ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کسب و کار

چهار دلیلی که باعث از بین رفتن انگیزه کارمندان خوب می‌شود

برخی کارمندان خوب و با استعداد ممکن است به دلایل مختلفی انگیزه خود را در انجام مسئولیت‌ها از دست بدهند. در این مطلب چهار دلیلی که باعث کمرنگ شدن انگیزه پرسنل می‌شود، توضیح داده شده ...

تینا پورشاهید
نوشته شده توسط تینا پورشاهید | ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۷:۱۵

برخی کارمندان خوب و با استعداد ممکن است به دلایل مختلفی انگیزه خود را در انجام مسئولیت‌ها از دست بدهند. در این مطلب چهار دلیلی که باعث کمرنگ شدن انگیزه پرسنل می‌شود، توضیح داده شده است.

انگیزه نیرویی است که باعث می‌شود بتوانیم همان‌طور که کاری را با قدرت آغاز کرده‌ایم، با اقتدار به پایان برسانیم. ۴۰ درصد موفقیت پروژه‌های گروهی به انگیزه اعضای تیم در ادامه دادن به مسیر بستگی دارد و یکی از موضوعات مهم برای موفقیت در کسب و کار و زندگی شخصی محسوب می‌شود.

با این وجود، برخی کارمندان در محیط کار ممکن است دچار بی‌انگیزگی شوند. در چنین شرایطی یکی از مسئولیت‌های مدیران خوب آن است که ابتدا دلیل کمرنگ شدن انگیزه کارمند مربوطه را به صورت دقیق شناسایی کرده و سپس استراتژی هدفمندی برای برطرف کردن آن در پیش بگیرند.

انگیزه

تشخیص درست علت بی‌انگیزه شدن کارمندان موضوع مهمی است. زیرا تشخیص اشتباه می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد و مشکلات بیشتری را به وجود بیاورد.

دلایل از دست رفتن انگیزه به چهار گروه اصلی تقسیم می‌شوند:

  • عدم تطابق ارزش‌ها
  • احساس موثر نبودن در محل کار و کارآمد نبودن
  • درگیری‌های احساسی
  • مشکلات مربوط به واگذاری مسئولیت‌ها

برای رهایی از هر یک از این تله‌ها راهکارهای متفاوتی وجود دارد.

دام اول: عدم تطابق ارزش‌ها

گاهش اوقات برخی کارمندان ممکن است دچار چنین وضعیتی شوند که تصور کنند به کاری که انجام می‌دهند، به اندازه کافی اهمیت داده نمی‌شود.

برای اینکه به کارمند مربوطه کمک کنیم از این دام خارج شود باید ببینیم وی به چه چیزهایی بیشتر اهمیت می‌دهد. اغلب مدیران هم‌ذات‌پنداری درستی با کارمندان ندارند و تصور می‌کنند آنچه باعث می‌شود با انگیزه بیشتری به کارشان ادامه دهند، در مورد کارمندان هم صادق است. اما برای حل این مشکل باید از نگاه پرسنل به قضیه نگاه کرد.

گاهی اوقات می‌توان به شکل‌های مختلفی به کار فرد مربوطه ارزش داد. همین بها دادن می‌تواند انگیزه از دست رفته را به کارمند بازگرداند.

دام دوم: احساس موثر نبودن در محل کار و کارآمد نبودن

گاهی اوقات به دلایل مختلف ممکن است نیروهای کاری دچار حالتی شوند که تصور کنند توانایی انجام کاری را ندارند و از درون احساس ضعف کنند. نداشتن حس اعتماد به نفس و شایستگی برای انجام کارها، بدترین حسی است که می‌تواند انگیزه پرسنل را برای همیشه از بین ببرد.

یادآوری زمان‌هایی که فرد توانسته با موفقیت کارها را پیش ببرد، در چنین شرایطی بسیار کمک‌کننده خواهد بود. همچنین می‌توان وظایف وی را به شکل مناسبی تقسیم کرد تا با برنامه مدون‌تر و دقیق‌تری پیش برود. مدیران می‌توانند چنین کارمندانی را به تلاش مضاعف برای کسب موفقیت دعوت کنند. پشتیبانی و حمایت درست در چنین شرایطی بسیار کمک‌کننده است.

گاهی برخی کارمندان دچار وضعیت دیگری می‌شوند و تصور می‌کنند بیش از حد توانمند هستند و دچار اعتماد به نفس کاذب می‌شوند. در چنین شرایطی بهتر است از به چالش کشیدن توانایی یا تخصص آن‌ها جلوگیری کنید. در عوض باید به آن‌ها نشان دهید که به شکل نامناسبی کار را پیش برده‌اند.

دام سوم : درگیری‌های احساسی

گاهی اوقات پرسنل برای اشتباهی که رخ داده بسیار ناراحت می‌شوند و در ناراحتی خود متوقف می‌مانند. اضطراب، عصبانیت و افسردگی ناشی از انجام کاری اشتباه در محل کار می‌تواند انگیزه کارمندان را از بین ببرد.

در قدم اول سعی کنید به صحبت آن‌ها گوش دهید و بخواهید در مورد علت ناراحتی خود صحبت کنند. در این قدم مدیران باید شنونده خوبی باشند و قضاوتی در مورد علت ناراحتی نداشته باشند. وقتی افراد احساس می‌کنند کسی آنها را درک کرده، آرام‌تر می‌شوند و احساسات منفی تا حد زیادی از آنها دور می‌شود. اگر مشکل با یک جلسه گفتگو حل نشد، می‌توانید روز بعد نیز مجددا در مورد مشکلات کاری صحبت کنید.

گاهی اوقات برخی کارمندان از درون باور دارند که توانایی انجام کاری را ندارند و همین مساله باعث می‌شود انگیزه خود را از دست بدهند. راهبردهای موثر و کمک به آنها برای کنار گذاشتن ترس‌ها و تردیدها بسیار کمک‌کننده است.

دام چهارم: مشکلات مربوط به واگذاری مسئولیت‌ها

گاهی اوقات برخی کارمندان با کاری که به آنها محول شده، مبارزه می‌کنند و می‌جنگند. شاید خود پرسنل متوجه چنین حالتی نباشند ولی شبیه فردی هستند که در حال مبارزه دائمی با کار است. ممکن است یکی از دلایل بروز این وضعیت این باشد که مسئولیت محول شده فراتر از توانایی فرد است و وی در چالش عجیبی گیر افتاده و به مرور هم انگیزه خود را از دست می‌دهد.

برخی کارمندان در چنین شرایطی کار را نمی‌‌توانند به درستی انجام دهند. مثلا به مرخصی می‌روند یا مشکل نداشتن زمان را بهانه می‌کنند و بهانه‌های دیگری می‌آورند. ولی ریشه مشکل جای دیگری است. آنها به دلیل اینکه نمی‌توانند کار را به درستی انجام دهند، در چالشی بزرگ گیر افتاده‌اند و کنترل شرایط را از دست داده‌‌اند.

در چنین شرایطی مدیران می‌‌توانند با تفویض درست وظایف به کارمندان خود کمک کنند گام به گام و مرحله به مرحله در کارها توانمندتر شوند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی