بررسی فیلم Tomb Raider ؛ مشعل و کمان خانم لارا
سینمای هالیوود چند وقتیست که دنبال یک قهرمان زن میگردد تا بتواند آن را سمبل قهرمانان مونث در بین علاقمندان کند، سمبلی که بتواند دوشادوش قهرمانان مرد قدم بردارد و مرز جنسیتها را در هم ...
سینمای هالیوود چند وقتیست که دنبال یک قهرمان زن میگردد تا بتواند آن را سمبل قهرمانان مونث در بین علاقمندان کند، سمبلی که بتواند دوشادوش قهرمانان مرد قدم بردارد و مرز جنسیتها را در هم بشکند. شاید موفقترین نمونه این قهرمان زن پارسال در فیلم واندروومن (زن شگفتانگیز) رخ داد که توانست هم با فروش بالایش و هم جذب نظر مثبت منتقدین و مخاطبان، اسمی برای خود در کند و تبدیل به بت قهرمانان مونث در سینما شود.
- استودیو سازنده: برادران وارنر
- کارگردان: روور اوتاگ
- بازیگران: آلیشیا ویکاندر، دومینیک وست، دنیل وو، نیک فراست
- بودجه فیلم: بین ۹۰ تا ۱۰۶ میلیون دلار
این کاراکتر ابرقهرمان که از دل کامیک بوک (داستانهای مصور) بیرون آمده، توانست در عین نگه داشتن خصوصیات زنانگی خود، شخصیتی قابل توجه را برای علاقمندان به نمایش بگذارد. دیگر شخصیتهایی که تاکنون هالیوود روی آنها انگشت گذاشته بنا به دلایل مختلف نتوانستند آن موفقیتی را که باید و شاید کسب کنند و حالا بعد از بیش از ده سال، کمپانیها سراغ یکی از اولین قهرمانان زن در عالم سینمای اکشن رفتهاند: لارا کرافت. شخصی که خود برخاسته از یک سری بازی ویدئویی با نام تام رایدر (مهاجم مقبره یا به بیانی بهتر «توم ریدر» که تلفظ صحیحتری است اما به سبب آشنایی کاربران ایرانی به لغت «تام رایدر»، از این اسم در مطلب استفاده میشود) است و همه طرفدارانش متفق القول معتقدند که لارای داخل بازیها به مراتب از لارای سینمای هالیوود در سالهای آغازین قرن بیستویکم بهتر بوده.
آنجلینا جولی در آن زمان با ایفاگری نقش لاراکرافت توانست اسم و رسمی برای خود بیافریند و تبدیل به یک سوپراستار شود به طوری که چهره خاص او در برخی از بازیهای بعدی تام رایدر تاحدی مورد استفاده قرار گرفت ولی کم کم با گذر زمان لارا کرافتی که جولی به آن روح داده بود از یادها رفت. خود استودیو سازنده بازی یعنی Eidos هم چند سالی بیخیال این شخصیت در عالم جهان صنعت گیم شد و در سال ۲۰۱۳ دیگر ناشر مطرح صنعت گیم، اسکوئر انیکس با بازسازی (به اصطلاح فنی باید گفت ریبوت) این فرنچایز دوباره این شخصیت را وارد کارزار گیمرها کرد و این اثر با استقبال خوبی در زمان خود مواجه شد.
ادامه این عنوان هم با نام Rise Of Tomd Taider دو سه سال پیش عرضه شد و خبر از آمدن نسخه جدید آن با نام Shadow Of Tomb Raider هم در اواخر تابستان امسال به گوش میرسد. چه فرصتی بهتر برای هالیوود حالا که سری بازیهای جدید این کاراکتر در اوج محبوبیت خود قرار دارد و نسخه جدید آن هم در راه است برای بازسازی کامل فیلم های این شخصیت؟ استودیو برادران وارنر در این بین فرصت را مغتنم شمرده و شخصیت لارا کرافت را بار دیگر با تیمی جدید بازآفرینی کرده است.
