مارک زاکربرگ آینده فیسبوک را در پیشرفت واقعیت مجازی و هوش مصنوعی می بیند [بخش دوم و پایانی]
موسس و مدیر عامل فیسبوک، آقای «مارک زاکربرگ» (Mark Zuckerberg) هفته پیش در آلمان بود و با «ماتیاس دوفنر» (Mathias Döpfner)، مدیر عامل یکی از بزرگترین نشریات دیجیتالی اروپا به نام «Axel Springer» مصاحبه کرد. ...
موسس و مدیر عامل فیسبوک، آقای «مارک زاکربرگ» (Mark Zuckerberg) هفته پیش در آلمان بود و با «ماتیاس دوفنر» (Mathias Döpfner)، مدیر عامل یکی از بزرگترین نشریات دیجیتالی اروپا به نام «Axel Springer» مصاحبه کرد. این مصاحبه در پایگاه خبری «Die Welt am Sonntag» منتشر شده که زیر مجموعه ای از Axel Springer به شمار می رود.
از زاکربرگ دعوت به عمل آمده بود تا برای اولین بار جایزه Axel Springer را برای خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی دریافت کند و زاکربرگ به همین علت در برلین حضور به هم رساند و البته در این مصاحبه نیز شرکت کرد. در ادامه، بخش دوم از جلسه پرسش و پاسخی که میان دوفنر و زاکربرگ برگزار شده است را از نظر خواهید گذراند.
در بخش دوم این مصاحبه، زاکربرگ از نظرات خود در خصوص امنیت سایبری و مشکلات میان ایالات متحده و اروپا می گوید. وی همچنین از چگونگی شکل گیری فیسبوک نیز صحبت کرده و در مورد فیلم «شبکه اجتماعی» که از روی شخصیت او ساخته شده، اظهار نظر می کند.
دوفنر: چه موقع و چرا ایده آغاز به کار فیسبوک به ذهن تان رسید؟
زاکربرگ: می دانید، تصوری وجود دارد که شما به سرعت یک ایده به ذهن تان می رسد و از کنار همان ایده می توانید به چیزی که می خواهید برسید.
پس این ایده که شما فیسبوک را راه انداخته اید چرا که تمایل به داشتن دوستان بیشتری داشتید، غلط است؟
این تصوری است که فیلم به شما می دهد.
فیلم "شبکه اجتماعی" (Social Network)
هالیوود هیچ ربطی به زندگی حقیقی ندارد.
شما در سال ۲۰۰۳ با «پریسیلا» (همسر کنونی زاکربرگ) آشنا شده بودید و فیسبوک در سال ۲۰۰۴ شکل گرفت.
دقیقا. زمانی که دانشجو بودم، به این فکر می کردم که اینترنت عالیست، چرا که هر چه می خواهیم را می توانیم در آن جستجو کنیم. خبر بخوانیم، موسیقی دانلود کنیم، فیلم ببینیم، اطلاعات مورد نظر را در گوگل یا ویکی پدیا پیدا کنیم. تنها موردی که نمی شد آن را در اینترنت پیدا کرد، انسان ها بودند.
زاکربرگ: دنیای هالیوود هیچ ربطی به زندگی حقیقی ندارد
هیچ ابزاری وجود نداشت که بتواند اطلاعاتی مناسب از اشخاص عادی را در اختیارتان قرار دهد. نمی دانستم چطور می توانم چنین ابزاری تهیه کنم اما به جای آن، شروع کردم به توسعه موارد مختلف و کوچک. ابزاری را ساختم که افراد هم دانشگاهی می توانستند در آن اطلاع دهند که چه کلاس هایی را در ترم های خود انتخاب خواهند کرد. اسمش را هم «Coursematch» انتخاب کردم.
نکته جالب اینکه در عرض یک هفته، افراد زیادی شروع به استفاده از آن کردند در حالی که تنها در قالب متنی کار می کرد. سپس شروع کردم به توسعه ابزارهای مشابه دیگری به همین مورد. در فیلم شبکه اجتماعی (ساخته دیوید فینچر) از ابزاری به نام Facemash یاد می شود که البته درست است، من آن را توسعه دادم ولی صرفا جهت شوخی.
همه این ها چطور تبدیل به فیسبوک شدند؟
در ترم آخر، همه با یکی از درس ها که مربوط به تاریخ بود مشکل پیدا کرده بودیم. قطعه های هنری و تاریخی در کلاس بودند که یکی از آنها را به شما نشان می دادند و سپس باید در مورد آن مطلبی به نگارش در می آوردید.
