گزارش میدانی دیجیاتو: بدون کالا و بی مشتری، بازار موبایل در تندباد حادثه
«هیچکس نیست برادر من. اگر هم کسی داخل محوطه پاساژ باشد، احتمالا اهالی کسبه هستند که آمدهاند با هم چاق سلامتی کنند و به زمین و زمان غر بزنند.» یکی از نگهبانان پاساژ چارسو این ...
«هیچکس نیست برادر من. اگر هم کسی داخل محوطه پاساژ باشد، احتمالا اهالی کسبه هستند که آمدهاند با هم چاق سلامتی کنند و به زمین و زمان غر بزنند.» یکی از نگهبانان پاساژ چارسو این را به من میگوید و با اشاره به محوطه خالی پاساژ منتظر اینست که حرفش را تایید کنم. ترجیح میدهم خودم کنجکاوی کنم و بفهمم که بالاخره بازار موبایل در ایران حالش چطور است و در آن کالا نیست یا اصلا مشتری نیست، یا شایدم هر دو؟
«فقط همین سه مدل را دارم.» فروشنده فروشگاه بزرگی در طبقه همکف، با اشاره به میزهای رنگارنگ و مزین به برندهای مطرح موبایل این را میگوید و متوجه میشوم که از همان سه مدل هم نهایتا یک رنگشان را دارد. علت را که جویا میشوم زیر بار جریانی به اسم احتکار نمیرود و میگوید که آنها صرفا یک واسطه هستند و واردکننده ها جنسهایشان در گمرک جامانده است. میگویم اما خبر آمد که روند ترخیص موبایلهای مانده سریعتر شود و جوابم را اینطور میدهد: «از کی تا حالا اخبار درست منتشر میشود؟»
یکی دیگر از همکارانش که شاکیتر از او هم هست با لحن تندی درباره اظهارات وزیر ارتباطات و دیگر مسئولان دولتی و البته خود ما سایتهای خبری صحبت میکند و رسما خبرنگاران را در نابودی بازارشان سهیم میداند:
«بازار موبایل درست میشود و فعلا گوشیهایتان را دو دستی بچسبید و الان گوشی نخرید و دیگر سخنرانیهای دوستان و بازتاب شکوهمندشان در سایتهای خبری باعث شده که مردم فکر کنند نباید موبایل بخرند و بازار موبایل سرجایش برمیگردد. در تاریخ کشورمان کدام بازار بعد از گرانی به ارزانی انجامید که این بار دومش باشد؟ اگر زمان آتش بس بعد از جنگ را میخواهید مثال بزنید باید بگویم که این دو برهه زمانی هیچ دخلی به یکدیگر ندارند.»
قبل از آنکه از مغازه بیرونم کند و تمام مشکلات زندگیاش را بر سر من بیندازد، به یک فروشگاه برند معتبر سر میزنم و به جای مشتری، کلی نیروی خدماتی میبینم که در حال زیر و رو کردن مغازه هستند. گویا از فقدان مشتری فعلا وقت را مغتنم شمردند و دستی به سر و روی مغازهشان میکشند. هرچه میگردم صاحب مغازه یا فروشندهای را پیدا نمیکنم و بعد از مدتی که یک نفر پیدا میشود هم وقتی میفهمد مشتری نیستم و برای گرفتن گزارش خبری آمدهام، چهرهاش در هم میرود، انگار اینجا هیچکس دل خوشی از اخبار ندارد:
«ما تمام کالاهایمان را موجود داریم اما فروشمان به یک گوشی در روز هم رسیده که افت بیسابقهای را در تاریخ فروشمان تعریف میکند. 7 پرنسل بودیم که الان تبدیل به دو نیرو شدیم و بقیه بچهها را عجالتا عذرشان را خواستهاند. بیشتر فروشگاههای این پاساژ و تمامی فروشگاههای علائدین اجاره هست و فشار زیادی به صاحبان فروشگاهها آمده است.»
