کرونا مرزهای فضای شخصی افراد را گسترش داد
یک مطالعه جدید نشان میدهد که در دوران همهگیری ویروس کرونا، محیطهایی که در آن افراد به صورت فیزیکی احساس امنیت میکنند، افزایش یافته است. روش کار ساده است: یک نفر در حال رفتن به ...
یک مطالعه جدید نشان میدهد که در دوران همهگیری ویروس کرونا، محیطهایی که در آن افراد به صورت فیزیکی احساس امنیت میکنند، افزایش یافته است.
روش کار ساده است: یک نفر در حال رفتن به سمت محل کار خود است. وقتی فردی به او نزدیک میشود، او میگوید: «توقف کن» و به همین سادگی ابعاد فضایی خصوصی افراد با رعایت فاصله اجتماعی گسترش مییابد. این فاصله را میتوان فضای فردی نیز نامید.
بررسی تغییرات صورت گرفته در میزان فضای فردی پیش و پس از همهگیری ویروس کرونا، موضوع یک مطالعه بود که در بیمارستان عمومی ماساچوست انجام شد. هدف این مطالعه درک بهتر فضای فردی اشخاص در این دوره بود. محققان از آمار جمعآوری شده از 19 نفر، پیش از همهگیری ویروس کرونا برای قیاس نتایج استفاده کردند. این تیم از محققان، دادههای دیگری را از دهها نفر و پس از گسترش ویروس جمعآوری کردند و دریافتند که فضای فردی تا 50 درصد و یا حتی بیشتر، افزایش یافته است. این نتیجه نشاندهنده گسترش میزان فضایی است که افراد در آن احساس امنیت میکنند – آن را منطقه ایمنی مینامیم. گسترش این فضا ناشی از رعایت دستورالعملهای فاصلهگذاری شش فوتی است که مقامات بهداشت عمومی از مردم درخواست کردند.
این مطالعه ابعاد بزرگی ندارد اما، بخشی از مجموعه رو به رشد مطالعات علوم اجتماعی را شامل میشود که در تلاش است تا اثرات بلندمدت سلامت روان افراد را در طول شیوع ویروس کرونا مورد بررسی قرار دهد. محققان در تلاشند تا دریابند که آیا تغییرات در منطقه ایمنی افراد ادامه خواهد داشت و یا آیا ممکن است از دورهای به دوره دیگر نیز منتقل شود یا خیر؟ همچنین آنها تمایل دارند بدانند که میزان گسترش این منطقه در هر بخش کشور چقدر است؟ به عبارت دیگر، آیا تمام ایالتها، شهرها و روستاها یک مقدار گسترش برابر در منطقه ایمنی را تجربه کردهاند؟
مجله «ساینتیفیک آمریکن» با محقق اصلی این مطالعه «دافنه هولت»، دانشیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد و بیمارستان عمومی ماساچوست مصاحبه کرده است. او به علت تلاشهای بسیار برای درک اینکه چگونه افراد فضایی را در اطراف خود ایجاد میکنند که میتوانند آن را متعلق به خود بدانند، تجربیات فراوانی بدست در این زمینه بدست آورده است. او در مطالعه اخیر خود، گامی مقدماتی به سمت تحقیقات جدیدی برداشته که در آن تاثیرات روانشناختی ویروس کرونا مورد مطالعه قرار میگیرد.
چگونه وارد این فضای تحقیقاتی شدید؟
مدت زیادی است که به مطالعه فضای شخصی افراد علاقهمند هستم. گروه من برخی از رفتارهای خودکار را مطالعه میکند که نشان دهنده بلوکهای سازنده تعاملات اجتماعی است. به عنوان مثال میتوان به بسیاری از کارهای اساسی و روزمره اشاره کرد که ما بهطور غریزی و خودکار انجام میدهیم. یکی از این رفتارهای غریزی، تعریف فضای شخصی است.
