ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

کدام شرکت‌ها بزرگترین رقابت‌ها در دنیای فناوری را شکل دادند؟

جنگ ستارگان در برابر پیشگامان فضا، کوکا کولا در برابر پپسی، ادیسون در برابر تسلا... تاریخ جهان پر است از رقابت‌های مشهور، اما به ندرت می‌توان رقبایی را یافت که به اندازه برخی غول‌های دنیای ...

شایان ضیایی
نوشته شده توسط شایان ضیایی | ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۲:۰۰

جنگ ستارگان در برابر پیشگامان فضا، کوکا کولا در برابر پپسی، ادیسون در برابر تسلا... تاریخ جهان پر است از رقابت‌های مشهور، اما به ندرت می‌توان رقبایی را یافت که به اندازه برخی غول‌های دنیای تکنولوژی به شکلی شدیدا شرورانه و سلطه‌جویانه به جان یکدیگر افتاده باشند.

در این مقاله می‌خواهیم دقیقا به چنین رقبایی بپردازیم: ۱۰ شرکتی که در عصر دیجیتال و تاریخ کامپیوتر، بزرگ‌ترین رقابت‌ها را با یکدیگر داشته‌اند. در نهایت نیز به سراغ لیستی کوتاه از دیگر رقبایی رفتیم که استحقاق قرارگیری در چنین لیستی را دارند.

اپل در برابر مایکروسافت (جابز در برابر گیتس)

نبردی که به راحتی می‌توان آن را مشهورترین رقابت دنیای تکنولوژی در تمام دوران به حساب آورد. آتش نبرد میان مایکروسافت و اپل از اواسط دهه ۹۰ میلادی شعله‌ور شد و تا همین امروز نیز ادامه یافته، البته در سطوحی با شدت به مراتب کمتر. چه موضوع صحبت‌مان پی‌سی در برابر مک باشد، چه ویندوز در برابر macOS، چه آیفون در برابر ویندوز موبایل و چه در نمونه‌ای تازه‌تر، آیپد در برابر سرفیس.

اما شرایط همیشه این‌طور نبوده است. این دو کمپانی اوایل دهه ۸۰ میلادی به همکاری با یکدیگر می‌پرداختند و مایکروسافت نرم‌افزار مورد نیاز سیستم Apple II را توسعه داد. بیل گیتس حتی به شوخی گفت که شمار بیشتری از کارمندان شرکت او نسبت به شرکت استیو جابز روی مک کار می‌کردند.

ارتباط میان دو کمپانی زمانی بغرنج شد که جابز، گیتس را به تقلید از سیستم عامل مکینتاش در همتای مایکروسافت یعنی ویندوز متهم کرد

اما ارتباط میان دو کمپانی زمانی بغرنج شد که جابز، گیتس را به تقلید از سیستم عامل مکینتاش در همتای مایکروسافت یعنی ویندوز متهم کرد. گیتس بعد از مواجهه با این اتهامات، پاسخی معروف به جابز داد: «نخستین رابط کاربری گرافیکی جهان توسط Xerox Parc توسعه یافته، نه اپل».

در دهه‌های بعدی، رابطه میان این دو شکلی بسیار پیچیده به خود گرفت. جابز و گیتس در بازار کامپیوترهای خانگی با یکدیگر رقابت می‌کردند اما در عین حال اپل در توسعه اپلیکیشن‌هایی نظیر ورد و اکسل برای سیستم عامل مک به مایکروسافت وابسته بود و بنابراین لایسنس برخی تکنولوژی‌ها را از اصلی‌ترین رقیب خود می‌خرید. در طرف دیگر ماجرا اما اپل به تشکیل یک پرونده قضایی مرتبط با کپی‌رایت علیه مایکروسافت و اچ‌پی پرداخت و در نهایت بازنده هر دو بود.

به سال ۱۹۹۷ می‌رویم، زمانی که اپل در شرایط چندان مساعدی نبود و مدیران تصمیم گرفتند با خرید شرکت تازه تاسیس NeXT، استیو جابز را به شرکتی که خود تاسیس کرده بود بازگردانند. در جریان رویداد Macworld Expo آن سال، جابز اعلام کرد که اپل به عقد قراردادی ۵ ساله با مایکروسافت پرداخته تا توسعه اینترنت اکسپلورر و آفیس برای مک ادامه پیدا کند. مایکروسافت ضمنا ۱۵۰ میلیون دلار روی رقیب خود سرمایه‌گذاری کرد و آن را از خطر ورشکستگی حتمی نجات داد.