من در طول کلاس ها، به این موضوع توجه زیادی نکرده بودم چرا که بیشتر ترم مشغول ساخت ابزارهای مختلف بودم و نمی دانستم در زمان امتحان چه باید بکنم.
در نتیجه این بار تصمیم گرفتم ابزاری آموزشی توسعه دهم. ابزاری که قطعه های تاریخی را به شما نشان می داد و سپس اجازه می داد در موردشان مطلبی بنویسید. همان را به لیست ایمیل همکلاسی هایم ارسال کردم و همه شروع نمودند به استفاده از آن. به طور کلی تجربه ای عالی بود.
فکر کنم همین وسیله ساده باعث شد تا نمرات کسب شده از سوی دانشجویان بالاتر از هر زمان دیگری رود. زمانی که در هاروارد بودم، دست کم ۱۰ ابزار اینچنینی توسعه دادم و سپس به فکرم رسید که می توانم آنها را در کنار هم قرار داده و محلی بسازم که افراد بتوانند تفکرات خود را نیز به اشتراک بگذارند. تصویر اولیه فیسبوک به همین شکل به سراغم آمد.
توسعه همین چشم انداز چقدر طول کشید؟
تنها دو هفته طول کشید تا نسخه اولیه فیسبوک توسعه پیدا کند که البته دلیل این موضوع، آماده شدن بخش های بسیاری از آن در گذشته بود.
احتمالا در آن زمان تصور هم نمی کردید که آنچه ساخته اید، تبدیل به تجارتی ۳۰۰ میلیارد دلاری شود.
خیر، به هیچ عنوان.
چه زمانی احساس کردید که در حال تبدیل شدن به یک تجارت بزرگ است؟
زاکربرگ: فکر نمی کردم روزی فیسبوک تبدیل به تجارتی ۳۰۰ میلیارد دلاری شود.
می دانید، به وضوح همان شبی که کار فیسبوک را از دانشگاه هاردوارد آغاز کردم به خاطر دارم. دوستی داشتم که همه پروژه های کامپیوتری را با هم انجام می دادیم و هر شب با هم بیرون می رفتیم و پیتزا می خوردیم. همان شب که با هم بیرون بودیم، به او گفتم که بسیار خوشحالم از اینکه فیسبوک را در هاروارد داریم چرا که حالا جامعه این دانشگاه می تواند با هم در ارتباط باشد و روزی همین وسیله می تواند در اختیار جهان قرار گیرد.
اصلا فکرش را نمی کردم که ما بتوانیم همان را به جهان بدهیم. راستش اصلا امیدی وجود نداشت. فکر می کردیم شخص دیگری اینکار را می کند، ما فقط چند دانشجو بودیم. زمانی که به دوازده سال گذشته نگاه می کنم، شگفت انگیزترین موضوع برایم این است که چگونه شخص دیگری چنین کاری نکرد. همیشه از خودم می پرسم چرا کس دیگری این کار را انجام نداد.
واقعا چرا؟
بالاخره هر کسی دلیلی کوچک برای انجام ندادن کاری دارد. با افرادی که رو به رو می شدیم می گفتند که چنین کاری برای اشخاصی با سن و سال شما بیش از اندازه بزرگ است. یا می شنیدیم که می گویند «خب یک سری هم از آن استفاده می کنند، چطور می خواهید از آن پول در بیاورید؟» یا «این شبکه در همه جای جهان طرفدار نخواهد داشت». دلایل اینچنینی.
و تو به هر حال کارت را انجام دادی.
بله.
فیسبوک ده سال دیگر چه ظاهری خواهد داشت؟ ایده ای داری؟
اگر بتوانیم افراد بیشتری را به شبکه اینترنت متصل کرده و هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و افزوده را نیز به پیش برانیم، با جامعه آنلاین بسیار گسترده تری رو به رو خواهیم شد. در نتیجه جامعه فیسبوک بزرگتر از حالا می شود.
زاکربرگ: می خواهم ویدیوی ۳۶۰ درجه ای از برداشته شدن اولین قدم های دخترم ثبت کنم
تصور می کنم مردم ابزارهای غنی تری برای به اشتراک گذاری در اختیار داشته باشند. پریسیلا و من در مورد نحوه ضبط برداشته شدن اولین قدم های دخترمان زیاد صحبت می کنیم. من می خواهم تمام صحنه را ثبت کنم. می خواهم ویدیویی ۳۶۰ درجه از این اتفاق تهیه کنم تا بعدا هر کس آن را مشاهده می کند، حس نماید که در همان مکان و در کنار ما قرار گرفته است. فکر می کنم که این ویژگی در آینده نزدیک قابل دسترس باشد.
به نظرت محدودیت فیسبوک کجاست؟ اصلا برای آن محدودیتی می بینی؟
ما به ماموریت خود وفادار هستیم. می خواهیم به مردم این قدرت را بدهیم که به دیگران متصل شده و ایده های خود را به اشتراک بگذارند.
بزرگترین ریسک برای فیسبوک چیست؟ آیا در خصوص شما، می توان گفت که بزرگترین دشمن تان همان موفقیت شما است؟
تصور می کنم که همیشه چنین است. کمپانی های بزرگ معمولا با چند دسته ریسک مواجه می شوند که یا مربوط به رقبای آنهاست و یا محیط بازارهای مختلف. بیشتر وقت ها، شرکت ها بیشتر روی قابلیت هایی که رقبا دارند تمرکز کرده و ویژگی های خودشان را فراموش می کنند. اگر ما بتوانیم بر ویژگی های مثبت خود تاکید و تمرکز کنیم، می توانیم بر بی ثباتی های بسیاری چیره شویم.
به نظر شما آیا فیسبوک خودش نقش ناشر دارد یا صرفا نشر دهنده محتوای تولید شده توسط دیگران است؟
مشخصا فیسبوک در نقش توزیع کننده محتوای دیگران ظاهر شده.
چرا نمی خواهید خودتان به یک ناشر تبدیل شوید؟
چون ما یک شرکت تکنولوژیک هستیم. آنچه ما داریم، پلتفرمی است که کاربر می تواند در آن به اخبار مورد نیاز خود دسترسی پیدا کرده، آنها را به اشتراک گذاشته و یا در موردشان نظر دهد. خودمان یک شرکت رسانه ای نیستیم. استراتژی ما اکنون این است که با سایر تولید کنندگان محتوا کار کنیم و همین موضوع نقشی حیاتی برای پلتفرم ما دارد. ما می خواهیم یک شرکت تکنولوژیک باقی بمانیم.
در همین محتوا، چگونه در مورد سخنان تنفرآمیز یا نژادپرستانه تصمیم گیری می کنید؟
به طور عمومی ما عقیده داریم که باید به هر شخصی این اجازه را بدهیم تا نقطه نظر خود را داشته باشد. اما در عمل به جایی می رسیم که موانع بسیاری در این راه به وجود می آیند. گاهی این موانع قانونی هستند، گاهی مشکلات فنی یا... . با این حال ما تلاش می کنیم تا به همه اجازه دهیم تا صدای خود را داشته باشند. با این حال، سخنان تنفرآمیز و نژادپرستانه جایی در فیسبوک ندارند. ما استانداردهای کاملا مشخصی داریم و تیم هایی را به کار می گیریم تا همان استانداردها به شکل کامل رعایت شوند.
برای مثال ما صحبت های تهدید آمیز در خصوص مهاجران آلمانی را از پلتفرم خود به طور کلی حذف می کنیم.
و در واقع تصمیم می گیرید که بیش از یک میلیارد کاربر شما چه مطالبی را بخوانند و چه مطالبی را نخوانند. این کار یک تحریریه است، کاری که یک نشریه انجام می دهد. حس می کنم این خطر بزرگ تر است که شبکه ای با یک میلیارد کاربر، انتخاب کند که کاربر چه بخواند و چه نخواند. این دقیقا همان جاییست که چنین مناظره ای به خطا می رود چرا که یک پلتفرم دیجیتالی می خواهد تابع قانون باشد.
من و شما با هم موافق هستیم، هرچند که عده ای نمی توانند از چنین نقطه نظری به مسئله بنگرند.
مقر اصلی فیسبوک در اروپا، در کشور ایرلند واقع شده. چرا؟ برای فرار از پرداخت مالیات؟
خیر، برای انتخاب Dublin دلایل خوبی داشتیم. حقیقت این است که ما اکنون شرکتی هستیم که به زبان انگلیسی صحبت می کنیم، و در اروپا نیز به دنبال کشوری بودیم که بیشتر مردم ساکن آن به انگلیسی صحبت کنند که در ایرلند چنین است. پیشرفت های بسیاری در ایرلند داشته ایم و اکنون از ۱۰۰۰ کارمند در آنجا برخوردار هستیم.