من یک روانپزشک هستم و بیماریای که بیشترین میزان مطالعه را در آن دارم، بیماری «اسکیزوفرنی» است. مشخص شده است که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، گاهی اوقات قادر به تشخیص فضای شخصی نیستند و رفتارهای غیرعادی در این زمینه از خود نشان میدهند. آنها اغلب دور از دیگر افراد میایستند و ما دریافتیم که مسائل مرتبط با فضای شخصی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با برخی از اختلالات در عملکردهای اجتماعی ارتباط دارد. یک رابطه دو طرفه و ساده برقرار است: این افراد علاقه کمتری به بودن در کنار دیگران دارند و به همین ترتیب دور از آنها میایستند.
قاعده کلی بدین صورت است: هر شخص با توجه به میزان شناختی که از افراد دارد، فضای شخصی خود در هر رابطه را تعیین میکند. علاوه بر این، همه ما منطقه آسایشی برای خود داریم که اگر کسی به آن وارد شود، احساس ناراحتی میکنیم. فرهنگ ملیتهای مختلف قطعا بر فضای شخصی تاثیرگذار است. سلسله مراتب اجتماعی نیز به اندازه خود بر این مسئله تاثیرگذارند. با این وجود، مشخص شده است که اگر همه این عوامل را یکسان در نظر بگیریم و آنها را کنترل کنیم – میتوانیم این کار را در مقیاس آزمایشگاهی انجام دهیم – افرادی وجود دارند که ترجیح میدهند فضای شخصی نسبتا ثابتی داشته باشند. فضای شخصی این دسته افراد بهطرز شگفتانگیزی پایدار است و در طول روز دچار تغییر نمیشود. ما بسیار علاقهمند به درک مکانیسم مغزی این دسته افراد هستیم تا بتوانیم رفتار آنها را بهتر درک کنیم. ما مطالعات خود را با استفاده از تصویربرداری مغناطیسی از عملکرد مغز با وضوح بسیار بالا «روش fMRI» انجام دادیم.
چه چیزی پیدا کردید؟
ما دریافتیم که هنگام نفوذ به فضای شخصی این افراد، الگوهای جالبی به عنوان پاسخ در مغز شکل میگیرد. به عبارت دیگر، دریافتیم که دستهای فعالیتها سبب میشود تا بخش «کورتکس» مغز – بخشی که در لایه بیرونی مغز گسترش یافته است – شروع به فعالیت و ارسال سیگنال کند. به عبارت دیگر، این بخش دچار تحریک میشود. این نتیجه واقعا هیجانانگیز است زیرا سرنخهایی در مورد نحوه استفاده از اطلاعات حسی پایهای در اختیار ما قرار میدهد که میتوانیم به کمک آن، فاصلهای که افراد ترجیح میدهند در فضای شخصی خود داشته باشند را، محاسبه کنیم.
آیا از روشهای دیگری استفاده کردهاید؟
ما از روشهای متداول دیگر نیز استفاده کردهایم، از جمله روش فاصله جدایی. در این روش یکی از محققین به سمت شخص مبتلا به اسکیزوفرنی میرود و این کار را تا آنجا ادامه میدهد که شخص درخواست توقف کند. در حقیقت ما در تلاش برای درک الگوی پاسخی هستیم که افراد هنگام شکسته شدن مرزهای فضای شخصیشان از خود بروز میدهند – چیزی که ما آن را «شکل پاسخ» مینامیم. شکل پاسخ هنوز به صورت کامل درک نشده است.
ما همچنین در مطالعات خود از واقعیت مجازی (VR) نیز استفاده کردهایم. در این حالت، یک آواتار به سوژه نزدیک میشود یا سوژه در یک محیط واقعیت مجازی باید به سمت آواتار حرکت کند. معلوم میشود که افراد همانطور که به نزدیک شدن بیش از حد یک فرد در دنیای واقعی واکنش میدهند، به نزدیک شدن آواتار نیز اهمیت میدهند. الگوی پاسخ اساسا یکسان است، حتی اگر آواتارها چندان شبیه به انسان واقعی نباشند. آواتارها میتوانند بهطور کلی شبیه به انسان واقعی باشند اما در این آزمایش به اندازه کافی تفاوت وجود دارد تا بتوان آنها را از حالت واقعی تمیز داد.
