برداشت دوم؛ رزیدنت اویل 7 بهترین بازی ترسناک چند سال اخیر است
از زمانی که بازی های ژانر وحشت یا Horror حقیقتاً می توانستند تن و بدن ما را به لرزه در بیاورند زمان زیادی گذشته است. همانطور که بدن انسان نسبت به ویروس ها مقاوم می ...
از زمانی که بازی های ژانر وحشت یا Horror حقیقتاً می توانستند تن و بدن ما را به لرزه در بیاورند زمان زیادی گذشته است. همانطور که بدن انسان نسبت به ویروس ها مقاوم می شود، ذهن ما هم بعد از مدتی، در برابر روش های کلاسیک ترساندن مصون می شود و حقه های سینمایی ساده، نمی توانند مغز را به واکنش هایی نظیر فرمان دادن برای ترشح آدرنالین یا حرکت سریع چشمان (که بنیادین ترین عکس العمل به هنگام مواجهه با ترس است) وادار سازند.
البته، ذهن و بدن ما همواره به حرکات ناگهانی عکس العمل نشان می دهد و اگر متوجه حرکتی تهدیدآمیز و ناگهانی شوند، شکی نیست که برای کسری از ثانیه هم که شده نفسمان بنده آمده و ترس سراسر وجودمان را فرا می گیرد؛ اما بیایید با خودمان روراست باشیم، هیچکس از فیلم ها و بازی های ترسناکی که به چنین حقه های بی ارزشی متوسل می شوند خوشش نمی آید.
بازی های امروزی، دیگر ترسناک نیستند؛ همه چیز به موجودات عجیب -و غالباً زنانی قدبلند که موهایشان روی صورتشان ریخته و ناگهان به سمت دوربین حرکت می کنند-، اصوات دلهره آور که از منبعی ناشناخته به گوش می رسند و استفاده از نورپردازی تاریک خلاصه شده است.
ترس تنها زمانی معنا می یابد که منبعی شناخته شده داشته باشد؛ شما باید با خطری که تهدیدتان می کند آشنایی داشته باشید تا از آن بترسید. در غیر این صورت، هرکسی می تواند نقابی به صورت زده و ناگهان در مقابلمان ظاهر شود. ترس راحت به وجود نمی آید و راحت از بین نمی رود؛ و به همین خاطر است که بازی ها و فیلم های ترسناک امروزی، بیشتر کمدی هستند تا مدیایی برای تجربه وحشت واقعی.
از بین بازی های ویدیویی، Alien: Isolation آخرین نمونه ای است که در ذهن دارم و می توانم آن را یک بازی ترسناک حقیقی بدانم. هیچ چیز وحشتناک تر از حرکت در ایستگاهی فضایی، آن هم در حالی که موجودی بیگانه در اتاق هایش پرسه می زند و هر آن ممکن است از کانالی به بیرون جهیده و با چنگال هایش تکه تکه ام کند نبود.
البته بازی Layers of Fear هم که سال گذشته به بازار آمد، توانسته بود با الهام گیری از کتاب «میراث دوریان گری» شکل تازه ای از ترس را ارائه دهد که حداقل برای من تازگی داشت؛ ترسی که منبع خارجی ندارد و عنصر وحشت آور، خود پروتاگونیست داستان است.
اما چه دو بازی نام برده در بالا و چه بازی هایی مانند Amnesia ،Outlast و حتی SlenderMan -که همگی جزو برترین بازی های ترسناک سال های اخیر نام گرفته اند- بر منفعل بودن بازیکن متکی هستند؛ به این معنا که گیمر قادر به مبارزه نیست و صرفاً با تماشای تصاویر یا فرار از دست دشمنان «تجربه ای وحشت آور» کسب می کند.
این سبک از بازی های ترسناک، تازه ترین شگرد توسعه دهندگان صنعت بازی برای القای وحشت به روشی نوین بود و انصافاً موفقیت آمیز ظاهر شد؛ اما هنوز کافی نبود. چطور می توان همین حس ترس را با درگیر کردن هرچه بیشتر بازیکن انتقال داد؟ این سوالی است که رزیدنت اویل 7 بهترین پاسخ را برایش ارائه کرده است.
