۱۰ حقیقت جذاب درباره زائده آپاندیس
با اینکه نزدیک به پانصد سال مطالعات پزشکی صورت گرفته ولی هنوز در جامعه مدرن امروزی از زائده آپاندیس اطلاعات بسیار اندکی وجود دارد. آیا وجود زائده آپاندیس در بدن انسان الزامی است و آیا ...
با اینکه نزدیک به پانصد سال مطالعات پزشکی صورت گرفته ولی هنوز در جامعه مدرن امروزی از زائده آپاندیس اطلاعات بسیار اندکی وجود دارد. آیا وجود زائده آپاندیس در بدن انسان الزامی است و آیا فقدانش موجب بیماری یا عارضهای در بدن میشود؟ این سوالیست که هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد و هیچ فردی در حال حاضر نتوانسته با قاطعیت صد در صدی پاسخی برای این سوال ارائه بدهد. در این یادداشت قرار است به ۱۰ حقیقت باورنکردنی و جالب درباره زائده آپاندیس بپردازیم که احتمالا از دانستن آنها به وجد خواهید آمد.
۱۰- بزرگترین زائده آپاندیس بیش از ۲۵ سانتیمتر طول دارد
در سال ۲۰۰۶ میلادی، یک جراح در حین کالبدشکافی در بیمارستان شهر زاگرب واقع در کشور کرواسی به یک کشف حیرتبرانگیز دست زد. او متوجه شد زائده آپاندیس متوفی ۷۲ ساله، تقریبا ۲۵ سانتیمتر است. او این کشف مهم در عرصه کالبدشکافی را در گینس ثبت کرد و زائده آپاندیس مورد نظر در حال حاضر رکورددار گینس همچنان باقی مانده است.
۹- التهاب زائده آپاندیس باعث شد تاجگذاری یک شاه به عقب بیفتد
در سال ۱۹۰۲ میلادی، پادشاه ادوارد هفتم بریتانیای کبیر به علت التهاب زائده آپاندیس بستری شد. این اتفاق دقیقا دو هفته پیش از تاجگذاری پادشاه ادوارد رخ داد و در آن زمان، میزان مرگ و میر به واسطه این بیماری حدودا ۲۶ درصد بود. جالب است که پادشاه ادوارد تمام تلاشش را کرد تا جراحی آپاندکتومی (جراحی جهت حذف زائده) روی وی صورت نگیرد. چرا که این عمل جراحی در آن دوران، متد و روش جدیدی برای مقابله با این بیماری به شمار میرفت. اما یک جراح به نام «فردریک تِرِوِز» با ترفندهای پزشکانهاش ادوارد هفتم را ترساند که اگر تن به جراحی ندهد، قطعا پیش از تاجگذاری خواهد مُرد! «تروز» در نهایت بدون برداشتن زائده آپاندیس و تنها با درناژ و تخلیه کردن عفونت از آپاندیس توانست باعث بهبودی وضعیت سلامتی شاه وقت آن دوران شود.
۸- جراحها میتوانند صرفا با یک برش کوچک، زائده آپاندیس را در بیاورند
دکتر «چارلز مکبرنی» در سال ۱۸۹۴ میلادی در بیمارستان رزولت شهر نیویورک توانست برای حذف زائده آپاندیس یک روش و تکنیک نوین و جدید ابداع کند. این تکنیک در حال حاضر تحت نام «برش مکبرنی» در بیمارستانهای دنیا انجام میشود. هر چند با پیشرفت علم، جراحیهای لاپراسکوپی باب شده که عملی، کمتر تهاجمی است و جراح صرفا با ایجاد یک برش بسیار کوچک، لولهها را به درون شکم بیمار میفرستد و از طریق دوربینی که روی لوله تعبیه شده، عملیات جراحی را از روی مانیتور که در اتاق جراحی نصب شده دنبال میکنند. این عملیات پیچیده تنها با یک برش سه سانتیمتری انجام میشود.
جالب است بدانید اولین جراحی آپاندکتومی از طریق لاپراسکوپی توسط یک پزشک آلمانی به نام «کِرت سِم» در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی انجام شد. پس از موفقیت این عمل جراحی، این روش به یک شیوه درمانی استاندارد برای التهابهای غیر پیشرفته آپاندیس بدل گشت. در حال حاضر و بر اساس رفرنس جراحی شوارتز، پزشک جهت درمان آپاندیسیتهای پیچیده بهتر است از همان روش مکبرنی استفاده کند.
۷- گزاره «زائده آپاندیس ترکید» از بیخ و بُن اشتباه است
اینکه از گذشته تا به امروز عدهای اعتقاد دارند زائده آپاندیس مثل یک بادکنک بر اثر ضربه میترکد، کاملا اشتباه است و منشا علمی ندارد. ولی در حقیقت چه اتفاقی میفتد که بر اثر یک ضربه شدید، زائده آپاندیس دچار عیب و ایراد میشود؟ زائده آپاندیس مثل یک لوله بسیار ریز در پایین سکوم قرار دارد. وقتی یک فشار بسیار بالا به آپاندیس وارد میشود، عروق خونی این بافت ممکن است برای مدتی قطع شود و به دنبال این اتفاق، تغذیه این بافت نیز متوقف میشود. پس از قطع خونرسانی، بافت مورد نظر در اصطلاح پزشکی نکروز میشود و به زبانی سادهتر بافت مورد نظر پس از مدت کوتاهی میمیرد. در نهایت این ماجرا، بافت مورد نظر پِرفوره (سوراخ) میشود و عفونت به محیط شکم نشت پیدا میکند که امری بسیار خطرناک است.
«ترکیدن» آپاندیس که چپ و راست از زبان دیگران میشنوید، در حقیقت منظور، همان پرفوره شدن بافت زائده آپاندیس است که این مورد، جزو اورژانسهای پزشکی محسوب شده و اگر کسی به داد بیمار نرسد، این احتمال نیز وجود دارد جان فرد به مخاطره بیفتد.
۶- آپاندکتومی «تقریبا» ۱۰۰٪ جهت درمان آپاندیسیت موثر است
برای درمان آپاندیسیت (التهاب زائده آپاندیس) معمولا دو راهکار وجود دارد: الف) آپاندکتومی که یک شیوه تهاجمی است. ب) تجویز آنتیبیوتیکها برای بهبود عفونت که صرفا یک درمان موقتی است. آپاندکتومی معمولا ۹۹ درصد برای رفع عفونت مفید است. چرا که جراح ممکن است نتواند تمام زائده آپاندیس را بردارد و باقیمانده این عضو، همچنان عفونت را در بدن پخش کند. در این حالت جراحی مجدد برای رفع عفونت و همچنین حذف باقیمانده آپاندیس مورد نیاز است.
در تحقیقات اخیر مشخص شده تجویز آنتیبیوتیکها با نرخ موفقیت ۷۲ درصدی هنوز میتواند روشی قابل توجه باشد. هر چند احتمال بازگشت آپاندیسیت در طول یک سال آینده بسیار زیاد خواهد بود. در جدیدترین مطالعهای که در ژورنال World Journal of Surgery به چاپ رسیده، از ۷۱۰ بیمار آپاندیسیت در طول یک سال که آنتیبیوتیک دریافت کرده بودند، ۲۶.۵ درصد بیماران در نهایت مجددا عفونت را تجربه کردند.
۵- زائده آپاندیس «احتمالا» در ایمنی بدن انسان نقشی ایفا میکند
بافت آپاندیس از لحاظ شکل و شمایل به سکوم شباهت دارد و در ابتدا تصور میشد آپاندیس در گوارش و هضم غذا نقش دارد. اما یک تفاوت اساسی که در بافت آپاندیس در زیر میکروسکوپ رویت میشود در وجود سلولهای ایمنی است که با تراکم بسیار بالایی در آپاندیس و با یک نظم منحصر به فرد رویت میشوند. بر اساس مطالعهای که در مجله Nature Immunology در سال ۲۰۱۵ میلادی به چاپ رسیده، محققین استرالیایی دریافتند یک نوع سلول ایمنی جدید تحت عنوان سلولهای لمفوئیدی اصلی در آپاندیس تکثیر میشود و احتمالا این تکثیر سلولی موجب تحریک تکثیر باکتریهای همزیست در لوله گوارش میشود. فایده این پروسه را میتوان در بهبود دستگاه گوارش نسبت به عفونتها دانست.