آیفون باعث شد اپل تسلطی بی‌چون و چرا بر صنعت دیوایس‌های موبایل بیابد و بعد هم به قدرتمندترین شرکت تکنولوژی تاریخ تبدیل شود

در دهه بعدی شاهد خیزش دوباره اپل بودیم. آیپادها باعث شدند برند اپل مجددا شکلی باحال به خود بگیرد. تبلیغاتی که «من مک هستم، من پی‌سی هستم» نام داشتند برای چهار سال و در قالب ۶۶ اپیزود پخش شدند و روایت اپل=هیپی و پی‌سی=ملال‌آور را میان مردم جا انداختند. آیفون باعث شد اپل تسلطی بی‌چون و چرا بر صنعت دیوایس‌های موبایل بیابد و بعد هم به قدرتمندترین شرکت تکنولوژی تاریخ تبدیل شود.

این روزها به نظر می‌رسد رابطه‌ای پرثمر میان اپل و مایکروسافت شکل گرفته و اساسا دو کمپانی دیگر مشغول دنبال کردن اهدافی یکسان نیستند. برای مدتی نسبتا طولانی، از موتور جستجوی بینگ مایکروسافت برای کوئری‌های دستیار صوتی سیری روی آیفون استفاده می‌شد. نرم‌افزار آفیس هم به نوبه خود دارد روی مک و آیفون رشد می‌کند. تبلیغات تمسخرآمیز همچنان هر از چندگاهی از راه می‌رسند و تیم کوک گفته که رقابت میان دو کمپانی کماکان برقرار است. اما او همینطور اذعان کرده که اپل و مایکروسافت، قادر به همکاری در حوزه‌های بیشتری نسبت به حوزه‌هایی که با یکدیگر رقیب تلقی می‌شوند، خواهند بود. مدیرعامل ثروتمندترین کمپانی جهان یک‌بار گفت: «من اعتقادی به کینه‌توزی ندارم».

AMD در برابر اینتل

اینتل و AMD هردو برای چند دهه مشغول به فعالیت بوده‌اند. اما با اینکه هردو کمپانی اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی تاسیس شدند، حدودا ۲۰ سال طول کشید تا رقابت میان‌شان حقیقتا شکل بگیرد. در ابتدا همه‌چیز به خوبی پیش می‌رفت. اینتل در سال ۱۹۷۶ به عقد یک قرارداد فروش لایسنس متقابل با AMD پرداخت و در سال ۱۹۸۲ هم شاهد امضای توافق‌نامه تبادل تکنولوژی میان دو آن‌ها بودیم: عمدتا به این خاطر که IBM نمی‌خواست اینتل تنها تامین‌کننده چیپ‌های مورد نیازش باشد. آی‌بی‌ام خواستار یک تولیدکننده ثانویه برای ریزپردازنده‌های x86 خود شد و بنابراین با امضای یک قرارداد، AMD به تکنولوژی چیپ نسل دومی 286 شرکت اینتل دست یافت.

در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی اما رابطه میان دو شرکت شکرآب شد، به این خاطر که اینتل نمی‌خواست لایسنس ریزپردازنده‌های 386 خود را در اختیار AMD بگذارد. AMD گفت که این بخشی از نقشه رقیبش برای ساخت یک مونوپلی چیپ‌سازی در دنیای کامپیوترهای شخصی است و در سال ۱۹۸۷ هم اینتل را به نقض مفاد قراردادی که ۵ سال پیش امضا شده بود، متهم کرد. AMD از دادگاه خواست که به این ماجرا رسیدگی کند و بنابراین نبردی قانونی که سالیان سال به طول انجامید میان دو کمپانی شکل گرفت.

