سرمازیستی و زندگی مجدد؛ آیا انسانهای منجمد دوباره زنده میشوند؟
تمایل بشر به زندگی جاودان و فرار از مرگ همواره وجود داشته و در طول تاریخ، افراد زیادی با صرف زمان و هزینه های هنگفت به دنبال اکسیر جوانی و زندگی ابدی بوده اند. اما ...
تمایل بشر به زندگی جاودان و فرار از مرگ همواره وجود داشته و در طول تاریخ، افراد زیادی با صرف زمان و هزینه های هنگفت به دنبال اکسیر جوانی و زندگی ابدی بوده اند. اما در سال های اخیر، پیشرفت دانش سرمازیستی باعث شده انسان ها به طرز جدی تری به زندگی جاودانه فکر کنند.
هم اکنون بیش از 300 نفر کل بدن یا مغز خود را به مؤسسات منجمد کننده انسان سپرده اند
البته منجمد کردن بدن به منظور بیدار شدن در آینده، هنوز فراگیر نشده اما حداقل روی کاغذ می دانیم که با مبلغ زیادی پول، امضا کردن چند سند و رضایت نامه، مراجعه به مراکزی مانند «Cryonics» و خوابیدن در محفظه های مخصوص، می توان امیدوار بود که چند دهه یا حتی چند قرن بعد، دانش بشر به حدی برسد که بتواند بدن های فریز شده انسان ها را به زندگی بازگرداند.
جالب است بدانید که هم اکنون بیش از 300 شهروند آمریکایی کل بدن یا تنها مغز خود را به مؤسسات منجمد کننده انسان سپرده اند تا در آینده، با همین بدن ها به زندگی باز گردند یا مغزشان در کالبد یک ربات، تا ابد زندگی کند.
با این وجود در حال حاضر افرادی که دست به چنین کاری زده اند، فعلاً مرده محسوب می شوند و نمی توان با اطمینان گفت که همه آنها روزی دوباره در ترافیک گیر می کنند یا از توانایی فوق العاده بدنی و مغزی ارتقا یافته خود لذت خواهند برد.
در مطلب حاضر نظر برخی از متخصصان حوزه و همچنین مخالفان انجماد انسان را درباره امکان حیات دوباره انسان های منجمد مورد بررسی قرار خواهیم داد. با دیجیاتو همراه باشید:
جوا پدرو د ماگالز
زیست شناس دانشگاه لیورپول و رئیس شبکه تحقیقاتی Cryonics در انگلستان
از نظر من فناوری سرمازیستی که امروز در اختیار داریم شدیداً به سلول های بدن آسیب می زند. در شرایط ایده آل، یعنی زمانی که درست پس از مرگ انسان فرآیند انجماد آغاز شود، با دو مشکل اصلی رو به رو هستیم. اول اینکه مواد شیمیایی نگهدارنده بافت ها که طی فرآیند به بدن وارد می شوند، در درازمدت سمی بوده و به اندام ها آسیب می زنند.
مشکل بعدی تفاوت نقطه انجماد مواد مختلف تشکیل دهنده اعضای بدن است که خصوصاً برای اندام های حساسی مانند مغز یا چشم، موجب پارگی یا از بین رفتن بافت ها خواهد شد.
در شرایط غیر ایده آل، یعنی زمانی که جسد مدتی پس از مرگ منجمد شود، اوضاع بدتر است چرا که فرآیند فروپاشی سلول های بدن آغاز شده و به خصوص مغز انسان خیلی زود دچار آسیب های جدی می شود. از این رو پیشرفت علمی قابل توجهی نیاز است تا بتوان چنین بافت هایی را دوباره برای زندگی کردن آماده کرد.
سرمازیستی در بدترین حالت شانس اندکی برای زندگی دوباره فراهم می کند
با این حال نمی توان آینده را با اطمینان کامل پیش بینی نمود و گفت که چنین دستاوردهایی غیر ممکن هستند. به همین خاطر در بدترین حالت می توان گفت ورود به مرحله سرمازیستی حداقل شانسی دوباره (هرچند اندک) برای زندگی کردن به افراد می دهد. از طرفی برای بیمارانی که به امراض لاعلاج مبتلا هستند، سرمازیستی راه حلی انقلابی است؛ چرا که در این شرایط می توانند تا زمان کشف درمان بیماری خود زنده بمانند.