چه چیزی در ابتدا سبب شد تا به استفاده از واقعیت مجازی روی آورید؟
دلیل اینکه تصمیم گرفتیم به استفاده از واقعیت مجازی روی آوریم، این بود که نتایج را میتوانستیم به راحتی به اسکنر fMRI منتقل کنیم. همچنین دلیل دیگر، توانایی اندازهگیری فضای شخصی تحت تاثیر ویژگیهای فیزیکی افرادی بود که در این تحقیق شرکت داشتند. به عنوان مثال، اکثر افراد وقتی با یک شخص قد بلند در ارتباط هستند، تمایل دارند دورتر از او بایستند. بنابراین، با استفاده کردن از نمونههای واقعی در این تحقیقات نتایجی دقیقتر بدست خواهند آمد که با ویژگی فیزیکی این افراد نیز ارتباط دارد. از سویی، واقعیت مجازی این امکان را فراهم میکند که تمام متغیرها را کنترل کنیم و سهم هریک را به درستی بررسی کنیم. برای مثال، تغییر موقعیت یا طول بازوی آواتار یا تماس چشمی با یک آواتار میتواند این نکته را برای ما روشن سازد که چنین مواردی چگونه بر فضای شخصی تاثیر میگذارند.
ما در حال مطالعه گروهی از افراد هستیم و قصد داریم بفهمیم آنها چطور با فضای شخصی خود برخورد میکنند. در این حین، ویروس کرونا شیوع پیدا کرد که باعث شد ما بخواهیم بررسی کنیم آیا فضای خصوصی افراد در این دوران تغییر کرده است یا خیر.
پاسخ به نظر واضح میآمد. از همه ما به صورت ناگهانی خواسته شد که فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنیم – کاری که در ابتدا نسبتا غیرعادی بود. ما باید حداقل شش فوت دورتر از افراد دیگر بایستیم. اندازه فضای شخصی در حالت معمول از 60 تا 100 سانتیمتر – وابسته به شرایط مختلف – متغیر است.
فاصلهگذاری اجتماعی به عنوان یک اقدام بهداشتی عمومی، امری ارادی است. اما روش معمول که ما از دیگران فاصله میگیریم، عمدتا ناخودآگاه است. بنابراین سوال اینجاست: هنجارهای بهداشت عمومی چگونه بر تعیین مرزهای فضای شخصی و غریزی ما اثر میگذارند؟ با واقعیت مجازی، ما این فرصت را داشتیم تا درواقع سوالات مربوط به فضای شخصی را در زمینهای عاری از ویروس مطالعه کنیم.
چه چیزی کشف کردید؟
ما متوجه شدیم که مرزهای فضای شخصی – از هر روشی که آن را اندازهگیری کردیم – بهطور چشمگیری افزایش یافته است. ما آن را با نزدیک کردن یک فرد به فردی دیگر و یا یک آواتار اندازه گرفتیم.
در تمام اندازهگیریهایی که انجام شد، در مقایسه با اندازهگیریهای مشابه که در همان افراد و پیش از شیوع ویروس انجام شده بود، افزایش قابل توجهی در فضای شخصی مشاهده کردیم. ما این را حتی در پاسخ به آواتارها نیز دیدیم. بنابراین خطر ابتلا به ویروس یا عفونت، دلیل اصلی فاصلهگیری نبود.