در هفته ای که پشت سر گذاشتیم، فرصتی پیش آمد تا بالاخره رزیدنت اویل 7، ساخته جدید کپکام که در نسخه های پیشین، به سرنوشت مهلکی دچار شده بود را تجربه کنم. اگرچه امکان تجربه بازی با هدست واقعیت مجازی سونی یا سایر هدست های مشابه مهیا نبود، اما نسخه معمولی رزیدنت اویل 7 هم به قدری خوب ظاهر می شود که می توانیم آن را بهترین عنوان ترسناک دهه اخیر -یا حداقل یکی از بهترین ها- بنامیم.
در این بخش لازم به اشاره است که بخش هایی از مطلب، احتمالاً شامل اسپویلرهای داستان و گیم خواهند بود.
رزیدنت اویل 7 شروعی سریع دارد. برخلاف بازی های مشابه، همچون Alien: Isolation که گیمر را برای مدتی نسبتاً طولانی در محیط می چرخانند تا با اتمسفر دلهره آور پیرامون خود خو بگیرد، رزیدنت اویل فرصتی برای آشنایی با محیط نمی دهد؛ همه چیز باید غریبه باقی بماند و ناگهان واقعیت دنیای بازی، مثل آوار بر سر گیمر خراب شود.
البته رزیدنت اویل 7 در همان نیم ساعت الی یک ساعت ابتدایی، هرآنچه لازم است بدانید را برایتان شرح می دهد، اما از آن به بعد، دیگر گیم پلی به خودتان سپرده می شود. وارد عمارتی می شوید که به خانواده بیکرها تعلق دارد؛ عمارتی دلهره آور و تو در تو که صدای حرکت و برخورد چوب را در گوشتان طنین انداز می کند، گویی که با کش و قوس اندام خود، می خواهد خستگی چندین دهه را از تن بیرون کند.
طولی نمی کشد که با خانواده بیکرها هم آشنا می شوید؛ خانواده ای دیوانه و متشکل از اعضایی که هر یک به نوبه خود می توانند وحشت آفرین باشند. سعی می کنم تا حد امکان در اسپویل داستان پرهیز کنم، اما کلیت ماجرا به این شکل است که شما در فصل های گوناگون بازی و در لوکیشن های مختلف، با یکی از اعضای این خانواده دست و پنجه نرم خواهید کرد.
مهم ترین عاملی که موجب شده رزیدنت اویل 7 پر باشد از غافلگیری های متنوع، همین موضوع است. بازی نمی خواهد هرچه در چنته دارد را طی ساعات نخست نمایان کند؛ درست برخلاف بسیاری از بازی های ترسناک چند سال اخیر که تمام برگ های برنده خود را در اوایل گیم پلی رو می کنند و از آن پس، همه چیز تکرار مکررات است.
گفتیم که برای القای درست حس ترس، لازم است تا شما با عامل ترس آشنایی داشته باشید؛ و این همان کاری است که رزیدنت اویل 7 به خوبی انجام داده. بازی هیچ ابایی از طولانی شدن گیم پلی و آشنایی کامل گیمر با شخصیت هایی که بعداً وحشت آفرین می شوند ندارد. کپکام اجازه داده تا گیمر دشمنان را ببیند، از توانایی های آنها با خبر شود و بداند که باید از چه چیزی بترسد؛ و سپس زمان مقابله با آنها فرا می رسد.
نمودار اکشن و استراحت رزیدنت اویل، کلاس درسی کامل برای بازیسازان است. گیم پلی درست مثل یک رولر کوستر پیش می رود، گاه به اوج می رسد و گاه گیمر را راحت می گذارد؛ اما هر بار که رولر کوستر مجدداً به سمت بالا حرکات می کند، باید منتظر فتح قله ای تازه باشید که پیشتر مشابه اش را ندیده اید. بنابراین، بازی همواره شادابی خود را حفظ کرده و بعد از تجربه دو سه ساعته، به این نتیجه نمی رسید که رزیدنت اویل 7 دیگر حرفی برای گفتن ندارد.
و البته راهکار بی نظیر برای حفظ ضرباهنگ بازی در نقاط فرود، چیزی نبوده جز پازل هایی که حسابی ذهنتان را درگیر می کنند. بازی هیچگاه از ریتم نمی افتد، هیچگاه به صورت بی هدف در محیط حرکت نمی کنید و هیچگاه مسیری را اشتباه نمی روید. تک تک المان های محیط، به دلیل خاصی در آن جا هستند؛ هرچند که شاید دفعه نخست متوجه اهمیت شان نشوید.
