
بررسی بازی Where the Water Tastes Like Wine؛ ماییم و می و مطرب و این بازی ناب
آمریکا تاریخ چندانی ندارد و از همین رو فرهنگ خیلی غنی هم ندارد اما به خوبی توانسته در طی همین عمر نسبتا کوتاه، خودش را در دنیا جا بیندازد و از آمریکا یک تصویر فرهنگی، ...

آمریکا تاریخ چندانی ندارد و از همین رو فرهنگ خیلی غنی هم ندارد اما به خوبی توانسته در طی همین عمر نسبتا کوتاه، خودش را در دنیا جا بیندازد و از آمریکا یک تصویر فرهنگی، هنری جالب به ترسیم در بیاورد. داستانهای فولکلوریک و موسیقی کانتری دو عنصر مهم این موضوع هستند به طوری که حتما در هرجایی با شنیدن موسیقی کانتری و یا لهجه کابویی به یاد آمریکا میفتید.
حال بیایید به جاده دیگری بزنیم و از داستان بگوییم؛ چیزی که چند سالیست در بازی ها چندان مهم نیست و حتی دنیای گیم این روزها به سمت بازی های بی داستان پیش میروند که به شخصه با آنها مخالفت شدیدی دارم. مساله داستان در بازی (که در این مقاله پدرام به خوبی آن را کند و کاو کرده) اما برای خیلی از گیمرها و بازیسازان هنوز مهم است و به نظر میآید عوامل پشت بازی Where the Water Tastes Like Wine دغدغه اصلیشان همین موضوع بوده است. بازی آنها جدا از سیستمهای نقش آفرینی و بقایی که در جای جایش نهفته است، پر از داستان و قصه است. سرزمین هزار و یکشب آمریکایی اینجاست.
- سازنده: Dim Bulb Games Serenity Forge
- ناشر: Good Shepherd Entertainment
- پلتفرم ها: پیسی، مک
- پلتفرم بررسی: پیسی
بازی از جایی شروع میشود که شما با یک گرگ کارت بازی میکنید و به او می بازید. گرگ سخنگو و فکل کراوات کرده به شما میگوید که جایی که آب مزه شراب میدهد را برایش پیدا کنید و راهنماییتان میکند که این مکان یک نقطه نامعلوم در آمریکاست. گرگ میگوید که شما میتوانید در گشت و گذار پیرامون سرزمین پهناور و با جستجو و سوال کردن از مردم، این مکان را بیابید و در نهایت شما را با یک نفرین تبدیل به یک اسکلت زنده میکند.
گرگ قول میدهد که بعد از پیدا کردن مکانی که آب در آن مزه شراب میدهد، شما را به حالت اولتان برگرداند و از خیر کشتن شما (بدهی که سر باخت به گرگ دارید خیلی زیاد است) بگذرد. اینجاست که شما در نقش یک مسافر بار و بنه به دوش، پیاده سرتاسر آمریکا را گز میکنید تا نقطه جادویی مورد نظر گرگ را بیابید. شما در این راه با انبوه داستانها و شخصیتها مواجه میشوید و همین قصهها مسیر بازی را پیش میبرند.
بازی Where the Water Tastes Like Wine شبیه هیچ بازی دیگری نیست که در عمرتان تجربه کردید و به معنای واقعی یک بازی مستقل با ایدههای یونیک تمام عیار است. هرچند بازی از نظر میزان فروش یک شکست برای سازنده و ناشر محسوب شده ولی این موضوع به کج سلیقگی گیمرها و البته خاص بودن بازی و واجب الزبان انگلیسی بلد بودن! برای فهم بازی برمیگردد.
گیم پلی بازی خیلی عجیب و غریب است و وقتی میگویم خیلی یعنی خیلی خیلی! شما در نقش این مسافر روی نقشه آمریکا قرار میگیرید و شروع به قدم زدن میکنید. تا اینجا بازی شبیه به عناوین Walk Simulator است که در چندسال اخیر عناوین خوبی هم در این ژانر عرضه شده، اما بعد متوجه میشوید که باید برای قدم زدن و رسیدن به نقاط مختلف، حواستان به انرژی و خواب و خوراکتان هم باشد و از همین رو بازی طعم ژانر بقا Survival به خودش میگیرد. شما در مکانهای مختلف میتوانید شغل پیدا کنید و چندرغازی در بیاورید و با آن خوراکی بخرید تا نای راه رفتن داشته باشید. اما صبر کنید، اینها حواشی گیمپلی است که عرض شد و اصل کار و بخش عجیب داستان مانده.
در نقشه بزرگ بازی بازی Where the Water Tastes Like Wine نشان میدهد که قصه و داستان چقدر میتواند در یکبازی جذاب باشد بطوری که کل یک بازی بر پایه داستان(ها) بچرخد و بس! به هرجایی که میرسیدید، میتوانید شاهد و شنونده یک داستان فولکلوریک آن منطقه باشید. این داستانها عموما دو سه دقیقه هستند و در سبکهای مختلفی از جمله ترسناک، عاشقانه، امیدوارانه، پندآموز، جنگی، درباره خانواده، کمدی و... هستند و به صورت نوشتاری همراه با تصاویر نقاشی زیبا ارائه میشوند. شما در حین شنیدن این داستانها میتوانید در مواردی خاص خودتان قصه را پیش ببرید و انتخابهای شما در روند داستان تاثیر خواهد داشت. بعد از شنیدن قصه، هر داستان به اندوخته داستانهای شما اضافه میشود. لابد میپرسید با این داستانهای ذخیره شده چکار میشود کرد؟
نقطههایی به نام Camp Fire وجود دارد که شما میتوانید در آنجا در کنار شعلههای آتش به خودتان استراحت بدهید. در هر نقطه یک مسافر دیگر هم مثل شما وجود دارد که در بین آنها کاراکترهای مختلفی وجود دارد: از سرباز از جنگ برگشته گرفته تا زنی مطلقه و کشیشی که به ایمانش شک کرده و پسربچه عاشق قصههای ترسناک و... تمامی این افراد همصحبت شما شده و با توجه به حرفها و روحیهای که دارند از شما طلب یک داستان میکنند.