همانطور که احتمالا میدانید در عالم سینما قانون نانوشتهای وجود دارد مبنی بر اینکه اکثر سریالها و فیلمهای سینمایی اقتباسی از بازیهای ویدیویی با شکست مواجه خواهند شد و نمیتوانند مورد مقبول طرفداران و منتقدان قرار بگیرند. شاید آخرین باری که یک فیلم خوب بر اساس یک بازی دیدیم را هیچ وقت به یاد نیاوریم چرا که تا به امروز چنین اثری ساخته نشده و جملگی این آثار در رده فیلمهای ضعیف قرار میگیرند که حتی در گیشه هم موفقیت چندانی به دست نمیآورند.
حتی عنوان ناقصی مانند فیلم Silent Hill با اینکه قابل تحمل بود ولی هیچگاه در رده شاهکارهای سینمایی جا نمیگیرد و اگر خاطرتان باشد پروندهاش با نسخه دوم که به مراتب نسبت به فیلم اول ضعیفتر بود بسته شد.
اما آیا مهاجم مقبره جدید سینما توانسته این فرمول را با بازیگر اسکاریاش در نقش لارا کرافت یعنی آلیشیا ویکاندر(بازیگر سوئدی که انتخاب او به عنوان نقش لارا کرافت با اصالت انگیسی با مخالفتهایی همراه بود) را درهم بشکند؟ خیلیها این امید را داشتند ولی درواقع باید اعتراف کرد که خیر، متاسفانه تام رایدر هم به همین فرمول تکراری دچار شده است و نمیتواند پارا فراتر از یک اثر معمولی بگذارد. اما چرا؟ در ادامه کمی علت این چرایی را باهمدیگر واکاوی میکنیم.
«روور اوتاگ» کارگردان نروژی تبار فیلم که اولین بار است در هالیوود پشت دوربین قرار گرفته، داستانی را که برای ساخت آن انتخاب کرده را میتوان تقریبا یک پیادهسازی موبهمو از بازی این سری در سال ۲۰۱۳ دانست که حذفیاتی هم در آن به وجود آمده است. لارا کرافت دختر یک استاد دانشگاه و باستانشناس است که پدرش در دوران کودکی به یک سفر اکتشافی و کاری رفت و هیچگاه برنگشت.
لارا حالا برخلاف خواسته پدرش و هوش و استعدادی که دارد، قید تحصیلات آکادمیک را زده و مشغول به سرگرمیهای دیگر است و برای گذران زندگیاش حتی رو به پیک موتوری شدن آورده است. او روزی توسط یک سلسله وقایع به یک سری از اسناد و مدارک از پدرش دست پیدا میکند که با مرور آنها مشخص میشود پدر او به جزیرهای دورافتاده در ژاپن رفته تا بتواند با پیدا کردن مقبرهای راز یکی از خداوندگاران باستانی این مردم را کشف کند. پدر در نواری ویدویی که از خودش به جا گذاشته از یگانه دخترش لارا میخواهد در صورت عدم بازگشت او تا چند سال بعد تمامی این مدارک را بسوزاند چرا که احتمالا راز جزیره سرخ (نام همان جزیره که پدر به آن سفر کرده) به قدری هولناک است که اگر دست آدمهای نابکار بیفتد میتواند فاجعه آفرینی کند.
لارای سرکش اما مطابق دستور پدر عمل نمیکند و با نافرمانی هرچه تمام تر به سمت جزیره میرود تا پدرش را بیابد و او را به خانه برگرداند، غافل از اینکه نمیداند در این جزیره چه ماجراهایی در انتظار اوست...
فیلم مهاجم مقبره به دلیل وفادار بودن بیش از حد به بازی سال ۲۰۱۳ برای گیمرها و طرفداران این شخصیت چرخش داستانی چندان جدیدی ندارد و صرفا به تصویر در آمدن صحنههای داخل بازی به صورت یک فیلم لایواکشن را به ارمغان آورده است. این قشر از طرفداران احتمالا از حذف یک سری از کاراکترهای کلیدی حتی به خشم در بیایند اما در هر صورت ریش و قیچی دست اوتاگ بوده و بس.
تصمیم کارگردان مبنی بر وفاداری به بازیِ این فیلم، به خودی خود چندان موضوع بدی نیست ولی مشکل آنجاست که پیشینه لاراکرافت برخلاف بازی حدود یک سوم از فیلم را دربر میگیرد که همین موضوع، آغاز فیلم را بسیار کند و حوصلهسربر میکند.
