چیزها و در اختیار داشتن انسان های باهوش می توانیم تا حد ممکن پیشرفت کنیم.


 در باب اهمیت نوآوری

on-the-importance-of-innovation

سبک زندگی مدرن ما حاصل سیاست نیست. تا قبل از سال 1700 میلادی، اغلب انسان ها فقیر بودند و عمر کوتاهی داشتند. اما این مسائل از نبود سیاستمداران خوب سرچشمه نمی گرفت چه بسا در آن دوران نیز سیاستمداران خوبی در دولت ها حضور داشتند. از این سال به بعد در اصل انسان شروع به ابداع کرد و از برق گرفته تا ماشین های بخار و ریزپردازنده ها را اختراع کرد و ژنتیک، علم پزشکی و مواردی نظیر آن را درک کرد. بله ثبات و آموزش نقش بسیار مهمی در پیشرفت انسان دارند اما نوآوری اصلی ترین عامل محرک پیشرفت است.


 در باب صداقت داشتن با کارمندان

on-telling-employees-the-truth-quickly

اگر تصور کنم که انجام کاری صرفا هدر دادن زمان و پول است در گفتن این مساله درنگ نمی کنم و آن را به صریح ترین شکل ممکن می گویم. به همین دلیل است که بسیاری از کارکنان مایکروسافت در جریان جلسات شرکت بارها و بارها این جمله را از من شنیده اند که «این احمقانه ترین ایده ای بود که تا به امروز شنیده بودم.»

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (34 مورد)
  • محمدرضا
    محمدرضا | ۲۳ آذر ۱۳۹۴

    هیچ موفقیتی تصادفی نیست.

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی