با این تمرین ساده ذهن ناخوداگاه خود را برای موفقیت برنامه ریزی کنید
اگر می خواهید امسال سال رسیدن به بزرگ ترین اهداف زندگی تان باشد باید به شما بگوییم در صورتی که ذهن ناخودآگاه خود را نیز در این راه با خود همراه کنید می توانید به ...
اگر می خواهید امسال سال رسیدن به بزرگ ترین اهداف زندگی تان باشد باید به شما بگوییم در صورتی که ذهن ناخودآگاه خود را نیز در این راه با خود همراه کنید می توانید به این مهم دست پیدا کنید. این توصیه ی مِی مک کارتی، کارآفرین سریالی، سرمایه گذار انجل و نویسنده ی حوزه ی موفقیت است.
او در این باره می گوید: «رهبران خوب این را می دانند که برای اداره ی موفقیت آمیز یک شرکت، مدیران باید اهدافی مشخص و قابل اندازه گیری در نظر بگیرند و از هر فرصتی برای رسیدن به این اهداف استفاده کنند. با این حال، هدفگذاری کافی نیست. برگزاری مرتب جلسات طرح ریزی و بازبینی اهداف برای رسیدن به موفقیت های مورد نظر حیاتی است. این در مورد موفقیت فردی نیز صدق می کند. دستیابی به اهداف نیازمند تعیین اهدافی مشخص، شفاف و ملموس، و تمرکز و تلاش مداوم برای رسیدن به آنهاست».
او می گوید به محض آنکه اهداف خود را مشخص کردید، لازم است هر روز صبح و به طور منظم طی جلساتی با خودتان به طرح ریزی و برنامه ریزی بپردازید. این نه تنها به بازبینی مسیر شما در این راه و برنامه ریزی قدم های بعدی تان کمک می کند، بلکه این اهداف و برنامه ها را درذهن ناخودآگاه شما نهادینه می کند. این کار، شریک بسیار قدرتمندی در کنار شما به وجود می آورد که همراه شما خواهد بود. اگر آماده اید آن را امتحان کنید، هر روز صبح برای این ۶ مرحله وقت بگذارید:
۱- ضمیر ناخودآگاه خود را جدی بگیرید
مک کارتی توصیه می کند: «جلسات روزانه ی خود با ضمیر ناخوداگاهتان را جدی بگیرید». فضایی برای این کار در نظر بگیرید که از حواشی و عوامل حواس پرت کن به دور باشد. اطمینان حاصل کنید اطلاعات مورد نیاز خود برای این جلسه از قبیل کتابی بازگو کننده ی موفقیت های دیگران و قلم و کاغذ را در اختیار دارید.
۲- مطلبی انگیزه بخش بخوانید
پنج دقیقه ی آغازین «جلسه»ی خود را به مطالعه ی مطلبی بگذرانید که به شما انگیزه می دهد. مک کارتی در این زمینه می گوید: «وقتی در مورد موفقیت های دیگران می خوانید، ذهن شما به دنبال راه هایی خواهد گشت تا بتواند این نوع موفقیت ها را برای شما عادی و دست یافتنی کند».
۳- یک نامه ی قدردانی بنویسید
۱۰ دقیقه ی بعدی را به نوشتن نامه ی قدردانی اختصاص دهید. مک کارتی می گوید: «به خاطر چیزهای فوق العاده ای که همین حالا در زندگی خود دارید و همچنین چیزهایی که امیدوارید به زودی به دست بیاورید قدردان باشید. روانشناسان معتقدند قدردانی و رضایت به شما کمک می کنند متمرکز تر باشید و مشکلات را بهتر حل کنید».
او برای آنکه ذهن ناخودآگاه خود را با خود همراه کنید می گوید: «هم به خاطر داشته هایتان قدردانی خود را ابراز کنید و هم به خاطر چیزهایی که می خواهید داشته باشید؛ به گونه ای که انگار همین حالا هم آنها را دارید». سپاسگزاری بابت چیزی که هنوز به دست نیاورده اید، نوعی ناسازگاریِ شناختی درون شما به وجود می آورد که ذهن ناخودآگاه شما سعی می کند با پیدا کردن راه هایی برای تحقق آن هدف، ناسازگاری مذکور را از میان بردارد تا گفته ی شما به واقعیت بدل شود.
۴- نامه ی قدردانی خود را با صدای بلند بخوانید
این کار ممکن است کمی عجیب و غریب به نظر بیاید و باعث شود حتی هنگام تنهایی احساس خجالت کنید، اما به هر صورت امتحانش کنید. مک کارتی می گوید: «پژوهش ها نشان داده اند وقتی چیزی را با صدای بلند می خوانیم آن را به ذهن ناخودآگاه خود متصل می کنیم. این کار کمک می کند راه های احتمالی بیشتری برای واقعیت بخشیدن به آنها به ذهنمان برسد».
۵- دستیابی به اهدافتان را تجسم کنید
تا پنج دقیقه چشمان خود را ببندید و رسیدن به اهداف خود را در ذهنتان تجسم کنید. رسیدن به آنها چه احساسی خواهد داشت؟ چه شکلی خواهد بود؟ چه کسی در آن لحظه در کنار شما خواهد بود؟
مک کارتی می گوید: «قهرمانان المپیک به عنوان بخشی از آموزش هایشان از این روش استفاده می کنند. آنها خود را در حال پیروزی در مسابقه و شادی در کنار دیگر هم تیمی ها و اعضای خانواده شان تصور می کنند. شما هم اگر می خواهید پیروز شوید و به اهداف خود دست پیدا کنید، اول خود را در این حالت تجسم کنید».
۶- حالا به ذهن ناخودآگاه خود گوش دهید
به پایان بردن قدم های بالا باید چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه زمان ببرد. وقتی آنها را انجام دادید، بلند شوید و روز خود را شروع کنید. مک کارتی می گوید: «ذهن ناخودآگاه شما کار خود را شروع خواهد کرد».
کار ذهن ناخودآگاه اغلب در قالب شهود و حدس و گمان هایی خود را نشان می دهد که لزوماً نمی توانید علتشان را توضیح دهید. مک کارتی توصیه می کند حواستان به این شهود ها و احساسات درونی و همچنین فرصت ها و موقعیت های غیر منتظره باشد. معنای این حرف می تواند این باشد که مثلاً اگر بی مقدمه به یاد کسی افتادید تلفن را بردارید و به او زنگ بزنید، و یا وقتی بی دلیل حس می کنید باید جایی بروید از این حس خود پیروی کنید. خود مک کارتی می گوید یک بار با پیروی از همین احساس، به مدت ۱۵ دقیقه مسیر متفاوتی در پیش گرفت. این مسیر جدید باعث شد با کسی برخورد کند که بعداً مشتری او شد و قراردادی چهارصد هزار دلاری با او بست.
او می گوید: «برخی از این حس ها ممکن است بی نتیجه باشند اما همانطور که استیو جابز گفته، جرأت پیروی از قلب و شهود خود را داشته باشید».
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام مقاله خیلی خوب و تأثیرگذاری بود
سلام عالی بود
برای اطلاعات بیشتر در مورد ناخوداگاه و تغییراتی درونی به سایت http://www.monyms.ir مراجعه کنید