سال گذشته شما به طور کلی ۴۳۲۷ پوند (معادل ۶۰۵۰ دلار) در انگلیس مالیات پرداخت کردید. متوجه هستید که مسئله مالیات چگونه مشکل ساز است، اینطور نیست؟
تصور می کنم که مسئله پرداخت های مالیاتی باید در میان خود کشورها رفع شود.
هر شخص، دیدگاه خودش از میزان صحیح مالیات را دارد و تصور می کنم دولت ها باید یک راهنمای جامع تهیه کرده و خودشان با هم به تفاهم برسند. مانند هر کمپانی مسئول دیگری، حال چه آمریکایی چه اروپایی، ما قوانین وضع شده را رعایت خواهیم کرد و در کشورهایی که عملیات خود را پیگیری می کنیم، مالیات پرداخت خواهیم نمود.
اما تصور می کنم که صحیح باشد به مشارکت ها و سرمایه گذاری های صورت گرفته از سوی ما در اروپا نیز توجه شود. در ماه جاری، دفتری در آلمان افتتاح کردیم و از سوی دیگر همکاری خود با شرکت TU Berlin که در زمینه هوش مصنوعی فعالیت دارد را آغاز نمودیم.
آیا نگرانی اروپایی ها از بابت امن بودن داده ها و حریم خصوصی شان را درک می کنید؟ در این خصوص مبارزه ای بین آمریکا و اروپا وجود دارد؟
این سوالیست که پاسخ دادن به آن ساده نیست. بخش گسترده ای از این تفکر به تاریخ اروپا بر می گردد، چیزی که باعث شده مردم در برابر بسیاری از مسائل بیش از حد حساس شوند.
ایالات متحده مشکلات تاریخی کمتری داشته.
درست است. و بسیاری از مشکلات اروپا در قرن گذشته بوده اند، نه صدها سال پیش. همه این مسائل باعث گشته تا اروپایی ها فرهنگ بسیار حساس تری پیدا کنند. ما این موضوع را درک کرده و تلاش داریم تا پاسخگوی همین حساسیت باشیم. اما اگر بخواهیم به طور کلی اینجا حضور نداشته باشیم، درک مشکلات دشوارتر از هر زمان دیگری می شود.
زاکربرگ: گفته های اسنودن و افشای اطلاعات NSA باعث شده تا ما نیز در معرض سوالات بی شماری قرار گیریم
از سوی دیگر پرونده های افشا شده از سوی اسنودن و اقدامات NSA، باعث ترس مردم در سراسر جهان شده که البته حق هم دارند. تصور می کنم سوالات بسیار واضحی در این میان پیش آمده. اما همین فضا، رشد و به پیش رفتن را برای ما نیز دشوار تر کرد. شرکتی نظیر فیسبوک در تقاطع بسیاری از این سوالات قرار گرفت و ما نیز تمام تلاش مان را می کنیم تا به شکل مسئولانه به آنها پاسخ دهیم.
گروه تروریستی داعش به تازگی ویدیویی منتشر نموده که شما و جک دورسی (مدیر عامل توییتر) را تهدید می کند. چه حسی دارد که حتی از راه دور و به صورت شفاهی، قربانی چنین مواردی باشید؟
مطمئن نیستم. بیش از حد نگرانم اما نه در خصوص آن ویدیو. تا کنون تهدید های بسیار بدتری وجود داشته. مسئله بزرگتر ولی این است که فیسبوک بتواند جایگاه خود را در جهان به دست آورده و آن را حفظ کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
محض اطلاع دوستان فیلم شبکه ی اجتماعی اسکار فیلم نامه ی اقتباسی رو برده که خبر از سندیت اون رو داره و زاکربرگ هم ایده ی فیس بوک رو دزدیده بوده و سندشم 65 میلیون دلاریه که خسارت داده به اون اشخاص
بگذریم که عوضی بازیا این برادر به همین جا ختم نشده ...
درسته ولی خب باید گرگ بود. در این شکی نیست ک کارهای اشتباه زیادی انجام داده ک بعضیاشون واقعا عوضی بازی بودن ولی میشه به حساب گرگ بودن گذاشت. من ک در رویه مشکلی نمیبینم