در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی رابطه میان دو شرکت شکرآب شد، به این خاطر که اینتل نمی‌خواست لایسنس ریزپردازنده‌های 386 خود را در اختیار AMD بگذارد

در سال ۱۹۹۵، کمپانی‌های مورد اشاره تصمیم گرفتند نبرد قانونی خود را بیرون از دادگاه به پایان برسانند. اینتل ۵۸ میلیون دلار دریافت کرد، ۱۸ میلیون دلار هم نصیب AMD شد و ضمنا لایسنس ریزکد موجود در چیپ‌های 384 و 486 اینتل را به دست آورد. با این همه، باز هم شاهد ظهور پرونده‌های قضایی هرچه بیشتر بودیم که در نهایت به جریمه ۱.۴ میلیارد دلاری اینتل از سوی اتحادیه اروپا، به خاطر رویکردهای ضد رقابتی علیه AMD منتهی شدند.

در اوایل دهه ۲۰۰۰، AMD برای نخستین بار با چیپ‌های Athlon خود در صدد کنار زدن اینتل برآمد، اما با معرفی معماری Core اینتل و بعد حرکت به سمت مدل تجاری تیک-تاک باعث شد AMD برای یک دهه تنها قادر به تصاحب بازار چیپ‌های اقتصادی باشد.

اگرچه نبرد بر سر تصاحب بخش اعظمی از بازار کامپیوترهای شخصی کماکان ادامه دارد، AMD طی چند سال اخیر رویکردی بسیار سلطه‌جویانه در پیش گرفته و به لطف پردازنده‌های سری رایزن و تردریپر، جایش را در قلب علاقه‌مندان به تکنولوژی و اسمبل کامپیوتر پیدا کرده است. این برتری تکنولوژیک آرام‌آرام راهش را به دیگر حوزه‌ها باز کرد و اینتل هم به شکلی آهسته و پیوسته برخی از بازارهایش را از دست داد. اما اینتل کماکان حداقل در دو حوزه AMD را جدا به چالش می‌کشد: بازار شدیدا سودده سرور و همینطور لپ‌تاپ‌ها که AMD برای سالیان طولانی به رقابت در آن‌ها نپرداخته است.

پردازشگرهای گرافیکی AMD هم معمولا در کنسول‌های گیمینگ یافت می‌شوند و هم سونی و هم مایکروسافت برای کنسول‌های نسل جدید خود به سراغ گرافیک رادئون رفته‌اند. در طرف دیگر ماجرا، اینتل هم می‌خواهد بزودی به نبرد کارت‌های گرافیک بپیوندد و نه‌تنها در بازار مصرف‌کنندگان، بلکه در بازار دیتاسنترها که پردازشگرهای گرافیکی اهمیتی بیشتر از همیشه در آن یافته‌اند، به رقابت با AMD خواهد پرداخت.

اپل در برابر سامسونگ

در حال حاضر انبوهی از موبایل‌های هوشمند را می‌توان در بازار یافت. اما برای اکثر مردم، اصلی‌ترین پرسش اینست که باید یک آیفون خرید یا موبایلی از سری گلکسی. کمپانی ساکن کوپرتینو بدون هیچ تردیدی این بحث را پیش می‌کشد که سامسونگ را اصلا نباید یک رقیب به حساب آورد، چرا که بسیاری از تکنولوژی‌ها و طراحی‌هایش را از اپل ربوده است. به لطف چهار دوجین پرونده قضایی مرتبط با پتنت‌های گوناگون، این دو کمپانی بارها و بارها و بارها از یکدیگر شکایت یا شکایت متقابل کرده‌اند و سال‌ها دیگری را به دادگاه برده‌اند. اپل حتی توانست فروش برخی دیوایس‌های قدیمی‌تر سامسونگ را به خاطر عدم پیروی از قوانین پتنت‌هایش در آمریکا لغو کند.

بعد از پرونده‌های قضایی طولانی‌مدتی که نزدیک به یک دهه در جریان بودند، دو کمپانی در ماه مه ۲۰۱۸ به توافق رسیدند و سامسونگ به‌خاطر استفاده غیر قانونی از پتنت‌های رقیب خود مجبور به پرداخت غرامت ۵۳۹ میلیون دلاری شد. اما بسیاری عقیده دارند که سامسونگ بازنده این پرونده نبود، زیرا تا زمانی که دادگاه به جمع‌بندی برسد کره‌ای‌ها توانسته بودند خود را به یکی از دو تولیدکنندگان برتر اسمارت‌فون در جهان تبدیل کنند.

