صنعت سفرهای فضایی در دهه اخیر چه پیشرفتهایی به خود دید؟
دو سال بعد از آغاز دهه، در روز ۲۵ می ۲۰۱۲، کپسولی شبیه به قطره اشک به ایستگاه فضایی بینالمللی رسید، با محمولههایی جدید برای خدمهای که در آن زندگی میکرد. ماموریت رساندن محمولهاش به ...
دو سال بعد از آغاز دهه، در روز ۲۵ می ۲۰۱۲، کپسولی شبیه به قطره اشک به ایستگاه فضایی بینالمللی رسید، با محمولههایی جدید برای خدمهای که در آن زندگی میکرد. ماموریت رساندن محمولهاش به ایستگاه فضایی اتفاقی چندان چشمگیر نبود، اما خود حامل چرا: این یک کپسول دراگون بود که یک شرکت خصوصی به نام اسپیس اکس ساخته بود و هدایتش میکرد.
تا قبل از سال ۲۰۱۲، تنها فضاپیماهای دولتی به ایستگاه فضایی فرستاده شده بودند. دراگون نخستین فضاپیمای خصوصی بود که کنار ایستگاه پهلو گرفت. این دستاوردی مهم برای شرکتهای خصوصی بود که طی ۱۰ سال اخیر تغییراتی شگرف در امور هوافضا به وجود آوردهاند.
در این دهه، صنعت سفرهای فضایی تغییری مهم در تجارت خود دید و بازیکنان تازهای از راه رسیدهاند که بازارهای متفاوت و پروژههای جاهطلبانهتر را هدف میگیرند. نتیجه، رشد انفجاری در بخش خصوصی بوده است. دسترسی به فضا آسانتر از هر زمان دیگر است و نتایج، هم مثبت و هم منفی بودهاند. چنین رشدی میتواند گشتاور عظیمی برای صنعت فضا در ابتدای دهه ۲۰۲۰ باشد، اما مشخص نیست که این روند ادامه خواهد یافت یا خیر.
یک الگوی جدید
کمپانیهای خصوصی از زمان ظهور سفرهای فضایی در این حوزه مشغول فعالیت بودهاند. کمپانیهای خصوصی موشک Saturn V را برای ناسا ساختند که برای اولین بار انسان را به سطح کره ماه برد. اما برای مدتی طولانی از قرن بیستم، کمپانیهایی که آن موشکها و فضاپیماها را میساختند عمدتا روی سفر فضایی متمرکز نبودند. در عوض، پیمانکارانی در تکنولوژیهای فضایی تخصص داشتند که در حوزههای دیگر مانند هوانوردی و صنایع دفاعی هم فعالیت میکردند. آنها به صورت خاص به دنبال قراردادهای دولتی -چه با ناسا و چه با وزارت دفاع- میگشتند و در عمده اوقات، دولت بود که به آنها میگفت دقیقا چه کنند.
برایان ویدن، مدیر برنامهریزی در بنیاد جهان امن میگوید: «در شرایط پیشین، دولت لاکهید یا بوئینگ یا کسی دیگر را استخدام میکرد تا یکی از این موشکها را بسازد. تقریبا تمام پول از سوی دولت خرج میشد و دولت کنترل کامل برآنچه ساخته میشد داشت». شاتل فضایی اینطور ساخته شد؛ ایستگاه فضایی بینالمللی اینطور ساخته شد؛ تلسکوپ فضایی جیمز وب هم به همین شکل در حال ساخت است. تمام اینها به ناسا تعلق دارند و توسط همین سازمان فضایی مدیریت میشوند، اما همگی توسط پیمانکاران ساخته شدهاند.
برای سالیان متمادی، کمپانیهایی که در هوافضا تجربه داشتند به دنبال همین قراردادهای چاق دولتی میگشتند و توجهی به بازار خصوصی نداشتند. بزرگترین تامینکننده خدمات پرتاب آمریکا از سال ۲۰۰۶ تا به امروز، یعنی United Launch Alliance عمدتا به این خاطر تاسیس شد که ماهوارههای امنیتی را در اختیار وزارت دفاع آمریکا قرار دهد.
گرگ آوتری، استادیاری در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و متخصص امور فضایی میگوید: «از آنجایی که کمپانیهای ما صرفا به مشتریان سازمانی علاقهمند بودند، تا سال ۲۰۱۰، یعنی ابتدای دهه، ما هیچ سهمی از بازار سفرهای فضایی نداشتیم. اگر یک شرکت خصوصی از تایلند میخواست یک ماهواره تلویزیونی بفرستد، حتی به یک موشک آمریکایی فکر هم نمیکرد».
اما در دهه ۲۰۰۰، یک بازیکن جدید وارد صحنه سفرهای فضایی شد. شرکتی به نام Space Exploration Technologies که متعلق به ایلان ماسک، میلیاردر شهیر بود و رویکردی متفاوت نسبت به دیگر پیمانکاران داشت. این کمپانی کاملا روی سفرهای فضایی متمرکز بود و یک هدف طولانیمدت جاهطلبانه داشت: اینکه یک روز مریخ را به مکانی برای زندگی تبدیل کند.