چند سال پیش از این کشف و در سال ۲۰۱۳ میلادی، محققین دانشگاه خاورمیانه و دانشگاه Duke روی زائده آپاندیس گونههای مختلف پستاندار به تحقیق پرداختند و در نتیجه این پژوهش متوجه شدند زائده آپاندیس حداقل ۳۲ بار از نسلی به نسل دیگر تکامل یافته است. اما نکته اسرارآمیز اینجاست پژوهشگران، این تغییر و تحولات را ناشی از عوامل محیطی و تغذیهای نمیدانند.
همین دسته از محققین در سال ۲۰۱۷ میلادی روی ۵۳۳ گونه پستاندار به تحقیق پرداختند که در نتیجه این پژوهش، سلولهای لمفاتیکی را در بافت سکوم یافتند. پژوهشگران معتقدند زائده آپاندیس حکم یک اندام ثانویه ایمنی را دارد.
۴- اما چارلز داروین اعتقاد داشت زائده آپاندیس، عضوی اضافی و بلا استفاده است
زائده آپاندیس طی سالهای متمادی تغییر و تحولات مختلفی بدون تشخیص کارکردش داشته و بخش عمدهای از عدم آگاهی کاربرد آپاندیس را میتوان بر گردن چارلز داروین انداخت! چرا که در اواسط قرن نوزدهم، زائده آپاندیس تنها در گونه انسانها و شامپازهها رویت شد. داروین تصور کرد اجدادمان (شامپانزهها) به سکوم بزرگتری برای تجزیه مواد فیبری نیاز داشتند. چرا که مواد پر فیبر در دستگاه گوارش به سختی تجزیه و هضم میشوند. داروین این فرضیه را مطرح ساخت که انسانها یاد گرفتند با پختن غذا، مواد مغذی و قابل هضمتری را مصرف کنند و سکوم نیز اندک اندک آب رفته و زائده آپاندیس، باقیمانده همان سکوم در انسان تبدیل شده است.
۳- اندازه زائده آپاندیس شما با اندازه انگشت کوچک دستتان مساوی است
زائده آپاندیس مثل یک کیسه دراز و کوچک در زیر سکوم قرار دارد. سکوم در ابتدای روده بزرگ، در قسمت تحتانی و گوشه سمت راست شکمتان قرار دارد. وظیفه سکوم دریافت مواد غذایی هضم نشده از روده کوچک است تا مایع و نمک را از آن جدا کند تا هضم این مواد غذایی باقیمانده آسان شود. از آنجایی که زائده آپاندیس و سکوم در نزدیکی با یکدیگر قرار دارند، ساختار تقریبا مشابهی از لحاظ بافتی دارند.
۲- زائده آپاندیس در نقاشیهای لئوناردو داوینچی به نمایش کشیده شده است
اولین توصیفات زائده آپاندیس به قلم یک کالبدشناس به نام «جاکوپو برنگاریو دِکارپی» (Jacopo Berengario da Carpi) در سال ۱۵۲۱ پس از میلاد مسیح نوشته شد. اما پیش از این دست نوشتهها، لئوناردو داوینچی در نقاشیهای آناتومیکی که بر اساس بدن انسان در سال ۱۴۹۲ میلادی کشیده، از زائده آپاندیس در بدن انسان برای اولین بار در طول تاریخ پرده برداشته شد. داوینچی نزدیک به ۳۰ جسد انسان را برای فهمیدن جنبههای مختلف فیزیولوژیکی و آناتومیکی اجزای بدن انسان مورد تشریح قرار داد.
۱- مصریان باستان زائده آپاندیس را کِرم رودهها میدانستند
پزشکان مصر باستان در اولین مواجه خودشان با این عضو کوچک، لولهای شکل و ریز، آن را کِرم خواندند. از آنجایی که مصریها، امواتشان را مومیایی میکردند، جزو اولین افرادی بودند که به وجود زائده آپاندیس پی بردند. حتی در بعضی از کتب لاتین پزشکی زائده آپاندیس را Vermiform توصیف میکنند. در لاتین Vermi به «کِرم» و form به «شبیه» معنا شده است. بر همین اساس نام اولیه زائده آپاندیس، عضو «کرمی شکل» تعریف شده بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرم به نظر داروین نزدیکتره
سلام ممنون از مطلب فقط
سکوم به بخش ابتدایی روده بزرگ میگن، حد فاصل بین خروجی روده کوچک و ورودی آپاندیس که معمولا غذا هم به این بخش وارد نمیشه به همین دلیل هم بهش میگن سکوم یا نقطه کور.
خداقوت رسول جان
خیلی جالب بود