مارک کلاین
هم مؤسس و مدیر ارشد فناوری کمپانی X-Therma، فعال در حوزه نگهداری سرد از سلول های بنیادی، اندام و بافت های بدن
دو روش برای منجمد کردن انسان و زندگی سرمازیستی وجود دارد: نخست انجماد مغز (سر) که موجب کاهش هزینه ها می شود اما نگهداری از ساختار زیرین آن را دشوارتر می کند؛ دوم منجمد کردن کل بدن به امید روزی که امکان بازیابی کامل سلامت و زنده شدن مجدد سلول ها فراهم شود.
برای ورود به حالت سرمازیستی دما باید تا منفی 196 درجه سانتیگراد کاهش یابد
اما در هر دو روش محدودیت های فراوانی وجود دارد. به عنوان مثال چه طور می شود اندامی را بدون آسیب رساندن به بافت هایش منجمد کرد؟ در فرآیند کنونی، مواد شیمیایی مخصوصی برای جلوگیری از یخ زدگی وارد سلول ها می شوند. اما برای ورود به حالت سرمازیستی، دما باید تا منفی 196 درجه سانتیگراد کاهش یابد، در چنین شرایطی جلوگیری از تشکیل بلورهای یخ در سرتاسر یک اندام کار بسیار بسیار دشواری خواهد بود.
از طرف دیگر با ورود مواد ضد یخ به سلول، آب موجود در آنها خارج شده و سلول ها خشک می شوند. این فرآیند شدیداً به ارتباطات بین سلولی آسیب زده و بسیاری از آنها را قطع می کند. اتفاقی که تقریباً غیر قابل بازگشت بوده و در بهترین حالت، بخش اندکی از ارتباطات دوباره ترمیم می شوند.
در نتیجه با مشکلات شیمی (جلوگیریی از تشکیل بلورهای یخ)، زیستی (آسیب به بافت ها و ارتباطات بین سلولی) و فیزیکی (چه طور می توان جسمی در ابعاد اندام های بدن را به صورت یکنواخت و یکپارچه منجمد نمود؟ و سپس آن را بدون آسیب زدن به بافت ها دوباره گرم کرد؟) مواجه هستیم.
از نظر من کاربردهای بهتری برای فناوری سرمازیستی وجود دارد. مثلاً نگهداری از اندام های اهدایی علاوه بر هزینه کمتر، از منجمد کردن کل بدن قابل دسترس تر بوده و می تواند جان بسیاری از انسان ها را نجات دهد.
نیک بوستروم
استاد دانشگاه آکسفورد و رئیس مؤسسه آینده انسانیت (Future of Humanity)
از نظر فنی، کل فرآیند ممکن به نظر می رسد. در حال حاضر بخش منجمد و نگهداری کردن بدون مشکل انجام می شود، اما بازگرداندن به زندگی موضوعی است که برای حل آن، احتمالاً باید دست به دامان هوش مصنوعی و توانایی های فوق بشری آن در آینده شویم.
دنیس کوالسکی
رئیس مؤسسه Cryonics
پاسخ علمی به سؤال «آیا انسانهای منجمد دوباره زنده میشوند؟» این است که نمی دانیم؛ چرا که هیچکس قادر به پیش بینی آینده نیست و به همین خاطر هم انسان های زیادی به امید بازگشت دوباره به زندگی و درمان بیماریشان در آینده، ریسک منجمد شدن در نیتروژن مایع را پذیرفته اند.
حدود 100 سال پیش روش هایی مانند شوک الکتریکی و احیای قلبی-ریوی وجود نداشتند و به همین خاطر تعریف مرگ تا حدودی فرق داشت. سرعت فزاینده پیشرفت علم و فناوری در حال حاضر نیز ممکن است روزی احیای سلول ها را ممکن کند و مرزهای غیر ممکن را جا به جا نماید.
به عنوان مثال تلفن هوشمند خود را در نظر بگیرید، اکثر ما امروزه ابزاری در اختیار داریم که قادر است با تمام دنیا ارتباط برقرار کرده و کل دانش بشری را به ما نشان دهد. چنین چیزی در دوران قدیم احتمالاً گوی جادوگری نامیده می شد و اکثر مردم آن را افسانه می دانستند.
کاتال اوکانل
پژوهشگر مرکز چاپ سه بعدی بافت های زنده BioFab3D بیمارستان سنت وینسنت ملبورن استرالیا
تمام نشانه ها به ما می گویند «نه!». منجمد کردن بدون آسیب بدن فرآیند بسیار حساسی است که خصوصاً با توجه به ظرافت برخی بافت ها از جمله مغز، حداقل با فناوری کنونی غیر ممکن خواهد بود. متأسفانه بسیاری از بافت های درونی بدن افرادی که تا کنون منجمد شده اند، حالا به خمیر نرمی تبدیل شده و هرگز قابل زنده کردن نیست.
سرمازیستی در شکل کنونی بیشتر یک مذهب است تا علم
سرمازیستی در شکل کنونی بیشتر یک مذهب است تا علم. پیروان این مذهب به جای یک موجود مقدس، به فناوری ایمان آورده اند و امیدوارند در آینده، روش های جدید آسیب های جدی که فرآیند کنونی به بافت ها زده را جبران کنند. در واقع سرمازیستی نوعی نظام فکری است که مواجه شدن با ترس از مرگ را آسان تر می کند.
توانایی برخی موجودات در تحمل انجماد یکی از نشانه های طبیعت برای امکان پذیری سرمازیستی است؛ اما رسیدن به چنین نقطه ای نیازمند سرمایه گذاری چند صد میلیارد دلاری و فعالیت شبانه روزی هزاران دانشمند به مدت چند دهه خواهد بود تا به نتیجه برسد.
در ضمن هیچ تضمینی برای بازگشت سرمایه وجود ندارد که همین موضوع، جذب سرمایه گذار را سخت می کند. به قول یکی از استادانم، ایده ای که سرمایه گذار ندارد، توهم است.
به دنیای پزشکی امروز نگاه کنید، توسعه یک روش درمانی یا داروی جدید برای مشکلی خاص ممکن است چند دهه طول کشیده و میلیون ها دلار هزینه بردارد؛ حال مشکلی که فناوری سرمازیستی قصد مواجه شدن با آن را دارد در نظر بگیرید، زمانی که این تکنولوژی عملی شود، احتمالاً بدن انسان با پیشرفت های پزشکی، خود به خود نامیرا شده است.
رالف مرکل
رئیس بنیاد افزایش عمر Alcor
پاسخ کوتاه من این است: اکثر بیمارانی که در مؤسسه Alcor منجمئ شده اند در قرن حاضر به زندگی باز خواهند گشت.
تا زمانی که ساختارهای مسئول کدگذاری و ذخیره کردن اطلاعات در مغز قابل بازیابی باشند، انسان نمرده است
اگر در سال 1940 از مردم می پرسیدید «آیا سفر به ماه امکان دارد؟» بسیاری از آنها چنین جوابی می دادند «خیر، چون خارج از اتمسفر هوایی برای هول دادن به عقب و جلو رفتن وجود ندارد.» پاسخ مذکور در آن زمان علمی به نظر می رسید و حتی مقالات مختلفی هم بر مبنای آن نوشته شد. اما تمام این نوشته ها و ادعاها در 17 جولای 1969، یک روز پس از پرتاب فضاپیمای آپولو 11 به سمت ماه، پس گرفته شدند.
اما افراد بسیاری که در زمینه علم هوانوردی دانش کافی و واقعی داشتند، سال ها پیش امکان سفر به ماه را پیش بینی کرده بودند. در حال حاضر هم شرایط مشابهی برقرار است و افرادی که از علم نانودارو آگاهی دارند، می دانند که در سال های پیش رو امکان احیای مجدد انسان های منجمد وجود خواهد داشت.
البته هنوز هم نظرات شکاکانه وجود دارند اما هیچ شاهد عینی برای اثباتشان در کار نیست. تا زمانی که ساختارهای مسئول کدگذاری و ذخیره کردن اطلاعات در مغز قابل بازیابی باشند، انسان نمرده است. این سطح از مرگ مسلماً نسبت به تعریف عادی آن سخت تر ممکن خواهد شد و به همین خاطر است که می گوییم افراد منجمد، هنوز نمرده اند.
مایکل هندریکس
صاحب کرسی تحقیقاتی عصب شناسی و رفتار کانادا، استادیار زیست شناسی در دانشگاه مک گیل و نویسنده کتاب «شبه علم سرمازیستی»
اگر منظورتان انسان هاییست که پیش از این تمام بدن یا مغز خود را منجمد کرده اند و یا در حال طی فرآیند هستند، خیر، آنها مرده اند و هرگز به زندگی باز نخواهند گشت. آیا ممکن است بدن یک انسان مرده را طوری نگهداری کنیم که در آینده قابل زنده کردن باشد؟ یقیناً خیر. آیا هیچوقت امکان تعلیق زندگی یک انسان زنده از طریق منجمد کردن فراهم خواهد شد؟ ممکن است. برای چه مدتی؟ معلوم نیست.
امکان انتقال خودآگاهی انسان به حالت دیجیتالی وجود ندارد
آیا امکان آپلود (انتقال) خودآگاهی یک انسان به حالت دیجیتالی وجود دارد؟ خیر. خودآگاهی یک چیز نیست، بلکه چندین چیز مختلف است که مغز به صورت همزمان انجام می دهد. به صورت نظری، می شود یک شبیه ساز دیجیتال از خودآگاهی افراد توسعه داد که از نظر وجودی، با «خود» آنها تفاوت داشته و فرد مرجع می تواند در لحظه فعالیت شبیه ساز، زنده یا مرده باشد. به هرحال چیزی که ساخته ایم مستقل از انسان است. در واقع یک «شخص» سیستمی فیزیکی-سببی است، نه موجودیتی دیجیتالی.
آیا ممکن است روزی یک شبیه ساز دیجیتال از انسانی که مرده است را با استفاده از تحلیل داده های مغز او بسازیم؟ چنین چیزی از نظر تئوری ممکن است، اما با توجه به فناوری های زیستی و فیزیکی کنونی، هرکس ادعا کند روش انجام آن را می داند، قطعاً می خواهد محصولی به شما بفروشد.
متیو گیبسون
استاد شیمی دانشکده پزشکی وارویک انگلستان
همان طور که مواد غذایی در دمای اتاق فاسد می شوند و باید برای نگهداری به یخچال منتقل شوند، کاهش دمای سلول های بدن نیز برای نگهداری بلند مدت از آنها الزامی است. با این حال انجماد موفقیت آمیز بافت های بدن و اندام ها، مستلزم ورود و خروج دقیق مواد ضد انجماد به سلول هاست. همچنین نحوه سرد و گرم کردن بدن نیز در میزان آسیب رسیدن به بافت ها مؤثر است.
از سوی دیگر فرآیند سرمازیستی کل بدن تفاوت آشکاری با سلول های مستقل دارد؛ چرا که بدن انسان اجتماعی از سلول هاست که ارتباط آنها با یکدیگر برای زنده ماندن بافت ها خصوصاً در اندام ظریفی مانند مغز حیاتی است.
تصور این که قواعد سرمازیستی یک سلول، برای یک اندام کامل نیز کاربردی است شاید جالب و آرامش بخش باشد، اما چنین فکری ساده انگاری محض خواهد بود. هیچکس قادر به پیش بینی فناوری های آینده نیست، اما این ادعا که نانوداروها در آینده می توانند آسیب های وارده به بافت های مختلف از جمله مغز را جبران کنند، با حقایق علمی امروزی ناسازگار است.