در نیمه دوم فیلم که لارا وارد جزیره می شود هم مشکلات فیلم از جای دیگری لنگ میخورد، لارا کرافتی که ویکاندر به آن در پرده نقرهای جان داده، مانند یک کاراکتر در بازی ویدیویی شده که با فشردن دکمههای پرش و جاخالی و البته شلیک به اینور آنور پریده و با ژانگولربازی تبدیل به قهرمانی با تیرکمان میشود که در برابر لشکری تا دندان مسلح ایستادگی میکند.
لارا کرافت در این صحنهها بیشتر شبیه یک ابرقهرمان میشود تا قهرمانی واقعگرا و باورپذیر و زمانی که موضوع نجات دنیا توسط او پیش میآید (امری که در بازی به هیچ وجه وجود نداشت) این کلیشهها را نخ نماتر از قبل میکند.
آلیشیا ویکندر در نقش بزنبهادر داستان توانسته به خوبی ایفاگری کند و بدنی ورزیده و آماده را برای این نقش مهیا کرده ولی پتانسیل قدرت بازیگری او در لابهلای صحنههای متعدد اکشن تاحد زیادی گم میشود. دیگر بازیگران فیلم اما همان یک مقدار پتانسیل را نیز نداشته و نقشآفرینی خود را تبدیل به فاجعه میکنند بهطوری که فکر میکنید این افراد همان شخصیتهای داخل بازی با هوش مصنوعی هستند و نه انسانی با پوست و گوشت و خون!
فیلم در بخش فنی با در نظر گرفتن استفاده بیش از حد از پرده سبز و جلوههای ویژه قابل قبول است اما در بخش فیلمنامه و کارگردانی درهم و آشفته است و این عدم تناسب ضربه بزرگی به آن زده. فیلمبرداری سکانسها قابل قبول است اما طراحی صحنه این سکانسها (به ویژه موقعیتهای داخل مقبره و...) به شدت قدیمی و تداعی کننده ایندیانا جونز سی-چهل سال پیش است.
تام رایدر یا همان مهاجم مقبره پتانسیل زیادی برای ساخته شدن یک اثر سینمایی اصیل را دارد ولی متاسفانه این عناصر فدا شده و شاهد فیلمی هستیم که در اکثر سکانسها رگههایی از بازیهای ویدیویی و یا آثاری چون ایندیانا جونز و دیگر فیلمهای این ژانر به چشم میخورد و از خود اصالتی ندارد.
این فیلم میتوانست در صورت تزریق کمی خلاقیت در خط داستانی و رئالتر کردن صحنههای اکشن و استفاده از بازیگران مناسبتر در نقشهای فرعی، تبدیل به اثری به مراتب بهتر شود ولی گویا تیم پشتصحنه به اسم و رسم و محبوبیت این شخصیت در بین گیمرها اکتفا کرده و با زیاد کردن شعله اکشن فیلم، این توهم را داشتهاند که از پس ماموریتشان برآمدهاند.
فیلم مهاجم مقبره از این نظر که قهرمان زن زیبارو و خوشاندامش را با موضوعات جنسی به رخ نمیکشد و از آن به عنوان یک ابژه جنسی استفاده نمیکند، قابل احترام است ولی کاش این احترام در دیگر بخشهای فیلم نیز صورت میگرفت تا شاهد اثری درخور این کاراکتر و دنیای پر رمز و رازش باشیم.
در هر حال تام رایدر با بودجه ۹۴ میلیون دلاریاش تا لحظه نوشتن این مطلب فروش ۲۶۸ میلیون دلاری در جهان داشته که طبق قانون نانوشته هالیوود، یعنی سه برابر فروختن بودجه که مساویست با سوددهی فیلم، یک ضرر نسبی را به استودیو سازنده وارد کرده است و ساخت ادامهای برای آن چندان محتمل به نظر نمیرسد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
همون زمانی که بازیگر نقش اول اعلام شد مشخص شد این فیلم هم نمی گیره، انتخاب بسیار بدی هست.
با اینکه تمام سعیاش رو کرده به نقش لارا بشینه ولی واقعا نمیتونه