از نظر میزان فروش سامسونگ برنده بازی است، اما بر هیچکس پوشیده نیست که اپل به سودی بالاتر از هر تولیدکننده موبایل دیگری دست پیدا می‌کند

در طرف مصرف‌کنندگان، طرفداران اپل می‌گویند که وقتی صحبت از سهولت استفاده، کیفیت اپلیکیشن‌ها و استایل باشد، آیفون پیروز میدان خواهد بود. از سوی دیگر، خریداران موبایل‌های گلکسی به شما خواهند گفت که آیفون‌ها بیش از حد گران‌قیمت هستند و موبایل آن‌ها به خاطر گستره وسیعی از گزینه‌های شخصی‌سازی، امکان استفاده از حافظه‌ قابل افزایش و آزادی سیستم عامل اندروید دست بالا را دارد. اما حقیقت اینست که موبایل‌های پرچمدار هر دو کمپانی حالا بیشتر از هر زمان دیگر عملکردی برابر با دیگری از خود به نمایش می‌گذارند.

حقیقت دیگر اینکه هردو کمپانی برخی از محبوب‌ترین موبایل‌های جهان را طی سال‌های اخیر ساخته‌اند. از نظر میزان فروش سامسونگ برنده بازی است، اما بر هیچکس پوشیده نیست که اپل به سودی بالاتر از هر تولیدکننده موبایل دیگری دست پیدا می‌کند و اکوسیستمی متشکل از دیوایس‌ها، سرویس‌ها و نرم‌افزارهای گوناگون باعث شده این کمپانی جایگاهی منحصر به فرد در بازار بیابد.

به تمام این‌ها تبلیغات سامسونگ که به آیفون‌های اپل طعنه می‌زنند، جدل همیشگی میان طرفداران و اتهامات کپی‌برداری که هر از چندگاهی دوباره به گوش می‌رسند را اضافه کنید تا متوجه شوید که چرا این رقابت این‌قدر طول کشیده و تا سالیان سال هم ادامه خواهد یافت.

نینتندو در برابر سگا

نینتندو در سال ۱۸۸۹ میلادی تاسیس شد و کارش ساخت بازی‌های کارتی بود. سگا از طرف دیگر در سال ۱۹۴۰ میلادی چشم به جهان گشود و شرکتی در هاوایی بود که به تولید ماشین‌های قمار می‌پرداخت. سال‌ها بعد، این دو کمپانی به رقبایی جدی در دنیای ماشین‌های آرکید، دیوایس‌های گیمینگ دستی و مهم‌تر از همه، کنسول‌های خانگی تبدیل شدند. بازی‌های آرکید سگا در عصر طلایی این صنعت طی سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۳، از محبوبیت بی‌حد و حصر برخوردار بودند. اما نینتندو هم داشت با دیوایس‌های دستی Game & Watch موفقیتی متفاوت را تجربه می‌کرد. نقطه عطف بزرگ در تاریخچه نینتندو زمانی بود که بازی Donkey Kong در سال ۱۹۸۱ به ماشین‌های آرکید آورد و شخصیتی نمادین را به جهان معرفی کرد: نجاری به نام ماریو که البته در سال ۱۹۸۳ و در بازی Mario's Bros به لوله‌کشی تغییر شغل داد.

بازی‌های آرکید سگا در عصر طلایی این صنعت طی سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۳، از محبوبیت بی‌حد و حصر برخوردار بودند

نینتندو پیشتر و در سال ۱۹۷۷ با عرضه دستگاهی به نام Color TV-Game در ژاپن، پایی به آب بازار کنسول‌های خانگی زده بود. این کنسول در چهار مدل گوناگون به دست مشتریان می‌رسید و هرکدام شامل شش ورژن مختلف از یک بازی یکسان، Pong بودند. این کمپانی سپس کنسول بسیار موفق‌تر Family Computer (یا به اختصار Famicom) را طی سال ۱۹۸۳ روانه بازار ژاپن کرد و سگا هم در همان روز به عرضه کنسول SG-1000 پرداخت که شکستی بزرگ برای شرکت به حساب می‌آمد.