سایمون وودز
استاد اخلاق زیستی دانشگاه نیوکاسل
نخست باید بگویم که به نظر من، هرکس که تا الان وارد فاز سرمازیستی شده، مرده و دیگر قابل احیا نیست. زنده کردن این اجساد نیازمند پیشرفت های عظیم فناوری خواهد بود تا بتوان بافت های بدن آنها را گرم کرد، بیماری مرگبارشان را درمان نمود و در نهایت آنها را به زندگی بازگرداند که هرکدام از این فرآیندها، به تنهایی چالش بزرگی پیش روی علم است.
هرکس که تا الان وارد فاز سرمازیستی شده، مرده و دیگر قابل احیا نیست
تنها حالتی که می توان برای زنده کردن افراد منجمد در نظر گرفت، شرایطی است که پیش از انجماد، فرد مورد نظر زنده و سالم باشد. در این حالت فرآیند سرمازیستی با اتانازی (مرگ اختیاری) گره خورده و سؤالات زیادی پیرامون اخلاقی بودن آن به وجود می آید. البته این روش می تواند برای سفر به اعماق فضا مورد استفاده قرار گیرد؛ هرچند فناوری انجماد کنونی آسیب های جدی به بافت های بدن وارد کرده و حداقل در این زمینه نیازمند پیشرفت بیشتری هستیم.
با این حال زنده کردن یک انسان منجمد پس از چند دهه یا حتی قرن، مشکلات روانی-اجتماعی زیادی به وجود می آورد، چرا که این افراد پس از بیداری هیچ دوست و آشنایی نخواهند داشت و احتمالاً هضم تغییرات محیط هم برایشان بسیار دشوار خواهد بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام saekra 12 همه نظراتتو خوندم برام جالب بود.
این شمارمو .اگه امکانش هست از طریق تلگرام بهم پی ام بده با عقایدت بیشتر آشناشم متشکرم .۰۹۳۷۷۸۶۰۸۴۴
اطرافتون رو بنگرید و ببنید که جیب ها پر و مغز ها خالی شده اند، در حالی که این مغزهای خالی جیب ها را خالی می پندارند.
در حالی که بسیاری از فعالان حقوق بشر و حتی مسئولان سازمان ملل و غیره اعتقاد دارند که وحشی گری های داعش هیچ ربطی به اسلام و هیچ دین دیگه ای نداره، اما هنوز اینجا عده ای مشغول تکرار پروپاگاندای بعضی رسانه ها هستند.
کدوم فعالین اینو گفتن؟؟ کجا؟؟
لینک بده
ضمنا اگه واقعا فک میکنی ربطی نداره پیشنهاد میکنم یه دور قرآنو بخونی
اولا نمکدون خوابه.مردی بیدارش کن.دوما تویی که اسلامو توی امثال داعش و مسوول نماهای مملکت میبینی،بشین و یه بار معنی قرآن و نهج البلاغه رو بخون تا بفهمی مشکل از اسلام نیست از مسلمونی ماست.سوما تو میخوای همه چیز رو با چیزی به نام علم بشریت بسنجی که با وجود همه پیشرفتاش قطره ای مقابل دریاست و به مرور زمان تکمیل و تصحیح میشه.اگه ملاکت فقط علم باشه،اگه یه اشتباهی توی اون علم کشف بشه تمام معلوماتت از اون علم هم زیر سوال میره مثل وقتی که همه فک میکردن خورشید دور زمین میگرده.چهارما فک کنم با مقوله ی خواب مغناطیسی و رویا های صادقه آشنا نیستی که این حرفو میزنی.علمی که تو ازش حرف میرنی،چه جوری میخواد اینارو توجیه کنه؟برو گفته های دانشمندای بزرگ خودمون مثل ابن سینا رو در مورد روح ببین.نکنه میخوای ابن سینایی که عمرشو بابت همون علمی که ازش حرف میزنی هم تکذیب کنی؟پنجما اتفاقا یه مورد ماورایی هست که اونقدر برامون عادی شده و جلوی چشممونه که متوجه اون نمیشیم و اونم کتابی هست که من،توی گچ مغز و همه ی بچه های دیجیاتو دور هم جمع بشن هم نمیتونن یه سوره مثلش بیارن.در آخر من آمادم که حالاحالا ها باهات بحث کنم.حالا اینکه تو میخوای بی منطقیت رو پشت یه منطق پوشالی قایم کنی مشکل خودته.