با آمدن اسم علائدین تصمیم میگیرم که به این قطب بازار موبایل کشور هم سر بزنم و اوضاع آنجا را کمی شلوغتر از چارسو میبینم ولی به گفته آقای عادل، یکی از فروشندگان این پاساژ، جمعیت اندک حاضر در پاساژ یا دنبال تعمیرات موبایلشان هستند و یا آمدهاند مظنه قیمت کنند:
«افرادی را دیگر به چهره میشناسم که هر روز میآیند و چهار پنج تا گوشی را قیمت میکنند، فکر کنم خودشان هم دقیقا نمیدانند چکار میخواهند کنند، اصلا چه کسی میداند میخواهد با این اوضاع چه کار کند؟»
پسری قدبلند که ویترینهای مغازهها را میپاید از همین افراد است که چند روزیست گوشیها را قیمت میکند تا بلکه بتواند با پساندازش به قول خودش یک موبایل خوب بخرد، او میگوید که بلاتکلیفی بازار باعث تاخیر چند هفتهای در خرید او شده است:
«مشکل اینجاست که بسیاری از سایتهای اینرنتی هم که پیشتر قیمتها را داشتند دیگر موجودی ندارند و نمیتوان نرخ بازار را با نرخ آنها سنجید. این موضوع و قیمت شناور دلار در بازار باعث شده که هر فروشنده هر قیمتی که دلش خواست موبایل را بفروشد و به شخصه مواردی کاملا یکسان را دیدم که با اختلاف چند صد هزارتومانی در همین پاساژ به فروش میرسد.»
با او همگام میشوم تا بفهمم ناموجودی اجناس در علائدین هم وجود دارد یا خیر، در خیلی از مغازهها بعد از اسم بردن از یک سری موبایلها، فروشنده بیرون میرود و بعد از چند دقیقه قیمت میدهد یا با دوستانش تماس میگیرد. این امر قبلا هم در بازار متداول بود اما الان تقریبا سر اکثر مدلها چنین ماجرایی رقم میخورد و به نظر میرسد که انواع موبایلها با یک ترتیب خاص بین مغازهها پخش شده است. در بین تمامی این برندها، گوشیهای اپل بیشترین گرانی را به خود دیدهاند و رسما به بازار مخاطبینی خاص تعلق یافتهاند. نوید از یک آمار جالب توجه خبر میدهد و میگوید که این روزها فروش آیفونهای دست دوم هم بیشتر شده است:
«مردم به آیفونهایشان به چشم اندوخته مالی و یک گنج نگاه میکنند و این روزها افراد بسیاری را میبینم که قصد فروش گوشی آیفونشان را دارند و در ازای آن یک مدل پایین ردهتر اندرویدی میخرند.»
این مغازه داران ادعا میکنند که حرفشان و بحثشان کاملا با واردکنندگان جداست و آنها صرفا واسطههایی هستند که بیشتر از مردم و واردکنندگان ضرر میبینند. از آنطرف ملتی هم در بین ویترینهای تقریبا خالی مغازهها میچرخند که واقعا با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. بیشتر از این مغازهداران، فعلا ساندویچ فروشان و لیمونادفروشان دور پاساژ سود میکنند و دادزنان مشتری میطلبند. خوشبختانه هنوز برای ساندویچ اقتصادی فلافل مشتری وجود دارد، البته اگر در آینده تبدیل به ساندویچ پرچمدار نشوند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من از دیجیکالا دو سه سال پیش یه honor7 خریده بودم که جدیدا باتریش ظرفیتش کم شده ، میخواستم امسال یه گوشی جدید بگیرم ولی با این وضعیت که درست شده حاضر نیستم باج به شغال بدم برای همین اینترنتی یه باتری براش خریدم و اونو عوض کردم و حالا حالاها هم دیگه نیازی به گوشی جدید ندارم.