این المان های محیطی باعث می شوند تا لوکیشنی کوچک که برای سایر توسعه دهندگان حداکثر 15 دقیقه محتوای گیم پلی فراهم می کند، برای چندین ساعت شما را در داخل خود نگه دارد.
و در حالی که مشغول حل پازل های گوناگون در اقصی نقاط این لوکیشن ها هستید، حضور مداوم دشمنان -یا به عبارت دیگر، اعضای خانواده بیکرها- کاری می کند که احساسی دوگانه داشته باشید؛ از یک سو مجبور به حل پازل هستید و از سوی دیگر، دلتان نمی خواهد گیر شخص دیوانه ای مثل جک بیکر بیفتید.
گذشته از این، نکته مهم دیگری هم وجود دارد و آن چیزی نیست جز عدالت بی نظیر گیم پلی. بازی به شما اسلحه می دهد و هر مقدار که بخواهید، تجهیزات گوناگون در اختیارتان می گذارد؛ از گلوله های بیشتر گرفته تا گیاه های معروف سری رزیدنت اویل که خاصیت درمانی دارند.
بسیاری از سازندگان بازی های ترسناک تصور فکر می کنند لازمه ترساندن گیمر، ستیزه جویی با وی و محدود کردن منابع در دسترس است، اما کپکام در رزیدنت اویل 7 به شما می گوید: «تا جایی که بتوانم به تو کمک می کنم تا از این عمارت لعنتی خارج شوی، اما خیلی از کارها به عهده خودت است.»
این مسئله سبب شده تا گیمر در عین ضعف در برابر دشمنان، نوعی احساس قدرت داشته باشد و دائماً به ادامه گیم پلی ترغیب شود. بنابراین رزیدنت اویل 7 گام را فراتر از بازی هایی مانند Layers of Fear یا Outlast گذاشته است؛ شما صرفاً یک تجربه به دست نمی آورید، بلکه با آگاهی از ضعف خود، بر ترستان غلبه کرده و به پیشروی ادامه می دهید.
نیازی به اضافه گویی نیست. همین نکات بالا، به راحتی می توانند رزیدنت اویل 7 را از هر بازی ترسناک دیگری طی حداقل 5 سال گذشته متمایز کنند؛ اما همه چیز به همین حد محدود نیست و ساخته جدید کپکام، غافلگیری های دیگری نیز دارد که شاید بتوان از بیانشان پرهیز کرد؛ برخی از آنها سبب اسپویل داستان می شوند و برخی دیگر سبب اسپویل المان های وحشت آوری که سازندگان به کار بسته اند.
به عنوان جمع بندی و سخن پایانی باید گفت که کپکام توانسته حقیقتاً رزیدنت اویل 7 را به ریشه هایش بازگرداند؛ اما بازی صرفاً برای دوست داران نسخه های ابتدایی بازی ساخته نشده و هر مخاطب تازه ای هم می تواند از آن لذت ببرد. اگر شما هم مثل من مدتی بود که از بازی های ترسناک قطع امید کرده بودید، با عرضه رزیدنت اویل 7 و ظهور تکنولوژی واقعیت مجازی، می توانید با امید چشم به آینده بدوزید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من ک از چهار ب بعد رو بازی کردم لذت بردم
لطفا شماهایی که فرق کانتر و بتمن رو نمی فهمین اظهار نظر نکنین اونم حالا که منتقدا رو ی نسبتا خوبی کردن خب؟
حتما تو میفهمی اون وقتی که تو توی قنداق بودی من برای پونزدهمین بار ایول 3 رو تموم کردم. برو بزار باد بیاد
رزیدنت ایول سه به بعد همه افتضاح بودن. اینم چرته
شماره چهارو بازی کردی داداش؟
موافقم
اگر اسم رزیدنت رو یدک نمیکشید شاید یک بازی خوب میبود،، اما فاتحه رزیدنت رو خوند.. مثل نسخه rev2 که از رزیدنت فقط یک اسم رو به ارث برده بود.. این بازی ترکیبی از چند بازی موبایل و چند بازی کنسولی مثل silent hill یا تنها در تاریکی و man hunt شده و برای ما که از دوران اولین رزیدنت با لذت این بازی همراه بودیم یک افتضاح کامله.. یادم دیسکت rev2 رو شکستم و اینم اصلا نخریدم و نمیخرم.. یاد دورانی که برای لوحه خانه راهنمای رزیدنت رو میفرستادیم بخیر..
یادش بخیر خدایی