دو دستگاه در نهایت به‌روزرسانی و بازطراحی شدند تا این بار در بازار آمریکای شمالی عرضه شوند. بعد از اینکه دستگاه پروتوتایپ Nintendo Advanced Video System در جلب توجه‌ها ناکام ماند، نینتندو به عرضه NES طی سال ۱۹۸۵ میلادی پرداخت. این پرفروش‌ترین کنسول آن دوران بود و گرچه سگا هم Master System را در سال ۱۹۸۶ روانه بازار آمریکا کرد تا به رقابت مستقیم با دستگاه نینتندو بپردازد، اما از لحاظ محبوبیت نتوانست به موفقیتی مشابه دست پیدا کند.

در سال‌های بعدی هم شاهد کنسول‌های جدیدتری بودیم: Super Nintendo Entertainment System (یا SNES) و Sega Genesis. این‌گونه بود که اولین و احتمالا برجسته‌ترین نبرد کنسولی تاریخ شکل گرفت و سگا هم شعار تبلیغاتی معروف خود را ساخت: «Genesis does What Nintendon't» به معنای «جنسیس کاری را می‌کند که نینتندو نمی‌کند».

دریم‌کست فروش خوبی در آمریکای شمالی و اروپا داشت، اما نتوانست تاثیر چندانی بر بازار ژاپن بگذارد

چندین کنسول خانگی و دستی دیگر از راه رسیدند و گرچه کاراکتر سونیک خارپشت توانست سگا را برای مدتی به بازیگر برتر بازار تبدیل کند، اما کنسول‌های N64 نینتندو و پلی استیشن سونی اساسا آغازگر دوران افول سگا در بازار کنسول بودند. آخرین -و احتمالا بهترین- کنسول این شرکت Dreamcast بود که طی سال ۱۹۹۸ به دست مشتریان رسید. دریم‌کست فروش خوبی در آمریکای شمالی و اروپا داشت، اما نتوانست تاثیر چندانی بر بازار ژاپن بگذارد. مدت کوتاهی بعد از عرضه پلی استیشن ۲ هم سگا تصمیم به توقف تولید دریم‌کست گرفت. وقتی آخرین دریم‌کست طی سال ۲۰۰۱ از خط تولید خارج شد، دو دهه کنسول‌سازی سگا هم به پایان رسید.

نینتندو اما کماکان یکی از موفق‌ترین تولیدکنندگان کنسول‌های گیمینگ و بازی‌های ویدیویی به حساب می‌آید. کنسول نینتندو سوییچ موفقیتی شگرف در سراسر جهان داشته و کمپانی ژاپنی هم بیشتر از همیشه به مهم‌ترین عناوین خود نظیر انیمال کراسینگ، دانکی کانگ، ماریو، زلدا، متروید، اسپلتون و پوکمون اهمیت می‌دهد.

در این بین، سگا اکنون عمدتا به عنوان توسعه‌دهنده و ناشر بازی فعالیت می‌کند و به عرضه بازی روی پلتفرم‌های مختلف از جمله موبایل‌های هوشمند می‌پردازد. این شرکت ضمنا راهش را به دیگر مدیوم‌ها هم بازکرده و به عنوان مثال می‌توان به فیلم سینمایی و لایو اکشن Sonic the Hedgehog اشاره کرد که به بنچمارکی برای فیلم‌هایی که براساس بازی‌های ویدیویی ساخته می‌شوند، تبدیل شد.

گوگل در برابر اپل

وقتی HTC در ماه ژانویه ۲۰۱۰ از موبایلی اندرویدی رونمایی کرد که بسیاری از محبوب‌ترین قابلیت‌های آیفون را در خود جای می‌داد، استیو جابز در جمله‌ای معروف گفت: «اگر لازم باشد آخرین نفسم پیش از مرگ و آخرین پنی از سرمایه ۴۰ میلیارد دلاری اپل را صرف درست کردن این کار اشتباه خواهم کرد».

اما شرایط همواره این شکلی نبوده است. وقتی نخستین آیفون طی سال ۲۰۰۷ رونمایی شد، به صورت پیش‌فرض همراه با جستجوگر گوگل، گوگل مپس و یوتیوب به دست مشتریان می‌رسید. اما بعد گوگل به خرید استارتاپ موبایل Android Inc پرداخت، حدودا دو سال پیش از اینکه بذر رقابت میان دو کمپانی کاشته شود. جابز به صورت خاص از خرید اندروید عصبانی بود و این حرکت گوگل را خیانت به شخص خودش به حساب می‌آورد.

هنگامی که پلتفرم موبایل اندروید در ماه نوامبر ۲۰۰۷ معرفی شد، اریک اشمیت، مدیرعامل وقت گوگل یکی از اعضای هیئت رییسه اپل بود. او تا ماه آگوست ۲۰۰۹ این سمت خود را حفظ کرد و بعد ترغیب به استعفا شد. و این‌گونه بود که سال‌ها نبرد قضایی شکل گرفت. اپل یکی‌یکی به سراغ اچ‌تی‌سی، سامسونگ و همینطور شرکای گوگل مانند واحد موبایل موتورولا رفت. جابز در سال ۲۰۱۰ به اشمیت گفته بود که: «من پول تو را نمی‌خواهم. اگر ۵ میلیارد دلار هم به من پیشنهاد بدهی آن را نمی‌خواهم. من خروارها پول دارم. می‌خواهم از استفاده از ایده‌های ما در اندروید دست بکشی. این تمام چیزی است که می‌خواهم».

نرم‌افزار اپل مپس آنقدر بد بود که به فاصله کمی از انتشارش، تیم کوک شخصا به خاطر مشکلات آن از مشتریان معذرت‌خواهی کرد

در سال ۲۰۱۲ رابطه میان گوگل و اپل به بدترین شکل ممکن رسید، زمانی که اپل اپلیکیشن مسیریابی خودش را در iOS 6 جایگزین گوگل مپس کرد. این نرم‌افزار آنقدر بد بود که به فاصله کمی از انتشارش، تیم کوک شخصا به خاطر مشکلات آن از مشتریان معذرت‌خواهی کرد. حتی پس از این شاهد خروج «اسکات فارستال»، مدیر پروژه اپل مپس از کمپانی بودیم. همین رسوایی بود که باعث شد اپل به عرضه ورژن بتای iOS برای عموم مردم تن بدهد.

امروز که این مقاله نوشته می‌شود، رابطه میان دو کمپانی را می‌توان در بهترین حالت، «پیچیده» توصیف کرد. دو کمپانی هر از چندگانی به دیگری طعنه می‌زنند و انبوهی از دیوایس‌های رقیب هم روانه بازار کرده‌اند. اما گوگل سالانه میلیاردها دلار به اپل می‌پردازد تا جستجوگرش به عنوان جستجوگر پیش‌فرض آیفون به کار خود ادامه دهد. هر بار که کاربران آیفون و آیپد یک تبلیغ در نتایج جستجوی خود مشاهده می‌کنند هم سهمی از درآمد نهایی دارد. این دو کمپانی در حوزه‌های دیگر نظیر یوتیوب هم با یکدیگر همکاری می‌کنند.

باور عمومی اینست که تیم کوک اکنون رقابت با فیسبوک را جدی‌تر گرفته و در رقابت با گوگل رویکردی ریلکس‌تر دارد. در واقع او همین اواخر گفت که «موتور جستجوی گوگل بهترین است». در بخش اعظمی از دهه اخیر، شاهد حضور اپل و گوگل در لیست ارزشمندترین برندهای جهان بوده‌ایم و گوگل هم معمولا درست یک پله پایین‌تر از ثروتمندترین کمپانی جهان به چشم می‌خورد.

دیگر رقبای آتی

بسیاری از شرکت‌هایی که در پایین به آن‌ها اشاره شده تاریخچه‌ای طولانی از رقابت با یکدیگر را ندارند تا سر از لیست اصلی ما درآورند. اما کسی چه می‌داند، شاید تا چند سال دیگر رقابت میان این شرکت‌ها هم شکلی تاریخی به خود بگیرد.

  • انویدیا در برابر اینتل در برابر کوالکام
  • بیگ تک در برابر دولت آمریکا
  • مایکروسافت در برابر آمازون در برابر اپل
  • گوگل در برابر فیسبوک
  • علی بابا در برابر تنسنت
  • Salesforce در برابر اوراکل در برابر SAP
  • نت‌فلیکس در برابر دیزنی در برابر آمازون
  • تسلا در برابر صنعت خودروسازی
  • اسپیس‌اکس در برابر بلو اوریجین
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • Milad
    Milad | ۱ تیر ۱۴۰۰

    اکس باکس و پلی استیشن

مطالب پیشنهادی