محیط فضای شخصی چقدر افزایش یافته است؟
از مجموع 19 شرکتکننده، 12 نفر تمام ارزیابیها را از جمله جلسات واقعیت مجازی در قبل و حین همهگیری انجام دادند. برای کسانی که هر دو بار مورد ارزیابی قرار گرفتند، 40 تا 50% افزایش در اندازه فضای شخصی مشاهده شد. پیش از شروع همهگیری اندازه فضای شخصی درحدود 80 تا 90 سانتیمتر بود که پس از آن به حد متوسط 125 سانتیمتر رسیده است.
آیا قصد داریم آزمایشهای بزرگتری در رابطه با حفظ حریم شخصی انجام دهید؟
ما یک کمک مالی از موسسه ملی بهداشت برای حمایت از همکاری با برخی مهندسان دانشگاه ماساچوست داریم. آنها یک حسگر پوشدنی اختراع کردهاند که میتواند فاصله افراد دیگر را با استفاده از امواج صوتی اندازه بگیرد. روشی که صدا از سایر اشیا موجود در اتاق منعکس میشود، میتواند به ما بگوید که آیا فرد در کنار یک موجود زنده و یا در کنار یک جسم بیجان ایستاده است. بدین ترتیب، ما در واقع میتوانیم فضای شخصی را در زمان واقعی به کمک سنسورها اندازه بگیریم.
این مطالعه پیش از شیوع ویروس کرونا و به منظور اندازهگیری فضای شخصی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی برنامهریزی شده بود. اما با گسترش این ویروس، تصمیم گرفتیم از این فناوری برای بررسی اثرات ویروس بر رفتار اجتماعی مردم استفاده کنیم. درنهایت ما میخواهیم افرادی را که در این مرحله از بحران به کمک نیاز دارند را، شناسایی کنیم.
به عنوان یک روانپزشک، آیا نگران این هستید که این اثرات طولانی مدت باشند؟
بله. من فکر میکنم که ما در حال حاضر علائم استرس پس از سانحه را در برخی از افراد میبینیم. برخی از افراد نسبت به سایرین اثرات روانی بیشتری دیدهاند. این دسته افراد آسیبپذیرتر هستند. من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که این افراد برای تطبیق مجدد با هرآنچه پیش از شیوع ویروس عادی بود، دچار مشکلات جدی شوند. ما قصد داریم از طرق مختلف به این افراد کمک کنیم.
ما همچنین یک کارگاه آموزشی ایجاد کردهایم که برای کمک به بهبودی افراد در زمان همهگیری طراحی شده است. با آموزش تکنیکهایی که ممکن است به افراد در مدیریت استرس و لحظات چالش برانگیز زندگی و تعاملات اجتماعی کمک کند، تلاش کردیم تا انعطافپذیری را افزایش دهیم. اما لازمه ایجاد چنین تغییراتی، درک عمیق از فضای شخصی هر فرد است.
آیا ما وارد مرحله جدیدی در زندگی میشویم که موارد عادی پیش از کرونا باید بازتعریف شوند؟
همه ما میدانیم که در طول همهگیری ویروس کرونا نحوه تعامل ما با افراد تغییرات چشمگیری داشته است. این مسئله یک سوال اساسی در مورد تنظیم فضای شخصی ایجاد میکند. آیا اتفاقاتی که در طول شیوع ویروس رخ داده است، تاثیر مستمری بر روشی که مغز ما براساس آن فاصله شخصی را حساب میکند، خواهد گذاشت؟
ممکن است هرگز به سبک زندگی پیشین خود بازنگردیم. در مورد فضای شخصی، ممکن است ویروس کرونا تاثیر عمیقی بر نحوه طراحی فضاهای شخصی و یا حتی فضاهایی مانند خانه، ادارات، رستوران و یا آسانسور بگذارد. اگر افراد دائما احساس نیاز کنند که باید از سایرین فاصله بگیرند تا سلامت خود را به خطر نیندازند، شاهد تغییرات گسترده در سبک زندگی افراد و فضای شخصی آنها خواهیم بود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.