1. داعش که داره دقیقا اسلامو اجرا میکنه پس نتیجه ش اینه که تو اسلام واقعی رو بهش اعتقاد نداری و یه دین من درآوردی نرم تر داری
اگه نه کدوم قسمت کارشون جزو احکام مورد نظرت نیس
2. نهج البلاغه ربطی به اسلام نداره اسلام یعنی محمد رسول خدا و کتابش قرآن
3. اتفاقا مشکل از اسلامه که نتونسته پیروانش یا حداقل جمع کثیری از اونا رو اصلاح کنه و بازم هم دارن اینطوری رفتار میکنن
4. خوبی علم همینه که متغیره و به مرور زمان تکمیل میشه و 1400 سال نیس که عوض نشده باشه
5. خودت جواب خودتو دادی در مورد خواب و فلان
علم هنوز توضیحی نداره شایدم داره و من در موردش نخوندم پس نمیشه گفت کاملا در این مورد ناتوانه
6. خودت اشاره کردی ممکنه امروز چیزی رو از نظر علمی درست بدونیم و فردا اشتباه از آب در بیاد پس حرفای ابو علی سینا ملاک نیس الان
تازشم تو از کجا میدونی که صرفا از منظر علم بررسیش کرده و دینو قاطیش نکره
(این یه اصله که نباید تو نتیجه گیری علمی باور ها و اعتقاداتو وارد کنیم)
من ابن سینا رو رد نمیکنم ولی صرفا نباید به بزرگان گذشته یا حال یا افکارشون باور داشته باشیم اونام ادم بودن خب
7. کار همتون توهینه نمیتونین بحث کنین البته اولش مشکل از شما نیس به خاطر اینه که هرکسی وقتی به افکارش نقدی وارد شه میترسه و واکنش نشون میده مشکل شما اونجاییه که اون واکنشو اینجوری نشون میدین
8. نمیخوام در مورد قرآن حرف بزنم که خیلی وقت میبره وتازه اون چیزیم نیس که به مغزت فرو شده
جمع کثیری از شما یه چیزایی میشنوین و اونو هی تکرار میکنین بدون اینکه معنیشو حداقل بدونین
مث همین تحدی
9. اشتباه متوجه شدی منظورم این بود که افکارت عوض نمیشن هرچیم که من بگم چون دیدم کسایی که خیلی با مطالعه تر و بامنطقتر از من بودن و نتونستن کسی رو عوض کنن که اینم نقص طرف نیس مشکل از مخاطبش بوده مشکل از اینه که نمیخاین عوضش کنین آپدیتش کنین
و در آخر باید اینو بدونی که من مشکلی با هیچ دینی ندارم خودم نشستم فکر کردم مطالعه کردم دیدم راه بهتری هم هست
دیدم لزومی نداره معتقد باشم
لزومی نداره خدایی باشه اگرم باشه تاثیری تو زندگیم نداره
شاید اشتباه کنم ولی خب چیزیه که باور دارم
پس اگه میخای فحش بدی خودتو خسته کردی
اگرم واقعا دنبال بحثی من پایم
راستی یادم رفت اینو
تو به روح معتقدی قبول پس تو باید ثابتش کنی نه اینکه من ردش کنم
یه مثال میزنم
من میگم یه موجودی هس به اسم بیوفاتسور که وقتی عطسه میکنی باعث و بانیش اینه
شاید بگی خب این همه دلایل علمی برای عطسه هس
ولی من میگم دلایل علمی به جای خود ولی علت اصلی بیوفاتسور هست علم هنوز قادر به درک بیوفاتسور نیس پس وجود داره البته هیچ راهیم برای مشاهده خودش نیس ولی صرفا چون نمیتونی اثبات کنی نیس پس وجود داره
یکم آشنا نیس؟؟
منطق عادی:
a:من یه توپ دارم
b:من که چیزی نمیبینم
a:بیا (نشونش میده توپه رو)
b:ثابت شد تو یه توپ داری
منطق مذهبی
a:من یه توپ دارم
b:من که چیزی نمیبینم
a:نمیتونی ثابت کنی ندارم