نخست لازم بود موشکها ساخته شوند و لازم بود شرکت در این پروسه به سوددهی هم برسد. به کمک سرمایه اولیه ایلان ماسک و دیگر سرمایهگذاران، SpaceX شروع به توسعه موشکهای خودش کرد. و به جای تمرکز بر قراردادهای دولتی، اسپیس اکس با هر کسی که امکانش بود همکاری میکرد؛ از ناسا و وزارت دفاع گرفته تا اپراتورهای ماهوارههای تجاری و بینالمللی. اگر لازم بود چیزی را به فضا بفرستید، اسپیس اکس میخواست مسئولیت را برعهده بگیرد.
درحالی که اسپیس اکس داشت برای خودش نامی دست و پا میکرد، ناسا به آزمون و خطا با روشهای تجاری جدید پرداخت. رویکرد جدید ناسا که «عقد قرارداد با قیمت ثابت» نامیده میشود اینطور کار میکرد: سازمان فضایی فراخوانی برای یک سرویس میداد (مثلا راهی برای فرستادن محموله به ایستگاه فضایی بینالمللی). سپس کمپانیهای مختلف ایدهها و فضاپیمای مد نظر خود را پیشنهاد میکردند.
اگر ناسا از پیشنهاد خوشش میآمد، مقدار مشخصی پول را به عنوان سرمایه تزریق میکرد و کار توسعه شروع میشد. وقتی کار فضاپیما به پایان میرسید، ناسا بابت استفاده از آن هم پول میپرداخت. قرار بود رویکردی بُرد-بُرد باشد. چون در این صورت ناسا پول کمتری را به صورت یکجا بابت یک سرویس میپرداخت و کمپانیهای خصوصی هم مالک کامل ساخته خود بودند.
این مدل تجاری برای شرکتی مانند اسپیس اکس محشر بود. آنها میتوستند از سرمایهگذاری دولتی برای توسعه موشکهایشان استفاده کنند و وقتی توسعه به پایان میرسید، از همان موشک برای درآمدزایی بیشتر استفاده میشد. لوری گارور، مدیر پیشین ناسا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما میگوید: «این باعث شد آنها خلاقانه فکر کنند. اگر میتوانستید راهتان را به این حوزه باز کنید، بازاری تضمین شده وجود داشت». از اسپیس اکس خواسته شد که به جای ناسا به ایستگاه فضایی بینالمللی خدماترسانی کند و وقتی کار موشک فالکون 9 به پایان رسید، اسپیس اکس تا جایی که توانست روی آن ماهواره سوار کرد.
برای جلب توجه مشتریان بیشتر، اسپیس اکس متدی جدید را در راستای کاهش هزینههای پرتاب موشک در پیش گرفت. این شرکت به شکلی خستگیناپذیر به توسعه موشکهای چندبار مصرف ادامه داد و اکنون تمام موشکهای خود را بعد از پرتاب فرود میآورد. علیرغم چند شکست در پرتاب چند موشک، اسپیس ایکس اکنون برترین تامینکننده خدمات پرتاب در آمریکا به حساب میآید و بیشمار مشتری مختلف در اقتصی نقاط جهان دارد.
خوشبختانه یا متاسفانه
در دهه ۲۰۱۰ کاپیتالیسم بالاخره راهش را به تجارت سفرهای فضایی باز کرد و این یعنی رقابتی تمام عیار شکل گرفت. سایر تامینکنندگان خدمات پرتاب هم به دنبال راههایی برای کاهش هزینه در دهه اخیر بودند و برخی از آنها همان مسیر اسپیس اکس را در پیش گرفتند. بازیکنانی جدید هم به میدان آمدند: مانند بلو اوریجین، ورجین اوربیت و راکت لب. همینطور که هزینهها کاهش مییابند، فضا از هر زمان دیگر در دسترستر است.
طی دهه اخیر، قانون مور بالاخره درباره سفرهای فضایی هم مصداق یافت و ماهواره و فضاپیماها کوچکتر شدند. این ماهوارههای جعبه-شکل با سهولت بیشتر و هزینه کمتر ساخته میشوند و به خاطر فضای کمتر داخل موشک، پرتابشان هم ارزانتر است. در نتیجه همین مسئله، کمپانیها عمدتا روی ساخت ماهوارههای کوچکی متمرکز هستند که موفقیت شگرف دارند. موسسات تحقیقاتی و دانشگاهها هم با راحتی بیشتری قادر به فرستادن هرچیزی به مدار زمین هستند. این ترند در کنار توسعه فضاپیماهای بیشتر به انفجاری در زمینه ارسال محموله و ماهواره به فضا -به کمک کمپانیهای خصوصی- منجر شده.