شما باید در آرشیو داستانهایی که تاکنون شنیدهاید بگردید و با توجه به مضمون هر داستان (خوشبختانه بازی خودش قصهها را به دستهبندی هایی چون عاشقانه،عارفانه،خوشحال کننده، غم انگیز و... تقسیم میکند) یک قصه خوب برای مسافر تعریف کنید. اگر درست به خال بزنید، مسافر از قصه شما خوشش میآید. مثلا برای پسربچه یک داستان ترسناک میگویید، یا برای کشیشی که ایمانش متزلزل شده یک داستان درباره خدا و ایمان و یا برای یک مادر عزادار، قصهای غمانگیز که او را تحت تاثیر قرار دهد. در صورت درست پیشروی این بخش، این افراد قصههای زندگی خودشان را برای شما بازگو میکنند؛ قصههایی که شما باید همهشان را در بازی بشنوید و با توجه به این خاطرات سرنخهایی از اینکه جایی که آب مزه شراب میدهد کجاست به دست بیاورید.
در بازی بیش از ۲۵۰ قصه وجود دارد و لازم است که حداقل نصف آنها را بشنوید و ببینید تا به پایان بازی بعد از نزدیک به ۱۸ الی ۲۲ ساعت نزدیک شوید. این داستانها همگی تم تاریکی دارند (حتی کمدیهایشان حالت گوتیکی دارد) و آنقدر جذاب روایت میشوند که گیمر را مجذوب خود سازند. پیادهروی و رسیدن به مناطق مختلف که جزو بخشهای کسلکننده بازی است هم تا حد زیادی تلاش شده تا از کسل بودن در بیاید؛ چطور؟ موسیقی متن کانتری بینظیر بازی که حقیقتا گوشنواز است و میتوانید ساعتها به آن گوش جان بسپارید.
راه رفتن در جهان بازی میتواند به وسیله قطار و تاکسی و حتی سوت زدن هم باشد! حالت سوت زدن (که بازی در آن کمی با ژانر ریتم آمیخته میشود) باعث سریعتر راه رفتن کاراکتر شماست و در مواردی که حوصلهتان سر رفته، میتواند شما را سرگرم کند. ایراد بزرگ بازی همین پیاده رویهای طولانی و رفتن به نقاط مختلف است که در کندترین حالت شکل گرفته و با اینکه در جایی خواندم سازندگان نوید آپدیتهایی برای درست شدن این بخش را دادهاند اما به نظر میرسد هنوز خبری از این موضوع نیست.
گرافیک بازی همانند دیگر بخشهایش عجیب است و خاص. گرافیک فنی بازی زیباست و تصاویری که در جلوی چشمتان نمایش داده میشود هنرمندانه هستند. در کنار این گرافیک، صداگذاری کامل و بی عیب و نقص شخصیتها را داریم که برای یک بازی با محوریت قصه و قصه سرایی یک امر ضروری به حساب میآید.
Where the Water Tastes Like Wine ترکیبی از هنر، فرهنگ در قالب بازیست و سلایق خاصی را میطلبد اما تجربه آن میتواند دریچهای کاملا جدید باشد به دنیای قصهها و بعد از دیدن این بازی دلتان میخواهد که هر فرهنگی، ولو فرهنگ غنی کشور خودمان، میتوانست در کالبد این بازی جای بگیرد. بازی مانند یک نوول گرافیکی است که شما آن را با قصههای انبوه داخل آن پیش میبرید و از این داستانها برای پایان یافتن ماجراجویی عجیب و غریب خود استفاده میکنید. اگر زبانتان قویست و اگر عاشق داستان و روایت و بازیهای خاص هستید، (و البته کمی صبور) بازی Where the Water Tastes Like Wine را از دست ندهید.
بازی Where the Water Tastes Like Wine نشان میدهد که قصه و داستان چقدر میتواند در یکبازی جذاب باشد بطوری که کل یک بازی بر پایه داستان(ها) بچرخد و بس! اینجا غرب وحشی شکل دیگری از خود دارد.
- داستان، داستان و بازهم داستان
- اتمسفر عالی
- موسیقی و صداگذاری بی نظیر
- ترکیب خوب چندین ژانر ایندی در یک بازی
- کسل کننده بودن مراحل پیاده روی
- راهنمایی نکردن گیمر برای فهم دنیای عجیب بازی که البته از نظر برخی نکته مثبت است!
- بخش Survive بازی درست ساخته و پرداخته نشده و فقط نقش اعصاب خردی دارد
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نقد جالبی بود. حیف عنصر داستان که در بازیا رو به زوال هست. مرسی ک این بازیا رو معرفی میکنین
چه نقد زیبایی، ممنون
نقد عالی بود
کسی که بازی شو کرده نطر بده لطفاً
خیلی خوبه.
من دارم بازی میکنم
نقد خیلی خوب و کاملی بود.
همین الان دانلودش کردم.