اما با تمام این پیشرفتها، پیامدهای ناخواسته هم از راه میرسند. ظهور اسپیس اکس به ظهور طرفداران اسپیس اکس منجر شده. برخلاف مدیر عاملهای دیگر، طرفداران ایلان ماسک به او به چشم یک خدا نگاه میکنند که قرار است با رساندن ما به آرمانشهری به نام مریخ، منجی بشریت باشد. انتقاد کردن از او و اسپیس اکس ریسک بزرگ به حساب میآید و احتمالا شما را فردی تلقی کنند که در حال سنگاندازی در کار ایلان ماسک است.
این موضوع نگرانکننده است چون فضا را برای منفینگری میبندد؛ آن هم در حالی که ادعاها و جاهطلبیهای اسپیس اکس بزرگتر از هر زمان دیگر شدهاند. در آخرین ادعایش، اسپیس اکس میگوید تا سال ۲۰۲۲ یک فضاپیمای غولآسا را روی ماه فرود میآورد؛ اما آن فضاپیما هنوز ساخته نشده و مشخصاً به پرواز هم در نیامده.
برخی از پروژههای این کمپانیها ممکن است در پایان راه مضر باشند. به صورت خاص، شرکتهایی مانند اسپیس اکس و وان وب همگی چشم خود را به بازار فضاپیماهای جدید دوختهاند: پر کردن مدار زمین با دههزار ماهواره تا پوشش اینترنت را به سطح زیرین مخابره کنند. در تلاشی برای بالا بردن سرعت پیشرفت صنعت فضا، دولت هم رویکردی خفیف در رگولاتوری این کمپانیها داشته. کمیسیون ارتباطات فدرال که جواز پرتابها را صادر میکند، از همین حالا چراغ سبز را به اسپیس اکس و وان وب داده. در حال حاضر هیچچیز جلودار این کمپانیها نیست که مدار زمین را با هزاران ماهواره پر نکنند.
مشخص نیست این کار چه بلایی به سر فضای پیرامون زمین خواهد آورد. یک نگرانی از همین حالا اینست که این تعداد از ماهوارهها آسمان شب را تحت تاثیر قرار داده و رصد جهان را برای اخترشناسان دشوار کنند. اما نکته نگرانکنندهتر اینست که با وجود این تعداد از ماهواره طی چند سال آتی، خطر برخورد اشیا در مدار زمین افزایش مییابد. نتیجه نهایی میتواند این باشد که مدار زمین بیش از حد شلوغ شده و اساساً غیرقابل استفاده شود.
گام بعدی
در حالی که به آغاز دهه ۲۰۲۰ نزدیک میشویم، صنعت هوافضا باید چیزهای زیادی را اثبات کند؛ خصوصاً با توجه به اینکه چشم کمپانیها به اهدافی فراتر از مدار پایینی زمین دوخته شده. چندین شرکت خصوصی به دنبال ارسال فرودگرهای رباتیک به ماه هستند و در این بین اسپیس اکس و بلو اوریجینز میخواهند یک روز مردم را به ماه بفرستند. مشخص نیست رسیدن به آن چقدر زمان ببرد، اگر اصلا شدنی باشد.
در نهایت مشخص نیست که بازاری باثبات برای شکلهای جاهطلبانهتر از سفرهای فضایی وجود داشته باشد. حتی اگر بازار ماهواره در سالهای اخیر رونق گرفته باشد؛ که توضیح میدهد چرا اسپیس اکس خودش را به تجارتی برای مصرفکنندگان تبدیل کرده. این شرکت برای زنده ماندن نیاز به پول دارد. سوال ترسناک اما اینست که: چه میشود اگر پول بیشتری در صنعت فضا وجود نداشته باشد؟ متخصصین از مدتها پیش روزهایی را پیشبینی کردهاند که مدار پایینی زمین پر میشود از ایستگاههای فضایی خصوصی که اقامت توریستها و زوجهایی که به ماه عسل آمدهاند را فراهم میکنند.
در سوی دیگر، این کمپانیها امیدوارند که یخ آب در سطح ماه یافت شود تا بتوان آن را به آب آشامیدنی و سوخت موشک برای مقرهای قمری تبدیل کرد. همه اینها نوید آیندهای محشر را میدهند. اما حقیقت اینجاست که تجاریسازی فضا برای عموم مصرفکنندگان به این زودیها اتفاق نخواهد افتاد، چون به این زودیها بازاری برای آن وجود نخواهد داشت. در هر صورت این چیزیست که در دهه آتی مشخص خواهد شد. شاید شرکتهای خصوصی فضایی بتوانند واقعاً وعدههایشان را عملی کنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مدل جالبی هستش، هواپیماهای خوفناک و ترسناکشون رو شرکت های خصوصی میسازه، الان هم ماهواره بر هاشون رو هم شرکت های خصوصی میسازه،هلیکوپتر و ...اما ناوهاشون رو نمیدونم، یعنی انقدر اعتماد به شرکت های داخلیشون دارن اسرارشون جایی فاش نمیشه یا نمیفروشن!!!